#حضرت_خدیجه #ام_المؤمنین
ای عاشق هر آیهی قرآنِ پیغمبر
ای اولین آرایهی ایمانِ پیغمبر
آرامشِ قلبِ قرارِ قلبِ این عالم
سنگ صبور و مرهم هر آنِ پیغمبر
ای باسلیقه، بامحبت، مادر باران
بانوی خانه، شاخهی ریحانِ پیغمبر
تا آخر دنیا نمکگیر مرامِ توست
هر کس که خورده لقمهای از نانِ پیغمبر
مهماننوازِ مهربانِ خانهی رحمت
بعد از تو ماتم میشود مهمانِ پیغمبر
شعب ابیطالب کنارت باغ رضوان است
دور از تو دنیا میشود زندان پیغمبر
سخت است بعد از تو تمامِ لحظههای وحی
ای نان و خرمایت توانِ جانِ پیغمبر
رنگی دگر دادی تجارت را و عالم دید
با سکههایت ضرب شد احسانِ پیغمبر
از آن همه ثروت نداری یک کفن حتی
داراییات را کردهای قربانِ پیغمبر
**
جای کفن گفتی عبای همسرت کافیست
گفتی عبا شد چشم ها گریان پیغمبر
گفتی عبا شبه پیمبر یادمان آمد
گفتی عبا، پُر اشک شد دامانِ پیغمبر
شام غریبان حرم بود و عبا میسوخت
در شعلههای خیمهی طفلان پیغمبر
🔸شاعر:
#سعیده_کرمانی
=============================
#امام_زمان #مناجات_با_امام_زمان
بی توچه سخت میگذردانتظارها
پایان رسیدعمرهمه روزگارها
صدپاره شد قلب زمان ازوفور زخم
خون میچکد زچشم زمین برمدارها
درامتداد ظلمت این فصلهای سرد
جلوه نمیکنند چرا نوبهارها؟
پژمرده ایم درپس این انحطاط محض
جامانده ایم درپس این انحصارها
برگل نشسته زورق دلهای بی شکیب
طوفان زده به ساحل چشم انتظارها
دراین شب سیاه طلاقی خیروشر
گلگون شده حنجر حق روی دارها
درانتظارجلوه ات ای صبح بی بدیل
صبری نمانده بردل این بیقرارها
ماییم وموج فتنه وطوفان حادثات
ازتو ولی رسیده به مااقتدارها
🔸شاعر:
#لیلا_چگینی
=============================
#امام_علی #مدح_امام_علی
داریم شور شهر نجف را به سر فقط
هر لحظه هست شهر نجف در نظر فقط
ای ساکن نجف دو سه خطی دعا مرا
دارد دعا کنار ضریحش اثر فقط
اری کبوتریم که هر لحظه می زنیم
دور حریم امن علی بال و پر فقط
ایوان طلای حیدر کرارم آرزوست
بایک نسیم صبح مرا هم ببر فقط..
ما مست خوشه های ضریح علی شدیم
هستم گرد میکده اش در به در فقط
کعبه طواف یک صد و ده بار می کند
وقت نماز عشقِ نسیم سحر فقط...
از حب حیدر است که با ابرو شدیم
اینجاست می شود که گدا معتبر فقط
با شعر شهریار تو شاعر شدم علی
مدح تورا نوشته در اوج هنر فقط..
ما مانده ایم این که خدا بودی یا بشر
وقتی شدی شبیه خدا بیشتر فقط
🔸شاعر:
#هاتف_خراسانی
=============================
#امام_زمان #مناجات_با_امام_زمان
آقا! به جان خستهٔ من هم نگاه کن!
رحمی به حال این دل بیسرپناه کن!
گم کردهام مسیر رسیدن به دوست را
ای راه مستقیم! مرا سربهراه کن!
تاریک شد دلی که ندیدهاست رویِ تو
خورشید من! بیا و شبم را پگاه کن!
از نور توست روشنیِ ماه و آفتاب
بر جان من بتاب و مرا نیز ماه کن!
عمری تو را صدا زدهام بعد هر نماز
لطفی بر این صدای پر از سوز و آه کن!
آقا! گناه من شد اگر مانع ظهور؛
لطفا عزیز! عفو بر این روسیاه کن!
🔸شاعر:
#جواد_محمدی_دهنوی
=============================
.
