#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
در کویری که به دریای کرم نزدیک است
عاشقت هستم و قلبم به حرم نزدیک است
نجف اینجاست! فقط چند قدم... نزدیک است
کفر و ایمان من امروز به هم نزدیک است
در مقامت دهنم بسته بماند بهتر
عشق آهسته و پیوسته بماند بهتر
نخلها اشک تو را زیر نظر داشتهاند
رودها از جَرَیان تو خبر داشتهاند
بادها پرده ز اسرار تو بر داشتهاند
خاکها چشم به دستان پدر داشتهاند
ابرها با کرمت مایۀ رحمت شدهاند
فقرا در حرمت صاحب مکنت شدهاند
شمّهای هست ز اوصاف تو حیدر بودن
لافتایی شدن و ساقی کوثر بودن
فاتح یکتنۀ قلعۀ خیبر بودن
با پیمبر همۀ عُمر برادر بودن
نفست عطر نفسهای محمد دارد
بردن نام تو شیرینی بیحد دارد...
نیست بودیم ولی در حرمت هست شدیم
متفرّق شده بودیم که یکدست شدیم
عاشق هرکه به یاران تو پیوست شدیم
تا ز پیمانۀ «اَکمَلتُ لَکُم» مست شدیم
عطر «اَتمَمتُ عَلیکُم» همه جا را پر کرد
نان بدگوی بد اندیش تو را آجر کرد
اولین مرحلۀ عشق، پریشان شدن است
اجر همراهی تو بوذر و سلمان شدن است
صاحب دائمی ملک سلیمان شدن است
زاهد شهر که در فکر مسلمان شدن است...
در شب قدر به آوای جلی میگوید
بعلیٍ بعلیٍ بعلی میگوید
🔸شاعر:
#احمد_علوی
========================
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
در مُلکِ او ملائکهها را ملیکه هست
بر عرشِ او همیشه خدا را اریکه هست
گفتند علی که عین نبی نیست بلکه هست
باید خدا شوی که بدانی علی که هست
ما عاشقیم عاشقِ او کردگار هم
ما هیچ آبرو همه از خاک او بَرَند
ما هیچ اولیا دمِ تیغش گلو بَرَند
ما هیچ انبیا به درش آرزو َبرَند
هیهات ؛ نامِ نامیِ او بی وضو بَرَند
مَسند گرفتهاند از او اعتبار هم
دستش گرفته بود اگر مصطفی به دست
بوسه زدند قبل همه انبیا به دست
دستش که دید گفت خدا مرحبا به دست
آنجا گرفت دست علی را خدا به دست
حق با علی است خاتمِ مَکّی تبار هم
مولا که پا به دوش پیمبر گذاشتند
بتهای کعبه بر قدمش سر گذاشتند
سر را به پای خواجهی قنبر گذاشتند
اصلا برای کعبه چرا در کذاشتند
وقتی که کعبه سینه دَرَد پردهدار هم
از ما بپرس این دل سرکَش چه میکند
در تاب گیسوان مشوش چه میکند
با مشت کاه حضرت آتش چه میکند
از عَمرووَد بپرس که ضربش چه میکند
حیرانِ تیغِ اوست میان مزار هم
میدان که هیچ کوه هم از هیبتش شکست
نوشید هرکه تیغِ علی ، گشت مستِ مست
مرحب که چرخ میزد و میریخت پا و دست
تیری به پاش بوسه زد و شد علی پرست
سر میزند دو اَبروی او ذوالفقار هم
رَم کرده بود لشکر کفار میدوید
در پیش شیر بی سر و دستار میدوید
هرکس که خورد ضربهی کرار میدوید
هر نیمهاش به یک طرف اینبار میدوید
چیزی نماند از همه حتی غبار هم
شیطان علی ندید و به آدم محل نداد
