#ولایت نقطهی اتصالی است برای
آنهایی که پیش رفتهاند تا برگردند
و برای آنها که جاماندهاند تا برسند
#ولایت_علی_ابن_ابی_طالب
#حصنی_فمن_دخل_حصنی
|⇦• صفین اومد به یادم روزی که ..
#سرود و شور ویژه عیدالله الاکبر عید غدیر خم
یاحیدر! فاطمه مادرِ بچه شیعه ها، بابا حیدر
تا قیامت میگه زهرا لافتی الا حیدر، یاحیدر
شاه حیدر، سندِ محکم لا اله الا الله حیدر
میکَنه خیبر و تا که میرسه از راه حیدر شاه حیدر
عالم رو بهم میزنه با گرد و غبارش
یا فاطمه رو نوشته روی ذوالفقارش
با رزم اباالفضل توی کربلا خدا کرد
این بارم تکرارش
قال رسول الله: علی ولی الله...
مولاناعلی، مولاناعلی...
شیر حیدر، ای هنرنماییِ رزم تو عالمگیر حیدر
وقت جنگیدن تو میگه خدا تکبیر حیدر شیر حیدر
یار حیدر، توی میدون میکُنی با ذوالفقار شاهکار حیدر
شاه حیدر، یل عَبدُوَد کُشه کرار حیدر، یار حیدر
مادر پدرِ ما به فدایِ حَسَنینت
روزیِ همه دستِ اباالفضل و حُسینت
باید که حماسه بگه پیغمبرِ خاتم
از بدر و صِفینت
صفین اومد به یادم روزی که
سیزده سالت بود اما جنگیدی
صد دل از مالک اشتر بردی
وقتی که جنگیدی
روز از پی شب میرفت
ابرو به غضب می رفت
تو به جلو میرفتی، دشمن به عقب میرفت
ضربت همه کاری بود، خون بود که جاری بود
صدها بدنِ بی سر همواره فراری بود
ابرویت ذوالفقار، دشمنت تار و مار
از ضرباتِ تو، دشمن گفت الفرار
قال رسول الله: علی ولی الله...
.
«قاتلُ الاَبطال» همان کُشنده پهلوانان و
«قامِعُ الاَحزاب» درهم کوبندهی حزبها
شُهرت #مردی است که
همواره یاور نَبِّیخُدا بود
#جنگ_احزاب
.
|⇦•بسم الله ای روح البقا ..
#سرود و شور ویژه عیدالله الاکبر عید غدیر خم
ساقی! مِی بده که مرا زیر و رو کند
بویش ز دور، کارِ هزاران سبو کند
خلقت به روی دست، علی را گرفت و گفت
دست کسی نظیرش اگر هست رو کند
بسم الله ای روح البقا
مستان سلامت میکنن
بسم الله ای شیرین لقا
مستان سلامت میکنن
بسم الله ای بدر الدجی
مستان سلامت میکنن
بسم الله ای عین الیقین
مستان سلامت میکنن
ای ساقی کوثر علی
مستان سلامت میکنن
من مستم و بی تابم
من واله و شیدایم
من عاقل مجنونم
من عاشق رسوایم
من ذرهی پنهانم
بانور توپیدایم
با تکتک اعضایم
با رگ رگ ،رگهایم
میخوانم ،میخوانم
ای ساقی کوثر علی
مستان سلامت میکنند ..
.
"شمر و حرمله و سنان" هم مُردند،
#مسیح_پولینژاد هم خواهد مُرد!
اما همچنان #نام و #مکتب
#سیدالشهدا(ع) زنده است...
#حجاب
|⇦•دستهايت را که در دستش گرفت ..
