eitaa logo
ذاکرین آل الله
286 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
312 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
🌾 گريزهاي مداحي زیارت جامعه کبیره _ حاج محمود کریمی 🌾 💫" 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ (....)السَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى *من گم شدم .... چراغتو بیار من رو ببر آخدا* وَ أَعْلاَمِ التُّقَى وَ ذَوِي النُّهَى وَ(....)وَ إِيَابُ الْخَلْقِ إِلَيْكُمْ *همه به سمت شما برمیگردن* وَ حِسَابُهُمْ عَلَيْكُمْ *حساب همه با شماست* وَ فَصْلُ الْخِطَابِ عِنْدَكُمْ (....) وَ أَمْرُهُ إِلَيْكُمْ مَنْ وَالاكُمْ فَقَدْ وَالَى اللَّه *هرکی شما رو دوست داره خدا رو دوست داره*وَ مَنْ عَادَاكُمْ فَقَدْ عَادَى اللَّهَ (....)وَ شُفَعَاءُ دَارِ الْبَقَاءِ وَ الرَّحْمَةُ الْمَوْصُولَة *رحمت پیوسته ی خدا شمایید*ُ وَ الْآيَةُ الْمَخْزُونَةُ وَ الْأَمَانَةُ الْمَحْفُوظَةُ وَ الْبَابُ الْمُبْتَلَى بِهِ النَّاس *شما دری هستید که مردم با شما امتحان میشن ، هر موقع مصیبتی بهت وارد میشه،یاد مصیبت اربابت میفتی* مَنْ أَتَاكُمْ نَجَا وَ مَنْ لَمْ يَأْتِكُمْ هَلَكَ *هرکی در خونه شما اومد نجات پیدا کرد،هرکی نیومد هلاک شد* إِلَى اللَّهِ تَدْعُونَ وَ عَلَيْهِ تَدُلُّونَ وَ بِهِ تُؤْمِنُونَ (.....) وَ هُدِيَ مَنِ اعْتَصَمَ بِكُمْ مَنِ اتَّبَعَكُمْ فَالْجَنَّةُ مَأْوَاهُ*هر کی از شما تبعیت کنه بهشت جایگاهشه* وَ مَنْ خَالَفَكُمْ فَالنَّارُ مَثْوَاهُ (.......)خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِينَ *شما رو به صورت نور،خدا در حدقه عرش قرار داد*حَتَّى مَنَّ عَلَيْنَا بِكُمْ *خدا به ما منت گذاشت به ما یه علی اصغر داد،به ما منت گذاشت یه خانم سه ساله داد گره هامون وابشه،اونایی که حسین ندارن تو زندگیشون،چی دارن؟!!اونایی که حسین دارن چی ندارن ... آقاجان من ممنون خدام* فَجَعَلَكُمْ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ (....) وَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا *کفاره ی گناهان من و تورو امام زمان میده،مثه یه بچه ای که میره شیشه مردم و میشکنه،میان دم در خونش به باباش میگن،بچه ت شیشه رو شکسته،میگه این پولش، گناه من میکنم،کفاره ی گناهمو امام زمان بده" خدا منو بکشه ... من دیگه برا خودم آبرو نزاشتم* فَكُنَّا عِنْدَهُ مُسَلِّمِينَ بِفَضْلِكُمْ وَ مَعْرُوفِينَ بِتَصْدِيقِنَا إِيَّاكُمْ فَبَلَغَ اللَّهُ بِكُمْ (َ....)أُشْهِدُ اللَّهَ وَ أُشْهِدُكُمْ أَنِّي مُؤْمِنٌ بِكُمْ وَ بِمَا آمَنْتُمْ بِهِ *خدا رو گواه میگیرم،من مومنم به شما و به اون چیزی که شما بهش ایمان دارید* كَافِرٌ بِعَدُوِّكُمْ وَ بِمَا كَفَرْتُمْ (....) زَائِرٌ لَكُمْ،لَائِذٌ عَائِذٌ بِقُبُورِكُمْ*من به قبر شما پناهنده میشم* مُسْتَشْفِعٌ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِكُمْ وَ (....) بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي وَ أَهْلِي وَ مَالِي مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِكُمْ* هر کی بخواد به خدا برسه باید از شما شروع کنه* وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْكُم*هر کی توحید داشته باشه اول شمارو باید قبول کنه*وَ مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِكُمْ مَوَالِيَّ لَا أُحْصِي ثَنَاءَكُمْ (....)