eitaa logo
ذاکرین آل الله
281 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
302 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
هی میکِشم گل مینویسم مادر من وقت توسل می نویسم مادر من   من قصه های باورم را دوست دارم من عاشقانه های مادرم را دوست دارم   ای رحمت للعالمین خوانده تو را اُم خورشیدی و دور سرت دریای انجم   ترکیب عشق و نور و احساس و حیایی تو چلّه ی پیغمبر اهل حرایی   اول که عطر خاک و باران زد تو بودی وقتی نسیم سیب می آمد تو بودی   آثار تو در جاده ی افلاک باقی ست یک جلوه ات در قصه ی لولاک باقی ست   دست تو در روز قیامت بازِ باز است دست تو در امر شفاعت بازِ باز است   ای ذکر تسبیح تو بعد از هر نمازم ایاک نعبد های جاری در نمازم   ای دختر آیینه های بی تعلق هرچه سرودند از تو شعر بی تملق   معراج اهل آسمان از دامن تو عطر خدا می آید از پیراهن تو   کوثر توئی ما تشنه کامان تو هستیم ما مستحق لقمه ی نان تو هستیم   باران شما و ما همه خاک کویریم بر ما ببار از تشنگی اینجا نمیریم   ای وصف تو در آیه های پاک کوثر ای بوسه بر دست شما داده پیمبر   ای گرد خاک چادرت خورشید تابان از چادر تو صد یهودی شد مسلمان   آئینه ی تقدیس در دنیای پیشین ای لیله القدر پیمبرهای پیشین   ما با تو ترسی از شب محشر نداریم خود را فقط در دست لطفت می سپاریم   ای احترامت واجب بر هر پیمبر ای آسمان روشن شب های حیدر   خورشید بعد از دیدنت در تابش آمد عالم پِی دستاس تو در چرخش امد   بر آسمان عشق حیدر دل که دادی پیراهنت را هدیه بر سائل که دادی   عالم به دستان عطایت آفرین گفت بر بخشش بی انتهایت آفرین گفت   شور نمازت تا خدا بالا گرفته اینگونه نامت کنیه ی زهرا گرفته   ای خادمت آسیه و حوا و مریم چشم همه بر دست تو چشمان ما هم   گاهی گلو از مهر تو تر می نمایم بنگر چگونه بی شما سر می نمایم   امروز جمعه؛ روز آقای غریبی ست بانوی من بی صاحبی درد عجیبی ست   دیگر کسی چشم انتظار آسمان نیست چشم انتظار مهدی صاحب زمان نیست   ندبه گذشت و حضرت دریا نیامد گاه سمات آمد ولی آقا نیامد   بانو قسم بر پهلوی آزرده ی تو بر چهره ی در کوچه سیلی خورده ی تو   امشب بگو مهدی بیاید ما غریبیم آقای هم عهدی بیاید ما غریبیم  
🔰 کار شما مداحان اهل‌بیت در حرکت عظیم ملت ایران تاثیر عمیق خواهد داشت. 🔻 رهبرانقلاب، در دیدار مداحان: 🔸️ این همه مداح و ذاکر اهل‌بیت یک ذخیره و موجودی ارزشمند است. اگر این ذخیره باطل و بی‌اثر بماند ظلم شده، اگر این سرمایه را نداشتیم، مسئولیتمان به این سنگینی نبود. اما این سرمایه هست و برای انقلاب و اسلام و سیدالشهدا و فاطمه زهرا است. از این سرمایه باید در راه اهداف حسینی و فاطمی استفاده شود. 🔹️ آن چیزی که امروز پیش پای ملت ماست، تبیین معارف انقلاب اسلامی است. این کار از شما [مداحان] برمی‌آید. 🔸️ بارها گفتم، گاهی یک قصیده، یک غزل و یک بیت ِشما به قدر یک سخنرانی می‌تواند در مخاطبتان اثر بگذارد. 🔹️ شعر با مضمون اسلامی و قرآنی و -به بیان شما- فاطمی و حسینی بخوانید. 🔺️ اهداف انقلاب را با فکر روشن در شعر بگنجانید و آن را با صدا و لحن خوش در جلسه القا کنید. این کار در حرکت عظیم ملت ایران تاثیر عمیقی خواهد داشت. ۹۷/۱۲/۷ 🌹 💻 @Khamenei_ir
ای مظهر اقتدار حیدر وی قبضه ذوالفقار حیدر ای رونق لحظه های امید بودی همه جا کنار حیدر سربند نبرد مرتضایی کوبنده ترین شعار حیدر همکفو علی فقط توهستی آیینه ی روزگار حیدر فتاح دل ابوترابی ای فاتح خانه دار حیدر حیدر به شکار مرگ رفته پس آمده ای شکار حیدر ای همسر مظهرالعجائب همسفره ی سفره دار حیدر تو نذر نموده ای که جان را آخر بکنی نثار حیدر
