eitaa logo
ذاکرین آل الله
328 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
385 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
1_1477287983.mp3
3.23M
صبر از مقام عجز ثناخوان زینب است عقل بسیط واله و حیران زینب است *ان شالله حرم بی بی .. خوش بحالِ اونایی که فدایی زینب شدن .. الان همه شون بر سرِ سفره خانمم .. میخوایم برا خانمی گریه کنیم که یک روزِ خوش تو زندگیش ندیده .. هر روز داغ دیده .. یه روز دیده مادرش بینِ در و دیوار .. یه شب دیده مادرش رو غریبانه غسل میدن و تشییع میکنن .. آی زینب .. لحظات آخر عمرش فرمود بسترم رو جمع کنیم وسط صحن حیاط منو ببرید .. خانم شما که زیاد تو آفتاب تو این بازارا بودی.. فرمود نه شما نبودید گودال .. هی براش آب میاوردن میگفت نه؛ داداشم لباش خشکیده بود .. خانم زینب ..* ایوب صابر است ولیکن درین مقام انصاف ده که ریزه خور خوان زینب است *(زبان حال) هی صدا می زد عبدالله نبودی داداشمو غریب گیر آوردن .. با هر چی بود میزدنش .. عبدالله جات خالی بود دیگه جای عباس رو دور دیده بودن .. عبدالله نبودی دم دروازه ساعات .. دستامونو با طناب بسته بودن ..* در قتلگاه، جسم برادر به روی دست بگرفت کای خدای من این جان زینب است قربانی تو است بکن از کرم قبول کاری چنین به عهده ایمان زینب است در خطبه اش که کوفه از آن شد سکوت محض گفتی که ممکنات به فرمان زینب است ابن زیاد شوم به دار الإماره اش رسوا ز منطق شرر افشان زینب است با اینکه با عیال برادر به شهر شام در دست اهل ظلم، گریبان زینب است بر هم زن اساس جفاکاری یزید لحن بلیغ و نطق درخشان زینب است افزون بود ز حوصله خلق عالمی درد و غمی که در دل سوزان زینب است دارد «صغیر» امیدی و از روی اعتقاد چشمش به لطف بی حد و پایان زینب است ✍ استاد صغیر اصفهانی ره 👇👇👇👇ادامه روضه...
نبریدم! پسر مادرم اینجا مانده پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند مونس بی کسی من تک و تنها مانده کاش می‌شد که لباسی برسانم به تنش آبروی همه عریان روى صحرا مانده بین یک گونی کهنه سر او را بردند ته گودال ولی پیکر او جا مانده ساربان داد مزن، ما کس و کاری داریم ساربان راه مرو، همسفر ما مانده چند باری شده گم کرده‌ام او را اصلاً بس که از دور تنش مثل معما مانده باز چشمش به که افتاد که غش کرد رباب؟ باز هم آمده این حرملۀ وا مانده برسانید خبر را به علمدار حرم چادر زینب تو زیر لگدها مانده ناقه زانو زده تا اینکه سوارش بشوم چشم من سمت علی اکبرم اما مانده ✍ سید پوریا هاشمی ویرانه و ماه جهان آرا، که دیده؟ بازار شام و دختر زهرا، که دیده؟ ای دل بسوز ای اشک خون شو بر زمین ریز بزم شراب و دختر زهرا، که دیده؟ .. ..
