eitaa logo
ذاکرین آل الله
274 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
299 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
بگو که برام گریه کنن گریه کُنا تا ده سال تویِ مِنا گریه کنن برای من با روضه‌ های کربلا گریه کنن .. آخه یه عمرِ یادِ غمش، دلُ سوزونده گریه کنن .. برا شهیدی که بدنش، رو خاکا مونده شهیدی که شد چشمایِ آسمون غرقِ اشکِ عزاش عمریه روضه خوندم براش قّتِلَ الحّسین بِسَیفِ و ثَنان وَالحَجرِ و العَصاء مَظلومُ عطشانُ بِکَربلا ـــــــــــــــ حالا که نمونده رمقی تویِ پاهام از اثر زهر هشام یادم میاد مصیبتِ اسیری کوفه و شام آبله بود به رویِ پاها لاله می ریخت به روی خاکا روضه می شد دوباره برپا هرکی می گفت: کجایی بابا می رسید به گوش از رویِ نیزه ها آیه آیه صداش عمریه روضه خوندم براش قُتِل الحُسَین بِسَیفِ وَ ثَنان وَالحَجرِ وَ العَصا مَظلومُ عطشانُ بِکربَلا ـــــــــــــــ یادمه هنوز داغِ جدَّم حسین غمهایِ کربلاش عمریه روضه خوندم براش شهیدی که شد چشمای آسمون غرقِ اشک عزاش عمریه روضه خوندم براش می رسید به گوش از رویِ نیزه ها آیه آیه صداش عمریه روضه خوندم براش قُتِل الحُسَین بِسَیفِ و ثَنان وَ الحَجَرِ وَ العَصا مَظلومُ عطشانُ بِکَربلا..
امام باقر علیه‌السلام: کسی که در حال انتظارِ امام زمان(عج) مرده باشد، زیان نکرده اگرچه در میان خیمه با لشگرِ حضرت نمرده باشد «منتخب الاثر صفحه ٤٩٨»
و توسل به حضرت امام محمدباقر علیه السلام تو یک سره در چشم لشگر بودی و من نه *رقیه جانم، عمه جانم عمه جانم * تو یک سره در چشم لشگر بودی و من نه چون صاحب خال و زیور بودی و من نه فهمیدم آن لحظه که نامحرم تو را می زد هرچند صورت مثل مادر بودی و من نه *محرم نزدیکِ .. هنوز گریه هامون محرمی نشده .. رقیه جان :* ما هر دو از بازار شامی ها گذر کردیم با این تفاوت که تو دختر بودی و من نه در معرض چشم حرامی بوده ایم اما آن لحظه تو محتاجِ معجر بودی و من نه حسین .... حاجت گرفتی‌در خرابه‌من دلم می‌سوخت آن شب تو در آغوش یک سر بودیُ من نه اما دو تایی مثل گل از ساقه افتادیم ما دست در دستان هم از ناقه افتادیم یه سلام بدیم به اربابمون .. شاید محرم زنده نمونیم : الَسلامُ علیکَ یا اَبا عَبدالله وَ علیَ اَلارواحَ الَتی حَلَّت بِفِنائک عَیلکَ مِنّی سَلامُ اللهِ عَلیک ابدا ما بقیتُ وَ بَقی الیلُ وَ النهار وَ لا جَعَلهُ اللهُ الاخِرَ العَهدِ مِنّی لِزیارَتِکُم اَلسلامُ عَلیَ الُحَسین و عَلی علّیِ بنِ الحُسین و عَلی اولادِ الحُسین و عَلی اصحابِ الحُسین
.. و توسل به راوی دشتِ کربلا حضرتِ امام محمدباقر علیه السلام ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ «اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ» اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا راندن درماندگان اصلاً نمی آید به تو جز عطا ای آسمان، اصلاً نمی آید به تو دلشکسته آمدم سویت پناه آورده ام *ملجاء ما اینجاست .. پناهگاه ما اینجاست ..