حک شده با خط حیدر روی درهای بهشت اولویت هست اینجا با گدای فاطمه
|⇦•عالم نبود فاطمه اما .. و توسل ویژۀ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها _ تقدیم به همۀ مادران در خاک آرمیده ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ عالم نبود فاطمه اما حضور داشت قبل از شروع خلقت دنیا حضور داشت در آن زمان که ظرف مکان و زمان نبود روح بزرگ حضرت زهرا حضور داشت تا او نمی نشست پیمبر نمی نشست در مجلسی که ام ابیها حضور داشت مولا به زیر سایۀ زهرا حضور داشت زهرا به زیر سایۀ مولا حضور داشت وقت نماز عرش می آمد به دیدنش حتی خدا برایِ تماشا حضور داشت زن بودنش دلیل نجنگیدنش نشد در پشت جبهه فاطمه حتی حضور داشت با این همه حضور ولی جلوه گر نبود زهرا حجاب داشت هر جا حضور داشت بینِ زنانِ هر دو جهان بهترین زن است سر رشتۀ امور به دست همین زن است زهرا حقیقتیست که چون روز روشن است کتمان پذیر نیست دلیل مبرهن است باید خدا مدیحه سرایش شود فقط در وصف او زبان همه لال و الکن است با شادی اش رسولِ خدا شاد می شود چون گفته است شادیِ او شادیِ من است سرچشمۀ عفافِ زنانِ عفیفه اوست مریم به لطف فاطمه پاکدامن است بالاست جایگاه زنان در نگاه دین تاج سر ائمۀ اطهار یک زن است ریحانه است اگرچه ولی در دفاعِ حق چون ذوالفقار سخت تر از کوه آهن است شرط رضای او و خدا و پیمبرش سربازیِ ولی و در این راه بودن است باید شبیه فاطمه از حق دفاع کرد با هر کسی که نیست در این خط وداع کرد شأنش بلندمرتبه از مقامها و نام ها نامش زبانزد همه در بین نامها واژه برای گفتن از فاطمه کم است مدحش چگونه وصف شود در کلام ها از جانب خدا و تمام ملائکه هر صبح میرسد به حضورش سلام ها از فرط رفت و آمد جمع فرشته ها اطراف بیت فاطمه هست ازدحام ها گرچه ائمه حجت حق بر خلائق اند او حجتِ خداست برایِ امام ها دار الشفاست پس پدرش با وجود او بی احتیاج می شود از التیام ها بوسه به دست فاطمه فخر محمد است مامور بوده است به این احترام ها قبل از همه به یاری مولا بلند شد زهراست ابتدای تمام قیام ها روز قیام منتقمش هیچ دور نیست بر پا شده مقدمۀ انتقام ها تا روز شادیه همه چیزی نمانده است تا انتقام فاطمه چیزی نمانده است نشناختند فاطمه را در زمانه اش او را فقط شناخت خدای یگانه اش عالم اگر به بحر تفکر فرو رود فهمی نمی رسد به یَم بی کرانه اش قدیسه بود و خادمه و خانه دارِ وحی بیت المقدس است به والله خانه اش زهرا رسالت پدرش را به دوش داشت پس می کشید بار علی را به شانه اش مانند کوه پشت علی ایستاده بود خوش بود مرتضی به همین پشتوانه اش وقف علی شد و به خودش هم بها نداد در طول زندگیِ بدون بهانه اش مهریه اش شفاعت ما در قیامت است جانم فدای مرحمت مادرانه اش دل در هوای او سوی معصومه پر کشید زیرا که گفته اند قم است آشیانه اش گلچین به یاس باغ نبوت هجوم برد ساقه شکست و سوخت در آتش جوانه اش کشتی شکست خورده و پهلو گرفته است در خانه ام ز همسر خود رو گرفته است