ِ وَ حُجَجُ الْجَبَّارِ بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ *خدا عالمو با شما شرع کرد،با شما تموم میکنه*وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ*بارون به خاطر شما میاد* وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّماء*آسمان رو به خاطر شما نگه داشته*أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ*با شما گره ها باز میشه* وَ يَكْشِفُ الضُّرَّ وَ عِنْدَكُمْ مَا نَزَلَتْ بِهِ رُسُلُهُ وَ هَبَطَتْ بِهِ مَلَائِكَتُهُ وَ إِلَى أَخِيكَ بُعِثَ الرُّوحُ الْأَمِينُ*هرکی بیاد در خونت هم و غمش برطرف میشه* آتاكُمْ اللَّهُ ما لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمِينَ طَأْطَأَ كُلُّ شَرِيفٍ لِشَرَفِكُمْ (....) وَ آثَارُكُمْ فِي الْآثَارِ وَ قُبُورُكُمْ فِي الْقُبُورِ فَمَا أَحْلَى أَسْمَاءَكُم*اسم شما چقدر شیرینه، ای حسین* وَ أَكْرَمَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَعْظَمَ شَأْنَكُمْ وَ أَجَلَّ خَطَرَكُمْ وَ أَوْفَى عَهْدَكُمْ وَ أَصْدَقَ وَعْدَكُم(...)وصَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيراً وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ‏. 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
"خاطره‌ای از مرحوم سیدحسین عرب حاج محمود کریمی در میان شعرخوانی خود خاطره‌ای از مرحوم عرب تعریف کرد و گفت: روزی از او پرسیدم: کجا خودت را کاملا در بغل امام حسین(ع) رها کردی؟ کمی طفره رفت و من اصرار کردم تا گفت: در برهه زمانی گرفتاری مالی داشتم. پیش خودم گفتم فردا ۲-۳ وعده روضه‌خانگی دارم. آنها را که بروم با صله‌هایش بخشی از مشکلم حل می‌شود. زندگی‌ام با همین صله روضه‌ها سپری می‌شد. فردای آن روز  به خانه اول رفتم دیدم منزل نیستند. وعده ماهانه بود، اما نبودند. به خانه دوم رفتم مسافرت بودند. خانه سوم هم کسی در را باز نکرد. متعجب ماندم. من هرماه می‌رفتم و برایشان روضه می‌خواندم و هرچه می‌دادند می‌گرفتم اما این ماه نبودند. گفتم یا امام حسین(ع) چه کنم؟ با دوچرخه راه افتادم و رفتم. به یکباره در مسیر دیدم خانمی دست تکان می‌دهد. تعجب کردم، کنارش توقف کردم. آن خانم از من پرسید، روضه‌خوان هستی؟ (آن مرحوم همیشه فینه بر سر داشت و مشخص بود روضه‌خوان است)، گفتم: بله. دست کرد در کیفش و مقداری پول به من داد و گفت: گره بر کارم افتاده، برایم روضه بخوان. پرسیدم اینجا بخوانم؟ گفت: نه هرجا که می‌توانی، به نیت من روضه بخوان و رفت. سوار دوچرخه شدم و به پول نگاهی انداختم و دیدم درست به مقدار نیازم هست. گفتم یا حسین(ع) با من چه کردی؟ شب در خواب امام حسین(ع) را دیدم. به من گفت اهل خانه نبودند، من که بودم. هر چه می‌خواهی از من بخواه و جای دیگری نرو. سیدحسین می‌گفت دیگر از آن به بعد تلاش کردم از بغل امام حسین(ع) دور نشوم."
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاج احمد متوسلیان بسیار مهربان و مقید بود. اگر برای یکی از رزمندگانش اتفاقی می‌افتاد حتما تمام شهر را برای یافتنش زیر و رو می‌ کرد. در یکی از عملیات‌ ها زخمی شد ، و یکی از پاهاش هم در گچ بود. حاجی هر روز بین ساعت یازده برای تعویض پانسمان به بیمارستان می‌ آمد ، اما یک روز نیامد از آنجا که بسیار دقیق و مقرراتی بود این غیبتش موجب نگرانی همه شد با پیگیری فراوان، یکی از رزمندگان گفت: حاج احمد از صبح داخل حمام بوده گفتیم او نباید انقدر در حمام بماند ممکن است گچ پایش نم بکشد سراسیمه به حمام رفتیم و صحنه عجیبی را مشاهده کردیم گچ پای حاج احمد کاملا سالم بود ، اما از انگشتانش خون می‌ چکید. حاج احمد درحال شستن لباس همه رزمندگان بود ، وقتی علت را پرسیدیم در جواب گفت: حواسم به گچ پایم بود، چون که بیت‌ المال است ...
