فرازیاز دعای عرفه آقا امام حسین علیه السلام:
خدایا چنانمکن که ازتو بترسم گویا که تو را میبینم و با پرهیزگاری مرا خوشبخت گردان و به نافرمانی ات بدبختم مکن
و خیر در آنچه مقرر کردی را برایم اختیار کن و بهمن در تقدیرت برکت ده تا شتاب
آنچهرا تو بهتأخیر انداختی نخواهم و تأخیر آن چه را تو پیش انداختی آرزو نکنم
خدایا قرار ده ، بی نیازی را در روح و روانم و یقین را در دلم و اخلاص را در عملم و نور را در دیده ام ، و بصیرت را در دینم
ومرا به اعضایم بهرهمند کنو گوش و چشمم را دو وارث من گردان
و مرا بر آنکه به من ستم روا داشته پیروز کن، و در رابطه با او انتقام و هدفم را نشانم ده و چشمم را بدین سبب روشن گردان ...
#ایام_مسلمیه #مرثیه_مسلم_بن_عقیل
درشهر کوفه رسم این مردم عجیب است
مهمانشان مسلم چقدر اینجا غریب است
این مردمِ نامرد در خانه نشستند
روی سفیر تو در و کاشانه بستند
این شهر شهرکوفه شهر بی وفایی است
خاصیت و اخلاق آنها بی حیایی است
اینجا کسی با او سرِ یاری ندارد
آواره گشته چون که غمخواری ندارد
هرخانه ای که در زده بسته به رویش
اندوه وغُصه عُقده گشته در گلویش
در زیرلب حرفی ز سوز و درد دارد
آقا نیا کوفه مَرامی سرد دارد
آقا نیا چشم انتظار تو کسی نیست
جُز تیر و نیزه بیقرار تو کسی نیست
اینها ز کینه سینه را لبریز کردند
خنجر برای حنجر تو تیز کردند
آقا نیا دائم گل پرپر ببینی
داغ ابوالفضل و علی اکبر ببینی
مولا بیا و مُسلمت را کن نظاره
در کوچه ها گشته تن من پاره پاره
آقا دگر بر من نمانده راه چاره
شد قتلگاه مسلمت دارالاماره
🔸شاعر:
#مرتضی_شاهمندی
===========================
#ایام_مسلمیه #عرفه
امروز به کوی تو گرفتار زیاد است
مثل من شرمنده گنهکار زیاد است
اما کرم توست که بسیار زیاد است
بخشندگی ات حضرت غفار زیاد است
آمد وسط روز گنهکارِ فراری
با نامه جرم و گنهم کار نداری
جا مانده ماه رمضان آمده امروز
آلودهٔ بی نام و نشان آمده امروز
چون طفلِ فراری نگران آمده امروز
خسران زده ای گریه کنان آمده امروز
گفتی که گناه دل پر آه ببخشی
امروز به اندازه ی یک ماه ببخشی
بعد از رمضان رشته ی خود با تو بریدم
من هرچه کشیدم فقط از خویش کشیدم
روز عرفه آمد و شد تازه امیدم
آغوش گشودی که به سوی تو دویدم
برگشته ام و خسته از این فاصله هستم
من توبهٔ بسته به شب قدر شکستم
آفت زده بر حاصل من بار ندارد
این بار به غیر از تو خریدار ندارد
این بنده خودش آمده پس جار ندارد
گفتند زمین خورده که آزار ندارد
لعنت به کسی که به زمین خورده لگد زد
برآینه ای سنگ زد و وای چه بد زد
هر چند ندیدم ز دعایم اثراتی
نه حال بکا دارم و نه حال صلاتی
من را برسانید به یار عرفاتی
جز عشق حسین نیست مرا راه نجاتی
امروز نظرها همه بر دست حسین است
چشمان خدا جانب بین الحرمین است
امروز ز چشمان حسین اشک روان است
فریادِ حسین کوفه میا ورد زبان است
زهرا به دلِ سوخته اش مرثیه خوان است
عباس بیا زینب کبری نگران است
فکرش بخدا شعله در این سینه کشیده
این پرده نشین کوچه و بازار ندیده