#حضرت_خدیجه #ام_المؤمنین
خاتم نبی باشد که شانش هر نگینی نیست
دست خدا اصلا که در هر آستینی نیست
مانند زهرا که فقط همکفو حیدر بود
غیراز خدیجه مصطفی را هم نشینی نیست
حجب و حیا اعلی، حجابش نور ، دامن پاک پس
با عفتش غیر از " مُطهر " ها قرینی نیست
آن خانه که روح الامینش خادم در بود
جای زنانی جز زنان اینچنینی نیست
هرکس که شک دارد به دختر بودن این زن
حتی اگر علامه هم باشد ، " امینی " نیست
از دامن زن مرد تا معراج خواهد رفت
من مطمئن هستم که این بانو زمینی نیست
مال خدیجه ، تیغ حیدر ، هر دو لازم بود
این دو نباشد گفت پیغمبر که دینی نیست
مادر به دختر رفته این فصل الخطاب ماست
جز این دو بانو دیگر ام المومنینی نیست
🔸شاعر:
#علی_کاوند
=============================
#امام_علی #مدح_امام_علی
بگو که چرخش این روزگار دست علی ست
که نبضِ هر چه دلِ بی قرار دست علی ست
زمان جنگ صدا از کسی نمی آید
میان معرکه ها ابتکار دست علی ست
بگو فرار کنند آن همیشه ترسوها
چه غم؟ که در عوضش ذوالفقار دست علی ست
بهشت و دوزخ ما با علی گره خورده ست
ببین که در دو جهان اختیار دست علی ست
به غیر شاه نجف رو مزن به هیچکسی
بیا که تا اَبدُ الدَهر ،کار دست علی ست
🔸شاعر:
#احسان_نرگسی
=============================
#حضرت_خدیجه #ام_المؤمنین
زنی فراتر از ادراک و برتر از اوهام
که جلوه کرده در او شأن زن به معنی تام
زنی چنان که خدا هم به او رسانده سلام
که بوده است مسلمان جلوتر از اسلام
کسی به درک مقامش نمیرسد هرگز
به درک معنی نامش نمیرسد هرگز
"فَأيَنَ مِثلُ خَدیجَه؟" نبود در عالم
خدیجه کیست؟ بپرس از پیمبر خاتم
گدای سفرهی اکرام اوست صد حاتم
از او اگرچه نوشتند عالم و آدم
ولی مدارج شأنش هنوز ناپیداست
همین مقام بس او را که "مادر زهراست"
امینه بوده اگر همسر امین شده است
تمام ثروت او خرج راه دین شده است
که جزء چار زن برتر زمین شده است
به امر حضرت حق "اممومنین" شده است
تمام ثروت اسلام در خزانهی اوست
چرا که عرش خداوند فرش خانهی اوست
کسی که در عرب و در عجم مثال نداشت
فضائلش همه رو بود، پس سوال نداشت
که درک نور نیازی به قیل و قال نداشت
"خدیجه بیشتر از بیستوهشت سال نداشت"
به جهل و کینه از او خط به خط غلط گفتند
"صحیح"های دروغین فقط غلط گفتند
کنار نام رسول خدا و شیر خدا
نوشته است خدا نام نامی او را
چنان که بین رجزهای ظهر عاشورا
حسین گفت؛ "أناابْنُ خَدیجَةَ الغَرّاء"
چرا که قبل همه بوده از غدیر آگاه
و گفته: "أَشْهَدُ أَنَّ عَلی وَلیُ الله"
چه بانویی که چنان ترس از خدا دارد
که از رسول خدا خواهش دعا دارد
و برخلاف بقیه چنان حیا دارد
که از گرفتن حتی عبا، إبا دارد!
ولی به خواستهی خود رسید آخر سر
شفیع مادر خود شد شفیعهی محشر
رسید روحالامین در دقایق آخر
گرفته بود ولی پنجتا کفن در بر
یکی برای خدیجه، یکی به پیغمبر...
به گریه گفت: قرار است این سهتای دگر
برای فاطمه و حیدر و حسن باشد
ولی حسین قرار است بیکفن باشد...