* دلشکسته آمدم سویت پناه آورده ام دل شکستن بی گمان اصلاً نمی آید به تو من سرم‌خورده به سنگُ ناتوان برگشته ام قهر با این ناتوان اصلاً نمی آید به تو حقِ من این است رسوایم کنی بااین وجود حضرت صاحب زمان،اصلاً نمی آید به تو ما عزاداران زهراییم پس با این حساب بستن در رویِ ما اصلاً نمی آید به تو مرا با یک نظر اهل نظر کن مرا تا زنده ام اهل سحر کن اگر هرجا که من هستم نیایی بیا من میروم زین جا گذر کن اگر رد میشوی از این محله نگاهی بر گدای بی وفا کن پس از آنکه گذشتی از گناهم نصیبم یک سفر کرببلا کن .. نگرانم نکند من به محرم نرسم .. هرکی مثه من نگرانه گریه کنه .. شاید دیگه بهمون اجازه ندن بگیم حسین .. تا زنده ای بگو حسین .. روی در خون سرانگشت مرا می بینی خانه ات را کسی اندازه‌ی من درنزده گر به زهرا برسد نامه‌ی ما نیست غمی هرکسی بچه‌ی بد را زده مادر نزده .. *بیا لطفی کن من محرم امسال باشم مادر .. اینقدر ارزش داره این جایی که نشستی و گریه میکنی تو کامل الزبارات امام صادق می فرماید به یکی از یارانشون فرمودند کجا بودی این چند روزه؟ گفت آقاجان تو خونم مجلس حسین داشتم .. آقا فرمودند خبر داشتیم مگه ندیدی ما رو اونجا؟! عرضه داشت شمام اونجا بودید؟ فرموده باشند ما دم در ایستاده بودیم، آقاجان چرا دم در؟! جایِ شما صدر جلسه ست .. شماصاحب عزایید .. باید بالای مجلس بنشینید .. (میدونی آقامون چی فرمودند؟!) فرموده باشند مجلسی که مادر ما فاطمه میاد زشته ما دم در نباشیم به مادرمون خوش آمدی نگیم .. حالا در محضرش داری گریه میکنی .. در دو روز زندگیم غربت فراوان دیده ام بارها از پیکرِ خود رفتن جان دیده ام اگه با یه بچه‌ی کوچک صحنه ی بدی رو ببینی راهتُ عوض میکنی میگی تو روحیش اثر نزاره .. اما این آقایی که امشب اومدیم براش گریه کنیم تو کربلا ۴، ۵ سال بیشتر نداشته .. یه چیزایی با چشمای خودش دیده .. میخوام بگم هرچی ام دیده باشه تحمل پسر بیشتر از دخترِ .. اگه این آقا تو کربلا پنج سال بیشتر نداشته، تونسته تحمل کنه .. قربونه اون سه ساله ای برم که .. سر بریده‌ی باباشُ براش آوردن .. ای حسین .. گفت همه‌ی ما رو با همدیگه با یه سلسله ای بستن، جلوتر امام سجادِ .. ته این سلسله عمه‌ی مازینبه .. ما بینِ این سلسله .. آقا رو جلو میزدن تند حرکت کنه .. اگه تند حرکت میکرد مارو زمین می افتادیم .. اگه آروم حرکت میکرد میزدن بچه ها رو میگفتن تندتر حرکت کنید .. اما میگه یه جایی رسیدیم هرچی امام سجاد این طنابُ میکشه این سلسله و قافله حرکت نمیکنه .. (چی شده؟ .. میدونی کجاست؟) وقتی به مجلس یزید رسیدن عمه‌ی سادات دوتا دستُ حلقه‌ی در کرد هی صدا میزنه من واردِ این مجلس نمیشم .. دختر علی کجا مجلس حرام کجا .. میدونید چکار کردن؟ تازیانه هارو کشیدن .. اینقد به بازوی عمه‌ی ما زدند .. اینجا یه جا بود به بازوی عمه‌ی سادات تازیانه زدن .. یه جا هم من یه خانوم دیگه سراغ دارم .. کمربندِ علی رو گرفته نمیزارم جایی ببریدش .. حسین .. ان شالله رزقِ محرم امسالمون امضا بشه .. یه جوری ناله بزن مادر خوشحال بشه .. اصلاً مادر که روضه میخونه یه جور دیگه‌س .. حسینم ای بی سر حسین عریان پیکر تو را تشنه کشتند، بمیرم ای مادر .. دوید و دویدم برید و بریدم سرت را سر نیزه دیدم ↫
