eitaa logo
ذاکرین آل الله
271 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
296 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾• ای داد بیداد، چشماشو باز کرد، از پشت در نیم سوخته به سختی خودشو خلاص کرد، عالم اگه مثالش رو داره رو کنه، در مقاومت، در یاری رسوندنِ به ولیّ خدا، نداریم تو عالم، کسی که هم پهلوش شکسته شده، هم سینه مجروحه، از همه مهمتر اگه الان همسرت خیلی معمولی وضع حمل کنه، میگن باید یه هفته تو جا بخوابه، کار سنگین انجام نده، کسی که بین در و دیوار بچه اش رو کشتن، اما تا چشمشو باز کرد هیچکدومو نگفت، نه گفت پهلو، نه سینه، نه بچه ام، گفت: علی کجاست؟ گفتن خانم دارن تو کوچه میبرنش، دوان دوان اومد دید عمامه رو دور گردن مولا، اومد دستشو حائل کرد، کمربند امیرالمؤمنین رو گرفت، خود اینجا هزار تا روضه است، امام صادق فرمود: سبب شهادت مادرمون همین جا بود، غلاف تیغی که نانجیب هی میزد به بازوی فاطمه، بخوان دستو جدا کنن، اینجا هم از حال رفت، "فَغُشِیَ عَلَیها"، اما تا چشمشو باز کرد دوباره آدرس دادن گفتن مولا رو بردن مسجد. اومد نگاه کرد دید نانجیب شمشیر رو سر علی گرفته، میگه بیعت میکنی یا بگم سر از بدنت جدا کنن؟ بی بی این منظره رو دید دیگه بیتاب شد، فرمود: یا شمشیر رو بردارید یا الان کنار قبر بابام میرم نفرین تون میکنم؟ سلمان میگه زود مولا منو صدا زد، فرمود: زود برو به فاطمه بگو دست نگه داره، اگه نفرین کنه الان مدینه زیر و رو میشه. سلمان میگه والله دیدم هنوز بی بی نفرین نکرده چهار ستون مسجد از جا بلند شد. جلو اومدم بی بی جان دست نگه دار، فرمود: کنار برو مگه نمیبینی شمشیر رو سرِ علی گرفتن؟ بی بی جان یه شمشیر رو سر علی دیدی اینگونه بیتاب شدی، آخه دخترت چی کشید؟ وقتی اومد بالا تل زینبیه، نگاه کرد شمشیردار با شمشیر، نیزه دار با نیزه، حسیــــن.... .
1403082105.mp3
11.63M
↻ حضرت زهرا(س) بانويي است كه تاريخ خلقت جهان هنوز چنين شخصيتي را به خود نديده است. او كسي است كه واسطة خلقت عالم و آدم و تمامي موجودات است. 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اصلا نیازے نیـست از بسترت پاشـے بـا درد پیـش پاے شوهرت باشـے .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... #⃣ ‍#⃣ #⃣ #⃣ اصلا نیازی نیست از بسترت پاشی با درد پیش پای شوهرت باشی هی گفتم از دردات هی گفتی چیزی نیست گفتی اگه گاهی میوفتی چیزی نیست تو دست به دیواری گفتی یکم خستم دیدم قنوتت رو گفتی یکم دستم این بچه ها سایه رو سر میخوان بانو تا وقت دامادی مادر میخوان بانو از رفتن و از مرگ کمتر بگی ای کاش مادر میخواد زینب فکر عروسیش باش چشم پر آب تو نقش برآبم کرد تابوت تو اومد خونه خرابم کرد دنیا عجب خاکی روی سرم ریخته هم موی زینب هم خونم بهم ریخته طفلی حسن هر شب تو خواب عزاداره هی میگه دیواره هی میگه گوشواره زینب با دل شوره هی روتو میبوسه شونه که میوفته بازوتو میبوسه .