🔸شاعر:
#مجتبی_خرسندی
=============================
#ام_المؤمنین #دوبیتی_و_رباعی
#ماه_رمضان #حضرت_خدیجه
او سجده به پیش غیر معبود نکرد
در راه خدا کسی چو او جود نکرد
در راه نبی گذشت از دنیایش
مانند خدیجه هیچکس سود نکرد
#عاصی_خراسانی
از محبان واقعی علی
اولین بانوی مکرمه ای
زودتر از غدیر شیعه شدی
بی نهایت شبیه فاطمه ای
#مجید_تال
آمیخته با «علی»ست باورهامان
تقدیمِ ولای مرتضی سرهامان
وقتی پدرانمان «نبی» و «علی»اند
«زهرا» و «خدیجه»اند مادرهامان
#جواد_بنی_اسدی
آه یتیمی از نهاد مومنین برخاست
بیمادری بعد تو سهم مادرم زهراست
تاریخ هرجا مبدئی دارد برای خود
تاریخ هجری دل پیغمبر از اینجاست
#سعیده_کرمانی
==========================
وفات _حضرت _خدیجه _کبری_ سلام_ الله_ علیها
از درد غربت داشت کوثر گریه میکرد
زهرا به روی قبر مادر گریه میکرد
خاک مزار مادرش را میگرفت و
با دست خود میریخت بر سر گریه میکرد
یاد گذشته یاد آینده برای
این مادر و دختر، پیمبر گریه میکرد
گرم تماشای عزاداری آنها
یک گوشه ای آرام حیدر گریه میکرد
تکرار شد این قِصه اما در دل شب
این بار زینب زار و مضطر گریه میکرد
بر روی قبر مخفی مادر به یاد
آن شعله ها و یاس پرپر گریه میکرد
وقتی که خون تازه از مسمار میریخت
انگار بر حال علی در گریه میکرد
دست خدا را دست بسته میکشیدند
زهرا به مظلومی شوهر گریه میکرد
صیادها با تازیانه حمله کردند
کوچه قفس بود و کبوتر گریه میکرد
یک روز هم زینب به زیر تازیانه
در قتلگه پیش برادر گریه میکرد
وقتی که طفلان بین آتش میدویدند
بر نیزه چشم آب آور گریه میکرد
#علی_صالحی
#رمضان_المبارک
حتى اگر نبخشد این چشمتر میارزد
این دور هم نشینى وقت سحر میارزد
جاى گدا نشستن در خانه ى کرم نیست
هر وقت مینشیند در پشت در میارزد
گریه م گرفت و دیدم دست مرا گرفتند
پیش کریم خیلى خون جگر میارزد
من که توقع قرب از هیچکس ندارم
اصلا همین که هستم این دور و بر میارزد
چون طفل خانه برگشت او را بغل بگیرند
پس گم شدن براى مهر پدر میارزد
هر طور میپسندى بشکن دل گدا را
هرچه شکستهتر شد دل بیشتر میارزد
فرموده اند روزه یعنى على ؛ یقینا...
...کار علیست مردم روزه اگر میارزد
چون سنگ ریزه ما را بین نجف بینداز
ریگ نجف به قدر صد کوه زر میارزد
یک یا على به جاى العفو پاکمان کرد
این یا على براى ما آنقدر میارزد
هر چه خراب کردم دیدم درست کردى
ویرانه بودن من از این نظر میارزد
گر تو نمیپسندى تغییر ده قضا را
از کوى نیکنامان یک آن گذر میارزد
حداقل به کار حسین که میآییم
اینبار را ضرر کن ما را بخر...می ارزد
#علی_ اکبر _لطیفیان
#رمضان_المبارک
گناه، پشتِ گناه و گناه، پشت گناه
چه توبه ای؟! که فقط هست آه، پشت گناه
جوانی است زمان رسیدن به خدا
جوانی ام همه اش شد تباه، پشت گناه
رجب گذشت... یکی هم به داد من برسد
چرا که نیست دلم رو به راه، پشت گناه
رسید سوی من آقا و رفت از دستم
دوباره روزی دیدار ماه، پشت گناه
حکایتی است پر از دردِ خنده عاشقی ام
دو چشم خیسِ نشسته به راه... پشت گناه!
دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم
به پیش یار شدم رو سیاه، پشت گناه
گناه هیچ کسی نیست، با خودم قهرم
همیشه رفته سر من کلاه، پشت گناه
چقدر گفتمت ای دل برو به کرب و بلا
حرم نرفته شدی بی پناه پشت گناه
#محمد_ جواد _شیرازی
#پی_دی_اف
#pdf
『کتاب اُمُّ الْمُؤْمِنين』
☝️☝️☝️☝️☝️☝️
♦️ متون #روضه_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_الله عليها
برای اجرای مداحان اهلبیت علیهم السلام در ماه مبارك رمضان◈
♦️ شامل #متون_روضه و #گریزهای_روضه
اجرا شده توسط مداحان مشهور کشور ◈
|⇦• #برشی_از_نواهای_ماندگار
#مناجات در آواز ابوعطا با صدای زنده یاد مرحوم استاد محمد احمدیان •✾•
در جهان لطف خداوند بود یار کسی
کز ره لطف گشاید گره از کار کسی
خواهی ار پرده ی اسرار ترا کس ندرد
پرده ز نهار مکن پاره ز اسرار کسی
مدعی تا ننهد بر سر دیوار تو پای
پای ز نهار منه بر سر دیوار کسی
نکشد هیچ کسش بار غم و محنت و درد
آنکه در محنت و سختی نکشد بار کسی
طاعتی نیست پسندیده تر از خدمت خلق
دل به دست آر و مزن دست به آزار کسی
زرد رویی نکشد آنکه کند پاک ز مهر
گرد ناکامی ایام ز رخسار کسی
شد طرب دور چنان از دل افسرده ی ما
که دل کس نشود شاد ز دیدار کسی
آنچنان دور حقیقت شده از گفته ی ما
که دگر کس ندهد گوش به گفتار کسی
بسکه آلوده به تزویر بود کرده ی ما
تکیه دیگر نتوان کرد به کردار کسی
گهر فضل مکن عرضه ی بر بیخردان
که ندانند در این جامعه مقدار کسی
کس نپرسد ز کرم حال دل زار ترا
تا نپرسی ز کرم حال دل زار کسی
نکنم بندگی خلق که با عزت نفس
نیستم چون دگران بندهی دیدار کسی
چون (رسا) خرم از آنم که در این باغ چو گل
خون دل خوردم و هرگز نشدم خار کسی
شاعر : مرحوم #دکتر_قاسم_رسا
پی نوشت:
استاد محمد احمدیان از جمله نوحهخوانان بنام دو دهه ۴۰ و پنجاه به شمار میرود او با تسلط به ردیف های موسیقی و بکار بردن آنها در اجراهایش موسیقی فارسی را در برابر موسیقی عربی سرپا نگه داشت. وی در بهار سال ۱۳۹۴ چشم از جهان فرو بست.
