┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
لا تَکرَهوا الفِتنَه فِی الآخرِالزّمان...
در #آخر_الزمان
از #فتنه بدتان نیاید!
خاصیت خوبش این است،
که قرار است #منافقین را رُسوا کند...
کنز العمّال ۳۱۱۷۰
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
.
اگر بِرکهام ماهتابی شدم
اگر ذرهام آفتابی شدم
مرا مَست کرده هوایِ نجف
علی گفتم و هِی شرابی شدم
گَهی در فراق و گَهی در عراق
اسیرِ همین بی حسابی شدم
بنا نیست تا که بنایم کنند
که آباد از این خرابی شدم
چه فرقی کند مثلِ خون سَرخَم و
وگر مثل امواج آبی شدم
هوایم همیشه هوایِ علی است
مرا قبله ایوان طلایِ علی است
همانکه مرا اهلِ باران نوشت
خودش حال ما را پریشان نوشت
دلم بُرد راهِ نجف کربلا
مرا زائرِ یک خیابان نوشت
پس از کربلا سامرامان رساند
شب قدر ما را به شعبان نوشت
حرام است اگر بر کَسی رو زنیم
که روزیِ ما با کریمان نوشت
خودش خواست اگر جمکرانی شدیم
گدایانِ صاحب زمانی شدیم
چه زلفی سرِ شانه دارد کریم
عجب نیست پروانه دارد کریم
تمامیِ آنرا به ما میدهد
هرآنچه که در خانه دارد کریم
خودش لقمه دستِ گدا میدهد
درِ بازِ کاشانه دارد کریم
سرِ سفرههاشان همیشه شلوغ
چه لطفی به بیگانه دارد کریم
در این خانه ما خانه زادش شدیم
کرَم با کَرَمخانه دارد کریم
تمامِ امامانِ من را ببین
شبِِ نیمه شعبان حسن را ببین
خدا آمد و تیغ مولا کشید
علی را به چشم تماشا کشید
خدا نام دیگر به احمد گذاشت
خدا امد و باز زهرا کشید
خدا رویِ دامانِ نرگس شکفت
چه زیبا چه زیبا چه زیبا کشید
خدا چارده جلوه را جمع کرد
تمامیِ خود را به یکجا کشید
خدا در شبِ سامرا الغَرَض
شبیه حسینش حسن را کشید
رسیده تمامیِ پیوندها
رسیده خداوندِ لبخندها
بزن تکیه بر کعبه با ذوالفقار
بزن تکیه ای مردِ این کارزار
بزن تکیه گو که اَنابنُالحُسین
بزن نعره تا بشنوم الفرار
بگو یا لثاراتُ جَدی حسین
بکِش تیغِ خود را درآری دمار
به عباس بیرق ، به اکبر عَلَم
بگو یا علی بر یمین و یسار
اگر مُرده باشم لحد بشکنم
اگر زیرِ خاکم مرا هم درآر
شود تاکه باشیم عمّارِ تو
و از سیصد و سیزده یارِ
ز اوج آسمان هایِ خداوندی ندا آمد
شب پرواز آسان شکسته بال ها آمد
بده ساقی کمی باده به این مخمور افتاده
شب وا کردن عقده شب مشکل گشا آمد
مرو در گوشهی دخمه بزن مطرب بخوان نغمه
شب تصنیف خواندن شد شب عیشُ صفا آمد
طبیب دردمندانُ حبیب مستمندانُ
امید اهل زندانُ کلید قفل ها آمد
مگو پس کو نگارِ ما نگارِ گلعزار ما
حبیبِ غم گسارِ ما زسامرا بیا ، آمد
مبارک باد و فرخنده بساط عیش پاینده
نسیم قدسی رحمت زِسمت سامرا آمد
اگر در شور او هستی بدان منظور او هستی
به عشق او تحمل کن اگر قدری بلا آمد
هوالاول، هوالاخر، هوالباطن، هوالظاهر
تجلی تمام آیههای کبریا آمد
هواللطفُ هوالرأفه هوالغوث هوالرحمه
بلاگردان عشاق اسیر و مبتلا آمد
هو الطورُ هو النورُ هو نورٌ علی نور و..