😭😭😭😭😭😭😭 چقدر اشک بریزم ز جدایی آقا من دلم تنگ شده تنگ، کجایی آقا همه دارند به تنهایی من میخندند به همه گفته ام این جمعه می آیی آقا وقت و بی وقت هوای همه کردم جز تو کاش میخورد دلم با تو هوایی آقا بیشتر از همه دنبال من و کار منی من کیم دربدِر بی سر و پایی آقا به خدا معترفم نوکر بد یعنی من آمدم بر درت ای شاه گدایی آقا تو فقط ناز بکش، اخم کنی میمیرم یار و غمخوار من زار شمایی آقا امتحان کردی و شرمنده شدم پیش حسین من ندارم بخدا خرده حیایی آقا مادرت واسطه باشد همه را می بخشند قبل آنکه ببری کرببلایی آقا کاش میشد که در این شعر زبان میشد لال فاطمه باز دلش ریخت اذان گفت بلال ...________________________
بخوان بلال، اذان بگو که یاس کبود دلتنگ است اذان بگو که اذان تو آسمان‌رنگ است اذان بگو که پس از رحلت رسول خدا مصاحب دل من، ناله ی شباهنگ است اذان بگو به صدای بلند، افشا کن که پشت پرده ی ایمان، فریب و نیرنگ است اذان بگو که بدانند بعد پیغمبر نصیب آینه های خدانما سنگ است نه من غبار یتیمی نشسته بر رویم جمال آینه هایم مکدر از زنگ است بگو که «اشهد ان علی ولی الله» بگو که لحن مناجات من غم‌آهنگ است بگو که فاطمه در حشر اگر که ناز کند کُمیت جمله شفاعت کنندگان لنگ است بگو که فاطمه این یک دو روز مهمان است سفر به خیر بگویید، وقت ما تنگ است .
مهدی رسولی 🕯🖤🕯🖤🕯 یاری ز که جوید دل من یار ندارد یک محرم و یک راز نگهدار ندارد باید سر و کارش طرف چاه بیفتد یوسف که در این شهر خریدار ندارد از گریه ی پنهان علی در دل شب‌ها پیداست که دل دارد و دلدار ندارد با فضه بگویید بیاید که در این باغ نیلوفر بیمار، پرستار ندارد بر حاشیه ی برگ شقایق بنویسید گل تاب فشار در و دیوار ندارد دلش می‌خواست تا قرآن بخواند دلش می‌خواست تا دنیا بداند در و دیوار با او گریه میکرد چرا باید علی تنها بماند نگاهی گرم سوی کودکانش نگاه دیگری با هم زبانش علی را بیشتر شرمنده میکرد همین لبخندهای نیمه جانش علی رو حلال کن واسه زخم بازوت علی رو حلال کن واسه درد پهلوت علی رو حلال کن واسه دست بسته اش نتونست که برداره اون در رو از روت *لحظه های سختیه.. خانم صدا زد.. اسما! جانم خانم ..فضه! جانم‌خانم ..لحظه های سخت منه..خانم چیکار کنیم؟ ببینم بچه ها رو‌ میتونید از خونه ببرید؟ زینب وکلثوم رو فضه از خونه برد..حسن و حسینم خانم فرستاد مسجد.این لحظه های آخر امیر المومنین اومد خونه تو این لحظات سخت با علی حرف میزنه.یا علی ! قربونت برم..پسرعمو‌ چرا اینجور میکنی ..نرو ..تو بستر بمون ولی نرو ..سایه ات رو از رو سر ما نگیر خانم تمام دلخوشی من نگاه توعه..خیلی وقت به من خوب نگاه نمیکنی خیلی وقته تو‌حسرت دیدن خنده ات موندم‌ خانم!میشه نری..امیر المومنین گریه میکنه. با دست زخمیش اشک صورت علی رو پاک کردشونه های امیر المومنین از شدت گریه میلرزید.بی صدا گریه میکرد یاعلی قربونت برم‌حواست با منه احساس میکنم روحم با اندوه آکنده است.کوه نه میلرزه نه گریه میکنه قهرمانم گریه نکن.زهرا دورت بگرده مهربونم. آغلاما دا منه گلسین قادان آغلامادا ای منی آغلادان آغلامادا قرار این بود که عمری قرار هم باشیم که بیقرار هم و غمگسار هم باشیم اگر زمین و زمان هم به هم بریزد باز من و تو تا به ابد در مدار هم باشیم نگفتی ام ز چه خون گریه می‌کند دیوار مگر قرار نشد رازدار هم باشیم نگفتی ام ز چه رو، رو گرفته ای از من مگر چه شد که چنین شرمسار هم باشیم هی گفتم از دردات، هی گفتی چیزی نیست گفتی اگه گاهی میفته چیزی نیست تو دست به دیواری، گفتی یکم خسته ام نصفه قنوت تو، گفتی یکم دستم چشم پر آبِ تو نقش بر آبم کرد تابوت تو اومد خونه خرابم کرد دنیا عجب خاکی روی سرم ریخته هم موی زینب هم خونه ام به هم ریخته طفلی حسن هر شب تو خواب عزاداره هی میگه دیوار و هی میگه گوشواره نشد تو کوچه دستشو بگیرم شدت ضربه اشو بگیرم سینه سپر کردی خیلی محک خوردی خانم سر من تو خیلی کتک خوردی زینب با دلشوره هی روتو میبوسه شونه که میفته بازوتو میبوسه وقتی همه خوابن فضه با دلشوره خونِ رو دیوارو با گریه میشوره گفت پسرعموبلند شو برو‌ مسجد وقته نمازه.