#مدح_خوانی و توسل ویژه عیدالله الاکبر عید غدیر خم
دستهايت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاري دلش راضي به اين اسلام شد
دستهايت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت:
مومنين! (يک لحظه اينجا يک تبسم کرد و گفت:)
خوب ميدانيد در دستانم اينک دست کيست؟
نام او عشق است، آري ميشناسيدش: علی ست
من اگر بر جنگجويان عرب غالب شدم
با مددهای علی ابن ابي طالب شدم
در حُنين و خيبر و بدر و اُحُد گفتم: علي
تا مبارز خواست «عمرِو عبدِوُد» گفتم: علي
با خدا گفتم: علي، شب در حرا گفتم: علي
تا پيام آمد بخوان «يا مصطفي»! گفتم: علي
هر چه ميگويم علي، انگار اللّهي ترم
مرغ «او ادني»ييم وقتي که با او ميپرم
مستجار کعبه را ديدم، اگر مُحرِم شدم
با «يَدُ الله» آمدم تا «فُوقِ اَيديهِم» شدم
تا که ساقي اوست سرمستند «اصحابُ اليمين»
وجه باقي اوست، «اِنّي لا اُحبُّ الافِلين»
دست او در دست من، يا دست من در دست اوست
ساقي پيغمبران شد يا دل من مست اوست
يکصد و بيست و چهار آيينه با هر يک هزار ـ
ساغر آوردند و او پر کرد با چشمي خمار
آخرين پيغمبر دلدادهام در کيش او
فکر ميکردم که من عاشقترينم پيش او
دختري دارم دلش درياي آرامش، ولي
شد سراپا شور و توفان تا شنيد اسم علي
کوثري که ناز او را قلب جنت ميکشيد
ناگهان پروانه شد دور سر حيدر پريد
روزگارش شد علي، دار و ندارش شد علي
از ازل در پرده بود آيينه دارش شد علي
رحمتٌ للعالمينم گرد من ديو و پري
ميپرند و من ندارم چاره جز پيغمبري
بعد از اين سنگ محک ديگر ترازوي علي است
ريسمان رستگاري تارِ گيسوي علي است
من نبياَم در کنارم يک «نبأ» دارم «عظيم»
طالبان «اِهدنا» اينهم «صراطَ المستقيم»
چهرهاش مرآتِ «ياسين»، شانههايش «مُحکمات»
خلوتش «والطور»، شور مرکبش «والعاديات»
هر خط قرآنِ من، توصيفي از سيماي اوست
هر که من مولاي اويم، اين علي مولاي اوست
.
.
برای امیرالمومنین(ع) خرج کنیم؛
از اعتبار و آبرومون
به قدرِ یه دل شاد کردن ،
یا یه ایستگاه صلواتی زدن
به شستن یه دیگ، دادن یه غذا ..
اهل بیت جبران میکنن
کسی رو بدهکار خودشون نمیذارن
#واگویه
.
#مدح_خوانی و توسل ویژه عیدالله الاکبر عید غدیر خم
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ»
ها عَلی بَشَرٌ کیفَ بَشر
رَبُّهُ فِیهِ تَجَلّی وَ ظَهَرَ
عِلَّةُ الْکوْنِ وَ لَوْ لاهُلَما
کانَ لِلْعالَمِ عَینٌ وَ أَثَر
وَ لَهُ اُبدِعُ مَا تَعقِلُه
مِن عُقُول وَ نُفُوس وَ صُوَر
فَلَک فی فَلَک فیهِ نُجُوم
صَدَفٌ فی صَدَف فیهِ دُرَر
ما رَمی رَمْیةً اِلاّ وَ کفی
ما غَزی غَزْوَةً اِلاّ وَ ظَفَر
👇👇👇
خاک نعلین علی در و گوهر
ها علی بشر کیف بشر
*****
چو شهر علم بنا گشت در علی بشود
بدا به حال هر آن کس که بر علی بشود
غدیر صحنهی اوج ولایت است ببین
پیمبر آمده از هر نظر علی بشود
چه محشری شده بر پا به روی بار شتر
حساب کن که نبی ضرب در علی بشود
در این معادله اصلا درست هم این است
خبر رسان که نبی شد خبر علی بشود
نه این که نام علی حافظ ابوالبشر است
قرار بود دعای سفر علی بشود
تبر به دست اگر بت شکن شد ابراهیم
نبی ست بت شکن اما تبر علی بشود
چه در غدیر چه در خیبر و چه در محشر
قرار هست فقط یک نفر علی بشود
به غیر فاطمه آن هم نه در تمام جهات
نمی شود که کسی این قدر علی بشود
فقط برای حسین است این فضلیت که :
پدر علی و هر آن چه پسر علی بشود
شاعر : مهدی رحیمی
ــــــــــــــــــ
اگر لازم شود حرف از دهان بیرون نمی آید
که بی اذن علی تیر از کمان بیرون نمی آید
علی را گر که بردارند از بین شهادت ها
صدا از بند بند این اذان بیرون نمی آید
نگوید گر که ابراهیم در آتش علی جانم
یقینا سربلند از امتحان بیرون نمی آید
چه رزمی می کند حیدر که در هنگام پیکارش
صدا از دوستان و دشمنان بیرون نمی آید
همین گونه به وقت گفتن تسبیح زهرایش
نفس از سینه ی صاحبدلان بیرون نمی آید
دهانم باز شد ذکر علی سوزاند دنیا را
به جز آتش که از آتش فشان بیرون نمی آید
شنیدم شاطر عباس صبوحی گفته بی نامش
به ولله از تنور گرم نان بیرون نمی آید
نجف میخانه ی شیعه ست یعنی مشتری اینجا
بمیرد دست خالی از دکان بیرون نمی آید
به لطف صاحبم راضی ام اینگونه ، که از خانه ؛
سگ اهلی برای استخوان بیرون نمی آید
چه زحمت میکشی بیهوده عزرائیل، ازاین تن
نخواهد حیدر کرار جان بیرون نمی آید
شاعر : مهدی رحیمی
نام ما را بنویسد به ایوان نجف
نشد از نام سگ کهف، کتاب آلوده
.