شب ظلمت فراری شد سحر شمس الضّحی آمد
هوالفتحُ هوالنصرُ هو الصبحُ هو العصرُ
غروب بیقراری شد ببین بدرالدجی آمد
هوالدّاعی هوالدّعوه، هو القرآن هو العتره
هو الوهاب باالفطره عطا آمد سخا آمد
شفیع المذنبین یا رحمة للعالمین یا که
ابوالقاسم اباصالح محمد مصطفی آمد
بخوان با جبرئیل انا بخوان آیات اعطینا
که آخر شعبهی کوثر ز عرش انما آمد
شه دلدل سوارِ ذوالفقار آخته در کف
یگانه وارث تاج امیر لا فتی آمد
چه درصولت چه درهیبت چه درقدرت چه درعزّت
چه درهمّت چه دررفعت تماماً مرتضی آمد
حدیث جام و خم خواندی؟ سقاهم ربهم خواندی؟
مرید رَتّل القرآن مراد هل اتی آمد
هوالسّرُ هو المُعلن هو الحُسنُ هو المحسن
رحیمیُ کریمیُ سخای مجتبی آمد
هوالوافی هوالکافی هوالعافی هوالشّافی
شفای زخم لبهای شهید کربلا آمد
هو زمزم هوالکعبه هوالمشعر هوالقبله
نوای پرچم سرخ غریب نینوا آمد
هوالقدس هوالسبحان هوالرحمُ هوالرحمان
کرامات الحسینیه بگو کهف الوری آمد
هو السّجاد فی السّجده هو الباهر هو الباقر
هو الصادق هو الکاظم دلیلِ دلربا آمد
امان الخائفین حصن حصین حبل متین یعنی
عطوفت های سلطان سریر ارتضا آمد
غیاث المستغیثینُ مناجاتُ المُحبینُ ...
عنایات جوادیِ جواد ابن الرضا آمد
هو السّرُ هو الاَسری هو القدر هو الاحیا
هوالهادی هو المهدی هدایت را بقا آمد
حسن صورت حسن سیرت حسن خلقت حسن هیبت
حسن رحمت حسن شوکت ببین یار از کجا آمد!
هو طه هو الحیدر هو الزّهرا هو الزّینب
هو الاکبر هو القاسم همه آل عبا آمد
هو القهر هو القاهر هو القوة هو القادر
شکوه و غیرت و مجد علمدار وفا آمد
هو المحرابُ و المنبر امین الله فی ارضه
ثبات و لنگر ارض و سماوات عُلا آمد
سلیم استُ سلام استُ عنایاتش مدام استُ
عزیز ذوانتقام است و معز الاولیا آمد
هو الفِطرُ هو الفاطر هو السترُ هو الساتر
هو الغفران هو الغافر خداییِ خدا آمد
هو العزُّ هو الفخرُ هو الذکرُ هو الذُخرُ
امید نا امیدان و جواب ربنا آمد
هو الباقی هو المغنی هو الفجرُ هو المجری
هو الحیّ هو المحیی مسیحای شفا آمد
چه آقایی چه مولایی چه لیلای دل آرایی
چه سیمایی چه غوغایی جمال کبریا آمد
شب خوشحالی زهراست شب تکریم سائلها
« الا یا ایّها الساقی ادر کأساً و ناولها »
شاعر : مجتبی روشن روان
دل و دلدارم ، یارِ وفا دارم
میدونی دلم اسیر قدمته ، خیلی دوست دارم
مستیم امشب میگذره بازم از حد
اومد تکرار علی و محمد
میمونه دل پایِ تو بی برو برگرد
همه جا بار تواَم همه جا پای منی
تو انیس قلب شیدایِ منی
دیگه غصه ندارم تا گرفتار تواَم
آره تو درمون من بیمار تواَم
مولا مولا ، یا اباصالح ..