آقا رو فرستاد مسجد.یه خانم‌ موند واسما و فضه.. فضه!یه کم آب آماده‌کن..نه بچه‌ها خونه ان نه مردی تو‌خونه است خانمها با همن..میخواست معجرش رو برداره دست افتاد. اسما اومد جلو گفت خانم اسما بمیره شما چرا معجر و باز کردی..معجر و باز کردن همان نمایان شدن کبودی صورت همان..اسما گفت دستش بکشنه. اسما گفت خانوم چرا خودتون رو به زحمت میندازین ؟بی بی فرمود: اسما کار واجب دارم امشب تو این خونه خیلی خبراست..کار برا علی بمونه سخت میشه ..فضه گفت خانم آب آماده است فرمود: اسما کمکم کن..هرچقدر با دستمال کشید خون سینه بند نمیومد..من این خونا رو‌ نشورم شب برا علی خیلی سخت میشه ..شب علی رو خونه خراب میکنه..با دست شکسته خونا رو شست. آرام و با زحمت غسل کرد ..صدا زد اسما تازه پیراهن‌ که پسر عموم‌خریده رو بیار.پیراهنو آوردن اسما اندازه ام بود میبینی الان‌ چقدر برام بزرگه*
# *پیراهن و از سر پوشوندن دست رد شد اما به دست دیگه که رسیدن هر چقدر کشیدن پیراهن رد نشد.دوباره معجر رو بست و محکم‌ گره زد صدا زد اسما جای من و بکش وسط اتاق.دیوار کاهگلی رو دیدین دست بهش بندازدید جای دست میمونه مخصوصا اگه یکی با زحمت بخواد بلند شه..گوشه ی حجره بستر خانم‌ رو پهن کرده بودن..هم بتونه بایسته هم اینکه موقع بلند شدن دست به دیوار بگیره جای دستان و انگشتان مبارک خانم روی دیوار مونده بود. آخه مولا از فردا میومد میدید بچه ها جای دستان مادر و‌ میبوسن.زینب لبهاش رو‌ میگذاشت جای دست مادر میگفت موهای من و شونه کن* حسین! من بی وضو موی تو را شانه نکردم حالا به دنبال سرت باید بگردم *بستر و آوردن وسط اتاق ..خانم پاهارو آرام دراز کرد رو به قبله صدا زد اسما برید بیرون درم ببندید. بعد ساعتی من و صدا کنید اگه جواب دادم که هیچ. اگه‌ جواب ندادم بفرستید دنبال پسرعموم بیاد.اسما میگه پشت در منتطر بودیم. ساعتی گذشت آرام در زدم جواب نیومد.اسما میگه شروع کردم صدا زدم خانم ! جواب نیومد. گفت بذار اینجور بگم به این اسم حساسه صدا زدم مادر حسین جواب نیومد.دیدم اسم‌ حسین اومد جواب نیومد گفتم کار تموم شده .در و باز کردم دیدم صورت کبودش رو‌گذاشته رو زمین جان از بدن خارج شده..گریه میکردم دیدم در باز شد حسن و حسین اومدن اشک‌ چشمم و پاک کردم. اسما میگه دیدم از آستانه در سر میکشن داخل و نگاه میکنن .دیدن مادر تو‌ جاش نیست. صدا زدن اسما مادرمون کجاست؟گفتم آقا زاده هامادرتون‌خوابیده..همین‌گفتم‌خوابیده دیدم حسین رفت جلو گفت اسما مادرمون این ساعت نمیخوابید. دیدم حسن میخواد بره داخل گفتم وایستا بیاین بغلم مادرتون از دنیا رفت. این وگفتم دیدم حسن دوید اون چند روزه بعد کوچه مادر نذاشته بود صورتش رو ببینه. دوید اول معجر و زد کنار گفت بشنکه دستش..ابی عبدالله یه کم ایستاد قربون ادبش تا امام‌ مجتبی صورت و دید اول دستش رو‌گذاشت رو سینه اش یا أخا!تسلیت عرض میکنم ..دید امام‌ مجتبی صورت به صورت مادر گذاشته ادب کرد رو‌ دو زانو‌ نشست عبا رو‌ کنار زد صورت کف پاهای مادر گذاشت.یومّا کلمینی..با من‌ حرف بزن.قدمها تو‌ میبوسم کربلا زود بیای..اسما میگه با زحمت بچه ها رو از مادر جدا کردم.