تقدیم به ساحت مقدسِ حضرتِ خیرالبشر پیامبرِ اعظم (ص) _ حاج محمود کریمی •✠•
این ماه ربیع است که دل برده به یغما
یا مِهر وصال است و بجان داده تجلا
روزش همه رخشنده تر از چهره یوسف
شب هاش مُعطّر تر از زلف زلیخا
پیچیده در امواج فضا نغمه مریم
جوشیده ز انفاس جهان مُعجزه عیسی
هر جا نگرم با رقهها در شجر طور
هر سو شنوم زمزمهها از لب موسی
با ناز نسیم آید از دامنِ گلشن
یا بوی بهشت است که پیچیده به دنیا
گیتی همه دم خُرّم ، گویی دل احمد
عالم همه جا روشن ، چون دیده ی زهرا
در محفلِ یک رنگی ، هر اَبیض و اسود
با رأیت یکتایی ، هر اصفر و حمرا
گردیده سماوات بِگرد کُرۀ خاک
یا خاک زند پهلو بر گنبد خضرا
خورشید نماز آرد بر خاک مدینه
زیرا که در آن جلوهگر آمد مَه طاها
بگذاشته از صُلب شکافنده دانش
استادِ اَساتید دو گیتی به جهان پا
توحید مجّسم ولیُ الله معظم
سرمایۀ عِترت خلف سید بَطحا
مصداقِ جمال ازلی حضرتِ صادق
میزانِ ترازویِ عمل حجت یکتا
پا تا به سر آیینۀ رخسار محمد
سر تا به قدم مظهر الله تعالی
هستی همه در دستش چون موم کف دست
عالم همه بر پایش چون خاک کف پا
ناری که بر ابراهیم گردید گلستان
بر شیعۀ وی آمد برداً و سلاما
آیت ز رخش تافته مشعل مشعل
دانش ز لبش ریخته دریا دریا
در خط تَولایش یک ره همه عالَم
در موج تجلّایش یک پارچه عُقبی
افتد به تن مُدعیان لرزه هَماره
یک لحظه هِشام ار بگشاید لب خود را
عیسی که کند زنده تنی را عَجَبی نیست
بس مردۀ جان کز نفس او شده اِحیاء
با لیلۀ میلاد پیمبر شده توأم
میلاد همایونِ امام ششم ما
او منجی انسان ها از جهل مُرکّب
این زنده کن جان ها با نُطق دل آرا
افراشته او در همه جا رایت توحید
افروخته این بر همگان مشعل تقوا
او مَظهرْ الله تعالی و تَقَدّس
این مُظهِر الله تَقَدّس و تعالی
از مکتب او فیض الهی شده جاری
با منطق این امر رسالت شده اجرا
او منجیِ عالم شد و این هادی آدم
او خُلق عظیم آمد و این آیت عظما
او با لب گویا کلماتش همه مصحف
این آمده سر تا بقدم مصحف گویا
از طَلعت او کشور جان گشته منوّر
در پَرتو این ، خانۀ دل گشته مُصَفی
شاعر : #غلامرضا_سازگار
پر میگیره دلِ من ، تا گنبد خضرا
دم میگیره دوباره ، «مولا رسول الله»2
بهارِ و با گل ها ، میخونه این دل شیدا
مددی یا ابالقاسم ، مددی یا اباالزهرا
قبلۀ اهل یقینی ، دلربا و دلنشینی
که خدا گفته به شانت ، رحمتٌ اللعالمین ...
« یا محمد .. یا رسول الله »
خوشم که فارق از این ، برزخِ دنیاشم
به یُمن ماه ربیع ، مدینه ای باشم
پر کرده نور آفاقُ همه دل های مشتاقُ
ز رسول خدا داریم ، مکارم اخلاقُ
رویِ تو ماه تمامم ، عشق تو خطم کلامم
همه آرزویم این است ، نبَوی شود مرامم ...
قبلۀ اهل یقینی ، دلربا و دلنشینی
که خدا گفته به شانت ، رحمتٌ اللعالمین ...
« یا محمد .. یا رسول الله »
ذکر دلها شده بود ، در همه احوالش
درود ما همه بر ، محمد و آلش
میل به فترت داریم ، شور شهادت داریم
در سینه هامان عشقِ قرآن و عترت داریم
غیر عشق هستیِ ما چیست؟
جز نبی دلبر ما کیست؟
همنشین و جانشینش
غیر مرتضی علی نیست ...