"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا يا اَبا جَعْفَرٍ، يا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِي، اَيُّهَا الْباقِرُ، يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ" *بازم سالای پیش گریه می کردیم برای امام باقر،می گفتیم: آقاجان! همه ی حاجی ها رفتن مکه،برا اعمال حج،کسی نیست دور قبرتون.اما بمیرم،امسال که حج رو هم تعطیل کردن،یقینا امروز کسی نیست بالا قبرتون ناله بزنه،چرا،شاید یه نفر این ساعت تو بقیع باشه،اونم پسرش مهدی زهراست،هی سر رو روی خاک قبر جدّش بذاره. ..هی بگه: یاجَدّاه! ان شاالله خدا ظهور من رو تعجیل کنه،خودم برات حرم می سازم.اما امروز دلا رو ببریم کنار بستر امام باقر علیه السلام* چِقَدَر ناله ی بی جان و بی صدا داری به زیر لب تو فقط فکر ربنا داری گمان کنم که رسیده زمان پر زدنت که زهرِ کینه اثر کرده و غم ها داری *هی صدا می زد جگرم داره می سوزه...* چه کرده با تو که اینگونه محتضر شده ای شهادتین به لب های خود چرا داری؟! نفس کشیدنت آقا چقدر سخت تر شده است میان هر نَفَسِ خسته ات دعا داری کنار بستر تو مادری عزا دارد که گشته غرق غم و نوحه و عزاداری لبان خشک تو ذکر حسین می گوید دوباره گریه و مرثیه را بنا داری *چهارسالش بوده تو کربلا بوده...* هنوز هم تو به یاد سه ساله غمگینی هنوز هم به دلت غم کرب و بلا داری تو در لباسِ اسارت چه صحنه ها دیدی چه زخم ها که تو از کعبِ نیزه ها داری *به خدا فکر کن الان بالا سر قبر امام باقر نشستی، داری گریه می کنی...این ایام چقدر دل ما برای روضه تنگ شده،یا امام باقر! یه مددی برای محرم به ما بده...* اما وصیتی دم آخر به صادقت داری که همراهِ خود دندانِ کنده ای داری... *یه بار یکی از دندان های امام باقر کنده شد،آقا این دندان رو کف دستش گذاشت؛می گفت:الحمدلله...گذشت،لحظات آخر دیدند یه پارچه ای رو بیرون آورد،به امام صادق داد،گفت پسرم! این دندانِ کنده ی منه...هر موقع خواستی من رو دفن کنی این دندان رو با من دفن کن...چون که باید همه اجزای بدن امام باهاش دفن بشه... چی میخوام بگم ؟!میخوام بگم اینجا امام صادق دندون های پدر رو هم کنار پیکر گذاشت...اما "لا یوم کیومک یا اباعبدالله..."من یک پسری رو هم میشناسم کربلا...تا امام سجاد بدن بابا رو تو قبر گذاشت...دیدند آقا سراسیمه بیرون آمد...داره دنبال شیئی می گرده...بنی اسد سوال کردند:آقا چی شده؟هی دیدند رو پاش می زد، می گفت:خدا لعنت کنه ساربان رو...اگر می خواستی انگشتر بِبَری،چرا انگشت رو بُریدی...؟!حسین....* ساربان خواست که انگشتری ات را بِبَرَد دید باید که انگشت تو را هم بِبُرَد *دیدند ساربان هر کاری کرد انگشتر بیرون نیامد...همین قدر بگم،یه وقت زینب نگاه کرد دید نه انگشتری مانده نه انگشتی به دست حسین...اینجا بود صدای ناله ش بلند شد...* برادرجان سلیمان زمانی چرا انگشت و انگشتر نداری؟ حسین جانم... داریم با حسین حسین پیر می شویم خوشحال از این جوانیِ از دست داده ایم بِدَمِ المَظلُوم، بِدَمِ الغَریب،بِدَمِ العَطشان، فَاَجِبْنا یا اَللّهُ ،ای خدا فرج امام زمان ما تعجیل بفرما ،به حق سیدالشهدا حاجات ما برآورده بخیر بفرما، به حق سیدالشهدا آقامون امام زمان از ما راضی و خشنود بگردان .به حق امام باقر حال مناجات،اشک چشم در رثای اهلبیت به ما مرحمت بفرما .همه مرضامون شفا عنایت بفرما .همه ی شیعیان امیرالمومنین تا به امروز از این دنیا رفتند از این سفره متنعم بفرما .ای خدا عاقبت خودمون و خانواده مون و نسلمون تا قیامت ختم به خیر رقم بزن .آن چه گفتیم و نگفتیم و تو بهتر می دانی در حق این جمع به هدف اجابت برسان .
. تسلیت صاحب شیعه که غمی دیگر شد برگ مژگان ملائک ز سرشکش تر شد بس که بر ساقه‌ی گل ریخت عدو زهر جفا پنجمین گل ز گلستان علی پرپر شد .
