#امام_زمان #آدینه
گریه ام، معذرت من باشد
طلب مغفرت من باشد
غفلتم وقت گناه از نظرت
بدترین معصیت من باشد
آنچه از دور و برت دورم کرد
نفسِ بی تربیت من باشد
اخم و تنبیه تو بی حکمت نیست
موجب تقویت من باشد
درک تنهایی ات، ای یوسف دل
کاش در ظرفیت من باشد
اینکه من یاد توام، رحمت توست
نه که از معرفت من باشد
نوکرت هستم و این نوکری ام
سبب منزلت من باشد
دوست دارم که شهیدت بشوم
کاش این عاقبت من باشد
کمکم کن برسم صحن حسین
صحبت از حیثیت من باشد
گریه کردن به ترک های لبش
با تو این سنخیت من باشد
🔸شاعر :
#محمد_جواد_شیرازی
_______________
🔹
#امام_زمان #آدینه
من به عشقت اسیر می میرم
پیش پایت حقیر می میرم
مهرتو روشنی به دل بخشید
گر که روشن ضمیر می میرم
چون که مسکین آستان توأم
وقت مُردن امیر می میرم
دوست دارم که با تو باشم من
گرجوان یا که پیر می میرم
از رهت پا نمی کشم هرگز
تا که دراین مسیر می میرم
بس که شرمنده ام ز افعالم
پیش تو سر بزیر می میرم
دم مُردن اگر تو را بینم
چقدر دلپذیر می میرم
لحظه ای بعد دیدن رویت
گربمیرم چه دیر می میرم
به ولای تو می خورم سوگند
گر بگوئی بمیر می میرم
در ره عشق تو «وفایی »گفت
من به عشقت اسیر می میرم
🔸شاعر :
#سید_هاشم_وفایی
___________
#امام_زمان #آدینه
#مناجات_با_امام_زمان
ستم کش های عالم را امیدی نیست باور کن
به جز روی گلِ مهدی نویدی نیست باور کن
مپیچ از بهر هیچ ای جان به دور آرزوهایت
که جز گیسوی او صبحِ سپبدی نیست باور کن
به بند انداخته دنیای بی مهری ، عدالت را
که بیتِ عدل را جز او کلیدی نیست باور کن
نقابِ شادمانی این جهان بر چهره اش دارد
بر این لبخندِ مصنوعی که عیدی نیست باور کن
زمین ، کهنه تر و خسته تر از دیروز می چرخد
که حالِ مضطرش چیزِ جدیدی نیست باور کن
یدالله ست نعمت را به عدلش می کند تقسیم
بیاید او دگر دست پلیدی نیست باور کن
اگر حالا نمی آید به جز معدود یارانش
به دریای نگاه او مریدی نیست باور کن
🔸شاعر :
#حامد_آقایی
=============================
#امام_زمان #آدینه
#مناجات_با_امام_زمان
جمعه ی آخر سال است کجایی آقا
مرغ دل بی پروبال است کجایی آقا
شیعه را راه نجاتی زِ بلا ممکن نیست
استرس با تو ، محال است کجایی آقا
خاک بر فرقِ مریدانِ چو من باید کرد
همه جا قحطِ رجال است کجایی آقا
دیده ای نیست به جز دیده ی مولا بیدار
روحِ ما غرق خیال است کجایی آقا
هر کجا می نگرم جذبِ به دنیا بودم
قاتلم خوش خط وخال است ،کجایی آقا
پُر زِ دردیم و سوالی که ندارد پاسخ
پاسخِ هرچه سوال است ، کجایی آقا
سفره ها پُر شده از رنگ تجمّل ، امّا
به کجا مالِ حلال است ، کجایی آقا
جان به قربانِ تو ای یوسفِ زهرا کردن
شهدِ شیرینیِ فال است کجایی آقا
کاش این جمعه شود آخرِ دلتنگی ها
ندبه با شرحِ جمال است ، کجایی آقا
شده پنجاه و دو جمعه نظرم بر راهی
سالِ ما رو به زوال است کجایی آقا
🔸شاعر :
#حسن_نبی_جندقی
=============================
#امام_زمان #مناجات_امام_زمان
#آدینه
خورده آقاجان گره بر کارِ عالم! ألعجل
عیدهایمان گرفته رنگِ ماتم! ألعجل
برنگشتی از سفر! تحویل شد امسال هم-
بی حضورت با دلی آکنده از غم! ألعجل
چشممان بر راه ماند و آه بر لب بغض کرد
عمرِ بی حاصل گذشت و رفت کم کم! ألعجل
روزها و هفته ها و ماه ها و سال ها...