« یا علی .. یا ولی الله »
شادان شده دل ما ، روشن شده شب ما
به یمن آمدنِ رییسِ مذهب ما
کبوتر دل پر زد ، بارون رحمت اومد
دم هم دم میخونیم ، یا جعفر بن محمد
روشنی هر دو عینِ ، مقتدایِ عالمین
همیشه سفارشش به ، طوافِ قبر حسین
« سیدی .. یا حضرت صادق »
⚜️🕊سرود زیبا ویژۀ ایامِ میلاد پیامبرِ ختمی مرتب محمد مصطفی صلوات الله علیه _ حاج محمود کریمی⚜️
ای نقشِ ترنج آسمونا
ای نقشۀ گنج آسمونا ...
ای جانِ حیات یا محمد
عالم به فدات یا محمد ...
ای قصۀ شیرینِ عشق
دینِ تو شد آیین عشق ...
خورشید و ماه ، اومدن از راه
خود جبرائیل شده مداح ..
میخونه تو جمع آل الله
یا حبیبی یا رسوالله ...
ای نقشِ ترنج آسمونا
ای نقشۀ گنج آسمونا ...
ای جانِ حیات یا محمد
عالم به فدات یا محمد ...
ای قصۀ شیرینِ عشق
دینِ تو شد آیین عشق ...
ریگ صحرا ، ماهی دریا
به تو مدیون همه دنیا ..
با تو معنا میشه خوبیها
یا حبیبی یا اباالزهرا ...
ای مظهر رحمتِ خدایی
پیغمبر مهربونیایی ...
ای شمس منیر یا محمد
دستم رو بگیر یا محمد ...
دریا تویی ، صاحل تویی
کامل ترین کامل تویی
ای نقشِ ترنج آسمونا
ای نقشۀ گنج آسمونا ...
ای جانِ حیات یا محمد
عالم به فدات یا محمد ...
ای قصۀ شیرینِ عشق
دینِ تو شد آیین عشق ...
شیدایِ تو ، به هوای تو
دل من افتاد به پایِ تو ..
میتپه قلبم برایِ تو
تو و نسلُ بچه های تو ...
اسمت پر معنویتم کرد
اسلام تو با هویتم کرد
ای آیه عشق یا محمد
سرمایۀ عشق یا محمد
بر انبیا خاتم تویی
فرمانده عالم تویی
ای نقشِ ترنج آسمونا
ای نقشۀ گنج آسمونا ...
ای جانِ حیات یا محمد
عالم به فدات یا محمد ...
ای قصۀ شیرینِ عشق
دینِ تو شد آیین عشق ...
امشب غوغاست تو دل عاشق
نمیشه هر بنده ای لایق
که حقایق رو بگیره از
ملکوت حضرت صادق ...
حیثیت علم و منبری تو
خورشیدِ مسیر حیدری تو
دلداده به این مکتبم من
آزاده و عشق مذهبم من
نور خدا شد منجلی
از صادقِ آل علی ...
علی علی علی ...
.