|⇦•شب شبِ عشق شب نور .. و توسل ویژۀ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها تقدیم به همۀ مادران سرزمینمان ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ شب شبِ عشق شب نور شبی بالاتر شبی از صبح ملاقاتِ خدا زیباتر از دلِ عرش شبِ حادثه پیغام رسید حاصلِ سیبِ بهشتی به سرانجام رسید جبرئیل آمده پیداست که او خوش خبر است کوثر آورده و یا سورۀ قدری دگر است آمد از عرش که نازل بکند کوثر را سورۀ آمدنِ مادرِ پیغمبر را یا محمد غم دورانِ یتیمی سر شد ابتر آن است که محروم از این کوثر شد هرچه خیر است در عالم همه دادیم به تو غم به دل راه نده فاطمه دادیم به تو فاطمه کیست که اسرار به او گفته شده توبۀ آدم از این نام پذیرفته شده سوره ها بی نفسِ فاطمه تفسیر نداشت یا اگر داشت دگر آیۀ تطهیر نداشت برکت اوست که اسلام دوام آورده ست کیست جز او که به دنیا دو امام آورده ست! نسل در نسل علی نورِ امامت با اوست صحنه گردانیِ فردایِ قیامت با اوست او که از آسیه و مریم و حوا سر بود دستش آیینه ای از بوسۀ پیغمبر بود به خدا میرسد آن راه که در پیش گرفت عالمی را خبرِ رختِ عروسیش گرفت او که آزاد شود بنده زِ گردنبندش در صف حشر شفاعت بکند لبخندش به فقیران و اسیران برسد افطارش و به فریادِ دلِ ما _ فتمت من نارش هرکجا او برود ، نور و حیا آنجایند در تماشایِ حجابش همه نابینایند بر بلندایِ یقینش دلِ شک میسوزد سر سجاده ی او بالِ ملک میسوزد عرش را هر شب از عطرِ نفسش پر میکرد به نمازش که خداوند تفاخر میکرد خشت بر خشت اگر خانه ی او از گل بود در جهازش ولی از عشق هزاران دل بود خانه ای را که نیامد به جهان تکرارش غرقِ تسبیح خدا بود در و دیوارش خانه ای را که ملک سجده به بامش میکرد مصطفی اول هر صبح سلامش میکرد تشنه لب آمده ام تا که دریا برسم همه را گفتم و گفتم که به اینجا برسم احترام دلِ زهرا به همه واجب بود او فقط کفو علی ابن ابیطالب بود فاطمه کیست، نه افسانه و نه آمال است این همه فیض فقط حاصل هجده سال است ظلمت کفر از این نور به تشویش گذشت فاطمه در ره مولا زِ جوانیش گذشت او جوان بود ولی پیر خرد در بندش گشته ام نیست نگردید پی مانندش آن زمان که همه پیران به ره کج رفتن و به بیراهه به جای سفرِ حج رفتن یک جوان بود که جبرانِ خطای همه بود یک نفر پای علی ماند که او فاطمه بود مثلِ زهرا کسی اینقدر دلش محکم نیست انقلابی تر از او در همۀ عالم نیست چهارده قرن گذشته ست از این دست به ما انقلابی که به پا کرد، رسیده ست به ما این چهل سال دمی راه به ما بسته نشد فاطمه لحظه ای از گفتنِ حق خسته نشد مومن آن است که در عشق حماسی باشد خنده و گریۀ عشاق سیاسی باشد انقلاب از پی تجدید نظر هرگز نیست غیر خونِ شهدا هیچ خطی قرمز نیست خونِ اولادِ علی در رگ ایرانی هاست کشورِ فاطمه لبریزِ سلیمانی هاست این مسیریست که در پیشِ نگاهِ همه است حاج قاسم شدن از پیرویِ فاطمه است نوبتِ نسلِ جوان است نفس تازه کند خویش را در همه آفاق پر آوازه کند عرصه هر بار که شد تنگ جوان ها بودن مغز فرماندهی جنگ جوان ها بودن همچنان سبز و برومند جوان ها هستند عده ای نیز ببینند جوان ها هستند طی این مرحله از راه توان میخواهد بارِ مسئولیت امروز جوان می خواهد برگِ رایِ تو اگر زینت ایران باشد مجلس ما پس از این مجلسِ خوبان باشد فاطمه آمد و الگویِ جوان داد به ما او جلودار شد و راه نشان داد به ما ما در این راه مسیری به خدا میجوییم آخرین بیت زِ دلتنگیِ خود میگوییم عمرِ ما رفت بگو فرصت دیدار کجاست ای نسیم سحر آرام گه یار کجاست
«بهشت مصطفی» باز عالم چون بهشتی خرم است از چه یارب این صفا در عالم است ملک هستی نقش زیبایی گرفت آسمان هم نور زهرائی گرفت ماسوا گلبوی تقوی یافته روشنی از نور زهرا یافته به خدیجه اسوه صبر و یقین بانوی اسلام و ام المومنین حق عطا فرموده از پا تا سرش خوانده احمد بضعه، یزدان کوثرش خلقت او افتخار انبیاء عصمت او افتخار اولیاء ☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰ خانه ‏اش سرچشمه‏ ی امیدها دامنش تابشگر خورشیدها فاطمه محبوبه پروردگار فاطمه محبوبه دارالقرار هستی عالم همه از هست او بوسه می‏ زد مصطفی بر دست او در حیا و در عفاف و در وقار بانوان را او بود آموزگار هر که راه او به خرسندی گرفت در دو عالم آبرومندی گرفت مکتب او منشا آزادی است ای موید اهل دل را هادی است سیدرضا موید
اشعار ناب به مناسبت ولادت حضرت زهرا «پرده عصمت » البشارت که عیان مهر فروزان آمد ظاهر از پرده عصمت رخ جانان آمد سر زد از برج نبوت مه رخشنده دین روشن از نور رخش عالم امکان آمد دختر ختم رسل هادی گل شاه رسل از پس پرده عیان چون مه کنعان آمد دسته دسته ملک از عالم بالا به زمین بهر دیدار رخش خرم و خندان آمد عزت و فضل و شرافت بنگر ز امر خدا سوی زهرا ز جنان حوری و غلمان آمد ساره و آسیه و مریم حورا ز بهشت از پی خدمت آن زهره تابان آمد آن چنان نور رخ دخت نبی جلوه نمود که قصور همه مکه نمایان آمد نه همین مکه منور شده از طلعت او ز سما تا به سمک یکسره رخشان آمد شده از مکه همان نور نمایان که به طور سالها در طلبش موسی عمران آمد بهر این نور که در صلب خلیل ‏اللَّه بود نار نمرود به یک باره گلستان آمد گر نبردی به زبان نوح نبی نامش را کی نجات از یم و گرداب و ز طوفان آمد یوسف مصر گر این نام نبردی به زبان کی نجاتش ز چَه و گوشه‏ ی زندان آمد چون نباشد ز ازل تا به ابد همتایش همسرش شیر خدا سرور مردان آمد زین دو دریای فضیلت که بهم شد واصل یازده گوهر رخشنده بدامان آمد به همین ام ابیها نبی‏ اش خواند ز حق ام‏ فضل ام ‏الکتاب ام ‏امامان آمد شب مولود مهین دخت محمد باشد عرش پر نور شد و فرش چراغان آمد تا که تبریک بگوید به جهان شیعه او (کربلائی) ز شعف شاد و غزلخوان آمد نادعلی  کربلایی
شعر تولد حضرت زهرا س «خورشید عشق» باغ هستی بی صفا می ‏شد اگر زهرا نبود عطر گل از گل جدا می ‏شد اگر زهرا نبود تیره گی در اولین برخورد با خورشید عشق چیره بر آیینه‏ ها می‏ شد اگر زهرا نبود ارتزاق آفتاب از روی عالمتاب اوست این جهان ظلمت سرا می ‏شد اگر زهرا نبود ابرهای کفر آلود از نسیم فتنه ‏ها در هوای دل رها می ‏شد اگر زهرا نبود در دل امواج طوفان زای اقیانوس دهر فلک دین بی ناخدا می ‏شد اگر زهرا نبود نصرت حق در بر کفر از فداکاری اوست کفر حق را رهنما می‏ شد اگر زهرا نبود قامت یکتا پرستانی همانند علی زیر بار غم دو تا می ‏شد اگر زهرا نبود پهلویش بشکست تا بتخانه را در هم شکست سامری صاحب لوا می ‏شد اگر زهرا نبود گر چه خود شد پر پر اما داد بر قرآن حیات محو دین مصطفی می ‏شد اگر زهرا نبود عشق اگر دارد حیات از اوست یاسر بی گمان عشق، در عالم فنا می‏ شد اگر زهرا نبود محمود تاری (یاسر)
«شمس تابان» بشارت نخله ختم رسولان نو بر آورده چه نوبر، نوبری کز نوبرش طوبی بر آورده به باغ و کوه و صحرا و چمن از نغمه مرغان تو گوئی دست قدرت یک جهان را مشکر آورده دریده پیرهن بر تن ز شادی سوسن و لاله چو زلف نوعروسان چتر گل نیلوفر آورده به دستور خدای حی دانا خازن جنت تمام جنت الفردوس را در زیور آورده مهی از برج عصمت آشکارا شد که از نورش خداوند جهان رخشنده شمس خاور آورده ز بام آسمان مهتاب چون پیران خم گشته پی تحقیق این مولود رود در معبر آورده سما دیگر نمی‏ بالد به اخترهای تابانش چو می‏ بیند زمین از شمس تابان بهتر آورده ز جنت مریم و سارا و هاجر خرم و شادان پی خدمتگذاری خم به تعظیمش سر آورده ببام عرش جبریل امین تکبیر می‏ گوید که‏ ام المومنین همسر برای حیدر آورده چه دختر دختر طاها چه دختر مام دو عیسی چه دختر حجت کبری برای محشر آورده خدیجه هستیش را داد اندر راه حق اما برایش بهترین گوهر خدای اکبر آورده قدم بنهاد در عالم بهشتی طلعتی امشب که از بهرش خدا ایجاد هر خشک وتر آورده خدیجه دختر آورده و لیکن احمد مرسل هزاران کربلائی را برایش نوکر آورده
اشعار دو بیتی ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها 👇👇👇👇
دریاست نبی و گوهرش فاطمه است مولاست علی و همسرش فاطمه است با آنکه حسین است ، پناهِ دو جهان او خود به پناهِ مادرش فاطمه است سیدرضا مؤید
آن زمانی که دگر محشر کبری باشد هر کسی بهرشفا روی به هر جا باشد دل من در پی آسودگی و عیش و طرب تا به دستم نخی از چادر زهرا باشد
ختم رُسُل چو فاطمه گر دختری نداشت بی شبهه آسمان حیا اختری نداشت گر خلقت بتول نمی کرد، کردگار در روزگار، شیر خدا همسری نداشت ********* نور دگری به بیت احمد آمد محبوب رسول حیّ سرمد آمد تا عطر وجودش همه عالم گیرد زهرا ، گل گلزار محمد آمد ******** در باغ نبوت از نهال توحید هنگام سحر گلی شکوفا گردید چون غنچه ی گل ، خدیجه خندید چو دید زهرا چو گُل محمدی می خندید ******* تو را هر کس ندارد دل ندارد میان سینه جز باطل ندارد دلم را هدیه دادم بر تو مادر نوشتم روی آن قابل ندارد
هر دختری که ام امامت نمی شود یا مادر پیمبر رحمت نمی شود در مجمع خلایق حق فاطمه یکی است این وحدت است شامل کثرت نمی شود
منظومۀ ولای علی، ماه فاطمه است عصمت ستاره‌ایست که همراه فاطمه است هر جا که چشمه‌ای به زمین جوش می‌زند معلوم می‌شود که قدمگاه فاطمه است
می رسد نان شب ما از نوای فاطمه آمدیم اصلاً در این دنیا برای فاطمه مدح او را باید از پیغمبر و حیدر شنید ما کجا و گفتن از حال و هوای فاطمه حک شده با خط حیدر روی درهای بهشت اولویت هست این جا با گدای فاطمه اشهد انَّ علی … را هر که گوید در اذان می شود وارد به جمع بچه های فاطمه هر چه نعمت می رسد بر ما یکی از این دوتاست: یا دعای فاطمه یا که وفای فاطمه قبل ابراز نیازم حاجتم را می دهد تا که می خوانم خدایم را: خدای فاطمه! حق او با گریه تنها نمی گردد ادا پیر کن ما را خدایا در عزای فاطمه می زنم بوسه به دست آن که در روز الست زلف من را زد گره با سرْجدای فاطمه
مصطفی اعجاز دارد که کلامش فاطمه است آن نمازی قرب دارد که قیامش فاطمه است آن که من هستم فقیر ابن الفقیر خانه اش آن که من هستم غلام ابن الغامش، …فاطمه است دست بوس فاطمه بودن کمال مصطفاست در مقامات نبی این بس مقامش فاطمه است حکم زهرا بر تمام انبیا هم واجب است شرع ما پیغمبری دارد که نامش فاطمه است حج زهرا ظاهراً بیت الحرامش مرتضاست حج مولا باطناً بیت الحرامش فاطمه است فاطمه امر خداوند است و مأمورش علی ست پس امام اول عالم امامش فاطمه است مصطفی؟ یا مرتضی؟ یافاطمه؟ یا هر سه تا؟ مانده ام از این سه تا اصلاً کدامش فاطمه است رشته های چادرش بازار گرمی خداست صبح محشر هم دلیل ازدحامش فاطمه است عقل ها راهی ندارند و زبان ها الکنند در مقام اهل بیتی که تمامش فاطمه است
سلام حضرت کوثر سلام خیر کثیر سلام سیده خاتون، سلام عشق امیر شناسنامه ی تو صبح لیله الاسراست نزول شان تو شد، شان آیه ی تطهیر چقدر روز تولد دل از همه بردی چقدر دل که به دست شما نشد زنجیر به یمن روز تولد برایت آوردند فرشته های بهشتی لباسهای حریر تو نیم زندگیت را شدی نصیب پدر … و نیم دیگر  آن را علی، ولی تقدیر … کنار حضرت حیدر چه لذتی دارد فقط تو باشی و آقا، دو لقمه نان و پنیر سر است از همه ی فرش های کاشانی میان خانه ی مولا همان دو قطعه حصیر همین که نیت خنده کنی فرشته شدی فرشته نه، تو بگو ماه، ماه منیر برای حضرت حیدر سه روز شیرین بود ولادت تو، عروسی تو و روز غدیر تو سهم دار فتوحات شوهرت هستی به نام نامی تو می زند علی شمشیر و به روزهای نداری چقدر سر کردی به روزه های پیاپی، به نان خالی و شیر تو برتر از غزلی، من زیاد کم گفتم اگر که بد شده بی بی ببخش و خورده نگیر روح الله قناعتیان
