دعای زنده دلان صبح و شام یا حسن است
که موی تیره و روی سفید با حسن است
مبین ز نسل حسن هیچ کس امام نشد
به حسن بینی اگر هر امام را حسن است
به کفر گفت که دست حسن دوایی نیست
درست گفت برادر، خود دوا حسن است
حسین می شنوم هرچه یا حسن گویم
دو کوه هست ولی کوه بی صدا حسن است
حسین نهی به قاسم دهد حسن دستور
ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است
بخوان به نام پسر تا پدر دهد راهت
بیا که کنیه شیرخدا اباحسن است
#محمد_سهرابی
.
فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی امام سجاد علیه السلام:
خدایا گریه می کنم ، برای درآمدنم از قبر عریان و خوار،
در حالی که بار سنگینی را بر دوش می کشم،
یک بار از طرف راست و بار دیگر از جانب چپم نگاه می کنم،
خدای من ، تکیه و اعتمادم و امیدم و توکّلم بر تو ،
آویختنم به رحمت توست ، هرکه را خواهی به رحمتت رسانی
و با بخشندگی ات هرکه را دوست داری هدایت کنی،
پس تو را سپاس بر این که قلبم را از شرک پاک کردی
و برای تو سپاس بر گشودن زبانم ،
آیا با این زبان کندم تو را شکر کنم، و یا با نهایت کوشش در کارم تو را خشنود نمایم ...
.
اشعار وداع با ماه مبارک رمضان
افسوس که ماه رمضان آمد و رفت
آن توبه ده پیر و جوان آمد و رفت
از بهر صلاح کار ما آمده بود
از دست فساد ما به جان آمد و رفت
فرصت خوب رهـایی شد تمام
ماه عشق و آشتی ماه صیــام
سـی شب ماه خدا پایان رسید
ماه شــوال المکـرم شد پدید
رمضان گذشت از من چه کنم که بینوایم
دل من ز حبّ دنیا نگذشت ای خدایم
تبعات هر گناهم شده بود سدّ راهم
تو به من عطا نمودی که نباشد ادعایم
خداحافظ ای بهار دلم،
ای دعای سحر، ای ابو حمزه
خداحافظ ای رفیق دلم،
می روی ز برم، با چنین غمزه
خداحافظ افتتاح سحر،
ای مجیر سحر، گریۀ شب ها
خداحافظ جوشن تقوی
، مونس دل ها هدیۀ زهرا
همه هستم رفته از دستم،
امید دل را به تو بستم
ای خدا العفو، ای خدا العفو
عید صیام آمد و ماه صیام رفت
لطف تمام آمد و فیض تمام رفت
شد عید فطر و لطف خدا باز تازه شد
گرد غم گناه ز جان عوام رفت
عید رمضان آمده از شمیم عطرش مستیم
سی روز به سجاده ی عشق و کرمش بنشستیم
گر در نظر حق نشود رد همه ی طاعت ما
اجری چه از این به که ز جمله رستگاران هستیم
حیف که از دست ما ماه خدا میرود
ماه مناجات و نور، ماه دعا میرود
ماه سحر خیزی اهل صفا میرود
ماه وصال علی، ماه ولا میرود
افسوس که ایّام شریف رمضان رفت
سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت
افسوس که سی پاره ی این ماه مبارک
از دست به یکبار چو اوراق خزان رفت
آقا سلام! ماه مبارک تمام شد
شبهای آخر من و ماه صیام شد
درهایی از ضیافت حق بسته شد ولی
پشت در نگاه شما ازدحام شد
بدرود ای بزرگ ترین ماه خداوند و ای عید اولیای خدا.
بدرود ای ماهی که تا تو بودی، امن و سلامت بود.
بدرود ای آنکه نه در مصاحبت تو کراهت بود و نه در معاشرتت ناپسندی.
بدرود که سرشار از برکات بر ما درآمدی و ما را از آلودگی های گناه شست وشو دادی.