____
باز خبر اومد ، قرص قمر اومد
قرار دل بی قرار همه سایهی سر اومد
اومد اونکه منجی همه دنیاست
نورِ چشم و دلبر دل زهراست
یک لبخندش آرزویِ دل شیداست
به خدا مرهم این دل غمگین منی
تو غیاث المستغیثینِ منی
همه هستی من به فدای قدمت
همیشه هستم مدیون کرمت
همه جا بار تواَم همه جا پای منی
تو انیس قلب شیدایِ منی
دیگه غصه ندارم تا گرفتار تواَم
آره تو درمون من بیمار تواَم
مولا مولا ، یا اباصالح ..
____
پشتِ ابرایی ، ساکنِ دلهایی
میدونی چه صفایی داره عاشقی وقتی تو لیلایی
از چشمامون میریزه نمِ بارون
واست داره می تپه دل مجنون
برگرد آقا بده دلامونُ سامون
دیگه چیزی نمیخوام ، تا تو دلدار منی
تو شبایِ تنهایی یار منی
آخر از راه میرسی اینو من خوب میدونم
آقا جونم چشم به راهت میمونم
همه جا بار تواَم همه جا پای منی
تو انیس قلب شیدایِ منی
دیگه غصه ندارم تا گرفتار تواَم
آره تو درمون من بیمار تواَم
مولا مولا ، یا اباصالح ..
┅
یَحبِسُنا عَنهُم إلاّ مایَتَّصِلُ بِنا مِمّا نُکرِهُه...
چیزى جز کارهاىِ ناشایستِ ما
ایشان را از ما مخفی نمیسازد...
#امام_مهدی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
منو تبِ دل و هوایِ عاشقی
منو شب و ترانه های عاشقی
از آن جهان به این سرای عاشقی
نیامدم مگر برای عاشقی
فدای بانی بنای عاشقی
بخوان ترانه با نوای عاشقی
چه می کند سر و صدایِ عاشقی
شب حلول ماه عاشقان شده
شب نزول صاحب الزمان شده
شب صفای عاشقان با صفا
شب سرور خسته های بی نوا
شب دعای بنده های بی ریا
شب رسیدنِ به عرش کبریا
شب توسل و دم بیا بیا
شب محمد و علی و مجتبی
شب زیارت و حسین و کربلا
شب تمام مسئلات فاطمه
اجابت توسلات فاطمه
بیار ساقیِ جنون شراب را
بریز در پیاله دُرد ناب را
بگیر از خمار خسته خواب را
بده به این دل شکسته تاب را
بپاش در مسیر گل گلاب را
بگیر از رخ قمر نقاب را
نگاه کن یل ابوتراب را
یلی به نام مهدی محمدی
رسیده با مکارم محمدی
چه صورتی، چه خنده ای، چه لُعبتی
چه چشمِ دلربایِ با محبتی
چه رفعتی، چه شوکتی، چه عزتی
چه لطف بی نهایتی، چه رحمتی
چه ماه دل فروز با مهابتی
رخش حسن، دمش حسن چه نعمتی
چه دلبرِ کریم با کرامتی
شب ولادتِ خدا نشانه هاست
ستاره ی تمام ناز دانه هاست
شب تولد مسیح فاطمه
همان تبسم ملیح فاطمه
طنین خطبه ی فصیح فاطمه
خروش لهجه ی صریح فاطمه
دخیل هر شبِ ضریح فاطمه
همان که می شود شبیه فاطمه
اسیر غربت ذبیح فاطمه
جواب ناله های یارب آمده
علاج غصه های زینب آمده
خوشا به عشق یار ، بی نشان شدن
اسیر مهرِ ماهِ مهربان شدن
هواییِ هوایِ جمکران شدن
بهار بودن از غمش خزان شدن
دوباره با رسیدنش جتوان شدن
خوشا در این مسیر نیمه جان شدن
شهیدِ راه صاحب الزمان شدن