روحش شاد
ــــــــــــــــــ
‼️مهمان کنیم پیرغلامان ، شعرا ، سینه زنها و همۀ حسینی هایی که دستشان از دنیا کوتاه و سر به تیرۀ تراب نهاده اند ، با ذکر #صلوات و قرائتِ #فاتحه ای .
#مرحوم_استاد_محمد_احمدیان
#مناجات_دعا
#ماه_مبارک_رمضان
#پیرغلامان
.
خدایا برایم از اندوه و غم گشایش و برون رفت قرار ده
هرکه از میان مخلوقاتت نسبت به من قصد بدی کرده ، زیر گامم قرار ده
مرا از گزند شیطان و گزند پادشاه و بدی های کردارم بازدار
از گناهان پاکم کن ، و به گذشتت از آتش امانم ده
به رحمتت به بهشت واردم کن
به احسانت از حورالعین به همسری ام درآور
مرا به دوستان شایستهات محمّد و خاندانش آن خوبان و نیکان پاکیزه و پاک ملحق کن
درود بر آنان و بر بدنها و جانهای پاک آنها و رحمت خدا و برکاتش بر ایشان
- فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی
من کيستم گداى تو يا ثامن الحجج
شرمنده عطاى تو يا ثامن الحجج
باللَّه نمىروم بر بيگانگان به عجز
تا هستم آشناى تو يا ثامن الحجج
از کار ما گره نگشايد کسى مگر
دست گره گشاى تو يا ثامن الحجج
تا آخرين نفس نکشم دست التجا
از دامن ولاى تو يا ثامن الحجج
خواهم ز بخت همت و از حق سعادتى
تا سر نهم به پاى تو يا ثامن الحجج
باشد صفاى صبح نيشابور يادگار
ز انفاس جان فزاى تو يا ثامن الحجج
دارلشفاست کوى تو و خود تويى طبيب
درد من و دواى تو يا ثامن الحجج
هستى چو پاره تن پيغمبر خدا
جان جهان فداى تو يا ثامن الحجج
بنما عنايتى به مؤيد که نسپرد
راهى به جز رضاى تو يا ثامن الحجج
💚🌙💚🌙💚🌙💚🌙💚🌙💚
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین
گناه های مرا دیدی و عتاب نکردی
عذاب بود سزایم ولی عذاب نکردی
به سینهام چقدر دست رد زدند خلائق
فقط تو از من آواره اجتناب نکردی
همیشه با عجله آمدی زمان اجابت
برای قهر ولی ذرهای شتاب نکردی
نخواستی که دل سائلی شکسته بماند
هر آنکه بود خریدی و انتخاب نکردی
هزار بار مرا خواندی و جواب ندادم
صبور بودی و این بنده را جواب نکردی
فدای معرفتت هرچه هم خراب نمودم
به پیش حیدر و زهرا مرا خراب نکردی
مرا که سوختم از دوری نجف دو سه سالی
چه شد که زائر صحن ابوتراب نکردی؟!
فقط بهای همین اشک در عزای حسین است
اگر به حشر گناه مرا حساب نکردی
**
آهای شمر حرامی که رفتهای تهِ گودال
نظر به رحمت انوار آفتاب نکردی؟!
تمام شد دگر از سینهی حسین جدا شو
مگر محاسن او را به خون خضاب نکردی؟!
هرآنچه ناله زد از اوج تشنگی جگرم سوخت
توجهی به نگاهش به سوی آب نکردی
تمام کرب و بلا از نوای فاطمه پُر شد
چگونه شد که حیایی از آن جناب نکردی؟!