رو قلبم داغ تن بی کفنت مونده تنها این پیروهنت پیروهنت مونده بیا و نذار انقدر که چشمم به در باشه نذار این دل تنها ازت بی خبر باشه به یاد لباتم من با چشمای بارونی به اندازه دنیا دلم خون میدونی ای جان زینب * ای تنها همسفرم همسفرت هستم امشب من منتظرم منتظرت هستم سر تو روی نیزه دل من می سوزوند لبات تکون می خورد و رو نیزه قران می خوند تو کوچه ها چشمام و به چشم تو می دوختم با هر قدم میمردم با هر نفس می سوختم ای جان زینب ** از تل زینبیه تا بغل گودال با دست و پا زدنت بردی من و از حال تو رفتی و از خیمه من اومدم دنبالت تا دیمت افتادم کنار اون گودالت تو خاک و خون می غلطید تن نیمه جون تو توی دستاشون دیدم سر غرق خونت رو ای جان زینب ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
همه رفتند و من جا ماندم اي دوست ز بخت بد به دنيا ماندم اي دوست چرا رفتي مرا با خود نبردي ببين بعد از تو تنها ماندم اي دوست ........ ببين از داغ تو خيلي شكستم شكستم كه چنين از پا نشستم شكسته دشمنت از بس دلم را چنان گشتم كه نشناسي كه هستم به يادت در نواي آب آبم چنان تو زير تيغ آفتابم گفت عبدالله بستر منو زیر آفتاب پهن کن چرا خانم؟خودم دیدم داداش بدنش به زیر آفتاب بود توراحت خفته اي در خانه قبر ولی من از غمت خانه خرابم من و کابوس شمشیر تن تو به غارت رفتن پیراهن تو تورا سرنیزه ها بردند و مانده برای من فقط پیراهن تو داداش ،داداش از ۴سالگی هرکی به من رسید گفت زینب حسینت و میکشن من از ۴سالگی منتظر کربلام اسم کربلا میاد بند دلم پاره میشه مادرم بقچه کفن ها باز کرد،کفن خودش داد، کفن بابامو داد،کفن داداش حسنم داد،اما به تو رسید یه پیراهن داد گفت حسینت کفن نداره😭 بابام امیرالمومنین شب آخر دست عباس و حسین گرفت سفارش منو کرد گفت؛ زینب ،کربلا، عطش،سربریده، داداش،من این کلمات شنیدم داداش هرچی شنیدم این کلمه هابود کربلا شنیدم، گودال قتلگاه شنیدم، عطش شنیدم، داداش کسی بهم نگفت نامحرما دورم حلقه میزنن،کسی بهم نگفت دست خواهرت و ببنده،😭 هرکی ناله داره،داداش همه چی بهم گفتن فقط یه چیزی نگفتن ،همه روضه هاتحمل کردم،همه سختی ها تحمل کردم،کشته شدن تو مگه کسی باور میکرد زینب زنده باشه و حسینش و سر ببرن ،اما داداش یه لحظه خيلي سخت گذشت،یه جایی میخوام برم داداش همه جا همه لحظه ها سخت بود فقط یه جا دیگه نتوستم طاقت بیارم اون لحظه‌ای که خودم همه رو سوار محمل ها کردم ،بچه ها بقل کردم سوار شتر کردم ،نزاشتم هیچی جلو بیاد خودم تنها بودم رو کردم به علقمه، گفتم عباس غیرت الله😭،پاشو میخوان خواهرت و ببرن اسارت،😭 حسین... رو کردم طرف علقمه،ان شاالله باهم بریم حرم ابالفضل بگم زینب تو خیلی بهت سخت گذشت داداش حسینم کنار علقمه بهش سخت گذشت، تا نگاش به بدن داداشش افتاد یه دست به کمرش گذاشت أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي یاحسین.. .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ الا سالار زینب،الا نور دو عینم بیا این دم آخر،که جون میدم حسینم یه سال و نیمه غصه خوردم یه سال و نیمه آه کشیدم یه سال و نیمه بعد تو من حتی یه روز خوش ندیدم دارم میمیرم،بیا حسینم غریب مادر،اخا حسینم اخا یا مظلوم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ هنوز یادم نرفته،وداع آخرت رو که بوسیدم به جای،مادر من حنجرت رو یادم نرفته لحظه ای که از روی تل نگات میکردم تو روی خاک افتادی و من هی زیر لب صدات میکردم میدیدم از دور،شمرو با خنجر که میبرید از،تو یا اخا سر اخا یا مظلوم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ غم تو کرده آبم،واست چشمام میباره داداش پیرهن خونیت،واسه من یادگاره پیرهنی که بوی تو میده مظلوم داداشم ای حسین جان ای کشته ی بی کفن من غریبم ای ذبیح العطشان ای پاره پیکر،مظلومِ بی سر جون میده خواهر،با حال مضطر اخا یا مظلوم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ من زینبم آه جون به لبم آه بیا حسینم نور دو عینم این دم آخر دیدنه خواهر یه سال و نیمه که داداشم روزگارم بی تو سیاهه یه سال و نیمه جلو چشمم صحنه ی تلخ قتلگاهه دیدم که با سنگ سرت شکسته یه بی حیا رو سینت نشسته واویلتا وای ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ای بی کفن آه دور از وطن آه عزیز خواهر غریب مادر تمومه کارم بیا کنارم پیرهنه خونیتو میبوسم با گریه رو چِشَم میذارم بوی تورو میده حسینم مونده ازت این یادگارم با یاد زخمات جون میده خواهر شهید بی سر ای پاره پیکر واویلتا وای ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ای بی سرم آه برادرم آه سالاره زینب قراره زینب من بیقرارم بیا کنارم به یاد اون خشکیه لبهات نمیخورم این لحظه من آب به یاد پیکرت آوردم بسترمو من زیر آفتاب یادم نرفته با لبه تشنه سرت جدا شد با تیغ و دشنه واویلتا وای .