گفتم‌ حسن‌ جان دست حسین رو بگیر برید بگید باباتون بیاد. دست حسین و گرفت امام‌ حسین سر گذاشته رو شونه ی امام‌ حسن میرن مسجد.اینو‌ من میگم رفتن رفتن یه دفعه دید امام‌ حسن نشست رو زمین.حسنت بمیره..امام حسین دست انداخت گردن امام‌حسن چی شده؟ دید امام‌حسن مشت به زمین میزنه..الهی بشکنه دست مغیره. از رو زمین بلند شد خودشون رو رسوندن مسجد صدای گریه اشون بلند شد مردم‌ تو‌و مسجد اومدن بیرون..یکی دید حسن گریه میکنه حسین‌گریه میکنه بچه ها چی شده ؟ یاد پیغمبر افتادین چرا گریه می کنید؟ چشمشون افتاد به امیر المومنین گفتن بابا..مولا فهمید چه خبره..دوید دیدن میدوه هی زمین میخوره.خونه خراب شدم.هی میگفت حالا کیه که حال منو بپرسه دوان دوان اومد تو‌ حجره* این اولین باره میلرزه دست و پام این اولین باره که مرگمو میخوام این اولین باره که بغضه تو صدام *رسید کنار بستر خانم سرش رو بغل گرفت صدا زد فاطمه!خانم! جوابی نیومد. گفت تا حالا نشده بود صدات کنم جوابمو ندی.من علیم* این آخرین باره میبینی حسنو این آخرین باره یه حرفی بزنو باور بکنم یا نکنم عزم سفر کردی باور بکنم یا نکنم محاله برگردی باور بکنی یا نکنی من بی تو میمیرم باور بکنی یا نکنی همینه تقدیرم صنوبریِ خمیده خدانگهدارت خوشی ز عمر ندیده خدانگهدارت اما زهرا! قرار بعدی ما کربلا زمان غروب کنار رأس بریده خدانگهدارت ↫『
مادرم رفت و آه بعد از او ‌کار من غیر آه و شیون نیست گر مرا تاب گفتنی باشد در شما طاقت شنیدن نیست چشم‌های حسن به در مبهوت چشم‌های حسین بر تابوت دامن خواهرم پر از یاقوت و مرا جز گهر به دامن نیست سایه اش تا که بر سر من بود صد گلستان برابر من بود گل اگر بود، مادر من بود چون که او نیست گل به گلشن نیست همه شب فکر و ذکر ما مادر شاهد آتش دل ما، در قصه ای مثل قصه ی مادر همه ی آفرینش اصلا نیست بی رخش جلوه مِهر دارد؟ نه ماه و انجُم سپهر دارد؟ نه سر نگیرد بنفشه از زانو و زبانی به کام سوسن نیست بر سر تربتش چو پروانه هیچ یک را ز شعله پروا، نه صبح مان تیره ز آنکه بی رویش هیچ تکلیف روز روشن نیست پدرم را که شد ز حق محروم و کسی مثل او نشد مظلوم سر غصه به چاه گفتن هست پای رفتن به کوی و برزن نیست گوزومده قطره قطره موجدن‌ دریانی گیزلدی اُرَحدَن باشلانن بیر سهملی طوفانی گیزلدی او گونن که یخیلدی دلبریم منده یخیلمشیدم *این روزا گریه گریه ی غربته، امّ اَیمَن میگه من اومدم پشت در بنا به عادت همیشگیم، پشت در، در زدم، جواب نیامد، از پشت در صدا زدم.. یاالله صابخونه اجازه هست بیام داخل؟ یهو دیدم از تو خونه صدا بلند شد، امّ ایمن بیا داخل، اون خانمی که به احترام او همه باید پشت این در می ایستادن، دقُّ الباب میکردن اجازه میگرفتن، اُمِّ اَیمَن از این خونه رفته. این حرف منه، اُمِّ اَیمَن اونایی که باید ادب میکردن اجازه میگرفتن، نگرفتن...* سیخلیدیم اوده یاندیم دیلدکی عنوانی گیزلدیم وفالی همسریم اوز دردنی منن نهان اتدی آلشتیم منده اما آتش سوزانی گیزلدی * امام صادق فرمود: خدا رحمت کنه اونی که برا مادرم بلند بلند گریه کنه، برا مادر آروم گریه نکنید، بلند داد بزنید، امشب اما بیاین با فاطمه گریه کنیم، برا فاطمه گریه نکنیم، بیاین با فاطمه گریه کنیم، برای کی گریه کنیم؟ بیاین با فاطمه برا علی گریه کنیم..انگار از تو دل چاه داره صداش میزنه، نمیدونم تا حالا تو چاه خم شدی؟ اگه میتونی خم شو تو چاه، بعد این دَلو رو بیار بالا، نگاه به این آب بکن، بگو من تا حالا تو رو میدیدم یاد امام حسین میفتادم، یاد عطش حسین میفتادم، اما این فاطمیه بعلاوه ی اون یاد این دارم میفتم مولام شبا به تو چی میگفت، علی به تو چی می‌گفت شبا؟ ای وای پشت درو، میخ درو، سینه ی زهرای من .