ماه صفر رسیده و وقت سفر شده با کاروان گریه دلم خونجگر شده یک کاروان ستاره که خورشید شام بود با دختری که مرثیه خوان پدر شده از بس به یاد روضه ی بابا دلش شکست بغضی که داشت از غم دل، پر ثمر شده از اربعین نگو که سراپا خجالتم از اربعین نگو که دلم در به در شده پای پیاده، صحن نجف تا به کربلا در این مسیر فصل عزا تازه تر شده هر کس برای داغ نبی گریه می کند از الطفات فاطمه صاحب اثر شده هر جا دلم گرفت حسن را صدا زدم عمرم فقط به حرمت این عشق سر شده مشهد، مدینه، یا نجف و شهر کربلا گریه برای اهل سفر بال و پر شده ماه محرّم آمد و با هرچه داشت رفت حسرت به روی سینه ی عالم گذاشت؛ رفت
اگر چه مثل محّرم نمی‌شوم هرگز جدا ز. روضه و ماتم نمی‌شوم هرگز مرا ببخش مرا، چون که خوب می‌دانم که توبه کردم و آدم نمی‌شوم هرگز اسیر جاذبۀ حُسن یوسف یاسم که محو در گل مریم نمی‌شوم هرگز گناه کارم و حتی بدون اذن شما بدان نصیب جهنم نمی‌شوم هرگز به جان عشق قسم غیر چهارده معصوم (ع) به پای هیچ کسی خم نمی‌شوم هرگز قسم به قلب سپیدت سیاهپوش کسی بجز شهید محّرم نمی‌شوم هرگز نَمی فُرات بیاور چرا که من قانع به سلسبیل و به زمزم نمی‌شوم هرگز در انتهای غزل من دوباره می‌خواهم فقط برای تو باشم نمی‌شو
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بی شک گدای خانه ات آقا شود حسین هر قطره زود پیش تو دریا شود حسین فیض گدایی تو به هر کس نمی رسد باید که زیر نامه اش امضا شود حسین در روضه ها به قرب خداوند میرسیم شب های هیئتت شب احیا شود حسین 🔹امام رضا فرمود: مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحیی فِیهِ أمرُنَا؛ هرکی تو مجلس ما اهل بیت شرکت کنه”لَم یَمُت قَلبُهُ یَومَ تَمُوتُ القُلُوبُ؛ قلبش نمی میره، دل مرده نمیشه، حسین جان اگه ما تو رو نداشتیم دل مرده بودیم، همین که خسته از گناه آلودگی میشم تا میام تو مجلس تو زنده میشم. در روضه ها به قرب خداوند میرسیم شب های هیئتت شب احیا شود حسین پیرمردا و محاسن سفیدا باید اینو بگن از کودکی تا دم مرگم به روی لب تنها حسین بوده و تنها شود حسین ای کاش وقت مردن من وقت احتضار ذکر مدام بر لبم آن جا شود حسین ▪️۳۴ سال امام زین العابدین آب می دید گریه می کرد،غذا می دید گریه می کرد، هی می فرمود: قُتَلِ ابْنُ رَسُولِ اللهِ جائعا؛ یعنی بابام حسین و گرسنه کشتن؛ “قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللهِ عَطْشاناً” بابامو تشنه کشتن؛ ▪️این روزا قافله داره می رسه شهر شام، شامی که قریب ۴۰ سال، کینه امیر المومنین و مردمش به دل داشتن، آخ بمیرم، قبل از اینکه اهل بیت وارد بشن سه روز شهرُ زینت کردن؛ کوچه هاشُ آب و جارو زدن،مردم به هم تبریک گفتن، لباس نو به تن کردن، شهر رو چراغونی کردن؛ زن های رقاصه و آوازه خوان رو آوردن، مگه چه خبره؟ 🔸سهل ساعدی میگه من از بیت المقدس میومدم،دیدم شهرُ زینت کردن، می دونستم این روزا مردم شام عیدی ندارن، پرسیدم این چه عیدیه که من خبر ندارم؟گفتن مگه خبر نداری یه مشت خارجی رو دارن میارن، یا صاحب الزمان😭 اگه می خوای ببینی بیا دم دروازه شهر. ▪️کامل بهایی، می نویسد ۵۰۰ هزار نفر به تماشا اومده بودن، آخ بمیرم، همه نوشتن صبح زود قافله وارد شهر شد؛ از دروازه ساعات تا مجلس یزید چند تا کوچه بیشتر نبود،اما همه نوشتن غروب بود که اسرا رو وارد مجلس یزید کردن😭... یعنی آنقدر ازدحام جمعیت ….