🏴#امام_حسین_علیه_السلام
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دوباره بازه دروازه ی عشق
نداره پایان اندازه ی عشق
پیچیده هرجا آوازه ی عشق
شروع شده قیام پا برهنه ها
پیچیده توی دنیا بوی کربلا
دوباره میجوشه تو رگهای زمین
خون مطهر حسین و شهدا
جانم جانم جانم
چه قیامی چه محشری
جانم جانم جانم
چه سبو و چه ساغری
جانم جانم جانم
به خروش شیعه های حیدر
ای جانم ابی عبدالله
جانانم ابی عبدالله
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دوباره گرمه بازار حرم
پیچیده هرجا اخبار حرم
مهمون زهران زوار حرم
دوباره اعجاز میکنه خون حسین
تموم دنیا شده مهمون حسین
یک سر این سفره تو صحن نجفو
یک سر سفره است دم ایوون حسین
جانم جانم جانم
چه سفره و چه برکتی
جانم جانم جانم
چه شکوه و چه دعوتی
جانم جانم جانم
توی صحنش انگاری تو جنتی
ای جانم ابی عبدالله
جانانم ابی عبدالله
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
یه روزی موسی از وادی طور
میاد و میشه دنیا پره نور
این اربعیناست تمرین ظهور
همه میان بگن که یار مهدی اند
میان بگن چشم انتظار مهدی اند
علم به دوشای مسیر اربعین
تو آخرالزمان کنار مهدی اند
جانم جانم جانم
چه امامی چه لشکری
جانم جانم جانم
بشه برپا چه خیبری
جانم جانم جانم
به هو هوی ذوالفقار حیدری
العجل یا حجه الله
العجل بقیه الله
.
قدم قدم موکبا رو میگردم
ستون ستون دنبال یک نشونه ام
کجای این جمعیتی که میخواهم
نمازمو پشت سرت بخونم
مگه میشه شبای درد و غم به سر نیاد
مگه میشه حبیب من تو این سفر نیاد
ما رو اینجا امام عسگری صدا زده
مگه میشه پدر صدا کنه پسر نیاد
میدونم که بین زائرا میدونم میون مردمی
میسوزم تو آتیش غمت ای آقا عمود چندمی
لبیک یا صاحب الزمان ...
شاید الآن تو جاده ای
یا شاید گوشه کنار موکبا نشستی
دلم خوشه که این قدر میدونم
تو هم کنار من تو جاده هستی
شاید الآن به زائرای تشنه آب میدی
یا تو موکب مسافرا رو جای خواب میدی
میشه با هم یه بار بریم مزار مادرت
مطمئنم یه روز به این سوال جواب میدی
این لشکر به یاری خدا هر چیزی براش فراهمه
از کوفه با پرچم علی میریم تا مزار فاطمه
لبیک یا صاحب الزمان .
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
از سفر کرببلا آمدم
دیده ی پر اشک و بکا آمدم
آمدم از جایی که پر ناله بود
هر قدمش سوسن و آلاله بود
آمدم از جایی که پر خار بود
چشم همه منتظر یار بود
آمدم از غربت زهرا بگم
تازه کنم درد و زسرها بگم
آمدم از یوسف زهرا بگم
شکوه کنم از غم آقا بگم
آمدم از طفل سه ساله بگم
طفلی که گریه کردو ناله بگم
آمدم از اصغر بی شیر بگم
طفلی که شد کشته ی یک تیر بگم
آمدم از اکبر و عون جعفر
قاسم نام آور و سقا بگم
حسین حسین جان حسین
🖤 وصیتنامه کودک شهید غزهای که وصیت کرده حتما وصیتنامه اش منتشر شود.
🩸وصیت من به شما:
▪️اگر در جنگ مُردم و رفتم و شهید شدم از حکام عرب نخواهم گذشت.
▪️حاکمانی که ما را خوار کردند.