قامتِ تقویم ها شد از غمت خم! ألعجل
ذکر «حوّل حالنا»مان با تو «أحسن» میشود
ای بهارِ بکر! ای بارانِ نم نم! ألعجل
ندبه خواندیم و میانِ گریه عرضه داشتیم
دردهامان مانده بی دارو و مرهم! ألعجل
حالمان آشوب شد، دربِ حرم ها بسته شد
سخت اوضاعِ جهان شد نامنظّم! ألعجل
کعبه خلوت کرده دورش را به عشقِ دیدنت
موج برمیدارد از شوقِ تو زمزم! ألعجل
آخرین فرزندِ مولانا أمیرالمؤمنین(ع)
حقّ مطلق! یا ولی اللهِ الأعظم! ألعجل!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
#امام_زمان #مناجات_امام_زمان
#آدینه
کاش می شد که ببینم رخِ ماهت مثلاً
یا که می خورد به من طُرفه نگاهت مثلاً
سالها منتظرم تا ڪه مسیرت بشود...
ڪوچه ی ما و شوم گرد به راهت مثلاً
خواب دیدم که طوافت بکنم ار سرِ شوق
قبله ام گشته همان خالِ سیاهت مثلاً
خواب دیدم گذر افتاده مرا خیمه ی سبز
وَ شدم صاحبِ دل جزوِ سپاهت مثلاً
دعوتم کن پسرفاطمه تا ڪه برسم..
بر تماشای تو و گاه به گاهت مثلاً
َ
چقَدَر دیدنِ رخسارِ شما بینِ خیال..
ڪندن از راهِ تو ارباب شده امرِ محال..
کاش می شد که شوم عینِ گدا مثلِ قدیم
کاش می شد که بخوانیم مرا مثلِ قدیم
کاش می شد که دعایی بکنم بهرِ ظهور
وَ دعایی بڪنی روحِ دعا مثلِ قدیم
کاش می شد که مطّهر بشوم با نگهی..
باز گردم مگر از راهِ خطا مثلِ قدیم
می زنم چنگ به دامانِ شما یابن الحسن
به امیدی ڪه دهی برگ و نوا مثلِ قدیم
چاره ی کارِ مرا گر پیِ درمان طلبی..
برسان زود مرا ڪرببلا مثلِ قدیم
با تو ششگوشه ی ارباب ..زیارت بکنم
بی تو واللّه ڪه احساسِ حقارت بکنم
چه کسی گفته که افتاده ام از چشمِ شما؟
چه کسی گفته که تحویل نگیری تو گدا؟
چه کسی گفته که خوشحال شوی ازغم و درد؟
چه کسی گفته که غافل بشوی سیدّنا؟
چه کسی گفته که غمخوارِ محّبان نشوی؟
چه کسی گفته که خواهی همه را بینِ بلا؟
مهربان تر ز تو پیدا نشود صاحب عصر
آبرومند ترین فردِ خدایی به خدا..
آبرویم بخر و باز بخر بارِ مرا..
بده چیزی ڪه منم یوسفِ دل از،فقرا
با تو اصلاً نزنم رو به کسی حضرت عشق
کاش می شد که ببینم بخدا دولت عشق
روز میلادِ تو گفتم که گره وا بشود
شادی شیعه ی دلخسته مهّیا بشود
روز میلادِ تو گفتم فرجت می رسد و
سینه ی سوختگان ..واله و شیدا بشود
روز میلادِ تو گفتم پدرِ آینه ها..