،مانع شده بود، زن های رقاصه می زدن و می رقصیدن ” سرای بریده بالا نیزه؛ امام زین العابدین تو غل و زنجیر... وای گفت: من آن گلم که خفته به خون باغبان من نه گل نه غنچه مانده به باغ خزان من میخواید بدونید من کیم؟ هفتاد داغ دارم و در زیر آفتاب هجده سر بریده بود سایبان من آخ یکی طعنه می زنه، از بالای بام یه عده دارن سنگ می زنن؛ خار و خاشاک دارن بر سر اهل بیت می ریزن، یا صاحب الزمان یه وقت دیدن سر بریده شروع کرد قرآن خواندن... 😭 أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً، قاری قرآن محترمه، علی لب های قاری قرآن رو می بوسید؛ اما من یه قاری خاکی می شناسم، تا قرآن خواند، سنگ ها بر اون لب و دندان؛ اخ بمیرم …حسین. بابا قرآن می خونه سنگا به اون لب می خوره.. 😭 ▪️خدا نیاره هیچ دختری کتک خوردن باباشو ببینه، اونقده تو این کوچه ها سنگ زدن که تو بعضی نقل ها داره خود سر بریده به زبان درآمد، فرمود: انا المظلوم... 😭 ▪️من نمی دونم بعضی از نانجیبا با چه سنگی سر ابی عبدالله رو می زدن که بارها سر از روی نیزه جلوی چشم بچه ها به زمین افتاد. یا حسین...
متن روضه ۲ 🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید 🔸ساز با ناله ی ذریه زهرا نزنید شب شهادت زین العابدین... امام سجاده... دیگه دلت اینجا نباشه... بریم مدینه... کنار قبرستان بقیع بنشینیم... برا آقامون امام سجاد زار زار گریه کنیم... وقتی اومدن کنار امام سجاد عرضه داشتند... آقاجان... کجا براتون سخت گذشت حضرت فرموند الشام... 🔸سر مردان خدا را به سر نیزه زدید 🔸مرد باشید، دگر سنگ به زن ها نزنید امان از اون شبی که... ما رو دم دروازه شام نگه داشتند... شهر رو آذین بندی کردن... ‌ گفتن خارجی ها میخواهند وارد بشن تا وارد شهر شام شدیم .. هرکس هر چی بدست داشت... به ما میزد... یکی با سنگ میزد... یکی خاکستر میریخت... یکی خارجی میگفت... ای وای ای وای ..... 🔸به زنان سنگ اگر بر سر بازار زدید 🔸دختران را به کنار سر بابا نزنید یا صاحب الزمان منو ببخشید... 🔸علی و فاطمه در بین شما ایستادند خدا لعنتشون کنه... 🔸پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید صلی الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله
روضه اول ماه صفر حجت الاسلام میرزا محمدی اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقُومُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تُصَلّى وَ تَقْنُتُ الان کجای عالم شرف حضور داری اقاجان ... کجا داری نماز میخوانی ... کجا داری گریه می کنی ... کجای عالم داری برای ما دعا می کنی ... کجای عالم داری برا ما استغفار می کنی ؟؟؟ اونی که ما گریه کنا می فهمیم اینه ،الان تو کوفه با عمه جانت زینب داری همراهی می کنی ... بعضی ها فرمودن وقتی قافله رو از کوفه بردن تا وقتی که تو کوفه بودن یه عده ازین 84 زن و بچه که بعضی هاشونم بنی هاشمی نبودن تو کوفه فامیل داشتن . سکینه ی بنت الحسین دید بعضی ها اومدن بعضی ازاین اسرا رو از قافله جدا کردن عمه جان اینا کجا دارن میرن؟ فرمود عزیز برادرم اینا اینجا فامیل دارن ازین به بعد دیگه با ما نمیان ... " نه نمیان ،اینجا خونه دارن اینجا کس و کار دارن ..."