اصلا بجز علی به کسی هم محل نداد
وقتی که بود فاطمه بر غم محل نداد
زهرا کنار او به دوعالم محل نداد
مارا محل دهید و دلی بیقرار هم
نانْ خشکِ جو به آب بزن از گلو رَوَد
چاهی بکن که آب خوشش کو به کو رَوَد
همبازی یتیم به دوشت بگو رَوَد
آنقدر وصله زن به عبایت ز رو رَوَد
محوِ علی است حضرتِ پروردگار هم
با کور و با جزامی و با بینوا نشست
شاهی که قبل خلقِ جهان با خدا نشست
نُه سال پیش فاطمهی باوفا نشست
یک عمر بعد فاطمه غرقِ عزا نشست
او را که کُشت غربتِ او انتظار هم
در میزدند ... فاطمه رنجور و خسته بود
بر روی مرکبی که به سختی نشسته بود
شاید برای فاطمهای که شکسته بود
در واکنند ... هرچه که در بود بسته بود
پیرش نمود کوچه غمِ روزگار هم
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
========================
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی #قصیده
ایوان تو برده است دل شاه و گدا را
حیران تو کرده است خدا آینه ها را
ایوان نجف سر در ایوان بهشت است
یعنی به علی داده خدا عرش عُلا را
هستند گدای تو شریفاً و وضیعاً
هستند غلام تو صغاراً وکباراً
قَدهامَتِ الاوهام ، و قد ذلت الاقدام
هرکس به نجف آمده دیده است خدا را
عیسی که نشسته است به امّید شفایی
موسی که شکسته است در این طور عصا را
تا نام علی را پدرم خواند به گوشم
دادم به هوای تو دل بی سر و پا را
عمری است گواهند طپش های دل من
با یاد تو پرپر زدم ایوان طلا را
انگار هوای نجف افتاده به جانش
پاییده ام امشب دو سه تا کوچه صبا را
ما بی حرمت آه کشیدیم ، نسیما !
بردار و ببرسمت نجف این همه ... هاآآآآآآآ را
امشب به سرم زد که مدیح تو بگویم
با آن که ندارم جگر مدح و ثنا را
تا آن که مدد از تو گرفتم که قلم ریخت
در گوش من این زمزمه ی روح فزا را
قربان حبیبی که به یک گوشه ی چشمش
دیوانه ی خود کرده تمام عقلا را
قربان نگاری که ازاو زودتر از ما
جبریل خریده است به جان درد وبلا را
قربان طبیبی که به یُمن نفس او
هرکس که رسیده است گرفته است شفا را
قربان امیری که سرخوان قناعت
با نان جُوی ساخته لیلاً و نهارا
ً
قربان غریبی که به تاریکی شب ها
بردوش کشیده است غذای فقرا را
ناز قد و بالاش ، که تاصبح قیامت
خم کرده رکوعش قد محراب دعا را
با شهد بیانی به گوارایی کوثر
کرده است اسیر لب خود آب بقارا
دور و برِ هردانه ی انگور ضریحش
عالم همه مست اند " وَ ماهُم بِسُکاری "
ساقی که علی باشد یعنی به نگاهی
درجام جهان ریخته انوار هُدی را
یارب به تو سوگند مبادا که بگیری
ازخاک سرِکوچه ی حیدرسر ما را
"طوبی لَکَ" ای مهر ولایت که درآفاق
حکم تو گرفته است همه ارض و سما را
تا سایه ی خورشید نجف برسرم افتاد
ای ماه سمرقند نداری تو بخارا !