حاج احمد واعظی حسن تب دارد و در خواب گويد نزن سيلي ستمگر درد دارد *به امام صادق عليه السلام عرض كردند: آقا، انسية الحوراء چيه؟ چه ويژگیِ داره كه به مادرتون زهرا ميگن:انسية الحوراء؟ حضرت حالشون يه جوري شد،فرمودند:ببين فقط همين قدر بهت بگم،حوريه كه مادر ما خانم همه ي اوناست، ويژگي هايي داره،من جمله اينقدر لطيف خدا آفريدش،اينقدر خداوند عالم اين موجود ِ نوراني و آسماني رو لطيف آفريده كه،اگه برگ گلي، جدا شه بشينه روي صورتش ردش مي مونه.* برو گم شو تو از دور و بر من چه مي خواهي زجان مادر من *اون نامرد هي مياد جلو مادر ميره عقب،كار به جايي رسيد آقا بال مي زد.* نزن كه مادرم از پا نشسته نزن كه مادرم پهلوش شكسته آي مادرم،مادرم،مادرم يه عالمه زخم،يه عالمه دود يه عالمه هيزم،يه ياس ِ كبود خدايا ببين شكستن اين ها حرمت ها رو چه زود *اين روضه رو مرحوم علامه ي اميني نقل ميكنه::هرجوري بود از كوچه اومدن ،زير بغل هاي مادر رو گرفت بلند كرد،مادر بيا بريم ميكشن تو رو، اين خيلي بي حياست،اين خيلي نامرد ِ،هر جوري بود علامه ي اميني ميگه:اومدن خونه،تو حجره، بي بي تو همين حس و حال يه وقت نگاهش افتاد به حسنش، ديد اين بچه يه گوشه نشسته،اين زانوهاش رو بغل كرده،سرش رو روي دستاش گذاشته،گاهي همين جوري زير چشمي صورت مادر رو نگاه ميكنه، دوباره باز سرش رو ميذاره روي صورت،فضه رو بي بي صدا زد:فضه،جانم بي بي،فضه برو برام يه روسري بزرگ بيار، ديگه رو گرفتن آغاز شد.* مي لرزه صداش،ميسوزه تنش چه قدر ميون كوچه ها زدنش زیر ِ پاها بود،گمونم انگار نمی دیدنش دیدم شده پُر رد ِ پا ،چادر و پیرهنش .
464.9K
▪️بنداول▪️ به هر مزاری که می رسم میاد یه آهی تو نفسم می شینه حرفی روی لبم کجاس مزارت می گن حرم دلم می گیره می رم حرم دلم می‌گیره شده نوای روز و شبم کجاس مزارت غمی ندارم به جز همین غم هزار و چارصد ساله پنهونی دورت بگردم کجا بگردم خسته شدم از غم حیرونی خدا بیامرزه خادماتو مادر همه مزار و سنگ مزار دارن به کی بگم مادر دنبال قبر تو عاشقات همه حیرون و آوارن مادر مظلومم ▪️بنددوم▪️ می خوام منم شبیه تو شم شبیه عاشقای تو شم شبیه اون شهید که ازش خبر نيومد شبیه اون جوونی که رفت تا انتقامتو بگیره تو خاک فکه گم شد ازش اثر نيومد برام دعا کن برام دعا کن تو سرنوشتم رو خدایی کن شبیه عون و شبیه عابس یه روز منم کرب و بلایی کن دوباره بی تابم دوباره مجنونم ببین که می خوام فدای لیلا شم عاقبت کارم اینجوری خوبه که مثل تو منم فدای مولا شم مادرم مظلومم محسن طالبی پور
Mehdi Rasouli - Bavar.mp3
7.14M
نفسای تو به شمارش افتاده میبینی علی رو به خواهش افتاده تو برای همه گره گشا بودی همدم تو گره به کارش افتاده بـاور بکنم یا نکنم عزم سفر کردی بـاور بکنم یا نکنم محاله برگردی باور بکنی یا نکنی من بی تو میمیرم بـاور بکنم یا نکنم همینه تقدیرم برو راضی ام عزیزم به رضات برو اشکامو بریزم پشت پات الوداع یا زهرا … میشه خواهش کنم بهار من باشی میـشه باز مثل کوه کنار من باشی میشه خواهش کنم تنها نری زهرا بی قرارم میشه قرار من باشی خواهش بکنم یا نکنم دلت به موندن نیست خواهش بکنم یا نکنم رمق به اون تن نیست خواهـش بکنی یا نکنی ابرمو میبارم خواهش بکنم یا نکنم میری کس و کارم زندگی بدون تو سخته برام دنیا رو بدون زهرا نمیخوام الوداع یا زهرا به فکر من نباش با درد جانکاهت میسوزه قلب من با هُرم هر آهت شبای بعد تو سیاه و تاریکه برو مهتاب من خدا به همراهت گرچه ندارم تاب غم تورو عزیز من حالا که دلت با رفتنه برو عزیز من دنیامون اگرچه پر بود از روزای بی تکرار حالا که دلت با رفتنه نمیکنم اصرار غماتو بذار روی دوش علی خداحافظ ای کفن پوش علی باور بکنم یا نکنم عزم سفر کردی .
