(اَللّٰهْمّ عَجـّـِـل لِوَلٖیّكَ الْفـَــرَج)
#سوار_منتقم
آید آن روزی که آید مونس جان غم مخور
آنکه حق فرمودہ در آیات قرآن غم مخور
کربلا را دست ظلم و کفر و ایمان زد رقم
دین حق احیا شد از خون شهیدان غم مخور
گرچه خون ها گشت جاری در زمین نینوا
شهسوار منتقم آید به جولان غم مخور
تا بگیرد انتقام ـ از قاتلین کربلا...
مهدی موعود می آید به میدان غم مخور
گرچه اکنون موج کفر و فتنه طغیان کرده است
کشتی ایمان ندارد بیم طوفان غم مخور
کاخ ظلم اغنیا ، گر سر کشیده تا فلک
بارها این کاخ ها گردیدہ ویران غم مخور
کفر اگرچه ریشه کرده در میان مسلمین
خشک گردد ریشههای کفر و عصیان غم مخور
آن طبیب دل ، رسد روزی ز راه انتظار
تا نهد مرهم به دلهای پریشان غم مخور
گشته صحرای مغیلان، عالم از هجرش اگر
با گل رویش شود عالم گلستان غم مخور
ماہ رویش گرچه پنهان است پشت ابر غم
تا همیشه کی شود از دیدہ پنهان غم مخور
تا زدم فالی به دیوان لسان الغیب گفت:
"یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور"
میکند روزی به شمشیر عدالت در جهان
نامسلمان را مجزا ـ از مسلمان غم مخور
(ساقیا) گر دردمند از هجر رویش گشتهایم
دُرد جامش میکند این درد، درمان غم مخور
سید محمدرضا شمس (ساقی)
السلام علیک یا ابا عبدالله( علیه السلام)
حسین جان
من از کودکی عاشقت بوده ام
قبولم نما گرچه آلوده ام
مبادا برانی مرا از درت
به بازوی بشکسته مادرت
به عشق تو هرکس که منسوب شد
اگر بد بود عاقبت خوب شد
غمت حاصل زندگانی من
به راه تو طی شد جوانی من
من از ریزه خواران خوان تو ام
اگر چه بدم میهمان توام
به عشقت از آن دم که خو دادی ام
به چشم همه آبرو دادی ام
ز در راندگانت حسابم مکن
گدایم، کرم کن – جوابم مکن
ازین رو سپیدم بر داورم
که من هم سیاهی این لشگرم
شعر مناجات امام حسین (ع)
من و این روضه ها الحمدلله
من و یاد شما الحمدلله
من و ماه محرم زنده بودن
بود حُسن عطا الحمدلله
نبودم، حق مرا سینه زنت کرد
شدم اهل بکا الحمدلله
من از دامان پاک مادر خود
تو را گشتم گدا الحمدلله
من از هیئت هزاران خیر دیدم
شدم حاجت روا الحمدلله
سیاهی عزایت نور محض است
که گشته رزق ما الحمدلله
رسد روزی که در سجده بگویم
رسیدم کربلا الحمدلله؟
شعر مناجات امام حسین (ع)
من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند
خدا هر آنچه کند از تو ام جدا نکند
صفای دل توئی و دل زهر چه داشت صفا
صفا ندارد اگر با غمت صفا نکند
جواب ناله دلهای خسته بر لب تو است
که را صدا کند آن کو تو را صدا نکند
هزار مرتبه حیف از نماز مرده بر او
که زنده ماند و جان در رهت فدا نکند
رضا مباد خدا از کسی که در همه عمر
تو را به قطره اشکی ز خود رضا نکند
رهایی همه عالم بود به دست کسی
که هر چه بر سرش آید تو را رها نکند
کشیدم از دو جهان آستین که دولت عشق
مرا به جز در این آستان گدا نکند
کسی که خاتم خود را دهد به دشمن خود
چگونه از کرم خود نگه به ما نکند
گذشت عمر و اجل پر زند به دور سرم
بمیرم و نروم کربلا خدا نکند