میلاد با سعادت زهرای اطهر است کون و مکان زنور جمالش منور است بگرفت گر چه پرده غیبت ز چهر خویش مستور در سحاب حیا مهر انور است والشمس أیتی است ز انوار طلعتش خود نور محض کامل و تفسیر کو ثر است والیل را دلیل بر آمد ززلف او فجر از بیاض صورت این مهراظهر است ام القرا ز میمنت نقش پای او محسود عرش و غبطه گردون اخضر است تائید نور فاطمه بر عرصه جهان ذرات کائنات به شکرانه اندر است خرسند گشت خاطر غمگین مصطفی در چهره اش علامت شادی مصور است قنداقه اش گرفت به بر ختم الانبیا همچون گلی که جان و دل از وی معطر است از شوق بوسه زد به رخ و دست و سینه اش فرمود دختری است  پدر را چو مادر است در چهره اش ز غصه و شادی نشانه هاست لبها چو غنچه باز ولی دیده اش تر است هر چشم محرمی که جمالش بدید و گفت آئینه تمام نمای پیمبر است زهراست هدیه ای به محمد ز سوی دوست زیرا که فاطمه به دو عالم برابر است زهراست مفخر دو جهان زینت جنان محبوبه جلیله خلاق داور است غیر از علی و حضرت طاها به ماسوا در شان و رتبه از همه والا و برتر است خادم ترا چه واهمه از هول رستخیز چون فاطمه شفیعه فردای محشر است مرحوم خادم تبریزی
اشعار تبریک تولد حضرت فاطمه امروز عالمى ز تجلى منور است میلاد با سعادت زهراى اطهر است مولود پاکى آمده از غیب در شهود کز او وجود عالم و آدم سراسر است از ره رسیده موکب بانوى بانوان کائینه تمام نماى پیمبر است نور خدا ز فرش نتق میکشد بعرش روشن بروى فاطمه چشم پیمبر است در وصف او گر ام ابیها شنیده ‏اى این خود یک از فضائل آن پاک گوهر است هر مادر آورد پسر از اوست مفتخر بالنده مانده گیتى از این نیک دختر است احمد وجود پاک او را روح خویش خواند با آنکه خود به مرتبه روح مصور است در حیرتم چه مدح سرایم به حضرتى کو را مدیحه خوان ز شرف ذات داور است تنها نه دختر است رسول خداى را کز رتبه بر ولى خدا نیز همسر است هستند گوشواره دو دلبند تو به عرش بى شک دل تو عرش خداوند اکبر است حاکى است از وقایع ما کان و ما یکون متن صحیفه‏ اش که به قرآن برابر است ربط رسالت است و ولایت جناب تو بل این دو را وجود تو معنا و مصدر است او هست عصمت و الله چندان شگفت نیست کز چشم خلق تربت پاکش مستّر است بر آستان توست ز جان منجلى صغیر عمریست چشم و روى نیازش بر این در است صغیر اصفهانى
به خداوند "روز مادر "بود فاطمه اي فرشته خيرات بر تو و خاندا ن تو صلوات اي خداي جمالي ي دنيا جلوه بي مثالي ي دنيا نام تو بي وضو نمي آيد بر زبان اهالي دنيا اي پري اي فرشته بالا تو كجا و حوالي دنيا  تو كنار خداي خويش، خوشي كوري جاي خالي دنيا ما هميشه پي جواب توايم اي غروب سئوالي دنيا فاطمه اي فرشته بركات  بر تو و خاندان تو صلوات بي تو اين سفره ها كريم نداشت بي تو اين بادها نسيم نداشت تو اگر جلوه اي نمي كردي طور موساي ما كليم نداشت با وجود وجود تو ديگر حضرت آمنه يتيم نداشت بي تو ذكر رئوف " بسم اله " داشت رخمن ولي رحيم نداشت حرمت قبله هم ترك مي خورد خانه ي تو اگر حريم نداشت فاطمه اي فرشته خيرات بر تو و خاندان تو صلوات آينه صفحه كتاب تو آسمان شيشه گلاب تو بود اولين عكس در حجاب خدا دور تا دور عرش قاب تو بود صبح ها، ظهرها نگاه علي چشم به راه آفتاب تو بود روزها نيمه ي جنوب زمين سنگ زيرين آسياب تو بود چادر خاكي زمين خورده مرتضي هم ابوتراب تو بود فاطمه اي فرشته خيرات بر تو و خاندان تو صلوات