محمدجواد شیرازی
﷽
#مناجات_امام_حسین_ع
هر زمانی در دلم درگیر طوفان میشوم
یا حسینی مینویسم غرق باران میشوم
از مسلمانی فقط عشقش برایم مانده است
آخر از عشق علی یک روز سلمان میشوم
کار من را بیشتر دست کریمان بسپرید
در گرفتاری دخیل یا حسن جان میشوم
من گناهی هم اگر کردم جهالت کردهام
تا گناهی میکنم فوراً پشیمان میشوم
بار سنگینم مرا خیلی خجالت میدهد؛
هر زمانی که سر این سفره مهمان میشوم
روزه میگیرم ولی دائم به فکر روضهام
آب مینوشم دم افطار و گریان میشوم
روضه آب و گریه نانِ هر شب اهل دل است
دور از این روضه ها، بی آب و بی نان میشوم
جان من را هم گرفتی روضه را از من نگیر
جان تو بی روضه من خیلی پریشان میشوم
**
مو پریشان...، بعدِ تو زینب پریشان میشود
همسفر با حرمله، با نیزه داران میشود
#وحید_محمدی
#حضرت_خدیجه
رفتی و مثل من آزار ندیدی مادر
غربت و بی کسی یار ندیدی مادر
مردم کافر این شهر به تو بد کردند
بدتر از مشرک و کفار ندیدی مادر
مثل من خانه و کاشانه ات آتش نزدند
مثل من سُرخی مسمار ندیدی مادر
بین یک مشت عدو دست به گردن بسته
شوهرت را تو گرفتار ندیدی مادر
طعنه و زخم زبان گرچه شنیدی اما
تو فشار در و دیوار ندیدی مادر
روز آخر که رخ فاطمه ات را دیدی
جای یک پنجه به رخسار ندیدی مادر
.......
زبانحال حضرت زینب با مادر
سینه و پهلو و دست تو شکستند ولی
تو دگر مجلس اغیار ندیدی مادر
روضه های من و تو مثل هم استند ولی
کوچه دیدی تو و بازار ندیدی مادر
عبدالحسین میرزایی
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#امالمومنین
عزای حضرت حوا عزای هاجر شد
عزای مریم عذرا عزای کوثر شد
بگو به کعبه لباس سیاه بر تن کن
بگو به مکه که چشم تو تا ابد تر شد
به جبرئیل بگو آیه آیه نوحه کند
که نوحه خوان مصیبت ، خود پیمبر شد
غبار غصه بر آئینه ی رسول نشست
و سر به جیب عزا ذوالفقار حیدر شد
دل نبی که شکست از غم ابوطالب
غمی رسید که این داغ دو برابر شد
چه روزها که زنان قریش طعنه زدند
به دختری که به در یتیم همسر شد
میان آنهمه تکذیب شهر ایمان داشت
زدند سنگ ، اگر بر رسول ، سنگر شد
شد اولین زن تاریخ که گل اسلام
به عطر اشهد توحید او معطر شد
تمام هستی خود داد تا به لطف خدا
به مادر همه ی اهل بیت مادر شد
نبود تا که ببیند عروسی زهرا
چقدر غربت بی مادری فزونتر شد
نبود تا که ببیند چه زود یاس بهشت
به رنگ سرخ شهادت رسید و پرپر شد
نبود تا که ببیند شهید دختر او
میان آتش دیوار و آتش در شد
نبود تا که ببیند ز ضربه های غلاف
کبود بازوی آن بضعه ی پبمبر شد
نبود تا که ببیند چو لاله غرق به خون
گلوی تشنه ی شبیر و لعل شبر شد
نبود تا که ببیند که بوسه گاه رسول
میان گودی خون بوسه گاه خنجر شد
نبود تا که ببیند ز تیر حرمله ها
چگونه غرق تبسم علی اصغر شد
کنار تربت او آفتاب میسوزد
کسی که بر سر اسلام سایه گستر شد
اگرچه دور، از آن تربتم ، ولی دل من
کنار قبر غریبانه اش کبوتر شد
#میثم_مومنی_نژاد
#حضرت_خدیجه
زبانزد است در اسلام جان فشانی او
تمام ، وقف نبی بود زندگانی او
قرار قلب نبی لحن آسمانی او
شفای درد نبی بود مهربانی او
نبی که چهره اش از سنگها جراحت داشت
خدیجه بود که صد مرهم محبت داشت
هزار حیف که آن سال حزن پیدا شد
خدیجه رفت و بساط عزامهیا شد
خدیجه رفت ونبی بین خانه تنها شد
خدیجه رفت ویتیمی نصیب زهرا شد
خدیجه رفت و نگاهش به سمت زهرا بود
خدیجه دل نگران بود فکر فردا بود
گرفت ماتم او فرش و عرش اعلا را
سیاه کرد برای رسول دنیا را
چه خوب دید غم و درد و داغ فردا را
خدیجه رفت و به احمد سپرد زهرا را
سپرد هیچ کسی داد بر سرش نزند
کسی به غیر علی پا به معبرش نزند
زدند فاطمه را جای مادرش خالی
به گونه ای که شد از ضربه ها سرش خالی
که گوشواره شد از زیر معجرش خالی
گذاشت میخ به عرش مطهرش خالی
چه شد کنار در آن دم که میخ ....واویلا
گرفت چادر زهرا به میخ... واویلا
محمد علی بقایی
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#امالمومنین
سلام ما به تو ای مادر بهشت رسول
که پرورش به روی دامن تو یافت بتول
ملائکاند به مدحت در آسمان مشغول
امین وحی حقت کرده بر سلام نزول
سـلام ذات خـداوند و چارده معصوم
به تو که بوده مقامت همیشه نامعلوم
درود باد به روح و سلام بر تن تو
حجاب نور و دعای رسول، جوشن تو
بهشت وحی خداوندگار، گلشن تو
محیط پرورش فاطمه است دامن تو
به جز تو در غم و اندوه، یار احمد کیست؟
به غیـر تـو صـدف گوهـر محمّد کیست؟
خدای را به خدا لایق درودی تو
به یاری نبی آغوش خود گشودی تو
دل از رسول خدا همچنان ربودی تو
تمام لشکر ختم رسل تو بودی تو
تو سینه را سپر سنگ دشمنان کردی
به حفظ جـان محمّد نثار جان کردی
تو بهترین زن روی زمینی ای مادر
تو در جلال، جلالآفرینی ای مادر
تو مام همسر حبلالمتینی ای مادر
تو مادر همه مؤمنینی ای مادر
گل رسول خدایی و گل کجا تو کجا؟
زنـان دیگـر ختم رسل کجا تو کجا؟
تو آسمان فروزان یازده قمری
تو از زنان همه انبیا به رتبه سری
هرآنچه وصف تو خوبان کنند خوبتری
زنان ختم رسل دیگرند و تو دگری
مگـر نگفت نبـی بیـن همسـرانش بسـی
که بهر من چو خدیجه نبود و نیست کسی
به جز خدا و نبی مدح تو نشاید گفت
تـو را چـو فاطمـه امالائمه باید گفت
تو مادر همه سادات عالمی بانو!
تو نور چشم رسول مکرمی بانو!
تو به ز هاجر و سارا و مریمی بانو!
دوازده گهر نور را یمی بانو!
خدای را به دعا و نیاز میخواندی
نزول وحی نبود و نماز میخواندی
سلام بر تو و اشک و دعا و زمزمهات
سلام بر تو و روح بلند فاطمهات
فروغ وحی عیان بود از مکالمهات
هزار عایشه کم از کنیز خادمهات
همیشه شیفته خصلت و صفاتت بود
که سال حزن رسول خدا وفاتت بود
هنوز بوی خدا میدمد ز پیرهنت
دمی که روح تو پرواز کرد از بدنت
زهی جلال سلام خدا به جان و تنت
که از بهشت فرستاد ذات حق، کفنت
گرفتـم آنکـه ز کوثـر دهـان خود شویم
مرا چه زهره که اوصاف چون تو را گویم
وفات تو نبود کم ز صبح میلادت
سلام بر تو و آباء پاک و اولادت
به شأن تو که بود رتبه خدادادت
همین بس است که مولا علیست دامادت
امین وحی، سلامت به احمد آورده
که جز تو فاطمه را بر محمد آورده؟
که جز تو آورد از بهر مصطفی زهرا؟
که جز تو دختر او هست زینبکبری؟
که جز تو قابلهاش بوده مریم عذرا؟
که جز تو شد سپر جان خواج? دوسرا؟
تویی که در رحمت فاطمه سخن میگفت
سخـن ز سـر خداونـد ذوالمنـن میگفت
به آن خدا که جهان وجود را آراست
به آن علی که پس از مصطفی به ما مولاست
به فاطمه که به غیر از خدا ندید و نخواست
که زائر تو همان زائر رسول خداست
چو در ثنای تو گیرد به دست خویش، قلم
ز خـود گذشتـه و پـرواز میکند «میثم»
#غلامرضا_سازگار
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#امالمومنین
به زبانبریده کجا رسد صفتی به مدح و ثنای او
که خداش هرچه طلب کند به کمال داده برای او