تو درد دادهای و تو طبیب درد منی
به جز تو درد مرا هیچکس دوا نکند
هزار مرتبه میثم اگر رود سردار
به جز علی و به جز آل را ثنا نکند
شاعر: غلامرضا سازگار
❣﷽❣
◾️🎤#سینه_زنی_امام_سجاد_ع
◼️#سبک ؛ سلام علی ساکن کربلا
تو سجادی و زینت عابدین
فدایی اسلام و قرآن و دین
که مسموم زهر جفا گشته ای
به شهر مدینه تو از ظلم و کین
◼️سلام علی سید الساجدین
تو ظلم و ستم دیده ای از هشام
ولی غصه ات بوده از شهر شام
ترا خارجی خوانده اند از جفا
زدند آتش و سنگ از روی بام
◼️سلام علی سید الساجدین
تو هجده سر روی نی دیده ای
به شام بلا طعنه بشنیده ای
به زنجیر و غل مبتلا گشته ای
اسیر ستم پیشه گردیده ای
◼️سلام علی سید الساجدین
قریب چهل سال اندر بکا
برای شهیدان کرببلا
قیام تو با خطبه و گریه بود
قیام تو بوده دعا و ثنا
◼️سلام علی سید الساجدین
چهل منزل از کینه در سلسله
نمودند و بر ماتمت هلهله
چه بر جانت آمد ز غم آن زمان
جلودار سرها شده حرمله
◼️سلام علی سید الساجدین
فدای تو و قبر بی زائرت
و آن صحن ویران و بی حائرت
به قربان غربت سرای بقیع
کنم سرمه چشم خاک درت
◼️سلام علی سید الساجدین
(
آیت الله محمدتقی آملی میفرمودند:
در نماز توجه داشته باشید کی هستید و
کجا ایستاده اید و چه می گویید!!
در نماز توجه داشته باشید چه می گویید
عجلهنکنید که زود سر از سجده بردارید؛
به ویژه در خلوت، سجده های طولانی
داشته باشید..
#درس_اخلاق
روضه و توسل به حضرت زینب سلام الله و ماجرای ام حبیبه در کوفه_ کربلایی حسین طاهری
نذر کرده بود تا استاد قرآنش رو پیدا کنه هر کاروانی وارد کوفه بشه نان و خرما براشون ببره .. قافلهی اسرا رو که میارن نان و خرما بخش کنه بینشون .. مثل همیشه قافله که وارد کوفه شد شاگردان این زن اومدن نان و خرما پخش کردن .. دیدن یه خانم دوید بین بچه ها نان و خرما رو از دست بچه ها میگیره .. تعجب کردن آخه همیشه اسرا از این کار خوشحال میشدن، چیه این زن نان و خرما رو از دست بچه ها پس میگیره؟! .. شروع کرد نان و خرماها رو از دست بچه ها گرفتن هی زیر لب میگه ان صدقه علینا حرام ..
ای روزگار .. کل کوفه صدقه خوره علی بودن چه روزگاری شده .. نان و خرماها رو جمع کردن اومدن پیش ام حبیبه، گفتن خانم یه قافله ای وارد شد ما نان و خرما رو که پخش کردیم یه خانمی نان و خرما رو از دست همه گرفت! فرمود صدقه بر ما حرامه.. ام حبیبه تا شنید بلند شد چادر سر کرد بیرون اومد خودش رو سریع رسوند به قافله .. گفت به من بگید بزرگ قافلهتون کیه؟! دید با دست همه یه خانمی رو نشون میدن .. اومد مقابلش ایستاد گفت خانم من نذر دارم، هر قافله ای میاد تو کوفه نان و خرما پخش میکنم .. من شاگرد کلاس درس قرآن زینب بنت علی در کوفه بودم .. از موقعی که بین من و خانمم فاصله افتاده نذر کردم نان و خرما میدم به اسرا تا خانمم رو ببینم .. دیدن خانم یه نگاه کرد، گفت ام حبیبه نذرت قبول من تو رو شناختم .. اما تو حق داری منو نشناسی .. دیدن داره هی نگاه میکنه .. ام حبیبه من زینبم ..
