هدایت شده از 🚩مکتب حاج قاسم🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 زیارت امام حسین علیه السلام🌺
✨السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن✨
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
اللهم عجل لولیک الفرج.
💠 دعای روز بیست و چهارم ماه #رمضان.
🔸 خدایا در این ماه آنچه تو را خشنود میکند از تو درخواست میکنم و از آنچه تو را ناخشنود میکند به تو پناه میآورم و از تو در این ماه توفیق اطاعت و ترک نافرمانیات را خواستارم، ای بخشنده به نیازمندان.
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِی بَارَكْنَا حَوْلَهُ (اسرا/۱)
ترجمه:«منزه و پاک است ( از هر نقص و عیبی ) آن خدایی که بنده خود ( محمّد صلّی اللَّه علیه و آله ) را در شبی از مسجد الحرام به سوی مسجد الاقصی سیر داد- مسجدی که اطراف آن را ( به معنویت فرشتگان فرود آمده و پیامبران برخاسته از آنجا و سرسبزی درختان انبوه و نهرها ) مبارک کرده ایم»
🔸️مسجد الأقصی جایى است كه پیغمبر از آنجا به معراج رفت. بر همه مسلمانان واجب است به پا خیزند و در مقابل دشمنان، از این مسجد، دفاع كنند.
۱۳۸۱/۰۱/۰۹
#نکته_قرآنی
عمریست نمک گیر علی هستمُ دارم
در سفرهیِ افطاریِ خود نان نجف را
صلی الله علیک یا امیرالمومنین یا علی بن ابی طالب
#رضا_دینپرور
.
اونجایی که همه گفتن دیگه کاری
از کسی ساخته نیست!
خدا درِ گوشم گفت..؛
هیچ کاری نشد نداره
تو بندگی کن ، باقیش بامن...
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
.
.
شبهای بعد از #شب_قدر
#امام_زمان
سلام عزیز دل ما عزیز جان رسول
سلام یوسف زهرا نماز و روزه قبول
گذشت این رمضان و وصال ما نرسید
شدم در این سه شب قدر به همه مشغول
حواس من به همه چیز بوده اِلا تو
تویی که بوده دعایت به نوکرت مبذول
دم تو گرم که دنبال کار من بودی
ولی پِی تو نبودم مطابق معمول
حلال کن کمکت نه اذیتت کردم
ببخش عمر فراقت کشیده خیلی طول
نشد گناه خودم را عقب بیاندازم
که وصل ما دو به آینده میشود موکول
منم کسی که نگاهم به باغبانم نیست
وباغ خشک دو چشمم نمیدهد محصول
همیشه هول برم داشته دم آخر بیا
دوباره گذر کن از این گدای عجول
به اذن صاحب ایوان طلای شاه نجف
مرا بخر که بخوانم دوباره اذن دخول
فقط سه حَبه ی انگور خوردم و مستم
از این شراب نخورده هر آدم معقول
کریم ها همه دارند اعتنا به فقیر
حسین گفتن ما شد زیارتی مقبول
نماز عید مرا هم به کربلا ببرید
مرا فراق حرم بیقرار کرد و مَلول
#مناجات_باخدا #وداع_با_ماه_رمضان
یک قطره اشک شرم مرا "یم" حساب کرد
کوثر حساب کرد، و زمزم حساب کرد
آه یکى گرفت ، به پاى همه نوشت
ما باهم آمدیم که با هم حساب کرد
با این خدا هر آنکه طرف شد ضرر نکرد
یک دم صدا زدیم, دمادم حساب کرد
کارم اگر نداشت پس اینجا چه میکنم
منت سرم گذاشت مرا هم حساب کرد
معلوم بود آبرویم را نمیبرد
از اولش گناه مرا کم حساب کرد
اول بنا نداشت حسابم کند ولى
وقتى که دید فاطمه دارم، حساب کرد
ما را اگر خدا نخرد، میخرد على
باید به روى شاه دو عالم حساب کرد
این گریه قابلیت غفران نداشت که...
پس روى گریه هاى محرم حساب کرد
فرمود "بالحسین" بگو،گفتم و خرید
یعنى مرا دومرتبه آدم حساب کرد
چیزى نمانده بود که بیرونمان کنند
ممنون حیدریم که درهم حساب کرد
علی_اکبر_لطیفیان
وقت جدایی من و ماه صیام شد
یعنی غروب طلعت این بار عام شد
دارد بساط ماه خدا جمع می شود
آه درون سینه ی ما مستدام شد
توشه برای روز جزا برنداشتم!
فرصت گذشت و خوشه ی عمرم تمام شد
یادش به خیر … سوز مناجات نیمه شب
وقتی که با خدا دل ما هم کلام شد
یادش به خیر … لحظه ی افطار … تشنگی
نام حسین گفتن ما التزام شد
دست ادب به سینه نهادم به سوی او
اشکم روان و ذکر لبم اَلسَّلام شد …
… وای از دمی که خنده ی کوفی جماعتان
بر زخم بی شمار تنش التیام شد
هر کس به نوبه ی خودش از او بها گرفت
وقتی میان قتلگهش ازدحام شد …
محمد فردوسی
#مناجات_باخدا #وداع_با_ماه_رمضان
لطف حق تا به ابد ، شامل احوال من است
کرمش فخر و مباهات به امثال من است
روزهای رمضان رو به تمامی است ، ولی...
روضه ی شاه کرم روزی یک سال من است
روزه و حال مناجات که خوب است ، ولی...
روضه ی خون خدا افضل اعمال من است
پدرم گفت ، بگویم : همه جا ذکر حسین
نام ارباب ، کلید همه افعال من است
بعد یک ماه غم و گریه ی بر تشنگی اش
دیدن کرب و بلا مقصد آمال من است
شکر دارد بخدا ، فاطمه در روز جزا
مادرانه وسط معرکه دنبال من است
مادرش گفت: "بنی" وسط کرب و بلا
قتلگاه پسرم نیست ، که گودال من است
عصر آن روز دهم خواهرش آواره شد و...
گفت با گریه : که این گوهر پامال من است
شاعر:
پوریا_باقری
من بندگی نکردم، تا بنده ام بخوانی
تو کی بدین کرامت، از خود مرا برانی
بار گنه به دوشم، لا تقنطوا به گوشم
عفوت نمی گذارد، در دوزخم کشانی
این نامه ی سیاهم، این اشک صبحگاهم
من حال خویش گفتم، تو کار خویش دانی
تو برتری که سوزی، در آتش جحیمم
من کمترم که گویم، از آتشم رهانی
مولای من ، من از تو، غیر از تو را نخواهم
تو نیز رحمتی کن، کز من مرا ستانی
پا در دو سوی گورم، دردا که از تو دورم
شاید تو از کرامت، خود را به من رسانی
عفو ا…