جمع اند محارم همه دور و بر زینب
تعظیم نمایند همه محضر زینب
ارباب شده سایهٔ روی سر زینب
یک عمر ندیده است کسی معجر زینب
تاکه نکند دخت علی دلهره احساس
زانو زده پیش قدمش حضرت عباس
ای کاش که این قافله آزار نبیند
در کرببلا داغ علمدار نبیند
چشمان حرم کوچه و بازار نبیند
این قافله را چشم خریدار نبیند
این راه پس از کرببلا راهِ عذاب است
این راه مسیرش وسط بزم شراب است
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
===========================
#ایام_مسلمیه #مرثیه_مسلم_بن_عقیل
از کعبه رو به کرببلا میکند حسین
وآنجا دوباره کعبه بنا میکند حسین
گر ساخته است خانهاى از سنگ و گل، خلیل
آن جا بنا ز خون خدا میکند حسین
روزى که حاجیان به حرم روى مینهند
پشت از حریم کعبه چرا میکند؟ حسین
آن حجّ ناتمام که بر عمره شد بدل
اتمام آن به دشت بلا میکند حسین
آنجا وقوف در عرفات ار نکرده است
فریاد معرفت همه جا میکند حسین
آنجا اگر که فرصت قربانیاش نبود
اینجا هر آن چه هست، فدا میکند حسین
آنجا که سعى بین صفا در دویدن است
این جا به قتلگاه، صفا میکند حسین
آنجا حنا حرام بُوَد بهر حاجیان
اینجا ز خون خویش حنا میکند حسین
وقتى به خیمهگاه رود از پى وداع
اینجا دوباره حجّ نسا میکند حسین
بعد از هزار سال به همراه حاجیان
هر سال رو به سوى منا میکند حسین
از چار سوى کعبه ز گلدستهها هنوز
هر صبح و ظهر و شام ندا میکند حسین
بشنو دعاىِ در عرفاتش که بنگرى
با سوز دل هنوز دعا میکند حسین
سر داده است و حکم شفاعت گرفته است
بر وعدهاى که داده، وفا میکند حسین
در اوج منزلت که «مؤیّد»! از آن اوست
گاهى نگاه سوى گدا میکند حسین
🔸شاعر:
#استاد_سید_رضا_مؤید
===========================
مناجات با امام زمان(عج )-مناجات روز عرفه
ای امیـر عـرفـه دست مـن و دامـانـت
جان به قربان تو و گردش آن چشمانت
ای امیر عـرفـه ذكـر لـبـت را قـربـان
حال پر سوز و غم نیمه شبت را قربان
ای امیر عـرفه روح مـنـاجـات تـوئـی
مشعر و سعی و صفا مروه و میقات توئی
ای امـیـر عــرفـه حــالِ مـنـاجـات بـده
بر گـدای حـرمـت وقـت مـلاقـات بـده
ای امیـر عـرفـه گـر چـه سـراپـا دردم
گر بیائی به خـدا دور سرت می گردم
ای امـیــر عــرفــه دیــدۀ پُــر آب بــده
دل بـی تـاب مـرا با نـگـهـی تـاب بـده
ای امیر عـرفه فـیض دمـت را قـربان
دل دریـایـی لـبـریـز غـمت را قـربـان
ای امیر عـرفه تـنگ غـروب است بیا
سر زدن بر فقرا سرزده خوب است بیا
ای امیر عـرفه حـاجـی زهـرا برگرد
جان زهرا دگر از خیمۀ صحرا برگرد
ای امیر عـرفه خـنـده بـزن بر رخ من
جـان زیـنـب بده روز عرفه پاسخ من
ای امیـر عـرفـه! ذكـر مـدام است بـیـا
كار این عـاشق دلخـسته تمام است بیا
ای امیر عرفه دیدن رویت عشق است
مردن امشب به خدا بر سر كویت عشق است
ای امیـر عـرفـه جـان گـل یــاس بـیــا
آخـر مجـلـس ما روضـۀ عـبـاس بـیـا
ای امیـر عـرفـه در عـرفـاتـی امـروز
یا كه در علـقـمـۀ شـاه فـراتـی امروز
ای امیر عـرفه شرح بـده خود بر من
سر عـبـاس كجـا ضرب عـمـود آهن!
مناجات با امام زمان(عج )-مناجات روز عرفه
آخر نشد شبیه شهیدان دعا کنم
با ناله های خویش دلت را رضا کنم
احرام بسته اَت نشدم مثل حاجیان
دل را چگونه با عرفه آشنا کنم
ای کاش مَحرم جَبَل الرحمه اَت شوم
تا در رکاب آیم و در خون شنا کنم
تَرویه چیست روز گرفتاری شماست
کاش ای غریب درد شما را دوا کنم
یک عمر از عطای تو حاجت روا شدم
روزی رسد که حاجتتان را روا کنم
آخر گدای سامره مَرد خدا شود
یعنی به جای غیر ، شما را صدا کنم
آقا منم غلام سیاه سپاه تو
ناقابل است جان من ، اما فدا کنم
آنانکه بر علیه تو شمشیر بسته اَند
با اذن تو سر از تن آنها جدا کنم
هرگاه تو اجازه دهی می زنم به خط
کز مشرکین برائت خود بر ملا کنم
عمری است ، من که گریه کنِ بی کفن شدم
حیف است بهر خود کفنی دست و پا کنم
با روضه های قافله دل های خسته را
ارباب اگر اراده کند ، کربلا کنم
مناجات با امام زمان(عج )-مناجات روز عرفه
دیده روشن شده از نور دعای عرفه
دل من پر زده در اوج هوای عرفه
باز هم یوسف زهرا نشده قسمت من
دیدنت کرب وبلا بین دعای عرفه
حال، من آمده ام تا که بجویم ز تو روی
گوئیا در طلب توست گدای عرفه
آمدم عرش نه با پای خودم، از سرِ لطف
سوی خود خوانده مرا باز خدای عرفه
نوکر رو سیه ام بار گناه آوردم
تا کنی پاک مرا بین صفای عرفه
تو ببخشای مرا گرچه نمکدان شکنم
من نمک خورده ام از خوان عطای عرفه
قبل رفتن به منا،مشعر و کوی عرفات
تو مُسَلّم بروی کرب وبلای عرفه
باز جدّت بشود ذاکر و تو مستمعش
بشنوی از لب او سوز صدای عرفه
داری از غربت او در دل خود شور ونوا
کاروانش شده راهی به سوی کرب وبلا
در میان کاروانش هست زینب خواهرش
هم رقیه آن سه ساله نازدانه دخترش
با خودش برداشته گل های باغش را تمام
اکبر و عباس و قاسم هست بین لشکرش
می شود سی روز دیگر،باغ گل هایش خزان
می شود در راه ِ او گل ها تماماً پرپرش
وای از آن دم که رسد بر سینه اش داغ جوان
روبه روی او شود صدپاره جسم اکبرش
می زند بوسه به دستان جدای حامی اش
می کشد تیر از درون دیده ی آب آورش
بر روی دستان او سیراب گردد ناگهان
با سه شعبه، حنجر خشک علی اصغرش
وای از آن دم که زند زینب کنار خیمه گاه
بوسه ای بر حنجر او در وداع آخرش
می رود زینب به روی تل ولی بیند که
شمر
رفته با چکمه ز کینه روی جسم اطهرش
می زند بر سینه و سر، می شود بر روی تل
محتضر از دیدن خنجر به روی حنجرش
بی کفن گردد رها در بینمقتل جسم او
می رود تا شام و کوفه روی سرنیزه سرش
روبه روی دخترش ده مرکب ده بی حیا
می رسد با نعل تازه بر ضریح پیکرش
می شود دعوا سر عمامه و پیراهنش
زیر تیر و نیزه وسنگ وعصا مدفون تنش
️علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
مناجات با امام زمان(عج )-مناجات روز عرفه
ای دعای حسین در عرفات
هم صدای حسین در عرفات
لابه لای دعا تو را می خواند...
آشنای حسین! در عرفات
عرفات تو دیدنی باشد
مبتلای حسین در عرفات
ندبه های ظهور می خوانی
پابه پای حسین در عرفات
آن دعا را همیشه می خوانی
با نوای حسین در عرفات
می کنم زمزمه اباصالح
حاجی فاطمه اباصالح
ای شعاع حسین در عرفات
انتظار حسین در عرفات
خیمۀ تو بهشت آن صحرا
ای بهار حسین در عرفات
تو بیا تا که عالمی بیند
اقتدار حسین در عرفات
حاجیان میهمان تو هستند
سفره دار حسین در عرفات
دل دریائی ات همیشه بود
بیقرار حسین در عرفات
بین مهدش تو را صدا می زد
شیرخوار حسین در عرفات
جان آن کودک گلو پاره
برغم فاطمه نما چاره
مجتبی روشن روان
بهشت همین نزدیکی است و فاصله چندانی با توبه هایت ندارد
و نسیم بزرگی و بخشش و مغفرت از عرش میوزد
و از آبشار کرم خدا خوشه سخاوت و رحمت سرازیر می شود.
در گوش هستی پیچیده که معرفت در حال رویش است،
و عصیان منتظرِ فرو ریختن از دل.
اینک تویی که باید سر از هیچستان های نفس بیرون بیاوری
و بر شوره زارهای گناه آلود ، قطره قطره باران شوی ، تا سیل
اشک هایت سرزمین ترک خورده ی دلت را شکوفا کند
خالصانه و خاضعانه اعتراف کن ، و از خدا درخواست بخشش کن
عرفه روز دوباره متولد شدن است.
.https://eitaa.com/Arbabhosyn
زمانى كه حضرت مسلم علیهالسلام را بالای بام دارالعماره بردند در حال ذكر گفتن بود
ديدند از گوشۀ چشمش اشک جارى است
گفتند پسر عقيل اگر شجاعى را می خواستند مثال بزنند ، نام تو را می بردند ، چه شده گريه میكنی؟
فرمود گريهی منبراى خودم نيست
براى آقايی گریه میکنم كه به همراه خانواده اش عازم اينجاست
کوفهمیا خورشید؛ اینجا شب زدهها و خفاش ها منتظرند ؛
اینجا شب پرهها کورند و تو را نمی بینند!
کوفه میا حسین جان ؛ اینجا ، دیری است صدای گام علی علیه السلام را از ذهن بی مقدار خود تارانده ...
شهادت مسلم بن عقیل علیه السلام را تسلیت عرض می نماییم
https://eitaa.com/Arbabhosyn
با ولایت تا شهادت:
🔴 قرض گرفتن برای قربانی در عید قربان
🔵 امّ سلمه نزد رسول خدا آمد و گفت:
🌕 یا رسول اللّه! عید أضحى فرا می رسد و من بهاى قربانى ندارم؛ پس آیا اجازه دارم قرض بگیرم و قربانى كنم؟ حضرت فرمود: قرض بگیر و قربانی كن؛ زیرا آن قرضی است ادا شدنى (یعنى این قرض را خداوند سبحان ادا مى كند چون در جهت رضاى اوست).
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اهمیت روز عرفه از زبان آیتالله فاطمینیا
https://eitaa.com/Arbabhosyn
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام و حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه ویژهٔ روز عرفه
باز مُحرمت میآد از راه
بوی ماتمت میآد از راه
از حسینیه سلام میدم
به زُوّارِ تو ثارالله
الان زیر قبه ات چه حالیِ؟
جای ما تو صحنِ تو خالیِ
خودت خواهشو تو چشام ببین
میخوام زائرت شم من اربعین
این حرم کجا و چهارتا قبرِ خاکی مدینه
زائر بقیع و ببین که روی خاکا میشنه
سینه میزنم من به یادِ مادرِ شکسته سینه
وااای حسین جانم...
شهر غربت و بلا کوفه
ای دیارِ بی وفا کوفه
بشنو ناله ی سفیرت رو
میا کوفه، میا کوفه، میا کوفه
فدای تو کردم سرم رو من
سپردم به تو دخترم رو من
رباب و دیدم بین قافله
سه شعبه دیدم دستِ حرمله
زجر بی حیا و رقیه میشه تنها دلِ شب
چشم دشمنا و غمِ بی معجری اشکِ زینب
اسب بی سوار و می مونه پیکرت زیرِ مرکب
وااای حسین جانم...
رهبر انقلاب:
اگر عشق به امام حسین و ذکر مصائب این بزرگوار نبود
معلوم نبود که نهضت ما با این کیفیت به پیروزى برسد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
شب دهم ذی الحجه، از شبهای پر برکت و از چهار شبی است که شب زنده داری در آنها مستحب است
درهای آسمان در این شب باز است.
زیارت امام حسین علیه السلام
و دعای یَا دائِمَ الْفَضْلِ عَلَی الْبَرِیَّةِ که در اعمال شب جمعه است در این شب مستحب است ...
.
عید قربان با نماز و عبادتش، با ذکر و دعایش ، و با قربانی و صدقات و احسانش ،
بستری برای ، جاری ساختن مفهوم عبودیت و بندگی است
عید سعید قربان ، جشن رهایی از اسارت نفس ،
و شکوفایی ایمان و یقین ،
و عید سرسپردگی و بندگی بر همه شما مبارک باد
https://eitaa.com/Arbabhosyn
.