خوشم اگر به عشق یار سر دهم
به پای او پدر دهم ، پسر دهم
سلام ای تمام اعتقاد من
امیر من، عزیز من، مراد من
بیا مراد من، برس به داد من
خدایِ با کرامت و جواد من
غم تو را نهاده در نهاد من
غم خدای تو خیر زاده من
چه می شود اگر دمی به یاد من
کنار مضجع شریف مادرت
دهی به فاطمه سلام نوکرت
مطاف تو، طواف تو، حریم تو
سلام تو، امام تو، رحیم تو
حبیب تو، طبیب تو، حکیم تو
اسیر من، فقیر من، کریم تو
قوام تو، صراطِ مستقیم تو
نجات بخشِ عالم از قدیم تو
امید مانده های غرق بیم تو
میان راه مانده ام بدون آب
دخیلک سلاله ی ابوتراب
صدایِ الغیاثِ قعر چاه من
شکسته ای که مانده بین راه من
خراب من، غلام رو سیـــــاه من
غفور تو ، صبور تو ، گناه من
حساب تو ، کتاب تو ، تباه من
مسیح تو ، مریض غرق آه من
گدایِ بی نوایِ نذر خواه ، من
بیا و چشم تار را جلا بده
به نَظرِه ای دل مرا شفا بده
صفا تو ، و مِنا تو و ، حجاز و تو
دوا تو و ، دعا تو و ، نماز تو
حقیقت جدا ز هر مجاز تو
قنوت من ، سکوت بی نیاز تو
هلاک من ، نگاه چاره ساز تو
شفیق تو ، رفیق دلنواز تو
همه مرا فروختند و باز تو
به پای این غلام ایستاده ای
حواله ام به این و آن نداده ای
قرار من، بهار من، پناه من
بیا سپیده ی شبِ سیاه من
امید بختِ بسته ی سیاه من
بیا جواب ندبه های آه من
نگاه کن به خواهش نگاه من
فدای خنده ات بخند ماه من
ستاره ی محمدیِ راه من
مرا بخوان شبی به آستانه ات
برای روضه های صبحِ خانه ات
.
یا اَیُّهَاالذینَ آمنو، اُوفــــوا بِالعُقود...
اگر به عهدهایتان
#وفـا کرده بودید
تا الان آمــده بود....
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
غم مخور ای دل، دل بیچارهی آوارهی وا مانده شکیب آمده ، جانم ..
هم نفسِ عاشق تنها و غریب آمده ، جانم ..
ای دل دیوانه غریبی نکن از راه حبیب آمده ، جانم ..
باز شب ذکر هوالحقُ هوالحیُ هوالعشقُ هوالنور رسیده که مجیب آمده ، جانم ..
دلشدگان دلبر و دلدار نجیب آمده ، جانم
بیمار ندارید؟ طبیب آمده ... جانم
منجی عیسی زِ صلیب آمده ، جانم
جان بسپارید به پایش که حسیب آمده، جانم ..
آقا جانم ... آقا جانم ...
زمزمه کن ، زمزمه یابن الحسن
ای پسر فاطمه یابن الحسن
آقا جانم ... آقا جانم ...
ای دل من دامن غم کم بگیر ، جانم ..
یار دلِ دلبر خود باشُ سپس با مددِ او دل عالم بگیر، جانم ..
سر به سرایش بزنُ دامنِ پرچم بگیر ، جانم ..
فاتحهی غصه و ماتم بگیر ، جانم ..
آمده از راه امیرِ همه عالم ، دلِ من دم بگیر، جانم ..
ای به فلک قامت تو قائمه یابن الحسن
ای پسرِ فاطمه یابن الحسن ...
زمزمه کن ، زمزمه یابن الحسن
ای پسر فاطمه یابن الحسن
آقا جانم ... آقا جانم ...
کی سرِ ما بر کف پایت رسد ، جانم ..