۲۰۲۴_۱۱_۲۷_حنزاده۱۰_۵۶_۱۴_کلیسا.mp3
2.11M
(بسم رب الفاطمه) ─‌‌‌‌‌‌‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎𖠇࿇𖠇═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎ گؤزلرون آچ فاطمه !  اِیله حلال ، حیدری ســن منـی ترک اِیلمه ، ای گل نیــــلوفری چاره م الیمنن گئدیب،باغلی قالیب اللریم درد فراقوندا باخ ، قــانه باتیب گــؤزلریم ریحــــانــهٔ بـــاغ مصــطفـــی آغلار قالدی سن سیز مرتضی یا فاطمـــه یا فاطمـــه (۲) یاره لرون گؤرمگــی ، آلدی منیــم طاقتیم بیر ایلَه دؤندی منه ، غسلی وئرن ساعتیم تا کفنـــون باغلادیم ، نیسگیلیوه آغلادیم آهِ شـــررباریلن ، هِی سینــه می داغلادیم سیندیردی دشمـن آیینه می یاندیردی آیریلماق سینه می یا فاطمـــه یا فاطمـــه (۲) دؤرت بالانین ناله سی عرشه سالیب همهمه آغـــلادی حور و مَلَک ، غربتیوه ، فاطمه گؤز یاشی زینب تؤکؤب نیلیِ رخساریوه قویدی حسین صورتین خسته اَیاقلاریوه دانیش منلن ای مظلوم ننه تِئزدی کفن یاراشمـیر سنه یا فاطمـــه یا فاطمـــه (۲) اشکیلَــه تابوتیــوی ، ســالدی یُولا زینبون باخدی غریبانه بیر صــاق و صُولا زینبون اِئتدی سفارش منه ، قارداشی یوخ مادری قبره یواش قوی بابا ، یاره لی دیر پیکری اوخشادی زینب یاندی دیلیم سـؤندی یارب شمــع منزلیم یا فاطمـــه یا فاطمـــه (۲) تاب و توانیم گئدیر روح و روانیم گئدیر قبر ائوینه نیمه شب یاس جوانیم گئدیر اولدی فلک، پرشتاب ، جانیمه اود سالماقا یوخدی توان،تاپشورام، فاطمــه نی تپراقا ای دردیم درمــانـی فاطمه ترک ائتدون دنیانی فاطمه یا فاطمـــه یا فاطمـــه (۲) .
با رفتنت خالی مکن دور و برم را پاشیده تر از این مگردان لشگرم را ای نیمه ی مجروح من ای کاش با تو در خاك بگذارند نیم دیگرم را بعد از تو ای سرو شکسته تا قیامت از خجلتم بالا نمی گیرم سرم را باور نمي كردم كه روزي پيش چشمم از پا بيندازد غلافي همسرم را تو بین آتش رفتی و من گُر گرفتم حالا بیا و جمع کن خاکسترم را هرشب حسن در خواب میگوید مغیره دست از سرش بردار کشتی مادرم را _ ديروز اگر در پيش طفلانم حرم سوخت فردا بسوزانند با طفلان حرم را از كربلا ديشب صدايي را شنيدم انگار طفلي گفت عمه معجرم را...