دیگه سحر سر اومد ، آقایِ حیدر اومد
صلّ علی محمد ، نورِ پیمبر اومد
ای دلربا ، ای مَه لَقا
ای سرور و سالارِ ما
ای باوفا ، ای با صفا
ای دلبر و دلدار ما
به خلقت پیمبرش خونده خدا تبارک
بابایِ فاطمه رسید تولدش مبارک
«یار اومده یار اومده ؛ دلبر و دلدار اومده
صادق آل احمد و احمدِ مختار اومده »
دل به جنون زدم من ، راهیِ مقصدم من
شبیه آقام علی ، عبدِ محمدم من
دنیا تویی ، عقبا تویی
پنهان منم ، پیدا تویی
دریا تویی ، شیدا تویی
من بنده و آقا تویی
خدا برات جشن تولد میگیره خصوصی
دستبوستن همه تو دستِ زهراتو میبوسی
«یار اومده یار اومده ؛ دلبر و دلدار اومده
صادق آل احمد و احمدِ مختار اومده »
ترانۀ لبِ من ، ستارۀ شب من
خبر خبر که اومد رئیسِ مذهب من
ای جانِ من ، جانان من
ای دینِ من ، ایمان من
قرآن من ، فرقان من
ای مهر بیپایان من
رو بالایِ فرشته و رو دامنِ ستاره
دیگه تموم هستیشُ خدا داره میاره
«یار اومده یار اومده ؛ دلبر و دلدار اومده
صادق آل احمد و احمدِ مختار اومده »
خوشم که جعفریام ، شیعۀ حیدریام
فداییِ حسین و مطیعِ رهبریام
مست شدم ، مستانه شدم
دخیل بر میخانه شدم
جرعهای از عشقِ تو را خوردم و دیوانه شدم
دل خراب و مستِ من پَر زده باز مدینه
الهی که یه روز چشام گنبد تو ببینه
«یار اومده یار اومده ؛ دلبر و دلدار اومده
صادق آل احمد و احمدِ مختار اومده »
یا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ
خوش اومدی روی زمین
داره می باره برات ماه و ستاره
فداییِ تو منم با یه اشاره
آرزویِ من دوباره همینه
الهی که بیام ، پابوست مدینه
چراغونیه همه ارض و سما
میگن پیر و جوون ، مدد یا مصطفی
دنیا .. باز شده زیبا
میگن .. عالم بالا
اومد .. حضرتِ طه
« آقا ... یا رسول الله »
تو صاحب نبوتی
پیشت و پناه امتی
نورانی شده شبِ ولادت تو
به زودی می خوام بیام زیارت تو
همه میدونن .. که تو دلبرمی
مسلمونِ توام ، تو پیغمبرمی
ماه ربیع و دلم منجلیِ
سرود لبای همه یا علیِ
قلبم .. باز شده شیدا
میرم .. از دل ابرا
سمت .. گنبد خضرا
« آقا ... یا رسول الله »
شکرِ خدا که عاشقم
مستِ امام صادقم
با تو که باشم دیگه غمی ندارم
سرمو رویِ پاهایِ تو میذارم
خدا میدونه که من حیدری ام
منم شیعۀ مذهب جعفری ام
یه روزی میاد با الطاف شما
بیام بقیع تو برم کربُبَلا
آقا .. خیلی می خوامت
آقا .. فدایِ نامت
آقا .. منم غلامت
« آقا .. امام صادق
خلق جهان محو نور روى محمد
شیفتۀ سیرت نِکوى محمد
دیده گرش صد هزار بار ببیند
سیر نخواهد شدن زِ روى محمد
نیست مهى در فلک به نور جمالش
نیست گلى در چمن به بوىِ محمد
خوی محمد شعارساز که خویی
نیست پسندیده تر زخوی محمد
ره نبرد سوی شاهراه حقیقت
تا نبرد ره کسی به سوی محمد
هیچ دلی خالی از محبت او نیست
پرشده عالم زگفتگوی محمد
زنده شود از نسیم صبح وصالش
هر که بمیرد در آرزوی محمد
صبحِ قیامت که سر زخاک برآرد
دل رود اول به جستجویِ محمد
یارب در روز رستخیز ، مریزان
آبرویِ ما به آبرویِ محمد
خوشه نچینی #رسا زِخرمن فیضش
تا ننهی سر به خاکِ کویِ محمد
شاعر : #قاسم_رسا
____________
به بهار گفتم ثمرت مبارک
به بهشت گفتم شجرت مبارک
به سپهر گفتم قمرت مبارک
به وصال گفتم سحرت مبارک
به وجود گفتم گهرت مبارک
به شکیب گفتم ظفرت مبارک
به کلیم گفتم شب احمد آمد
به مسیح گفتم که محمّد آمد
چه خوش است امشب شب عیش و نوشم
چو ملک ز گردون گذرد سروشم
چو شراب کوثر ز درون بجوشم
به وصال ساقی زِ شعف بکوشم
من و های و هوی و دو لب خموشم
که هماره جانم دهد و ستاند