عمری گذشت هنوز تویِ گوشم العطشِ بچه ها می‌پیچه تو خیمه‌گاه یه چیزایی دیدم که زهر کینه پیش اون هیچه دیدم،بچه ها رو تو خیمهٔ مَشکا رو خاک نمدار که می‌اُفتادن دیدم با چه خجالتی رفتن مشک و به سقای حرم دادن عَلَم افتاد، تو حرم غوغا شد پایِ دشمن ،سَمتِ خیمه وا شد وا مصیبت،ای امان از غربت... گودال بود تو خاطرم هرجا دیدم حصیر و کهنه قالیچه تو قتلگاه یه چیزایی دیدم که زهر کینه پیشِ اون هیچه دیدم،خنجر کهنه که نمیبُرّه حوصله‌ی سپاه‌شون سر رفت بین سنان و شمر دعوا شد خولی به سمت کوفه با سر رفت کربلا بود،محشر کبری بود یا بُنَیَّ، نالۀ زهرا بود وا مصیبت،ای امان از غربت... بینِ محلّۀ یهودی شد سرای روی نیزه بازیچه تو شهر شام یه چیزایی دیدم که زهر کینه پیش اون هیچه دیدم،اوباش مستِ سنگ به دستی که دنبال شرّ و فتنه می‌گردن جلو چشایِ عمه ام زینب به رأس روی نی جسارت کردن سری اُفتاد، زیر سُمّ مرکب ما می مُردیم، نبود اگه زینب وا مصیبت،ای امان از غربت...
بسم الله الرحمن الرحیم 💠 روز 💠 💎 جایگاه باورنکردنی مبلغان دین 🔻پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم: ألا اُحَدِّثُكُم عَن أقوامٍ لَيسوا بِأَنبِياءَ و لا شُهَداءَ، يَغبِطُهُم يَومَ القِيامَةِ الأَنبِياءُ وَ الشُّهَداءُ بِمَنازِلِهِم مِنَ اللّه ِعَلى مَنابِرَ مِن نورٍ؟ قيلَ: مَن هُم يا رَسولَ اللّه؟ قالَ: هُمُ الذَّينَ يُحَبِّبونَ عِبادَ اللّه ِإلَى اللّه ِو يُحَبِّبونَ اللّه َإلى عِبادِهِ. قُلنا: هذا حَبَّبُوا اللّه َإلى عِبادِهِ، فَكَيفَ يُحَبِّبونَ عِبادَاللّه ِإلَى اللّه؟ قالَ: يَأمُرونَهُم بِما يُحِبُّ اللّه ُو يَنهَونَهُم عَمّا يَكرَهُ اللّه، فَإِذا أطاعوهُم أحَبَّهُمُ اللّه ُ ◻️«آيا براى شما از اقوامى بگويم كه با آن كه پيامبر و يا شهيد نبودند، اما در روز قيامت به خاطر مقامى كه نزد خداوند دارند و بر روى منبرهايى از نورند، پيامبران و شهيدان به آنان غبطه می‌خورند؟». گفته شد: اى رسول خدا! آنان كيان اند؟ فرمود: «آنان كسانى هستند كه خدا را در نظر مردم و مردم را در نظر خداوند، محبوب می‌سازند». گفتيم: اين كه خداوند را در نظر بندگان محبوب می‌سازند، روشن است، اما چگونه بندگان خدا را در نظر خداوند، محبوب می‌سازند؟ فرمود: «آنان را بدانچه خداوند دوست می‌دارد، فرمان می‌دهند و از آنچه خداوند ناپسند می‌شمارد، نهی‌شان می‌كنند. وقتى مردم از آنان اطاعت كنند، خداوند ايشان را دوست خواهد داشت». 📚 مشكاةالأنوار: ۲۴۰/ ۶۹۲ ‌ ‌ •┈┈••✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. علیه_السلام : به_تماشا_بیا_ای_پسرفاطمه باقر علم دین کشته شد از زهر کین پنجمین حجت و نور خدای مبین دل از این غم کباب دیده ها پر ز آب وا اماما واشهیدا دیده در کودکی لاله ی پرپر شده دیده در قتلگه پیکر بی سر شده دیده بر نی سری غرق خون حنجری وا اماما واشهیدا آن زمان باقر علم نبی جان سپرد تا که دید عمه کعب نی ز بیگانه خورد دیده روی کبود جای دست یهود وا اماما واشهیدا **** 👇 🖤🖤🖤🖤🖤🖤
بیابان بود و صحرا بود آنجایی که من بودم هزاران خیمه برپا بود آنجایی که من بودم شمیم یاس یاسین دشت را پر کرده بود اما گلاب اشک زهرا بود آنجایی که من بودم قیام عاشقان راست قامت بود عاشورا قیامت آشکارا بود آنجایی که من بودم پیام روشن "الموت أحلَی مِن عَسَل" یعنی شهادت هم گوارا بود آنجایی که من بودم چرا آتش بگیرند از عطش گل های داوودی اگر بین دو دریا بود آنجایی که من بودم کسی از اسب می افتاد پشت نخل ها آری عَلم در دست سقا بود آنجایی که من بودم صدای بت شکستن در فضا پیچیده بود اما