دل که آشفته شود زلف پریشان هیچ است پیش مشتاقی ما چاک گریبان هیچ است کرم اهل کرم بیشتر از خواهش ماست خواهش دست گدا نزد کریمان هیچ است آن قدر معجزه ها از هنر تو دیدیم که بنا کردن این دل دل ویران هیچ است سربلندیم اگر سایه ی تو بر سر ماست پیش این سایه ی تو تاج سلیمان هیچ است خِلقت طینت تو بس که لطافت دارد گر بریزند به پای تو گلستان هیچ است ما به جمهوری زهرایی خود می نازیم وَر نه بی فاطمه که خطه ی ایران هیچ است مِهر زهراست به ما رنگ و بویی بخشیده نام زهراست به ما آبرویی بخشیده زیر پای تو می افتد سر اگر بنویسند در هوای تو می افتد پَر اگر بنویسند نسبت ام ابیهاست که شایسته ی توست اشتباه است تو را دختر اگر بنویسند باز قرآن کریم است ندارد فرقی جای هر سوره فقط کوثر اگر بنویسند قصد کردم پس از امروز هزاران دفعه بنویسم زهرا، مادر اگر بنویسند بی گمان یاد نخ چادر تو می افتیم از مقامات تو در محشر اگر بنویسد به مقام تو اضافه نشود نام تو را یا نبی یا علی دیگر اگر بنویسند نه نبی، بلکه نبوت شده عزتمندت نه علی، بلکه ولایت شده گردنبندت عرش را دیدم و جای تو به یادم آمد قرب انگشتْ نمای تو بیادم آمد در عبودیت تو کُنه ربوبیت بود با صفات تو خدای تو  به یادم آمد روحِ روح القُدست بود که فرمود: اقرا در حرا نیز صدای تو به یادم آمد خواستم روی نماز شب تو فکر کنم ورم کهنه ی پای تو به یادم آمد قُوت دنیا و قنوت تو به هم مرتبط اند حرف "نون " بود و دعای تو به یادم آمد غصه خوردم که به افطار چرا لب نزدی لب خوشحال گدای تو به یادم آمد گرد و خاک حرمی را که نداری بفرست درد دارم که دوای تو به یادم آمد قبر تو گُهر دنیاست و دنیا صدف است جلوه ای از حرم گم شده ات در نجف است قصدت این بود فقط یار علی باشی و بس ظرف نُه سال گرفتار علی باشی بس از مقامات خودت دم نزدی تا که فقط باعث گرمی بازار علی باشی و بس بازوی تازه شکسته شده از یادت رفت تا که هر لحظه نگهدار علی باشی و بس خواستی میخ تو را بند کند تا شاید مثل یک عکس به دیوار علی باشی و بس علی اکبر لطیفیان
در سینه اگر آتشی از شور تو داریم در دست اگر رأیتِ منصور تو داریم ما چشم فقط جانبِ منشور تو داریم دردیم چه غم ، نور علی نور تو داریم    از بارِشَت ای ابر ، پُر از لاله شد این باغ  از لطفِ نگاهِ تو چهل ساله شد این باغ   هر بادِ مخالف شده جوشن به تنِ ما هر تیر توان داد به برخاستنِ ما با ماست همیشه نفسِ بُت شکن ما در سایه‌ی زهراست تمامِ وطنِ ما   صائب  چه خوش آورد زِ شرحِ جگرِ ما "آسایش منزل نبُوَد در سفرِ ما"   یکروز از این ظلم گران هیچ نمانَد از دشمن اسلام نشان هیچ نمانَد از آلِ فلان آل فلان هیچ نمانَد از حسرت این پیر و جوان هیچ نمانَد   یکروز از این دل پَرِ پرواز بسازیم در خاکِ بقیع چار حرم باز بسازیم   گفتید که : سرگرمِ پریشانی خویشم سرخوش زِ سبویِ غمِ پنهانی خویشم شرمنده‌ی جانان زِ گران جانی خویشم دلبسته‌ی یارانِ خراسانی خویشم   یاران خراسانی‌ات امروز به گوشند لب تر بکنی پایِ شما مرگ بنوشند   حسن لطفی