گر پاک نسوزم سراین عشق علی جان
"مَن ماتَ عَلی حُبّ" تو آید به چه کارا؟
فانی نشوم در تو اگر باچه کنم طیّ
این پیچ و خم تیره ی دالان بقا را؟
درویشم و بردوشم کشکول گدایی است
چندی است که آتش زده ام رخت ریا را
با سوز غم عشق تو مرهم نستانم
با درد تو انداخته ام دور دوا را
بگذار نمازم را سمت تو بخوانم
برهم نزن ای قبله ی من قبله نما را
تامعنی "الله صَمد" را بشناسی
کافی است ببوسی در این صحن و سرا را
تا دوستی اش اصل نماز است ، مؤذن
بی نام علی نعره نزن "حَیّ علی" را
احرام نبندید ، بمانید و نگیرید
بی سعی و صفای حرمش راه مِنا را
توحید علی را احدی درک نکرده است
چشمان علی جور دگر دیده خدارا
والله که هرکس ز علی روی بتابد
یک مرتبه هم سجده نکرده است خدا را
او بود که در خانه ی توحید فرو ریخت
بر خاک مذلّت هُبل و لات و عُزی را
او بود که برداشت چو کاهی درخیبر
او بود که آورد به قاموس فَتی را
حیثیّت ما درعدم ماست وگرنه
درحضرت خورشید چه قدری است سُها را ؟
سرها همه افتاد و سپرها همه افتاد
تاتیغ تو چرخید یمیناً و یساراً
اعناق صنادید عرب را توشکستی
بازوی تو آموخت به شمشیر غَزا را
از هیبت نام تو بلرزد دل هستی
تا از کمرت باز کنی تیغ دوتا را
برگشت به ایمای توخورشید به مشرق
پلک تو به هم ریخت قدررا و قضا را
روباه چه سنجد که برد دست به شمشیر
مرحب چه شناسد جگرشیرخدا را
والله که در معرکه ها حیدر کرّار
اندازه ی یک پلک ندیده است قفا را
حدّ تو به هم ریخته اعصاب قلم را
شآن تو بریده است زبان شعرا را
تا هست به فرمان تو مِنهاج بلاغت
باید که ببندند دکان فصحا را
ما هرچه که گفتیم علی برتر ازآن است
مانده است قلم مدح امیرالامرا را
غیر از اَحَد و احمد ما فوق علی نیست
گشتیم "عَلی فَوق ، ومَن تَحتَ ثَری را
کفراست بگویید که غالی شده ام من
بربنده ی حیدر نزن این تهمت ها را
این ها رشحاتی است که وام از توگرفتم
ورنه چه کسی داده به من طبع رسا را
گر مست و غزل خوان ولای تو نبودم
درمن چه کسی ریخته این شور و نوا را
ما بی تو چه داریم به جز رویِ سیاهی
ما با تو نداریم غم روز جزا را
ازعشق تو عمری است که درجوش و خروشم
بگذار بمانم به همین حال خدا را
🔸شاعر:
#عباس_شاه_زیدی
========================
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
به جز از علي نباشد به جهان گرهگشايي
طلب مدد از او کن چو رسد غم و بلايي
چو به کار خويش ماني در رحمت علي زن
به جز او به زخم دلها ننهد کسي دوايي
ز ولاي او بزن دم که رها شوي ز هر غم
سر کوي او مکان کن بنگر که در کجايي
بشناختم خدا را چو شناختم علي را
به خدا نبردهاي پي اگر از علي جدايي
علي اي حقيقت حق علي اي ولي مطلق
تو جمال کبريايي تو حقيقت خدايي
نظري ز لطف و رحمت به من شکسته دل کن
تو که يار دردمندي تو که يار بينوايي
همه عمر همچو "شهري" طلب مدد از او کن
که به جز علي نباشد به جهان گرهگشايي
🔸شاعر:
#عباس_شهری
========================
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
مسيح بر فلك و مرتضي علي به تراب
دلم ز آتش اين غصه بود بسكه كباب
سوال كردم از اين ماجرا ز پير خرد
چو غنچه لب به تكلم گشود و داد جواب
كه قدر هر دو به ميزان عدل سنجيدند
علي گران تر از او بود در همه ابواب
بماند كفه ي ميزان مرتضي به تراب
به آسمان چهارم مسيح كرد شتاب
🔸شاعر:
#اهلی_شیرازی
========================
هرسال در روز عيد غدير ميرزاجواد آقا ملكیتبريزی بيت تشریف داشت و مردم برای تبريک می آمدند.
رسم آقا اين بود كه در چنين روزی اطعام بدهند . یک سال مجلس عيد منزل آقا برپا بود، و مهمانان از همه جا آمده بودند
خادمه منزل كنار حوضبزرگ حياط می آيد، و چشمش به پيكر بی جان پسر كوچك ميرزا، كه روی آب بوده می افتد.
بی اختيار فريادی میزند، اهل خانه با شنیدن فریاد او اطراف حوض جمع می شوند.
مرحوم میرزاجواد كهمتوجّه صدای شيون میشود از اطاق خود بيرون میآيد و می بيند كه جنازه پسرش كنار حوض گذاشته شده
به اطرافیان می گوید:
ساكت! همه سكوت می كنند، و با ادامه سكوت ميرزا به اطاق برمی گردد و پس از صرف غذا ،
مهمانان عازم مقصد خود میشوند، به چند نفر از نزديكان میگوید:
اندكی تامّل كنيد كهبا شما كار دارم.
وقتی همه مهمانان می روند
واقعه را بازگو میکند و از آنها برای غسل و دفن فرزند كمك می خواهد.
داستانهايی از علما عليرضا حاتمی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
هر چند که از علی(ع) سرودن سخت است
هر کس که علی(ع) گفت خیالش تخت است
«عالم همه قطره است و دریاست» علی(ع)
هر دل که دم از علی(ع) زَنَد خوشبخت است
🔸شاعر:
#صفیه_قومنجانی
========================
اگر دست علی دست خدا نیست /
چرا دست دگر مشکلگشا نیست /
عید غدیر مبارک
صد شکر که پیغمبر رحمت داریم
هم دست به دامان ولایت داریم
با ذکر شریف و مستجاب صلوات
امید شفاعت به قیامت داریم
عید سعید غدیر خم مبارک باد
برداشت خدا پرده ز اسرار نهفت
بردست نبی گل ولایت بشکفت
شد نورٌ علی نور به ذکر صلوات
چون منزلت علی پیمبر می گفت
عید سعید غدیر خم مبارک باد
امروز که دین مصطفی شد تکمیل
با آیه ی اکملت لکم در تنزیل
بر ختم رسالت و ولایت صلوات
رفتن به بهشت جاودان شد تسهیل
عید سعید غدیر خم مبارک باد
عید اکمال دین
سالروز اتمام نعمت و هنگامه اعلان وصایت
و ولایت امیر المومنین علیه السلام
بر شیعیان وپیروان ولایت خجسته باد…
امروز به شکرانه ی این عید غدیر
کز یمن ولایتش جهان شد تطهیر
پیوسته فرست بر محمد صلوات
کن بیعت دیگری به مولا و امیر
عید سعید غدیر خم مبارک باد
ای کاش علی شویم وعالی باشیم
هم سفره کاسه های خالی باشیم
چون سکه به دست کودکی برق زنیم
نان آور سفره های خالی باشیم
نازد به خودش خدا که حیدر دارد
دریای فضائلی مطهر دارد
همتای علی نخواهد آمد والله
صد بار اگر کعبه ترک بردارد
مقصود خدا و مصطفی حاصل شد
ای اهل ولا نمازتان کامل شد
در گوش جهان بانگ ولایت پیچید
تا آیه اکملت و لکم نازل شد
علی در عرش اعلی بی نظیر است
علی بر آدم و عالم امیر است
به عشق نام مولایم نوشتم
چه عیدی بهتر از عید غدیر است
چون نامه ی اعمال مرا پیچیدند
بردند به میزان عمل سنجیدند
پیش از همه کس گناه ما بودولی
آن را به محبت علی بخشیدند
این سلطنت عشق فقط لایق مولاست
جز آل علی هیچ امامی نشناسیم
ما نسل غدیریم و پس از رحلت احمد
جز حیدر کرار امامی نشناسیم
بی علی در جسم هستی روح نیست
کشتی شهر نبی را نوح نیست
بی علی اصل عبادت باطل است
بی علی هر کس بمیرد جاهل است
اوصاف علی به گفتگو ممکن نیست
گنجایش بحر در سبو ممکن نیست
ماندم که علی را به چه تشبیه کنم
تشبیه علی جز به علی ممکن نیست
قرآن بجز از وصف علی آیه ندارد