خلیل الله تنها بود آنجایی که من بودم شعاع آفتاب از مشرقِ گودال سر می زد که ثارالله پیدا بود آنجایی که من بودم عدالت زیر سم اسب ها پامال شد آری ستم در حد اعلی بود آنجایی که من بودم شدم محو نگاه عمه ام زینب که در چشمش تمام دشت زیبا بود آنجایی که من بودم چرا آنروز تل زینبیه اوج عزت شد که چشم انداز فردا بود آنجایی که من بودم چه گل هایی که زیر بوته های خار پرپر شد مگر پائیز گل ها بود آنجایی که من بودم هلال ماه نو وقتی نمایان میشد از محمل فقط یک نیزه بالا بود آنجایی که من بودم
‍ ♣️ شهادت امام باقر (علیه السلام) 🖤 سبک، زمینه : سلام آقا سلام آقای بی زائر ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ سلام آقا سلام آقای بی زائر سلام آقا سلام یا ایهاالباقر(ع) سلام آقا سلام هردل عاشق به قبرتو یا مولا یا ابالصادق(ع) سلام ما به اون قبر رفیع تو سلام ما به خاکای بقیع تو خدا رو شکر سایه روی سرم داری توی قلبم یه عمریه حرم داری ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ غریب اقا. تو دیدی ازدحام اقا غریب اقا دیدی بازار شام اقا غریب اقا غروب کربلا دیدی غریب اقا تنی رو زیر پا دیدی غریب اقا تو دیدی قحطیه اب و غریب اقا دیدی اشکای رباب و غریب اقا تو دیدی غصه و غم ها غریب اقا تو دیدی قامت خم ها غریب اقا تو دیدی قوم صد رنگ و غریب اقا تو دیدی بارونه سنگ و غریب اقا. تو دیدی کوچه و باز ار غریب اقا. تو دیدی طعنه و ازار غریب اقام غریب اقام ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ منم باقر منم هم نام پیغمبر(ص) که جدم بود علی و فاطمه مادر میادیادم که تو دشت بلا بودیم میاد یادم اسیر غصه ها بودیم میاد یادم که عمه م میکشید هی آه تو کربلا توی گودی قتلگاه میاد یادم دیدم خنجر روی حنجر میادیادم که دیدم روی نیزه سر میاد یادم غروب قافله دیدم میاد یادم نگاه حرمله دیدم میاد یادم دیدم بی سر شیر خوار میاد یادم که دیدم غارت گهوار میاد یادم که دیدم گریه ی دختر میادیادم که دیدم غارت معجر میادیادم لگد از اون و این خوردم هزاربار با رقیه هی زمین خوردم حسین جانم حسین جانم 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
«حیاتنا الحسین» شعار اربعین ۱۴۰۲ شد کمیته فرهنگی- آموزشی ستاداربعین: 🔹سیره و سلوک امام حسین (ع) همانند حیات پر بار و برکت نبوی در همه عرصه‌ها، ظرفیتی بی بدیل، برای آفرینش و ارائه زیست متعالی است. 🔹لازم است به عنوان پیش‌نیاز اصلی و مهم در مراسم پیاده روی اربعین، سلوک و سیره و راه و آرمان امام حسین (ع)، عقلانی، درست و شایسته تبیین و ترویج شود تا سراج روشن این حرکت و راه،امید آفرین باشد. *•┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈•* https://eitaa.com/Arbabhosyn
*امام باقر وصيت كرده اند كه ده سال توي منا روضه ي جدش رو بخونن، قطعا امشب آقا روزيِ مُحرمِ مارو امضا ميكنه... يا امام باقر! اگه مرگ ما قرارِ برسه شما واسطه شيد ما يه مُحرم ديگه زنده باشيم، يه مُحرم ديگه لباس عزا و لباس مشكي بپوشيم...*   چقدر گریه نکردید با رقيه، چقدر به روی خویش نیاورده اید آبله را   :حمیدرضا برقعی    *بذار زبانحال امام باقر با رقيه رو براتون بخونم، ببين اين دو تا نازدانه چه جوري با هم حرف ميزدن و درد و دل ميكردن، امام باقر صدا زد: رقيه جان!...