|⇦•نخ تسبیح خلقت... و توسل ویژۀ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و روز مادر نخ تسبیح خلقت، توی دستای زهراست همه عرش الهی، خاک پاهای زهراست این دل که شده فدایی حیدر، حیدر خیلی دوس داره به تو بگه مادر، مادر ای روح مناجات خدا زهرا ،زهرا ای نور عبادات و دعا زهرا، زهرا الهی جونم رو فدات کنم جوونیمو نذر نگات کنم چی میشه که مادر صدات کنم مادر، مادر دوست دارم مادر از تو خوندن همیشه برای من عزیزه تو نشون دادی آخر که چقد زن عزیزه مهریه‌ی تو آسمون و دریاست، زهرا زهرا گفتن عبادت مولاست ، زهرا ‌ای چشمای تو سوره‌ی کوثر، زهرا ای دستت بوسه گاه پیغمبر، زهرا همه یقین و باورم تویی دلیل نگاه ترم تویی شکوه روز مادرم تویی مادر، مادر دوست دارم مادر تو همونی که حیدر، نه فقط همسرت بود همه ی باورت بود، که توی خونه داری جبرئیل یاورت بود میشه امشب دعا کنی واسم، مادر میگم مادر با همه‌ احساسم، مادر ای تو مادر امام حسین ما، مادر ای تو مادر تموم عاشق‌ها، مادر تویی همیشه آشنای ما دلیل همه خنده‌های ما مبارکه روزت برای ما مادر، مادر دوست دارم مادر
سر کن همه عُمرِخویش را با صلوات باشد به لبت همیشه، هر جا صلوات اکنون که بهار دوستداران علی ست بفرست به روی ماه زهرا صلوات
چون تو تمام آينه خلق احمدي هر روز روز تو ست به سال پيمبري   ايام شادماني و روز ولادت است هنگام شاد بودن و وقت عبادت است   در مصحف خداي تعالي نوشته بود اين نور با طهور ولايت سر شته بود   پيش از شروع خلقت اين خاك و آسمان اين دانه را به مزرعه عرش كشته بود   از بسكه بود دست توسل به سمت تو هر گوشه اي ز چادر تو رشته رشته بود   چندي به التماس زمين كرده اي نزول اين آخرين مسافرت يك فرشته بود   عالم هنوز طعم محبت به جان نداشت حب تو در صحيفه مومن نوشته بود   ما را ببخش مدح تو كوثر نداشتيم ما غير چند واژه ابتر نداشتيم   هر دختري كه ام امامت نمي شود يا مادر پيمبر رحمت نمي شود   در مجمع خلايق حق فاطمه يكي است اين وحدت است شامل كثرت نمي شود   آنجا كه پاي كفو علي هست در ميان هر دختري كه لايق وصلت نمي شود   از اينكه آب مهريه ات بود روشن است هر خانه اي كه خانه رحمت نمي شود   فردا بيا كه باز قيامت بپا كني اي بانويي كه بي تو قيامت نمي شود   با اشتياق سمت صراط آوريد رو زهرا بدون برگ شفاعت نمي شود   اين سينه باز حال و هواي مدينه خواست  يا رب دعاي كيست اجابت نمي شود   آخر مدينه راز پس پرده داشته است آخر مدينه يار سفر كرده داشته است   لطف مدام حضرت ياسين به دست توست آري دعا به دست تو آمين به دست توست   آنجا كه سينه در تب اندوه سوخته است  آرامش دوباره وتسكين به دست توست   پير خمين جلوه ي فرزندي ي تو داشت  يعني كه عزت و شرف دين به دست توست   آنجا كه ابر فتنه گري سايه گسترد نابودي تمام شياطين به دست توست   اسلام با دعاي تو پيروز مي شود آري كليد فتح فلسطين به دست توست   اين انقلاب جلوه اي از كوثر تو بود بر روح تو سلام خدا و دو صد درود   _محمد_ زماني
ما با علی امام تو هم رأی می شویم هردم برای شیر خدا ذوالفقار ،تو   آن روزکه تمامی مردم پیاده اند برروی ناقه های بهشتی سوار،تو   آنجابرای اینکه شفاعت شویم ما حتما دودست ساقی خود را بیار،تو   محشر به نام پاک تو محشور میشویم بی اذن تو زدرب جنان دور میشویم   توآمدی که درشب دلها قمرشوی درسینه ی شکسته ی دوران گُهرشوی   توآمدی که قامت دین را بپا کنی برشاخه های نخل ولا برگ و بَرشوی   تو آمدی که سوره کوثربیاوری تو آمدی برای علی بال و پرشوی   توآمدی که مادری ات رانشان دهی تو آمدی که مادر کل بشرشوی   معنای اصل ام ابیهافقط تویی توآمدی که باعث فخرپدرشوی   توآمدی که در دل دریای شعله ها مثل کتاب سوخته ای شعله ور شوی   تو آمدی که برلب سادات روز و شب شعربلند مادرم و میخ درشوی   تو آمدی که باطن شهری عیان شود تو آمدی که شاهدمرگ پسرشوی   من که برای مدح توچیزی نداشتم تنها قلم به صفحه قلبم گذاشتم   _نظری