نامه ی نوڪری ما مگر امضابشود
روز میلادِ تو آمد ..سپری شد صد حیف
وَ نشد دیده ی عشّاق ڪه دریا بشود
روز میلادِ تو رد شد پُر اندوه و غمم..
کاش با آمدنت عاطفه معنا بشود
رشته ها پنبه شده وای که حسرت زده ام
وضع و حالم بنگر آه ڪه غربت زده ام
🔸شاعر:
#محسن_راحت_حق
#امام_زمان #آدینه
#مناجات_با_امام_زمان
از تو دور افتادهایم و با فراقت راحتیم
باز اما ادعا داریم فکر حضرتیم
فکر بیداری مایی، ما ولی خوابیم خواب...
عفو کن آقا اگر اینقدر اهل غفلتیم
تو به «گمنامان» نگاهِ بیشتر داری ولی...
ما ز چشمافتادهها، از عاشقانِ شهرتیم
پشتِ ابر معصیت ماندیم و نابینا شدیم
«حاضر کامل» شما هستی و ما در غیبتیم
با تمام این بدیها نام مارا خط مزن
با تمام این بدیها باز هم در خدمتیم
جزحسین و روضهاش راه نجاتی نیست، نیست
ما برای آشتی با تو دخیل هیئتیم
🔸شاعر :
#سید_پوریا_هاشمی
#امام_زمان #آدینه
#مناجات_با_امام_زمان
به گریههای یتیمانهی گدایانت...
اراده کن برسد دست ما به دامانت
بریدهایم ز شهر و به خاکراه زدیم
به این امید که باشیم در بیابانت
گناهکاری ما خشکسالی آورده
نمیرسد به نفسهای شهر، بارانت
"بُطونهم مُلئت بالحرام" هم شدهایم
که نیستیم زمان عمل مسلمانت...
ز ره نیامدی و جمعه جمعه پیرشدند
تمام پیرغلامان ز داغ هجرانت
بیا بهار به پا کن بهار یعنی تو
بیا که گل بدهد دانه دانه گلدانت
عزای جد غریبت رسیده آقاجان
فدای شال عزا و دوچشم گریانت
برات کرببلا را بیا محبت کن
بحق خشکی لبهای جد عطشانت
#مناجات_امام_زمان #امام_زمان #آدینه
برگرد ای مسافر تنهای جاده ها
زیرا به دست توست تمام اراده ها
برگرد ازسفر که ببینی به چشم خویش
تلخی روزگار همه خانواده ها
ماجمعه جمعه مست خیال تو میشویم
هستیم بی خیال تمامی باده ها
جان را فقط به شوق ظهورت نداده ایم
شرمنده ایم از تو برای نداده ها
شاید همین نیامدنت نعمت خداست
ماییم و انتظار تو و استفاده ها
روز فرج سوار به مرکب که آمدی
دستی بکش به روی سر ما پیاده ها
بی خود نزن به این در و آن در،بگو دلم
آقا کدام آرزویت را نداده - ها ...؟!
🔸شاعر:
#محمدحسن_بیات_لو
___________________
#مناجات_امام_زمان #امام_زمان #آدینه
این روزها دیگر کسی یاد شما نیست
دیگر کسی با نامهایت آشنا نیست
مثل گذشته نیست دیگر کارهامان
شبهای جمعه روی لبهامان دعا نیست
حق با شما بوده اگر خیمهنشینی
این جا میان ما برای تو که جا نیست
تفریح بعضیها مهمتر از نماز است
یک عدهای هم کارشان غیر از ریا نیست
دیگر گذشت آن هفتههای جمکرانی
دیگر سهشنبههای هفته با صفا نیست
در بند نفس خود گرفتاریم از بس...