*   تو یکسره در چشمِ لشکر بودی و من نه چون صاحبِ خلخال و زیور بودی و من نه فهمیدم آن لحظه که نامحرم تو را می زد از چند صورت مثل مادر بودی و من نه ما هر دو از بازار شامی‌ها گذر کردیم با این تفاوت که تو دختر بودی و من نه در معرض چشم حرامی بوده‌ایم اما آن لحظه تو محتاج مَعجر بودی و من نه حاجت گرفتی در خرابه من دلم میسوخت آنشب تو درآغوشِ یک سر بودی و من نه :مجید تال   *يادم نميره اون لحظه اي كه عمه ام ايستاد دَمِ دَرِ خرابه، بابام امام سجاد ايستاد دَمِ دَرِ خرابه، التماس كردن گفتن: اين سر رو نياريد، اين بچه ها طاقت ندارن، اما هر دوشون كتك خوردن، تازيانه خوردن، ما روي پنجه ي پا ايستاديم، زن ها نميگذاشتن ما ببينيم، اما من خودم ديدم، سر رو انداختن جلويِ رقيه، اي حسين!... ديدم رقيه دستاي لرزونش رفت طرفِ سر، دو دستي سر رو گذاش تو بغلش، درست نمي ديد، آخه اينقدر سيلي خورده بود چشاش تار ميديد...*   بابا! خوشي به قلبم دستِ رد زد يه بي حيا بهم لگد زد   *هزار تا حرف رقيه آماده كرده بود به باباش بزنه، دختر دارا مي دونن، دختر وقتي باباش از سفر مياد، زبون گِله اش باز ميشه، ميخواست از قافله بگه، از تازيانه بگه، از حرمله بگه، ميخواست از سيلي بگه، ميخواست از زجر بگه، اما تا نگاش به سر بريده افتاد درداش يادش رفت، لباش رو گذاشت رو لباي بابا، اي حسين!...* ↫
و توسل به راوی دشت‌کربلا حضرت امام محمد باقر علیه السلام "السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة،بمُوالاتِكُمْ عَلّمَنَا اللّهُ مَعالِمُ دينِنا و أصْلَحَ ما كانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيانا اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِکَ اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِي جَاهَدَتِ الْحُسَيْنَ، وَ شَايَعَتْ وَ بَايَعَتْ وَ تَابَعَتْ عَلَى قَتْلِهِ، اَلّلهُمَ العَنهُم جَمیعاً  اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ. وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ. اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. يه سلام هم از زبان آقا امام محمد باقر بديم، آقايي كه امشب شبِ شهادتشه، آقايي كه روضه خونه كربلاست، نه روضه خواني كه شنيده باشه، روضه خواني كه ديده، شنيدن كي بُوَد مانند ديدن، خودش نگاه كرد ديد جدش روي خاكِ كربلا داره دست و پا ميزنه:اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ."   نگاه کودکی ات دیده بود قافله را تمام دلهره ها را، تمام فاصله را   *ميگن: بچه اگه توي سن كودكي صحنه اي رو ببينه تا آخر يادش نميره، توي سن كودكي چيزي رو ببينه ضبط ميكنه، تا بزرگ بشه يادش نميره، آقاجان! فقط بگو كربلا چي ديدي؟...*   هزار بار بمیرم برات، می خواهم دوباره زنده کنم خاطرات قافله را   *آقاجان! اگه امشب حرفي زديم، زخم دلت تازه شد مارو ببخش...*   تو انتهای غمی، از کجا شروع کنم خودت بگو، بنویسم کدام مرحله را؟   *از كجا بگم؟ باباتون زين العابدين كه فقط ميزد رو پاش ميگفت: "اَلشّام...*   چقدر خاطره ی تلخ مانده در ذهنت ز نیزه دار که سر برده بود حوصله را   * كار به جايي رسيد كه باباتون زين العابدين به سهل ساعدي گفت: يه ذره پول به اين نيزه دار بده، اين زن و بچه ها داغ ديده اند، بگو: اينقدر اين سرهارو جلوي اين زن و بچه ها نياره، بگو: يا جلوتر بره يا عقب تر، بگو: نيزه هارو ببره تا به بهانه ي نيزه ها اينقدر به اين زن و بچه ها نامحرما نگاه نكنن، اي حسين!... *   چه کودکیِ بزرگی است این که دستانت گرفته بود به بازی گلویِ سلسله را میان سلسله، مردانه در مسیرِ خطر گذاشتی به دلِ درد، داغِ یک گِله را   *امام باقر توي مسير شام و كوفه يه بار گِله نكرد، يه بار نگفت: بابا! دستام توي زنجيره، ميدوني چرا نگفت؟ آخه ميديد رقيه هم دستاش به زنجيره، نگاه مي كرد مي ديد زن و بچه همه توي زنجير و سلسه هستند، چي بگه؟...