ز زبان خاتم مرسلین همه وقت کرده دعای او
صلوات آدم و خاتم آمده است جمله صلای او
چه زنیست او که به مدحتش فلک آفریده خدای او
شدهاست جاذب لطف حق ، چو به مهر ذرّهی لاحقه
نرسد به جلوهی نوریاش رشحات ظلمت زاهقه
چه کلیمهای که دهد بیان ز عدم در انفس ناطقه
چه زجاجهایست که از خودش بدمد لوامع مُشرقه
ملکوت و ملک خدای را به عیان رسانده ضیای او
چه غمش هر آنکه شفیعهاش بشود به محشر داهشه
به مقام خلد برینیاش نه منازعه نه مناقشه
نگرفتهاند مقام او به معاجله به مهامشه
به خدا که زَهرهی قرب او نه به حفصه هست و نه عایشه
که نشیند از ره غدر و کین به دل رسول به جای او
سخن از کسی شده در میان که نبیست گرم ستودنش
مَلِکست قاری فضل او، مَلَکست محو سرودنش
عدمست زادهی بود او و وجود طفل نبودنش
که شدهست بسته به نور حق همه صبح دیده گشودنش
حسنست شمس مضیّ او و حسین بدر دجای او
به خدا که دار و ندار او بدهد نشان ز عدالتش
احدی نبوده ز مکّیان به نجابتش به اصالتش
احدی نجسته مشابهش احدی ندیده جلالتش
چو گشود خاتم مرسلین دو لب از برای رسالتش
چه زنی به غیر خدیجه گفت بلی به دین و ندای او
چه زنیست مادر فاطمه، چه زنیست همسر مصطفی
که به همرهی، که به همسری، شده نیم دیگر مصطفی
نه به مال بلکه به جان خود شده یار و یاور مصطفی
که مناقبش شده بازگو ز لب پیمبر مصطفی
متراکم آمده خیرها به چهارگوش سرای او
به گرهگشایی لطف او نه مقیَّدی نه مقیِّدی
شده لحظهلحظهی بودنش جلوات عزّ مُمَجِّدی
نرود مواصف جود او به خفا ز جور معتمدی
چو نباشد آیهی سلم او چه مطهَّری چه موحِّدی؟
مگر اینکه خلق دعا کند به طراز قبلهنمای او
چو نماز او بشود حکم نبود مصلّی دیگری
به خدا نگویم الی الابد سخن از تولّی دیگری
که دهد موالی همسرش به نبی تسلّی دیگری
چو صفات و ذات جلال حق بدهد تجلّی دیگری
شده مهر و ماه نشانهای ز فروغ جود و سخای او
به ازل چو آینهی «ألَستُ بِرَبّکم» شده صیقلی
به مطاوعت ز مقام او چو رسول گفتهام از بلی
چو گشود احمد مصطفی در سرّ مصحف منجلی
به خدا که غیر خدیجهاش به خدا قسم به جز از علی
نشدهست مطلع آدمی ز رموز غار حرای او
صفت کمال خدیجه را چه به شعر ناقص همچو من
که چهارده دم کبریا به مدیحهاش شده در سخن
ظُهِرَت یَنابِعُهَا العُلاةِ مِنَ الخَفاءِ إلَی العَلَن
به کدام زن به جز از خدیجه رسول حضرت ذوالمنن
همه ساله کرده ز تعزیت به برش لباس عزای او؟
#مجيد_لشكری
🏴سبک واحد سنگین وفات ام المومنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها
#واحد_حضرت_خدیجه_س
#تیره_و_تاره_آسمون
🏴بند اول
تیره و تاره آسمون،میخواد بباره آسمون،از ماتم خدیجه
دل بیقراره آسمون،آروم نداره آسمون،از ماتم خدیجه
میره از دنیا مادر و،میسوزه قلب دختر و
بدرقه میکنه این دختر مادرو با چشم تر و
سخته ازش جدا بشه،اسیر غصه ها بشه
فاطمه باید بعد مادر غمخوار واسه بابا بشه
به چی خوشه دل بابا،بعد خدیجه همسرش
غم میره از توی دلش،با یه نگاه به دخترش
واویلتا واویلتا...
🏴بند دوم
دین خدا احیا میشه،دِین نبی ادا میشه،با ثروت خدیجه
باطل و حق جدا میشه،دنیا پر از صفا میشه،با ثروت خدیجه
تمومه هستیشو میده،تا بشه خرج راه دین
مدیون لطف بیکرانش تا ابدالدهر مسلمین
تو زنها اول مسلمه،هم مسلمه هم مومنه
چشم حسودا کور بشه خدیجه اس ام المومنین
بیا توسل کن بهش،تا که بگیره دستت و
خدیجه ام الفاطمه اس،حتما میگیره دستت و
خدیجه ام الفاطمه...
