شده ام بر آن که پری زنم، به هوات یا عَلیَّ النقی
سفری کنم و سَری زنم ، به سَرات یا عَلیَّ النقی
به هوات تازه کنم نفس، به سَرات آیم از این قفس
برسم به مأمنِ آسمانِ رهات یا عَلیَّ النقی
هله اِی قلم تو شروع کن ز درون درا تو طلوع کن
بنویس سر در مشق های سیات یا عَلیَّ النقی
بنویس دستِ مِداحتم ،نرسد به عرشِ فضائلت
شود آب های جهان اگر ،که دَوات یا عَلیَّ النقی
علی علی ...
تو همان تجلّی ایزدی ، که به شکل بنده در آمدی
و سروده ای غزل از زبانِ خدات یا عَلیَّ النقی
بنویس اوج کدام دَم ،برسد به وسعت آن قلم
که دمیده جامعه ای بدان جلوات یا عَلیَّ النقی
و به استناد زیارتت، تو و اهل بیت نبوتت
شده اید رب جلّی ولی ،به صفات یا عَلیَّ النقی
ز عدم وجود درست کن، ز نبود بود درست کن
و به شیر جان بده با مسیحِ نگات یا عَلیَّ النقی
نَبُود به بودن تو غَمم ،به خدا که حُرِ جهنمم
که گرفته ام به وِلات برگِ برات یا عَلیَّ النقی
علی علی ...
یادتان هست نوشتم که دعا می خواندم
داشتم کنج حرم جامعه را می خواندم
از کلامت چه بگویم که چه با جانم کرد
محکماتِ کلماتِ تو مسلمانم کرد
کلماتی که همه بال و پر پرواز است
مثل آن پنجره که رو به تماشا باز است
کلماتی که پر از رایحۀ غارِ حراست
خط به خط جامعه آیینۀ قرآنِ خداست
عقل از درک تو لبریز تحیر شده است
لب به لب کاسۀ ظرفیت من پر شده است
همۀ عمر دمادم نسرودیم از تو
قدر درکِ خودمان هم نسرودیم از تو
دل ما کی به تو ایمان فراوان دارد
شیرِ در پرده به چشمان تو ایمان دارد
بیم آن است که ما یک شبه مُرداب شویم
رفته رفته نکند جعفر کذاب شویم
تا تو را گم نکنم بین کویر ای باران!
دست خالیِ مرا نیز بگیر ای باران!
یاد کرد از دل ما رحمت تو زود به زود
یاد کردیم تو را دیر به دیر ای باران!
نام تو در دل ما بود و هدایت نشدیم
مهربانی کن و نادیده بگیر ای باران!
ما نمردیم که توهین به تو و نام تو شد
ما که از نسل غدیریم، غدیر ای باران!
پسر حضرت دریا! دل ما را دریاب
ما یتیمیم و اسیریم و فقیر ای باران!
سامرا قسمت چشمان عطش خیزم کن
تا تماشا کنمت یک دل سیر ای باران!
به حرمت تو سه روز اعتکاف باید کرد
به خاطر تو حرم را طواف باید کرد
تو اعتبار حجازی وگرنه بار نداشت
حجاز بی تو در این دهر اعتبار نداشت
بشر که خانۀ بی صاحب آرزو نکند
کسی به کعبۀ بی مرتضی که رو نکند
علی به غربت شیعه گواه خواهد شد
رخ سعودیِ صیهون سیاه خواهد شد
چه قرن ها که گذشت و امید پا برجاست
یزید مُرده و خونِ شهید پا برجاست
دوباره مکر سعودی شکست خواهد خورد
و قلعه های یهودی شکست خواهد خورد
زمان، زمانۀ آوازۀ محمد شد
یمن ستارۀ صبح ظهور خواهد شد
یهود اگر چه قوام یزید می طلبد
حیات امت احمد شهید می طلبد
دوباره خون به رگِ آسمان به جوش آمد
صدای پای ظهور از حجاز به گوش آید
گروهکی که گره خورده اند با بُت ها
قبیله ای که ندارند جز تفاوت ها
عشیره ای که شکستند حرمتِ شیران
جماعتی که چو بغضند از گلوگیران
کنایه ای که دراسلام، وقفِ کج تابی ست
بنی امیّه ی عصر جدید، وهّابی ست
مُوکّلند که راه شریعه می گیرند
تقاص تیغ دو دَم را ز شیعه می گیرند
خبر رسیده که فصل بهار، نزدیک است
بهار ، وعده ی پروردگار، نزدیک است
#امام_حسین
داد و بیداد که دور از حرم اربابیم