*   چقدر گریه نکردید با رقيه، چقدر به روی خویش نیاورده اید آبله را   *تازيانه و سيلي و كعب ني و زخمِ شمشير امام باقر رو اذيت نكرد، مي دوني چي امام باقر رو اذيت كرد؟...*   هنوز یک به یک، آری به یاد می آری تمام زخمِ زبان های شهرِ هلهله را   *اومدن به باباش امام سجاد گفتن: خارجي... امام سجاد به اون مرد شامي كه بهش گفت خارجي، گفت: بيا جلو، ازت يه سئوال دارم، به من بگو تا حالا قرآن خوندي يا نه؟ به من بگو: آيه ي تطهير رو خوندي يا نه؟ گفت: آره خوندم، حفظم، اما تو رو به اين آيه چكار؟ حضرت بهش گفت: به من بگو اين آيه در وصف كيه؟ سريع جواب داد اين در وصف پيغمبر و بچه هاي پيغمبرِ، آقا فرمود: آي مردِ عرب! اين سري كه داري سنگ ميزني، سَرِ بچه ي پيغمبرِ، منم پسرِ اين آقام، اين حسينِ، اين لبهايي كه داري سنگ ميزني بوسه گاه پيغمبرِ...*   مرا ببخش که مجبور می شوم در شعر بیاورم کلماتی شبیه حرمله را *امام باقر خردسال بود كربلا، همراه مادرش اومده بود كربلا، ابي عبدالله سفارش اين بچه هارو كرده بود كه زن ها مواظبشون باشن، يا دستِ عمه اش زينب بود، يا دستِ مادرش بود، معمولا بچه ها همه يه جا جمع ميشن، ديدي يه مسافرت چندتا خانواده كه بچه دارن ميرن، وقتي خانواده ها ميرسن به يه منزلي بزرگا ميرن پيش هم ميشينن، بچه ها با هم ميرن بازي ميكنن، حالا بين اين خانواده ها يه بچه ي شيرخواره باشه، همه دور بچه جمع ميشن، يكي باهاش حرف ميزنه، يكي بهش اسباب بازي ميده، هي مي اومدن كنارِ اين گهواره ميديدن اين بچه لباش رو به هم ميزنه، زبونش رو هي دور دهنش ميچرخونه، هي مي اومدن مي گفتن: عمه! ببين علي اصغر تشنه است، عمه! اي كاش كمي آب داشتيم من لباش رو تر مي كردم...* بگو صبور بلا در منا چه حالی داشت که در تلاطم خون دید قلب قافله را
شور امام باقر ع گویم دوباره من ز سوز سینه واویلا واویلا وای از غم هجران تو مدینه واویلا واویلا دارم به دل داغ امام باقر واویلا واویلا شهید ظلم و کین امام طاهر واویلا واویلا زدداغ تو بر سینه ها شراره واویلا واویلا امشب زسوگت شیعه بیقراره واویلا واویلا شد خون زظلم دشمنان دل او واویلا واویلا زین به زهرآلوده قاتل او واویلا واویلا دشمن زکین شرر زده به جانش واویلا واویلا سوزانده است تا مغز استخوانش واویلا واویلا آن کس که قدرش چون علی رفیع است واویلا واویلا تربت پاکش زینت بقیع است واویلا واویلا آن که به درد عالمی طبیب است واویلا واویلا قبرش مدینه خاکی و غریب است واویلا واویلا آنکه مقامش دردوعالم عالی است واویلا واویلا شب شهادتش مدینه خالی است واویلا واویلا اوپیرو شهید کربلا بود واویلا واویلا نور دل حسین سر جدا بود واویلا واویلا از سوز غم جانش رسیده بر لب واویلا واویلا بوده همی یاد حسین و زینب واویلا واویلا دیده به چشمش داغ کربلا را واویلا واویلا العطش طفلان بینوا را واویلا واویلا صدپاره دیده او علی اکبر واویلا واویلا غلطان به خون دیده علی اصغر واویلا واویلا دیده عمو دستش ز تن جدا شد واویلا واویلا فرق مبارکش ز کین دو تا شد واویلا واویلا دیده فدا گردیده هست عباس واویلا واویلا نقش زمین گشته دو دست عباس واویلا واویلا دیده حسین را در وداع آخر واویلا واویلا گرم سخن با غم رسیده خواهر واویلا واویلا دیده که شمر خنجر زکین کشیده واویلا واویلا سر حسین را از قفا بریده واویلا واویلا دیده به روی تل زینبیه واویلا واویلا عمه بسوزد زینهمه بلیه واویلا واویلا دیده عدو آتش زده به خیمه واویلا واویلا راس حسین رادیده روی نیزه واویلا واویلا دیده که زخم عمه اش نمک خورد واویلا واویلا سکینه پیش چشم او کتک خورد واویلا واویلا دیده عدودر شهر کوفه و شام واویلا واویلا اهل حرم را سنگ زدند زهر بام واویلا واویلا دیده سر ببریده، صوت قرآن واویلا واویلا میزد یزید برلب به چوب خزران واویلا واویلا 🖤🖤🖤🖤🖤