که لحظههامان از گرفتاری جدا نیست
بیچارگی یعنی همین، روزی بفهمیم
در دفتر چشم انتظاران نام ما نیست
چیزی که از ما دیدهای تو بیوفائیست
چیزی که ما دیدیم از تو مهربانیست
اصلاً چه کاری بهتر از روضه گرفتن؟
حالا که روزیِ گدایان کربلا نیست
🔸شاعر :
#محمدحسن_بیات_لو
_____________________________
🔹
#استقبال_ازماه_محرم #امام_زمان
#آدینه
صدای گریه تان پیر کرده عالم را
بیا که با تو بپوشم لباس ماتم را
هزار شکر نمردم که باز میبینم
کتیبه های عزا ؛ مشکی محرّم را
برای عمه خود تا که روضه میخوانی
به گریه شعله زنی دودمان آدم را
دخیل بسته ام امسال قبل جان دادن
ببینم اشک تو را روضه مجسّم را
به نور خویش عزاداری مرا پُر کن
به سایه ات بپذیر از گدات این کم را
مرا شبیه شهیدان شهید عشقت کن
به بال شوق و بصیرت بگیر دستم را
بیا ؛به رفیقان رفته ام سوگند
که با تو بگریم تمام این غم را
🔸شاعر:
#محمد_فردوسی
____________________________
🔹
#استقبال_ازماه_محرم #امام_زمان
#آدینه #مناجات_امام_زمان
مه اشک است بیایید محرم آمد
ماه ذریه ی پیغمبر اکرم آمد
خواستم ، آیه بخوانم کمی آرام شوم
از قضا بر لب من سوره ی مریم آمد
"کاف" و "حا" خواندم و دل بوی بلا را حس کرد
یاد از شال عزای تو گل نرجس کرد
گل نرجس بخدا یک دل پر غم داری
بیشتر از همه، تو شوق محرم داری
کربلا ، مکه ، نجف ، کوی منا یا عرفات
آه.... امسال کجا خیمه ی ماتم داری
بخدا من به تو و گریه ی تو حساسم
نوکرم ، عبد توام، گرچه نمک نشناسم
خیمه ای سبز به پا کردی و تنها تنها
می کنی گریه و ای کاش کنی یاد از ما
جای اشک از سر مژگان تو خون می ریزد
ذکر لبهای من غمزده هم "ای آقا"
جان من آه نکش، گریه نکن مولا جان
مثل یعقوب نشین گوشه ی بیت الاحزان
اینقدر یاد رقیه نکن و داد نزن
از غم شام بلا اینهمه فریاد نزن
هی به سر می زنی و روضه ی سر می خوانی
مثل ویرانه شدی خانه ات آباد ، نزن
ای فدای سر تو جان من و اجدادم
یاد گودال و تن و نیزه و سر افتادم
شمر تا رفت، تنش زیر لگدها افتاد
خواهرش در وسط دسته ی بدها افتاد
تازه از دست سنان و همه راحت شده بود
روی آن پیکر سم دیده چه ردها افتاد
تا که افتاد حسین، حضرت زهرا غش کرد
آنقدر خورد زمین زینب کبری، غش کرد
🔸شاعر :
#جعفر_ابوالفتحی
______________________________
#استقبال_ازماه_محرم #امام_زمان
#آدینه
صدای گریه تان پیر کرده عالم را
بیا که با تو بپوشم لباس ماتم را
هزار شکر نمردم که باز میبینم
کتیبه های عزا ؛ مشکی محرّم را
برای عمه خود تا که روضه میخوانی
به گریه شعله زنی دودمان آدم را
دخیل بسته ام امسال قبل جان دادن
ببینم اشک تو را روضه مجسّم را
به نور خویش عزاداری مرا پُر کن
به سایه ات بپذیر از گدات این کم را
مرا شبیه شهیدان شهید عشقت کن