▪️روزگار سختی را بدون آب و غذا سر کردیم،
▪️علی رغم سن کم، موهایم سفید شده است.
▪️خدا شما را نبخشد و از شما نگذرد.
▪️به نزد خدائی که خالق هفت آسمان است از شما شکایت میکنم.
▪️مرا ببخش مادر، تو را خیلی دوست دارم.
▪️از دوری من ناراحت و محزون نشوی.
▪️نامه من برای مردم مصر، یمن، اردن، الجزایر، لیبی، لبنان، تونس، سودان، سومالی و مالزی است.
🩸این امانتی از طرف من به شما:
▪️غزه را به حال خود رها نکنید!
▪️غزه را فراموش نکنید!
▪️شما را سوگند میدهم و به شما وصیت میکنم.
▪️همهتان را دوست دارم،
🩸امانتی است بر گردن شما:
▪️ما را خوار نکنید.
▪️هرکس نامه مرا دید بر عهدهاش است که آن را منتشر کند.
▪️به اذن خدا من شهید هستم.
.
#اربعین
آواز دشتی
کربلا تعظیم کن ، پیرِ قبیله می رسد
کوچـه وا کن با ادب ، دارد عقیله می رسد
کیست این خانم علمدارِ سپاهِ اربعین
شاه بانو، دخترِ آقا امیرالمومنین
شرم دارد از تماشایِ جمالش آفتاب
شد یکی از گریه کن هایِ کلاسِ او رباب
هرنفس هر محملی یک منبرِ روضه شده
پینه های دستِ زینب ،آخرِ روضه شده
گریه آزاد است هرمنزل چه شوروحالی است
روضه خوانها دورِ هم ،جایِ رقیه خالی است
زینبِ امروز ، با روزِ دهم، ... تغییر کرد
این چهل روزِاسارت، عمه جان راپیر کرد
بارها وبارها رأسِ بریده گریه کرد
بر گرفتاریِ این ، قامت خمیده گریه کرد
سنگ هایِ بی ادب سنگِ صبورش را شکست
چشمهایِ کوچه بازاری، غرورش راشکست
چشمهایِ کوچه بازاری جسارت می کند
هرچه می بینند با لبخند قیمت می کند!!!!
هرکس و ناکس کنارِ ناقه، پایش واشده
بابنیِ الزّهرا شبیهِ خارجی ها تا شده
بچه ها را، با کمربندِ زِرِه ،می زد سنان
گیسوانت را به یک شاخه گِرِه می زد سنان
نیزه دارت از سرِ شب تا طلوعِ صبح ،مست
روی صندوقهای حملِ سر، حرامی می نشست
بسکه شد نیزه به نیزه حنجرت پاشیده شد
در میانِ پنجه ها مویت بهم تابیده شد
بدترین جایِ سفر شد مجلسِ ابن زیاد
تا که دادِ او درآید پا به روی سر نهاد
هرکجا ام المصائب صبرکرد وصبرکرد
بی صدا ام المصائب صبرکرد وصبرکرد
کوچه ها ام المصائب صبرکرد و صبرکرد
شام را ام المصائب صبر کرد و صبرکرد
حضرت پرده نشین را عاشقی ، آواره کرد
مثلِ مادر چادرش را تازیانه پاره کرد
برسیاهی های چادر جای پا افتاده است
از فشار گریه دیگر از صدا افتاده است
درد ِ غیرت بر دل ِ هفت آسمان افتاده است
نام زینب بر زبان ِ این و آن افتاده است
چادری که روی آن روح الامین حساس بود
با وقار فاطمی اش ، کعبهٔ عباس بود
بر سر بازار زیر پای ِ مردم گیر کرد
کوچه های شام اهل بیت را تحقیر کرد
باید از این روضه صدها بار مُردُ زنده شد
با چه دستی روز غارت گوشواره کنده شد
#قاسم_نعمتی