ز نبی بگوید، ز علی بخواند
ز خدا بُوَد پر همه جایِ مکه
شده غرق عالم به فضای مکه
زده پر وجودم به هوای مکه
به زمین مکه ، به سمای مکه
به مقام کعبه ، به صفای مکه
به رسول اکرم ، به خدای مکه
به شکوه کعبه، به جلال احمد
که خداست پیدا به جمال احمد
شب شام روشن ز فروغ رویش
رهِ «ایمن» ایمن ، به پناه کویش
یم بینهایت نمی از سبویش
قد خضر سروی به کنار جویش
دل خلق بسته به کمند مویش
به بهار خلقش، به بهشت خویش
به کدام دم ، دم زنم از ثنایش
به کدام سر ، سر فکنم به پایش
نفسش روایت، سخنش درایت
هدفش نبوت، کنفش ولایت
جلوات رویش، همه را هدایت
اثرات دستش، همهجا عنایت
منم و عطایش، دو خجسته آیت
نه در آن حدود و نه بر این نهایت
به خدا به قرآن، به رسول و آلش
که بس اسـت فردا نگه بلالش
به خداست عبد و به دلش خدایی
به ثناس بسته دهن سنایی
همه خسروان را به درش گدایی
همه دلبران در قدمش فدایی
قد و قامتش را همه کبرایی
دمد از وجودم دم نارسایی
نـه توان ثنایش به زبان بیارم
نه توان قلم را به زمین گذارم
به تمام قرآن ، به رسول داور
به جلال زهرا ، به مقام حیدر
به صفا ، به مروه ، به منا به مشعر
به دو دخت زهرا به شبیر و شبر
به مقام سلمان ، به قیام بوذر
به کمال میثم ، به خلوصِ قنبر
که خدا ندارد بشری چو احمد
که بشر ندارد پدری چو احمد
هله ای دو عالم همه دم به کامت
زِ فلک گذشته اثر کلامت
تو بگو که گویم سخن از مقامت
تو بخوان که عالم شنود پیامت
ز بشر درودت ز خدا سلامت
همه جا قیامت شده با قیامت
چه شود بخوانی به نوایِ دیگر
چه شود برآیـی ز حرای دیگر
تو پیمبر استی به همه زمانها
تو خدایگانی به خدایگانها
کمی از زمینت همه آسمانها
به کفت زمامِ همهکهکشانها
قدمت فرازِ قلل جهانها
کلمات نورت ، همه نقش جانها
تو زعیم بودی ، همه انبیا را
تو پیمبر استی همه اولیا را
تو رسول بودی که نبود عالم
تو امام بودی و نبود آدم
به همه مؤخر ز همه مقدم
تو نبی اعظم تو رسول اکرم
تو دلیل بودی به کلیم در یم
تو مسیح بودی به مسیح در دم
تو خدا جلالی، تو خداپرستی
تو همیشه بودی، تو هماره هستی
تو رسول حق تا صف محشر استی
تو پیمبران را همه رهبر استی
تو مطهر استی، تو مطهر استی
تو فروتن استی، تو فراتر استی
تو امام حیدر، تو پیمبر استی
تو ز انبیا هم، همگی سر استی
نگهی بـه «میثم» که ره تو پوید
همه از تو خواند ، همه از تو گوید
شاعر : #استاد_غلامرضا_سازگار
|⇦• سرود و شور زیبا ویژۀ میلاد پیامبرِ ختمی مرتب محمد مصطفی و امام صادق علیه السلام به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه
یا سید الانبیا .. یارسول الله
ای روحِ قالوا بلی .. یا رسول الله
جلوۀ کَرمِ کردگار .. یا رسول الله
جدِ شاهِ کربلا .. یا رسول الله
شروعِ فصل شیدایی
خدا میدونه بی همتایی
راهِ نجاتِ دنیایی
پدرِ حضرتِ زهرایی
سیاهی شد سپیدی با نگاهِ مهربونت
گرفتارم دلِ من کنج دنج آشیونت
« محمد یا رسول الله .. »
ای رحمتِ بی کران .. یا رسول الله
سکان کُون و مکان .. یا رسول الله
صاحب همۀ ماسوا .. یا رسول الله
ای نامت فخرِ زمان .. یا رسول الله
تو رحمتِ بی پایانی
شرح صفات ایمانی
گرم طواف چشماتم
تویی که در دل و در جانی
سلام میدم به تو هر بار تو پایانِ نمازم
می خوام از طاق اَبروهایِ تو قبله بسازم
« محمد یا رسول الله .. »
____________
خلق جهان محو نور روى محمد
شیفتۀ سیرت نِکوى محمد
دیده گرش صد هزار بار ببیند
سیر نخواهد شدن زِ روى محمد
نیست مهى در فلک به نور جمالش
نیست گلى در چمن به بوىِ محمد