(خیلی دله این نازدانه ابی عبدالله شکست) عرضه داشت عمه جان مگه ما تو کوفه کس و کاری نداریم ؟(الله اکبر) یه نگاهی کرد؛ دید از این به بعد لباس هاشونو رفتن عوض کردن" این بچه هایی که از گرسنگی و تشنگی رنگ به چهره نداشتن دیگه آب و غذا بهشون دادن ... یعنی از اینجا به بعد فقط بنی هاشم تو قافله ی اسرا هستن ..." کجا دارن میرن ؟اینا رو دارن میبرن شام بلا ..." همونایی که 40 سال کینه ی امیرالمومنین و به دلاشون داشتن ..." آقا جان الان کجای عالمی ؟ از زبان خود شما روضه ی اسارت عمه جان تو بخوانیم" اون روضه ای که خودت فرمودی من خون گریه می کنم ..."روضه ای که امام زمان خون گریه کنه حیفه من و تو گریه نکنیم ..." عمه ی من نائب الحیدر است سیدالنساء پس از مادر است عمه ی من سفیر خون خداست هم دم هجده سر از تن جداست عمه ی من اوست که در قافله نشسته آورده به جا نافله ... عمه ی من بر سر بازارها دیده ز اهل ستم آزارها این بی بی کسی هست که 56 سال آفتاب سایه اش رو ندیده بود ؛ این خانمی که 56 سال تا کربلا که بیاد، تاریخ نوشته هیچ چشمی قد و قامتشو ندیده"" این خانمیه که وقتی حرم پیغمبر میخواست بره ، امیرالمومنین و حسنین دورش و می گرفتن ،شبانه به زیارت پیغمبر میرفت" امیرالمومنین قنبر رو میفرستاد برو چراغ های حرم رو کمتر کن ..." یه روز امام مجتبی پرسید بابا ما که زیارت میخوایم بریم روز میریم بدون هرگونه تشریفات" اما چرا زینب خواهرم که میخواد بره شب می بریمش با این همه تشریفات ؟ فرمود همه ی اینا به خاطر اینه مبادا کسی قد و قامتشو ببینه ...." حالا این خانم محاصره شده بین نامحرما ...." این زینب و آوردن تو کوچه و بازار کوفه دارن میگردونن .... یه جمله فقط" این خانمو آوردن تو مجلس شراب ...." آی حسین ...... عمه ی من اسوه ی ایوب بود شاهد قرآن و لب و چوب بود هرچه صدا زد مزن ظالم که او مادر ندارد .... هر چی گفت نزن بچه هاش دارن می بینن " نتیجه ای نگرفت آخر به طعنه گفت بزن ،خوب میزنی ... ظالم به بوسه گاه نبی چوب میزنی .... بأبی المستضعف الغریبیا ثارالله ... یا اباعبدالله ... نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ العَجَّلِ الاَکرَم به عظمت و مصیبت عمه جان امام زمان حضرت زینب سلام الله علیها تو را میخوانیم یا الله ... سلام و تسلیت خالصانه ما را اصاعه به محضر نورانیش برسان اصاعه اقا و مولا و ولی نعمتمان را دعا گوی ما قرار بده به دعای مستجابش حسن عاقبت بخیری به همه ما کرم فرما ....
# مناجات باامام زمان (علیه السلام) گاهگاهی نگاه من به در است بر قدمهای  یار  در  سفر  است این    گدای    قدیمیِ    مضطر سر راهت نشسته  منتظر است چشم   امید به   لطف  تو  دارد ملتمس بر  تو در دل سحر است کاش  آقا  که  دست   من   گیری ورنه پایم  همیشه در خطر است هر  زمان   نام   تو   به   لب   آید از فراقت دو دیده پر گوهر است گر    بیفتم   ز   چشم     تو     آقا همه  عمرم   فنا  و   بی  ثمر است کِی   شود   بر   رُخت   نظاره   کنم روی تو بِه ز شمس و صد قمر است زائرم     کن    به     کربلا    با    خود ای خوش آن دل که با تو همسفر است #.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا