eitaa logo
ذاکرین آل الله
304 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
340 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ » رحمت برآنکه با تو من را آشنا کرد اسم تو را بردم مرا زهرا دعا کرد *شبِ بسیار با عظمتِ تاسوعاست .. فرمود امام زمان هرکجا روضۀ عموجانم خونده بشه من سراسیمه میام .. یه سلام بدیم به آقا همه با هم : السلام علیک یا اباصالح المهدی یا بقیه الله الاعظم آجرک الله ..* هر کس به یک نوعی به دردِ روضه ات خورد کشتیِ تو بر آب افتاد و چه ها کرد *چقدر قهر کرده با خدا آشتی کرده .. چقدر دور افتاده به تو نزدیک شده .. به خاطر تو چقدر خدا بنده پیدا کرده .. این تو هستی که دست همه رو میگیری آقاجون .. این تو هستی که دنبالِ ما گشتی مارو پیدا کردی والّا ما کجا روضۀ تو کجا .. من که یقین دارم تو روضه ات اول کسی که میاد مادرت زهراست .. (بزرگان از علمایِ ما که باید آدم وضو بگیره بعضی هاشونُ اسم هاشونُ ببره ، میگفتن ما افتخارمون اینه روضه خوانِ حسینیم ..* هر کس به یک نوعی به دردِ روضه ات خورد کشتیِ تو بر آب افتاد و چه ها کرد حر ریاحی با تو شد حر حسینی در محضر تو میتوان مس را طلا کرد ماه خدا یک شعبه اش ماه حسین است خیلی جوان در ماتمت رو به خدا کرد *برای همینه تمام عالمِ کفر دست به دست هم دادن منو تو رو از این مسیر جدا کنند .. شک بندازن تو دلهاتون میگن ح س ی ن چیه که همه اسمشو میارن حسین .. بیچاره نمیدونن این چهارتا حرف معجزۀ خداست .. یه حسین میگی دلتُ میبره .. بالاخره خداکنه به آبروی حضرت زهرا کسی گرفتار این مسائل نشه ،اما بدونید تو هر حالی که بودید حتی گناه ؛ رو از حسین برنگردونید .. عشق مجاز کورش کرده بود افتاده بود دنبال چشم و ابرویِ یارش ،خلاصه کار به جایی رسید خانوادش گفتن باید مسیحی بشی تا دخترُ بهت بدیم . بی دین میشم ، عروسی کرد و به دینِ دختر درآمد یه مدتی گذشت آتش خاموش شد ، رفت تو فکر ، چیکار کردم ؟ یه روز واردِ خونشون شد زنش ، دید شوهرش سر کار نرفته تو خونه نشسته چشماش کاسۀ خون ".. فردا همینطور ، یه روز دید تو اتاق داره خودش و میزنه هی میگه حسین .. گفت چی داری با خودت میگی ، گفت راستشُ بخوای من یه کاری کردم .. این آقایی که میگی پسر پیغمبرِ ارباب ما بوده .. من اینو از دست دادم .. امروز روزِ عاشورایِ حسینِ ..* ماه خدا یک شعبه اش ماه حسین است خیلی جوان در ماتمت رو به خدا کرد در دستۀ سینه زنی یادم نرفته بابایِ من آمد مرا وقف شما کرد جانم به این آقا که هرچه توبه کردم بی معطلی بر رویِ من آغوش وا کرد سوگند بر زهرا که محتاج کسی نیست دستی که بار روضه ات را جابه جا کرد یابن الشبیبی گفتُ دلها زیر و رو شد این حرف سلطان روضه هارا کربلا کرد لعنت بر آن کس که سرت را ذبح کرده لعنت بر آن کس که تو را عریان رها کرد
واحد یا سنگین حضرت ابوالفضل(ع تو دلها ، لاله های غم بکارید سر روی ، زانوان غم بذارید وقتی عطش نشست ، بر کام بچه ها طاقت نمانده بر ، ساقی ِ کربلا آه ، ای علمدار ، یا ابوالفضل ، ای سپهدار وای ، یاابوالفضل ، یاابوالفضل ، یاابوالفضل (۲) واویلا ، افتاده دستای سقا می آید ، آه و نوای زهرا با ناله ی حسین ، غوغا بپا شده یارب دست عمو ، از تن جدا شده آه ، در علقمه ، ارباب میگه ، یا فاطمه وای ، یا ابوالفضل ، یا ابوالفضل ، یاابوالفضل (۲) ابوالفضل ، برخیز به جان زینب نگاه کن ، که حسین ، جان شده بر لب دشمن رسید و تیغ ، از کینه ها کشید در پیش علقمه ، دست تو را برید آه ، خورده عمود ، در قتلگاه ، رفته سجود وای ، یا ابوالفضل ، یاابوالفضل ، یاابوالفضل
زمینه ، سنگین ، واحد ، شور (به همه سبکها خوانده میشود) دلبر و دلدار من علمدارم ابوفاضل تویی سپهدار من برادرم ابوفاضل تویی پشت و پناهِ خیمه ها توی نینوا تو اُمید زینبی دلاورِ کرب و بلا حیدر کربلایی. یار خون خدایی ابوفاضل یا عباس (۴) پاشو علمدار من بچه ها اینجا بی تابند هم رباب و هم طفلان در فکر یک جرعه آبند برای اهل حرم آبی بیار آب آورم برو سمت خیمه ها تَر کن گلوی اصغرم همه طفلان بی تابند در انتظار آبند ابوفاضل یا عباس واسه لبهای عطشان شد اُمید تو نا امید ولی من هم با داغت افتادم و پشتم خَمید چه به روزم آوردن که دیگه یاری ندارم شد امیدم نا امید که علمداری ندارم ساقیِ دشت بلا تشنه لب کربلا ابوفاضل یا عباس ای فلک تو کربلا ساقیِ من از پا نشست تو ببین که کمرم از غم رفتنش شکست اهل حرم ببینید که شده ام دیگه تنها گریه کن ای آسمون که دیگه ندارم سقا شده ام دیگه تنها چه کنم ای خدایا ابوفاضل یا عباس
بسم الله الرحمن الرحیم یاکاشِفَ‌الْکَرْبِ‌عَنْ‌وَجهِ‌الْحُسَینِ‌اِکْشِفْ‌کَرْبى‌بِحَقِّ‌اَخیکَ‌الْحُسَیْنِ علیه‌السلام. خانمان سوز بود آتشِ آهی گاهی ناله‌ای می‌شکند پشتِ سپاهی گاهی داری امید ولی نیست پناهی گاهی دلخوشی گرچه به یک نیمه نگاهی گاهی حیف از آن چشم که یک تیر نگاهش را بُرد داد از آن تیر که چشمان سیاهش را بُرد آه بر روی لبش بود چه آهی ای وای جمع می‌کرد تَنی از سرِ راهی  ای وای رفته از دست چه ماهی و چه ماهی ای وای بعد او نیست نه حالی نه پناهی ای وای  اشک مردی که پناهش همه پاشیده ببین حالِ شاهی که سپاهش همه پاشیده ببین به سرش آمده اما به جراحات رسید این جوانمُرده ببین با چه مکافات رسید موقع غارتِ او  موقع خیرات رسید وسطِ قائله‌ی مردمِ شامات رسید ردِ خونی به زمین از سرِ زین ریخته دید همه جانِ حرمش را به زمین ریخته دید نفَسش بعدِ برادر چقدر می‌گیرد مرد اگر داغ کشد دردِ کمر می‌گیرد بی سبب نیست که از سینه خبر می‌گیرد تیر از سینه که رد شد به جگر می‌گیرد حق بده اینهمه اندوه پَرَت می‌شکند بی برادرشدن  آری کمرت می‌شکند تیر تا خورد به چشمش به کمین خورد ای داد روی پیشانیِ زهرا دو سه چین خورد ای داد بخدا بر جگرِ اُمِ‌بَنین خورد ای داد پدرش از نجف آمد به زمین خورد ای داد اشکِ عباس دل خون زمین را سوزاند در مدینه جگر اُمِ‌بَنین را سوزاند آه ای ماه ببین حال برادرها را آه ای خیمه ببین گریه‌ی خواهرها را آه ای دشت ببین ضجه‌ی دخترها را آه ای داغ ببین قامت مادرها را نیست با شاه کسی بانگ کمک بردارد بین ابرو چقدر سخت تَرک بردارد  کاشکی باد  به خیمه خبرش را نبرد شرح حال بدن مختصرش را نبرد یک حرامی عَلَمش را  سپرش را نبرد پیش طفلان سرِشب نیزه سرش را نبرد باید عمه بدود تا   به همه  سر بزند گره‌ای روی گره  زود به معجر بزند (حسن لطفی)
بسم الله الرحمن الرحیم در حرم چشم انتظارانِ فراوان داشت حیف علقمه بی تاب بود آنروز  مهمان داشت حیف سهم آبش را سه روزی سهمِ طفلان کرده بود روی لبها از ترک زخمی نمایان داشت حیف رفت سمت خیمه‌ها  اما هوا تاریک شد علقمه از تیر و تیغ و نیزه باران داشت حیف خَم شده بر مَشک اما دستها را جا گذاشت این پناه خیمه‌ها ردی شتابان داشت حیف یک سه‌شعبه آمد و درجا سه جایش را شکست حیف شد ماه حرم انبوهِ مژگان داشت حیف مَشک را وقتی به دندان داشت چشمش را زدند مَشک را وقتی به دندان داشت دندان داشت حیف کم‌کم از قد رشیدش در مسیرش ریخت ریخت کاشکی این ضربه‌های سخت پایان داشت حیف با سه‌شعبه ناگهان اُفتاد با صورت زمین بین صدها درد ، این دردی سه چندان داشت حیف خورد با صورت زمین  پهلویش اما درد کرد خورد پیش مادری که دست لرزان داشت حیف می‌زدند و دور می‌گشتند و هِی می‌آمدند لشگری که چند‌صد قاری‌ِقرآن داشت حیف تا تکان می‌خورد  جمعیت به هرسو می‌دوید لشگری که تیغ عریان داشت او جان داشت حیف خواهری از  خیمه دارد روسری می‌آورد مادری بی شیر هم  طفلی به دامان داشت حیف دخترک کنج خرابه دست بر مویش کشید با خودش می‌گفت روزی هم عمو  جان داشت حیف (حسن لطفی ۴۰۲/۰۵/۰۴)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مراسم زنجیرزنی شیعیان بحرین در عزای حسینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متن اشعار و نوحه های شب دهم محرم شب عاشورای حسینی 👇👇👇