اسلام بجز حب علی پایه ندارد
گفتم بروم سایه لطفش بنشینم
دیدم که علی نور بود سایه ندارد
تاراج دل به تیغ دو ابروی دلبر است
مستی قلب عاشقم از جام کوثر است
بر سر در بهشت خدا حک شده چنین
بختش بلند هر که گرفتار حیدر است
خورشید چراغکی ز رخسار علی ست
مه نقطه کوچکی ز پرگار علی ست
هر کس که فرستد به محمد صلوات
همسایه دیوار به دیوار علی ست
در فصل خطر امیر را گم نکنیم
آن وسعت بی نظیر را گم نکنیم
تنها ره جنت از علی می گذرد
ای همسفران غدیر را گم نکنیم
علی گویان همه نیکو سرشتند
همه قبل از قیامت در بهشتند
به وقت خلقتم خیل ملائک
به قلبم یا علی را می نوشتند
نازد به خودش خدا که حیدر دارد
دریای فضائلی مطهر دارد
همتای علی نخواهد آمد ولله
صد بار اگر کعبه ترک بردارد

این حدیث دل بود تصنیف نیست
شیعه در محشر بلاتکلیف نیست
شیعه راهش در مسیر اولیاست
شیعه مولایش علی مرتضی است
سرفصل کتاب آفرینش مولاست
روح ادب و کمال بینش مولاست
روزیکه گشایند در باغ بهشت
مسئول گزینش و پذیرش مولاست
سرچشمه هستی جهان مست علی بود
پیمانه عشق ازلی مست علی بود
می خواست نبی دست خدا را بفشارد
دستی که خدا داد به او دست علی بود
عشق یعنی آبرو یعنی شرف
تا ابد تسلیم سلطان نجف
عشق یعنی چشم و ابروی علی
سر نهادن روی زانوی علی
بی علی اصل عبادت باطل است
بی علی هر کس بمیرد جاهل است
بی علی تقوا گلی بی رنگ و بوست
بندگی همچون نماز بی وضوست
غدیر علی ، هنوز هم چشمه ای لبریز از آب حیات و دریایی موّاج از کرامتهاست .
غدیر دریایی از باور و بصیرت ، در کویر حیرت و هامون ضلالت است ، تا کام جان ها از آن سیراب شود .
خجسته باد پیوند «نبوت» و «امامت» در نقطه اوجى به نام غدیر خم که غدیر، گره محکمى است براى رشته دیانت.
غدیر خم، عید تکمیل رسالت مبارک باد!
غدیر علی ، هنوز هم چشمه ای لبریز از آب حیات و دریایی موّاج از کرامتهاست .
غدیر دریایی از باور و بصیرت ، در کویر حیرت و هامون ضلالت است ، تا کام جان ها از آن سیراب شود .
علی ، برگزیده محمد نیست ، بلکه منتخب خداست و پیامبر فقط ابلاغگر پیام الهی نسبت به امامت اوست
غدیر درخشان چون گوهری در تابش آفتاب است،
وسیع به وسعت ابدیت است و جاری در لحظه لحظه کائنات است،
کاش در این نورانی ترین لحظات زندگی ( ایام عید الله الاکبر ) با باران مداوم حضورش این عطش بی پایان را به پایان برساند که تنها عشق او شایسته تسخیر دلهاست.
از ولایتعهدی حیدر، خدا تاج شرف
بار دیگر بر سر زهرای اطهر می زند
در حریم ناز و عصمت زین همایون افتخار
فاطمه لبخند بر سیمای شوهر می زند
بیاویزد آن کس به غدر خدای
که بگریزد از عهد روز غدیر
چه گویی به محشر اگر پرسدت
از آن عهد محکم شَبَر یا شُبیر
(حکیم ناصرخسرو قبادیانی)
ای غدیر خم که هستی روز بیعت با امام بر تو ای روز امامت از همه امت سلام
از تو محکم شد شریعت، وز تو نعمت شد تمام ما به یاد آن مبارک روز و آن زیبا پیام
از ولای مُرتضی دل را چراغان می کنیم
بـا علی بار دگر تجدید پیمـان می کنیم
غدیر، محل تلاقی رودخانه به دریاست. غدیر، پیوند نبوت به امامت است. غدیر، قله شکوهنده دستگیری و دلالت پیوسته آدمیان در جاری صلابت اعصار است..
رسولی کز غدیر خم ننوشد
ردای سبز بعثت را نپوشد .
ای خدای مرتضی
گَردی از گامهای فتوت مرتضی را بر سر جهانیان بپاش تا ریشه نامردی در جهان بخشکد .
عید غدیر خم ، عید ولایت و امامت مبارک
اگر خلق عالم علی را می شناختند ، دوستش میداشتند و اگر خلق عالم علی را دوست میداشتند ، جهنم آفریده نمیشد .
به روز غدیر خم از مقام لم یزلی
، به کائنات ندا شد به صوت جلی
. که بعد احمد مرسل به کهتر و مهتر
، امام و سرور و مولا علیست علی
، عید غدیر خم بر شما مبارک
آنانیکه جلو رفته بودند بازگشتند وآنانیکه جا مانده بودند رسیدند...!!! غدیر یعنی سعادت همگام با ولایت است نه یکقدم پیشتر ونه یکقدم عقب تر .
عید غدیر عید ولایت مبارکباد.
دعای نادعلی چیست چه خواصی دارد؟
منظور از دعای نادعلی ، شعر “ناد علیا مظهر العجائب* تجده عونا لک فی النّوائب * کلّ غمٍّ و هَمٍّ سَینجَلی *بِوَلایَتِکَ یا علیّ یا علی یا علی”
است که در جلد 20 بحار الانوار ص 73 از قول میبدی، یکی از شارحان اهل سنت دیوان امیرالمؤمنین (ع)
نقل شده است که متن روایت چنین است:
و گفته شده است که به پیامبر در روز ا حد ندا شد:
“ناد علیا مظهر العجائب * تجده عونا لک فی النّوائب کلّ غمٍّ و هَمٍّ سَینجَلی* بِوَلایَتِکَ یا علیّ یا علی یا علی.”
طریقه ختم دعا نادعلی کبیر آن است که :
کسی که حاجتی دارد؛ اگر نادعلی را به نیت آن حاجت بخواند حاجتش برآورده میشود.
کسی که میخواهد شخص بزرگی دوستدار او شود؛
اگر نادعلی را سه مرتبه بخواند و بر خودش بدمد بعد نزد آن شخص بزرگ برود، آن شخص بزرگ، دوستدارش میشود.
کسی که فرزند میخواهد؛ اگر نادعلی را به نیت فرزند بخواند، صاحب فرزند میشود.
کسی که به دنبال مال دنیاست؛ اگر 9 مرتبه نادعلی را بخواند غنی میشود.
کسی که قرض دارد؛ اگر به مدت 15 روز، روزانه 22 مرتبه نادعلی را بخواند قرضش ادا میشود.
کسی که میخواهد از شر حیوانات و جن و انس محفوظ باشد؛
اگر نادعلی را همراه خود داشته باشد از شر محفوظ میماند.
ضمناً مطابق حدیثی؛ کسی که دچار سحر و جادو شده است،
اگر 100 آیۀ قرآن را از روی عقیده بخواند هر سحر و جادویی که باشد باطل میشود
متن کامل دعای نادعلی
بِسمِ اللهِ الرَّحمن الرَّحیم
نادِ عَلیّاً مَظهَرَ العَجائِب تَجِدهُ عَوْناً لَکَ فِی النَّوائِب لی اِلَی اللهِ حاجَتی وَ عَلَیهِ مُعَوَّلی کُلَّما اَمَرتَهُ وَ رَمَیتُ مُنقَضی فی ظِلِّ اللهِ وَ یُضِلِلِ اللهُ لی اَدعُوکَ کُلَّ هَمٍّ وَ غَمٍّ سَیَنجَلی بِعَظَمَتِکَ یا اللهُ بِنُبُوَّتِکَ یا مُحَمَّدُ بِوَلایَتِکَ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ
اَدرِکنی بِحَقِّ لُطفِکَ الخَفیِّ اللهُ اَکبَرُ اَنَا مِن شَرِّ اَعدائِکَ بَرِیءٌ اللهُ صَمَدی مِن عِندِکَ مَدَدی وَ عَلَیکَ مُعتَمِدی بِحَقِّ إِیّاکَ نَعبُدُ وَ إِیّاکَ نَستَعینُ یا اَبَا الغَیْثِ اَغِثْنی یا اَبَاالحَسَنَیْنِ اَدْرِکنی یاسَیفَ اللهِ اَدرِکنی یا بابَ اللهِ اَدرِکنی یاحُجَّهَ اللهِ اَدرِکنی یا وَلِیَّ اللهِ اَدرِکنی
بِحَقِّ لُطفِکَ الخَفیِّ یا قَهّارُ تَقَهَّرْتَ بِالقَهرِ وَ القَهرُ فی قَهرِ قَهرِکَ یا قَهّارُ یا قاهِرَ العَدُوِّ یا والِیَ الوَلِیِّ یا مَظْهَرَ العَجائِبِ یا مُرتَضی عَلِیٌّ رَمَیْتَ مَن بَغی عَلَیَّ بِسَهمِ اللهِ وَ سَیفِ اللهِ الْقاتِلِ اُفَوِّضُ اَمری اِلَی اللهِ اِنَّ اللهَ بَصَیرٌ بِالْعِبادِ وَ اِلهُکُم اِلهٌ واحِدٌ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الرَّحمنُ الرَّحیم اَدرِکنی
یا غیاثَ المُستَغیثینَ یا دَلیلَ المُتَحَیِّرِینَ یا اَمانَ الخائِفینَ یا مُعینَ المُتَوَکِّلینَ یا رَاحِمَ المَساکینَ یا اِلهَ العالَمَینَ بِرَحمَتِکَ وَ صَلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ الِهِ اَجمَعینَ وَ الحَمدُ للِهِ رَبِّ العالَمینَ.
ترجمه دعای نادعلی
بخوان علی را که مظهر صفات عجیبه است. تا یاری کننده تو باشد در سختی ها این بنده پیوسته به خدا نیازمند است و من در امورم به او تکیه کرده ام و امور گذشته و آینده ام را به او وا می گذارم. برای رفع هر ناراحتی تو را می خوانم.
تا مشکل حل و مسائل روشن گردد قسم به بزرگیت ای خدا و به پیامبری ات ای محمد و به ولایت تو ای علی ای علی ای علی. مرا در یاب بحق لطف پنهانت. الله اکبر و من از شر دشمنانت بیزاری میجویم. خدای بی نیاز از سوی تو یاری میشوم و بر تو اعتماد دارم به حق ایاک نعبد و ایاک نستعین. ای پدر کمک ای پدر حسنین مرا در یاب ای شمشیر خدا ای حجت خدا، ای ولی خدا مرا در یاب.
به حق لطف پنهانت ای غالب و غلبه کننده، ای دوست دوست خدا. ای مظهر صفات عجیبه. ای علی یقین دارم هرکه بخواهد ظلم نماید، تو به شمشیر کشنده او را از پای در می آوری من تمام امورم را به تو واگذار می کنم.
به درستی او بصیر بر بندگان است و فرماید : خدای شما خدای واحد است و غیر از او خدایی نیست و بخشنده و مهربان است. مرا در یاب ای فریاد رس فریاد خواهان، ای راهنمای سر گردانان، ای امان ده ترسندگان، ای یاری دهنده پناه آورندگان، ای رحم کننده بر فقرا، ای خدا به رحمتت مرا دریاب و درود فرست بر محمد و آل او و ستایش برای جهانیان است.