نوحه ۴ شهادت امام باقر علیه السلام شیعه ی حیدر در غم است امشب هر کجا بزم ماتم است امشب آه و واویلا (۲) حضرت باقر شد شهید کین خون دل صادق زین غم سنگین آه و واویلا در بقیع مدفون پیکر پاکش جنت شیعه است در بقیع خاکش آه و واویلا هفتمین معصوم که بود مظلوم گشته از ظلم و. از ستم مسموم آه و واویلا زد هشام آتش. بر دل مولا زهر کین سوزاند حاصل مولا آه و واویلا ارث خود را او از علی برده بسکه در دنیا خون دل خورده آه و واویلا با دل خونین کربلا دیده راس بر روی نیزه ها دیده آه و واویلا کربلا دیده غرق خون اصغر پیکرش در خون علی اکبر آه و واویلا بر مشام او عطر و بوی یاس دیده افتاده بر زمین عباس آه و واویلا همچو زینب دید ظلم و کین افزون دیده جدش را در میان خون آه و واویلا کربلا دیده آتش خیمه سر جدش را بر روی نیزه آه و واویلا 🖤🖤🖤🖤🖤🖤
نوحه ۲۲ شهادت امام باقر علیه السلام باقر علم پیغمبر اکرم تویی همچو جدت حسین جود مجسم تویی مهر تو ارمغان لطف تو بیکران یابن زهرا(۲) گلی از گلشن علی دوم تویی این جهان آن سرا پناه مردم تویی ای شه بی حرم تویی صاحب کرم یابن زهرا ماهمه ذره تو خورشید دین باقری همچون آباء خود طیبی و طاهری گل زهرا نما شیعه را مقتدا یابن زهرا در مدینه بود قبر تو و تربتت قبر خاکی تو نشانه ی غربتت قدر و جاهت رفیع قبر تو در بقیع یابن زهرا شدی از زهر آلوده به زین جانفدا صادق از بهر تو گرفته بزم عزا در ره کبریا شده جانت فدا یابن زهرا همه دم بوده ای تو یاد کرب و بلا پیکر بر زمین و سر از تن جدا آتش خیمه ها رأس بر نیزه ها یابن زهرا همه دم بوده ای یاد حسین شهید در زمین بلا به موج خون آرمید تا حسین شد شهید قامت تو خمید یابن زهرا دیدی اصغر ز کین بریده حنجر شده اربا اربا همه پیکر اکبر شده دیده ای شاه دین شده نقش زمین یابن زهرا دیده اشک حسین و روح حساس را دیدی بی دستی حضرت عباس را شد دو دستش جدا در ره دین فدا یابن زهرا 🖤🖤🖤🖤🖤🖤
▪️▪️▪️▪️▪️ نوحه شهادت امام باقر(ع) "فارسی و ترکی" ✍شعراز:محمدی ناعـــم 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 خدایادلم غرق درده ببین غصه بامن چه کرده خدایاببین کار این دل غم وغصه وآه سرده قلبم شکسته زجورزمانه زمانه زددربهارم گل غم جوانه جوانه اشکم شدهرشب زچشمم روانه روانه یارب غریبم غریبم غریبم غریبم 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 اسیرغم وبیقرارم زجورفلک دلفکارم به یادحسین لب عطشان به خاک سیه سرگذارم بشنونوای محن ازصدایم الهی ازکودکی من به غم آشنایم الهی من بیقرارغم کربلایم الهی یارب غریبم غریبم غریبم غریبم 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 👇👇👇ترکی قیزیل گل کیمی سولمیشام من بلوطلارکیمی دولمیشام من ویروب بادغم گلسِتاندا گل لاله تک سولمیشام من زهرجفادن یانورغملی سینم الهی غملرسالوبدی کمنده حزینم الهی کرب وبلاغملرینده غمینم الهی یارب غریبم غریبم غریبم غریبم 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 منی غم سالوبدی کمنده نه خوشدورکه من جان وئرنده گله فاطمه باشیم اوسته یوماگوزلریمی ئولنده دورت سنیده گورمیشم چوخ بلانی الهی عاشورمحنت غم نینوانی الهی گودال ایچینده امام زمانی الهی یارب غریبم غریبم غریبم غریبم 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🖤🖤🖤🖤🖤🖤