به بال شوق و بصیرت بگیر دستم را
بیا ؛به رفیقان رفته ام سوگند
که با تو بگریم تمام این غم را
🔸شاعر:
#محمد_فردوسی
____________________________
#استقبال_ازماه_محرم #امام_زمان
#آدینه #مناجات_امام_زمان
مه اشک است بیایید محرم آمد
ماه ذریه ی پیغمبر اکرم آمد
خواستم ، آیه بخوانم کمی آرام شوم
از قضا بر لب من سوره ی مریم آمد
"کاف" و "حا" خواندم و دل بوی بلا را حس کرد
یاد از شال عزای تو گل نرجس کرد
گل نرجس بخدا یک دل پر غم داری
بیشتر از همه، تو شوق محرم داری
کربلا ، مکه ، نجف ، کوی منا یا عرفات
آه.... امسال کجا خیمه ی ماتم داری
بخدا من به تو و گریه ی تو حساسم
نوکرم ، عبد توام، گرچه نمک نشناسم
خیمه ای سبز به پا کردی و تنها تنها
می کنی گریه و ای کاش کنی یاد از ما
جای اشک از سر مژگان تو خون می ریزد
ذکر لبهای من غمزده هم "ای آقا"
جان من آه نکش، گریه نکن مولا جان
مثل یعقوب نشین گوشه ی بیت الاحزان
اینقدر یاد رقیه نکن و داد نزن
از غم شام بلا اینهمه فریاد نزن
هی به سر می زنی و روضه ی سر می خوانی
مثل ویرانه شدی خانه ات آباد ، نزن
ای فدای سر تو جان من و اجدادم
یاد گودال و تن و نیزه و سر افتادم
شمر تا رفت، تنش زیر لگدها افتاد
خواهرش در وسط دسته ی بدها افتاد
تازه از دست سنان و همه راحت شده بود
روی آن پیکر سم دیده چه ردها افتاد
تا که افتاد حسین، حضرت زهرا غش کرد
آنقدر خورد زمین زینب کبری، غش کرد
🔸شاعر :
#جعفر_ابوالفتحی
#استقبال_ازماه_محرم #امام_زمان
#آدینه #مناجات_امام_زمان
مه اشک است بیایید محرم آمد
ماه ذریه ی پیغمبر اکرم آمد
خواستم ، آیه بخوانم کمی آرام شوم
از قضا بر لب من سوره ی مریم آمد
"کاف" و "حا" خواندم و دل بوی بلا را حس کرد
یاد از شال عزای تو گل نرجس کرد
گل نرجس بخدا یک دل پر غم داری
بیشتر از همه، تو شوق محرم داری
کربلا ، مکه ، نجف ، کوی منا یا عرفات
آه.... امسال کجا خیمه ی ماتم داری
بخدا من به تو و گریه ی تو حساسم
نوکرم ، عبد توام، گرچه نمک نشناسم
خیمه ای سبز به پا کردی و تنها تنها
می کنی گریه و ای کاش کنی یاد از ما
جای اشک از سر مژگان تو خون می ریزد
ذکر لبهای من غمزده هم "ای آقا"
جان من آه نکش، گریه نکن مولا جان
مثل یعقوب نشین گوشه ی بیت الاحزان
اینقدر یاد رقیه نکن و داد نزن
از غم شام بلا اینهمه فریاد نزن
هی به سر می زنی و روضه ی سر می خوانی
مثل ویرانه شدی خانه ات آباد ، نزن
ای فدای سر تو جان من و اجدادم
یاد گودال و تن و نیزه و سر افتادم
شمر تا رفت، تنش زیر لگدها افتاد
خواهرش در وسط دسته ی بدها افتاد
تازه از دست سنان و همه راحت شده بود
روی آن پیکر سم دیده چه ردها افتاد
تا که افتاد حسین، حضرت زهرا غش کرد
آنقدر خورد زمین زینب کبری، غش کرد
🔸شاعر :
#جعفر_ابوالفتحی
______________________________
🔹