دست گرفتار من ای دوست به دستان دعایت رسد ، جانم ..
کی دل بیمار من ای عشق به اعجازِ دوایت رسد ، جانم ..
کی شود آقا که گدایِ سر راهت به عطایت رسد ، جانم ..
دیده ی تارم به پر تار عبایت رسد ، جانم ..
کی شود از کعبهی مقصود سحر حجت موعود ، طنین ملکوتیِ صدایت رسد ، جانم ..
خواستهام از مدد حضرت حق با نفس هویِ علی بر نفسم فیض دم روح فضایت رسد ، جانم ..
تا که دهم عشق تو را بر همه یابن الحسن
ای پسر فاطمه یابن الحسن
عشق من و روح من و دین و جان من، کاش که از عشق تو بی جان تر از این میشدم
از غم تو پاره گریبان تر از این میشدم
روشنی دیدهی گریان من ، کاش که در ندبهی دلتنگیِ خود دیدهی گریان تر از این میشدم
ای سر و سامانِ من ، بی سر و سامان تر از این میشدم
دل شده و خسته و حیران تر از این میشدم
مثل پریشانی زلف تو پریشان تر از این میشدم
گریهی زهرا و امید دلِ زینب، سحر غربت مولایی و امید دل خسته دیوانه ی رسوایی و پر شور ترین نغمه ی شیدایی و آسایهِ امروزی و سرمایه ی فردایی و در روز جزا ناجی در محکمه یابن الحسن ...
ای پسر فاطمه یابن الحسن
هر که در این راه مقرب تر است
جام بلا بیشترش میدهند
هر که ز دوریِ تو آشفته تر
شور و نوا بیشترش میدهند
هر که به دام تو گرفتار تر
بالِ رها بیشترش میدهند
هر که به پای غمت از دست رفت
دست شفا بیشترش میدهند
هرکه نظر بست ز غیر شما
حال بُکا بیشترش میدهند
هر که در این دایره رسوا تر است
حال و هوا بیشترش میدهند
هر که به اداب حریم تو مودب تر است
بانگ بیا بیشترش میدهند
هر که شده خانه به دوش غم تو
پیش تو و فاطمه، جا بیشترش میدهند
آنکه دعا کرد برایت سحر
فیض دعا بیشترش میدهند
هر که به تقدیر جدایی ز تو راضی شده
عشق رضا بیشترش میدهند
هرکه به یاد شه لب تشنه پریشان تر است
کربُبَلا بیشترش میدهند
هر که به سر داشت که قربانی راهت شود
دم خوریِ با شهدا بیشترش میدهند
خون شهیدان همه در همهمه یابن الحسن
ای پسر فاطمه یابن الحسن
کاش شهید شهدایت شوم
خادم خدام سرایت شوم
شاهد نجوایِ دعایت شوم
کاش هواییِ هوایت شوم
کاش که مشمول عنایت شوم
نیمه شبِ جمعهای ای دوست، رفیق سفر کربُبَلایت شوم
روضه بخوانی ز حسین بن علی
سینه زنِ سینه زنِ سوز و نوایت شوم
بی سر و سامان توام یا حسین
دست به دامان توام یا حسین
زهرهی منظومهی زهرا: حسین
کشتهی افتاده به صحرا: حسین
بر سر نی زلف رها کردهای
با جگر شیعه چهها کردهای
کاش رفیق رفقایت شوم ....
کعبهی توحید تو ، حاجی دیوانه من
قبلهی امید تو ، رانده ز هر خانه من
باده تو و، جام تو و، ساقیِ ایام تو
مرهم آلام تو، یار دلارام تو
صبح تو و، ظهر تو و، عصر تو و، شام تو
عاشق بدنام: من
عاشق بدنام که از سینه کشد نعرهی مستانه من
خاک نشین درِ میخانه، من
الهی که فدایت شوم
در وسط میکدهی علقمه یابن الحسن
ای پسر فاطمه ، یابن الحسن