در تب و تاب حسینیم ولی بی تابیم
هر که با فکر و خیالی گُذَراند شب را
ما بیاد لب عطشان حسین می خوابیم
#سید_حسین_میرعمادی
🔹https://eitaa.com/Arbabhosyn🔹
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
گر شرط حیاتِ همه عالم آب است
شرطِ همه ی حیات ما ارباب است
خوشبخت شود هر که برای تو گریست
گریانِ تو در مرتبه ی اصحاب است
ما از قِبَل روضه نشاطی داریم
افسردگی از مجلس تو نایاب است
از جمعیتِ جهان بگیرید آمار
الحق که عزادارِ حسین شاداب است
هر صبح سلامِ بر اباعبدالله
هر شام سلامِ بر تو ذکرِ خواب است
نوشیدنِ یک چای پس از روضه ی تو
با قصدِ شفای عاجل از آداب است
🔸شاعر:
#سید_حسین_میرعمادی
==========================
🔹
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
دلیل خلق جهان، اصل اعتقاد، حسین
کلید گنج خدا، قبلهٔ مراد، حسین
تجلّی احدیّت، محبّت مکنون
بنای وحدت و توحید و اتّحاد، حسین
چو خواست نام نهد خویش را خدای صمد
نیافت نامی از این خوشتر و نهاد حسین
گدای مضطر من، زحمت زیادی، من
عطای بیمنّت، رحمت زیاد، حسین
نبین سری به گریبان غم فرو بردیم
که میکند همه را روز حشر شاد حسین
به عجز راه دَرَش گیر و مُحرم دل باش
که گشت کشتهٔ شمشیر اجتهاد حسین
به بیجوابی هَلْ مِنْ مُعین او سوگند
که تا به مرگ بگوییم؛ زنده باد حسین
تمام عرش و سماوات بر زمین افتاد
در آن نفس که ز زین بر زمین فتاد حسین
من از غم تو فراموش کردهام خود را
تو هم به حشر بیاور مرا به یاد، حسین..
🔸شاعر:
#سید_مهدی_طباطبایی
==========================
لطف روضه
گفتند کارتان؟ همه گفتیم نوکریم
چون بار عشق را به سر شانه میبریم
ما را اگر چه بازی دنیا خراب کرد
اما به لطف روضۀ ارباب بهتریم
از هر چه بگذری سخن دوست خوشتر است
پس میشود به عشق تو از هر چه بگذریم
فرقی نمیکند چه کسی با چه منصبی
در پای سفرهات همه با هم برابریم
گریه زبان مادری نوکران توست
احساس میکنم همه با هم برادریم
«ما را سری است با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم»
مسجد برای زاهد و کعبه برای خلق
بگذار با حسین بگویند کافریم
علامهایم گاهی و گاهی رسول ترک
یک روز روضه خوان تو، یک روز منبریم
با هر که گفت گریه چرا؟ گفتهایم که ما
داغدار حنجر در زیر خنجریم
بهشت
فرقی ندارد که جهنم یا بهشت است
هرجا که میگویم حسین، آنجا بهشت است
هر روز از این روضه به آن روضه دویده
حق دارد آنکه گفته این دنیا بهشت است
چشمی که از داغت نمیبارد جهنم
چشمی که از داغت شود دریا، بهشت است
ششگوشه را از ششجهت دیدیم و گفتیم
از هر جهت این کعبۀ زیبا، بهشت است
بالا و پایینی ندارد خانۀ تو
بالای سر فردوس و پایین پا، بهشت است
با جبر ما را عاشق خود کن که فردا
در اختیار حضرت زهرا، بهشت است
گفتند زهرا زائر شبهای جمعه است
گفتیم زیر پای مادرها بهشت است
خیمه به خیمه سوخت دست و پای طفلان
در آتشی که شعلههایش تا بهشت است
شنیدم سینهزنها را پریشان دوست داری
میان روضههایت چشم گریان دوست داری
همین اشک و همین دستی که میکوبم به سینه
همین یعنی تو نوکر را کماکان دوست داری
یادت میآید زیر پرچم گریه کردیم؟
هرجا حسین گفتند، در دم گریه کردیم
تا کربلا رفتیم و با هم روضه خواندیم
تا کربلا رفتیم و با هم گریه کردیم