باور نکرد .. گفت من خانمم رو خوب میشناسم، یه نشونه داره خانم من، بدون برادرش جایی نمیره !! اگه تو زینبی حسین کجاست .. دیدن زینب داره نگاه میکنه .. ام حبیبه داداشم اینجا بالای نیزه هاست ..
سوخته گرچه پرش از شرر غارت ها
پا نهاده است روی تاج ابر قدرت ها
اسکتوا گفت و عوالم همگی لال شدند
ریخت از هیبت او هیمنه ی هیبت ها
*پیرمردای کوفه گفتن این صدای آشناست .. این صدا، صدای علیِ .. *
سال ها پیش در این شهر بزرگى مى کرد
آه دیگر خبری نیست از آن عزت ها
بین این شهر بنا بود که مهمان باشد
اُف بر این رسم پذیرایى و این دعوت ها
شاهبانوى جهان باشى اگر هم ، وقتى
دست بسته برسى ، مى شکند حُرمت ها
دختر پرده نشین علی و فاطمه را
نگهش داشته کوفه سرِ پا ساعت ها
لااقل کاش اباالفضل برایش می ماند
با حضورش چه کسی داشت از این جرأت ها
خارجى زاده که گفتند دلش سوخت ولى
قارى اش آمد و برداشته شد تُهمت ها
داشت مانند علی خطبه ی غرّا می خواند
سر که آمد به سر آمد سخن و صحبت ها
دست بر شانهی طفلان حرم می گیرد
آنکه خم بود به پایش همه ی قامت ها
می دوَد تا که کسى نانِ تصدّق نخورد
آرى افتاده به دوشش همه ی زحمت ها
شد قبول اُمّ حبیبه ! همه نذرى هایش
خانمش آمده در کوفه پس از مدت ها
*چه خانمی .. قد خمیده .. صورت سوخته .. سر شکسته .. دست بسته .. آی زینب ..*
اولش هرچه نظر کرد کسی را نشناخت
تا سرِ نیزه نشین کرد عیان نسبت ها
روز از شدت گرما و شب از سرمایش
پوست انداخته بودند همه صورت ها
سَر که افتاد زمین زود برَش داشت رباب
چون دگر گیر نمى آمد از این فرصت ها
این طایفه تا به حال از کسی تمنایی نکردن .. خانم ام کلثوم سلام الله ، امام سجاد علیه السلام یه بار یه خواهش از این نانجیب ها کردن که ای کاش نمیکردن .. خانم فرمود اگه میشه اینا به هوای این سرها به ما نگاه میکنن از یه محله های خلوتی ما رو عبور بدید .. ما آل الله هستیم .. قافله رو بردن سمت بازار .. همه رو صدا زد گفت بیاید خارجی ها اومدن .. ای وای .. ای گریه کن ها برا مرد تصورش هم اذیت میکنه نگاه کسی به قد و قامت ناموسش بیفته .. میگه سر بریده چشم باز کرد تو مجلس عبیدالله، دیدن چشم ابی عبدالله داره میچرخه تو مجلس، تا رسید به زینب چشماش رو بست ..
سایهی خواهر من را زن همسایه ندید ..
زینب و کوچه و بازار خدا رحم کند
بین جمعیت و انزار خدا رحم کند
ای حسین ..
.
1_1141475994 (1).mp3
12.18M
🔳 #شهادت_امام_سجاد(ع)
🌴ای وای قلب سجاد(ع) بیقرار
🌴ای وای تو قلب این شام تار
🎙 #محمود_کریمی
⏯ #زمینه