🙏التماس دعای خیر
🏴واحد تند وفات ام المومنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها و توسل به پنج تن آل عبا
#واحد_حضرت_خدیجه_س
#دلی_که_به_تو
🏴بند اول
(به فدای تو خدیجه)
دلی که به تو سپردم،دل بی وفا نمیشه
از در خونتون هیچوقت،به خدا جدا نمیشه
برای این دل زارم،که خدای التماسه
کسی بهتر از خدیجه،مادر زهرا نمیشه
تموم هستیتو دادی واسه ی دین خدا
بودی بهترین مدافع واسه پیغمبر ما
روی دامن پر از مهر تو تربیت شده
بهترین زنی که شد نمونه ی حجب و حیا
(ام الائمه و عالی نسب تویی
دلدار و همسرِ شاهه عرب تویی)
(به فدای تو خدیجه)
🏴بند دوم
عمریه که سائلم من،سائل کوی پیمبر
مستم از جام غدیر و،عاشقم عاشق حیدر
به خدیجه و به زهرا،مادر من یه کنیزه
رزق من میاد فقط از،دست این مادر و دختر
ای خدا تو میدونی تو دل من چی میگذره
بنده ی تو حرفاشو جای دیگه نمیبره
همه ی حرفم اینه یه کاری کن مهدی بیاد
ماهارو زیارته حضرت مادر ببره
(مادر شفیعه ی،روز جزا تویی
قوت به قلب بچه شیعه ها تویی)
(به فدای تو یا زهرا)
🏴بند سوم
به دعای مادر تو،شده اسم من یه نوکر
دستمو رد نکن ای شاه،نذارم به پشت این در
اگه بیقرارت هستم،مدیونه شاه مدینه ام
تو غریب هستی و اما،حسن از توئه غریب تر
تو حرم داری ولی آقام حسن بی حرمه
پرچمه زیبا داری ولی حسن بی پرچمه
نوکرات فراوونن زائراتون خیلی زیاد
من فدای آقامون حسن غریب فاطمه
(ای جان من حسن،جانان من حسین
ای بی حرم حسن،ای بی کفن حسین)
(به فدای تو حسن جان
به فدای تو حسین جان)
🏴واحد سنگین رحلت ام المومنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها
#واحد_حضرت_خدیجه_س
#بسوز_ای_دل
🏴بند اول
بسوز ای دل با غمه زهرا ای وای مادر
شده وقت ماتمه زهرا ای وای مادر
میره از خونه،تموم جونه،رسول الله وای وای
بعد خدیجه،تنها میمونه،رسول الله وای وای
سفارشه زهرا به روی لبش
شده فکر و ذکرش فقط دخترش
توی بستره داره جون میده و
روی پای زهراس تو بستر سرش
داره میبینه بین دیوار و در
عزیز دلش میزنه دست و پا
داره میبینه کوچه ای تنگ و تار
که میشه پر از عده ای بی حیا
(واویلا واویل آه و واویلتا)
🏴بند دوم
بشو همناله تو با زهرا ای وای مادر
داره میگه بی صدا زهرا ای وای مادر
قلبشه مضطر،نداره باور،بی بی ما،وای وای
میشوره با اشک،صورت مادر،بی بی ما،وای وای
دیگه رخت ماتم به تن میکنه
میشه راحت جون برای بابا
جای مادرش اون دفاع میکنه
میشه حامی و جون فدای بابا
یه روزی میگیرن ازش محسنش
به سیلی و با ضربه های لگد
همون مردمی که رسول خدا
نمیخواست برای اونا روز بد
(واویلا واویل آه و واویلتا)
|⇦•بخوان که اشک بریزم..
#مناجات ویژۀ ماه مبارک رمضان
بخوان که اشک بریزم کمی به حال خودم
دل شکسته ی من، ای شکسته بالِ خودم
بخوان به لهجه ی اشک و بخوان به لحنِ سکوت
چقدر خسته ام از لحنِ قیل و قالِ خودم
اگر رسید صدایت به شورِ عشق بگو
مرا رها نکند لحظه ای به حالِ خودم
قرار بود من و تو به آسمان برسیم
مرا ببخش که اینگونه خود وبالِ خودم
شبی به لطفِ علی می رسم به صحنِ نجف
تمامِ عمر خوشم با همین خیالِ خودم
علی امام من است و منم غلامِ علی
هزار جان گرامی فدایِ نامِ علی
قسم به لحظه ی نابِ "فَمَن یَمُتْ یَرَنی"
که ایستاده بمیرم به احترام علی
خمارِ انگورِ ضریحِ مولایم
علی علی علی علی....
*مولاامیرالمؤمنین فرمودند:"انا اُؤدِّبُ المؤمِنین"من مسئول ادب کردن مؤمنینم...در اول مناجات و دعای ابوحمزه می گیم:"الهی لا تُعَذِّبنی بِعُقوبَتِک".....
آمد محضر مولاگفت:آقاجان! هم خودم نوکرتم... هم زن و بچه هام نوکرتن... ما از محبین شماییم علی جان ..اما آقا جان این جوان من یه مدتیه رفته شام، برگشته یه حرفایی میزنه، من نگران جوانم هستم... به گمانم تحت تاثیر تبلیغات اهل شام قرارگرفته میگن مولا نگفت:حالا بگو پسرت بیاد باهاش بحث کنیم، حرف بزنیم، میگن مولا یه نگاه کرد فرمود:جوانت کدوم یک از این هاست؟گفت: آقاجون! اون جوان رو می بینی ما بین جوانا ایستاده... میگن: مولا یه نگاه بهش کرد و نگاهش رو برگردوند... دیدند جوانه بدو بدو داره میاد... خودش رو انداخت رو قدمهای مولاگفت: آقا غلط کردم...
امشب تو هم بگو: مولا ...*
تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد
نپسند این که تو باشی و مرا غم ببرد...
.
جادهی زندگی
هرگز بُن بست نیست!
نفسی تازه کن
کفشهایت را بپوش
و دوباره دل به راه بسپار
آغوش خداوند
همیشه انتظارت را میکشد...