aroome-delam.mp3
14.98M
نوحه_حضرت_زهرا_س آروم دلم پیش خونت منو حلال کن تو من این ها زدند منو حلال کن زهرای علی منو حلال کن تا آخر عمر خجالت از تو می کشم یاس کبود زیر لب می گم تو کوچه کاش کی دست من بسته نبود تنها دار و ندارم ای کس. و کارم نرو نگارم زهرا اگر بری تو یاری ندارم یاری ندارم جان فاطمه گریه نکن ای مرد غیورم توی این سه ماه تنها شدی سنگ صبورم ای مرد غیورم شرمنده. ام اگه نشد برای غربتت کاری کنم شرمنده ام اگه نمیتونم تو رو دیگه یاری کنم علی دردت به جونم ای مهربونم اشکاتو پاک کن علی تو مخفیانه امشب شبانه زهرا تو خاک کن تنها دار و ندارم ای کس و کارم نرو نگارم زهرا اگه بری تو یاری. ندارم یاری ندارم وعده امون باشه غروب عاشورای گودال من ناله کنان میام می شینم پای گودال مادر بمیره میری تو از حال می دونم بازم با چکمه ها لگد میشه چادر من می دونم بازم قرار سیلی بخوره بازم یه زن ای زینب من تنش عریان می مونه رو خاک صحرا خدا میدونه دلش داره می سوزه آخر رو قلبش داغ جوونه تنها دار و ندارم ای کس و کارم نرو نگارم زهرا اگه بری تو یاری ندارم یاری ندارم آروم دلم قبل رفتنت منو حلال کن تو خونه ی من این ها زدند منو حلال کن زهرای علی منو حلال کن تا آخر عمر خجالت از تو می کشم یاس کبود زیر لب می گم تو کوچه کاش کی دست من بسته نبود تنها دار و ندارم ای کس و کارم نرو نگارم زهرا اگر بری تو یاری ندارم یاری ندارم. .
زمانی چند از مرگ نبی نگذشته بود ، آری که در اسلام آوردند ، بدعت های بسیاری همان ها که همیشه در مدینه مدعی بودند نشان دادند از خود ، بعد پیغمبر چه رفتاری پس از مرگ پیمبر ، از تمام مردم آن شهر نداده یک نفر بر حضرت صدیقه دلداری نباید گفت با نامحرمان این داغ را اما... کجا باید بریم این غم؟ چه سازیم این گرفتاری؟ که دور خانه ی حیدر ، امیر و فاتح خیبر هجوم گرگ ها بود و رجزخوانیِ کفتاری یکی فریاد میزد بر سر ناموس پیغمبر یکی بهر اهانت بر علی میکرد هرکاری میان آن همه زندیق ، بین آن همه کافر خلیفه آمد و میکرد در دعوا جلوداری بدانید ای مسلمانان ، خلیفه مادرم را کشت به خود آیید ای مردم ، بس است انقدر بی عاری من از آن قوم که آتش بپا کردند پشت در کنم با هر زبان و شیوه ای ابراز بیزاری
صدا ۰۰۱.m4a
2.3M
# بند اول: آتیشه خونمون چقد هیزم ریختن پیش خونمون ینی اینجا بازم میشه خونمون؟ آتیشه خونمون قد تو خم شده خونه مون پا خورِ نامحرم شده دو نفر از جمع خونه کم شده قد تو خم شده توی هیجده بهار/ پیرت کردن از زندگی/سیرت کردن لگد بی‌هوا/چند جا خوردی افتادی و/ هی پا خوردی بند دوم: حورا رو میزنن چشمو میبندن هر جا رو میزنن علی می بینه زهرا رو میزنن حورا رو میزنن وای از درد غلاف شعله دور زهرا مشغول طواف کرده قنفذ با مغیره ائتلاف وای از درد غلاف بمیرم چادرت/ گرد میگیره دستات چقد/ درد میگیره واسه دردات چقد/سوختی از تب از ماتمت/دق کرد زینب
1_15199243602.mp3
15.56M
🔆جدید ۱۴۰۳🔆 این شب و روزا تمام وقت بی تابی روزها بیداری و شب ها نمی خوابی هی از این پلو به اون پهلو عزیز من گاه چون خورشید گاهی رنگ مهتابی خودم دیدم که پژمردگی به پیش من زمین خوردی «حلالم کن حلالم کن حلالم کن» دیدمت از دور غم دیده در این خانه خواستی تا موی زینب را کنی شانه دست تو بالا نمی آمد دلم خون شد وای از آن ضربه ها که خورده بر شانه چه با دستت ستم کرده که بازویت ورم کرده «حلالم کن حلالم کن حلالم کن» آمدی از کوچه بودی غرق غم خیلی روی تو دیدم ز کنج چادرت نیلی از حسن پرسیدم ای نور دلم چون شد زیر لب می گفت بابا مادرم سیلی دل و روحت ز غم شاکی لباس تو شده خاکی «حلالم کن حلالم کن حلالم کن» در هجوم خصم سرکشته دیدمت ای وای در میان دود و آتش دیدمت ای وای با تن مجروح و با پهلوی بشکسته با چهل تن کشاکش دیدمت ای وای تو افتادی من افتادم همان لحضه جان دادم « حلالم کن حلالم کن حلالم کن» .