عید قربان زنده دارد یاد قربانگشتگان را
پاسداران و اسیران و به خون آغشتگان را
خیز و در این عیدقربان سوی قربانگاه رو کن
معنی بیت و حرم را در شهادت جست و جو کن
__________________
عید است و زمان ذوب ایمان شدن است
در راه خدا ذبیح و قربان شدن است
از صحن و حریم کربلا تا به منا
جان شیفته فدای جانان شدن است
__________________
در وصف تو ای گل مرا جانی است
یادم امد گذر از نفس نشانی هست
به وقت سرور و مستی ات، سالها
در عید سعید قربان شادمانی هست
اشعار زیبا در مورد عید قربان
عید قربان آمد و باز آ که قربانت شوم
همچو اسماعیل به فرمان خدا رامت شوم
حاجیان اندر دیار کعبه گشتند میهمان
میزبان من بیا تا من که مهمانت شوم
عید قربان است و هرکس میدهد قربانی اش
آرزو دارم که قربانی قربانت شوم
__________________
خوشا آنان که با حق آشنایند
مطیع محض فرمان خدایند
چو ابراهیم اسماعیل خود را
فدای امر الله می نمایند
__________________
ز اسماعیل جان تا نگذری مانند ابراهیم
به کعبه رفتنت تنها نماید شاد شیطان را
کسی کو روز قربان، غیر خود را می کند قربان
نفهمیده است هرگز معنی و مفهوم قربان را
__________________
عید قربان به حقیقت ز خداوند کریم
آفتابی به شب ظلمت انسان آمد
جمله دلها چو کویری ست پر از فصل عطش
بر کویر دل ما نعمت باران آمد
شعر برای تبریک عید قربان
بر پیکر عالم وجود جان آمد
صد شکر که امتحان به پایان آمد
از لطف خداوند خلیل الرحمن
یک عید بزرگ به نام قربان آمد
__________________
بندگی کن تا که سلطانت کنند
تن رها کن تا همه جانت کنند
سر بنه در کف، برو در کوى دوست
تا چو اسماعیل، قربانت کنند
بگذر از فرزند و مال و جان خویش
تا خلیل الله دورانت کنند
__________________
در مکه برای خویش حاجی نشوی
جز زائر دکان و حراجی نشوی
بر روی خداوند بزن بوسه که تو
با بوسه به روی کعبه حاجی نشوی
__________________
ای منای معرفت دل هایتان
روی جانان شمع محفل هایتان
در هوالهو خویش را فانی کنید
عید قربان است قربانی کنید
*******
عید قربان به حقیقـت ز خداوند کریم
آفتابی به شب ظلمت انسان آمد
جمله دلها چو کویری ست پر از فصل عطش
بر کویر دل ما، نعمت باران آمد
__________________
عید قربان آمدومن هم شدم قربانیت
گرچه من دعوت ندارم آمدم مهمانیت
مفلسم آهی ندارم در بساطم ناگزیر
این دل صد پاره و چشمان تر ارزانی ات
__________________
برد ابراهیم اسماعیل قربانی کند
فدیه در راه خدا آن دلبر جانی کند
هستی او بود اسماعیل او اثبات کرد
بنده باید در ره حق هستی افشانی کند
******
عید قربان آمده ای دوستان شادی کنید
یادی از پیغمبر توحید و آزادی کنید
او که در راه خدا از مال و فرزندش گذشت
با تبر بت های جهل و خودپرستی را شکست
بنده ی پاک خدا و پیرو الله شد
نامش ابراهیم بود اما خلیل الله شد
__________________
نگارا عید قربان است قربانت شوم یا نه ؟
نگفتی یک دمی آیا که مهمانت شوم یانه ؟
برای طوف کویت جامه احرام بر بستم
گدای دوره گرد گوشه خوانت شوم یانه ؟
______________
ای تو جان نوبهاران، خوش رسیدی، خوش رسیدی
ای تو شور آبشاران، خوش رسیدی، خوش رسیدی
ای شراب آسمانی، ای طلوع مهربانی
با تو شد خورشید خندان، خوش رسیدی، خوش رسیدی
ای که نامت گشته ذکر هر دم جان و روانم
ای شفای درد پنهان، خوش رسیدی، خوش رسیدی
آمدی چون ماه تازه، تیغ بر کف، خنده بر لب
آمدی ای عید قربان ! خوش رسیدی، خوش رسیدی
آمدی چون سیلْ جوشان ، بیخبر، ناگه، خروشان
تا کنی این خانه ویران، خوش رسیدی، خوش رسیدی
خانهی عقل زبون را، عقل سرد تیرهگون را
کردهای با خاک یکسان، خوش رسیدی، خوش رسیدی
شعر میجوشد ز من، پیوسته هر شب، هر سحرگه
از تو شد این چشمه جوشان، خوش رسیدی، خوش رسیدی