. گرفتارِ، این دلِ حیدری ام عزادارِ ، غمِ بی مادری ام تو این دنیا ، دلخوشیم فقط اینه که مشغولِ،  منصبِ نوکری ام ۲ برای من فقط این ، ذکرِ جلی رو عشقه         ، خادمیِ کوی والی الولی رو عشقه سینه به سینه رسیده به ما این نوکری نوکری خونواده ء علی رو عشقه  ۲ عشق   یعنی فاطمه، عشق  یعنی مرتضی عشق ،یعنی جون دادن پایِ شیر خدا       یا فاطمه مدد همه عالم ، ریزه خوارِ فاطمه ست دوعالم در ،اختیار فاطمه ست کسی که تو، دلش عشق حیدره توی محشر ، در کنار فاطمه ست ۲ بی فاطمه این جهان، قدر و بهایی نداشت بی فاطمه محشرِ، کبری لوائی  نداشت اگه نبود فاطمه ،علی نداشت همسری اگه نبود علی شیعه که بابایی نداشت عشق   یعنی فاطمه ، عشق  یعنی مرتضی به زهرا بگی مادر به علی بابا      یافاطمه مدد تویِ سینه ، این فقط گوهرمه علی بابام ، فاطمه مادرمه ندارم غم ،یه گوشه از چادرش تویِ محشر ، سایبون سَرَمه عُمریه که می خونم ،از شأن عالمینش می خونم از حیدرش،  از بدر و از حُنینش مگه میشه فاطمه، دست منو نگیره این دستی که سینه میزنه واسه حُسینش عشق  یعنی فاطمه، عشق  یعنی مرتضی عشق  یعنی از نجف، راهی شی کربلا         یا فاطمه مدد یاصاحبالزمان    آقا جونم، غمِ تو داغِ دلم عزادارِ، مادرت فاطمه ام فقط امشب، یه نظر کن به دلم آخه مولا،دورِ از مدینه ام برای مادر تو،میخوایم حرم بسازیم بامددِ تو مولا، ما یه حرم می سازیم اونوقت یه سال اربعین،با حضورِ تو مولا طرحِ حرم تا حرم،تا به نجف میسازیم عشق یعنی فاطمه، عشق یعنی مرتضی عشق یعنی با تو ما، میریم تا کربلا            یا صاحب الزمان 4   حاج مجتبی صمدی شهاب✍
hossein-taheri-neshon-nadare(128) (1).mp3
10.56M
حسین طاهری نشون نداره مادرم •✦• •✦•مادرم بگو از شلوغی شب جمعه های حرم بگو•✦• •✦•مادرم بگو به حسینت این شبا از چشا ی ترم بگو•✦• •✦•مادرم بگو واسه یک دفعم که شده بهم پسرم بگو•✦• •✦•نشون نداره مادرم•✦• •✦•منم نشون نمیخوام از خدا خواستم همیشه•✦• •✦•بشم شهید گمنام•✦• •✦•از زخمای تو عالم شاکیه •✦• •✦•مثل چادرت قبرت خاکیه•✦• آه مادر آه مادر آه مادر آه مادر آه مادر آه مادر آه مادر آه مادر آه مادر آه مادر آه مادر آه مادر ━━━╍⊶⊰✾✾✾⊱⊷╍━━━ •✦•کممو ببین جون من یه خرده دعای مادرمو ببین•✦• •✦•کممو ببین نوکری که این اربعین ندید حرم و ببین•✦• •✦•کمم و ببین اشکای چشم پای شعر محتشم و ببین•✦• •✦•یه محتشم کمه برای مثنوی زخمات•✦• •✦•خودت بگو بهم چرا توون نداره دستات•✦• •✦•واست آسمون زار زار گریه کرد•✦• •✦•وقتی در شکست دیوار گریه کرد•✦• آه مادر آه مادر آه مادر آه مادر آه مادر آه مادر آه مادر آه مادر آه مادر آه مادر آه مادر آه مادر نشون نداره مادرم...... 😭🖤🥀🕊
ای وای افتاده مادر- در بین بستر- بی‌کس و یاور هر شب با دو چشم تر- می زندپرپر- درپیش حیدر کار زهرا_ هر شب آه ست خانه مگو _قتلگاه است یا زهرا یا زهرا _زهرا زهرا عصمت کبری است- یک تنه غوغاست- لشکر مولا است عالم با او پابرجاست -هرچه در دنیاست- مدیون زهرا است عرش خدا_ را قائمه ذکر حیدر- یا فاطمه یازهرا-یازهرا-زهرا این‌جا مادر را دیدند- آهش بریدند- نقشه کشیدند اما عصر عاشورا -زینب کبری -بی‌کس و تنهاـ می زند آوا کربلا نه -چهل منزل نامحرم‌ها- دور محمل یازهرا یازهرا _زهرا