eitaa logo
ذاکرین آل الله
285 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
308 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
مانند مرتضی به خودش نه فلک نداشت مثل خدا یکی ست علی مشترک نداشت سجده نکرده است خدای ندیده را ایمان محض بوده و یک لحظه شک نداشت رفته رسیده است خودش تا خود خدا آنجا که اذن بال زدن را ملک نداشت با ذوالفقار تا اسدالله می رسید لشکر توان تیغ زدن تک به تک نداشت کعبه بدون عشق علی بی هویت است نام و نشان نداشت اگر این ترک نداشت عالم گرفته بود همیشه مدد از او اما غریب عالم و ادم کمک نداشت نان آور یتیم و فقیر و اسیر بود افسوس ای زمانه که دستش نمک نداشت میزد مدینه فاطمه را پیش چشم او یک مرد هم نگفت به او زن کتک نداشت 🔸شاعر:
حیدر امام ما و حیدر امام قنبر قنبر غلام حیدر ، ما هم غلام قنبر خدمت به مرتضی را لایق نبود هرکس مرغ سعادت اما پر زد به بام قنبر او احترام دارد از احترام مولا ما احترام داریم از احترام قنبر هرکس به رتبه ی خود جایی مقام دارد او زیر پای حیدر ما زیر گام قنبر از شیعیان زهرا ، زنها به فضه معروف از شیعیان مولا ، مردان به نام قنبر وقتی سلام حیدر در شهر بی جواب است می شد دل علی شاد از یک سلام قنبر القصه ما کجا و درک مقام مولا مائیم و آرزوی درک مقام قنبر 🔸شاعر: ____
تو را با کینه و آزار کشتند تو را تکرار در تکرار کشتند نه دیروز و نه امروز است، عمریست تو را مردم هزاران بار کشتند تو را در مسجد کوفه نه، بابا تو را بین در و دیوار کشتند تو را با تیزی شمشیرشان نه تو را با تیزی مسمار کشتند تو را در کوفه در مسجد ولیکن مرا در کوفه در انظار کشتند مرا دروازه ی ساعات بابا مرا در شام در بازار کشتند 🔸شاعر: ________________________
هرگز نمیرد آنکه حی لایموت است حیدر وجودش علّتِ اصل ثبوت است تابوت بر دوش جنابان جهان رفت دفن نمادین علی در آن زمان رفت فی الواقع آن واقع برای اهل دین بود مقصود از آن آینده ی اهل یقین بود تدفین او ایجاد کعبه در نجف بود تعیین قبله سمت او از هر طرف بود جبریل و میکاییل که ره را گشودند تابوت نه ، در حال حملِ کعبه بودند حیدر کلامش حرف نه ، اوج بیان بود صدیق اکبر در زمین و در زمان بود وقتی قسم خوردست هر کس که بمیرد در هر مکان هر مذهبی ، من را ببیند یعنی «الیه راجعون» دیدار با اوست رفته علی سوی علی ، از دوست تا دوست نقل است در بعضی کُتب حتی که دارند تابوت حیدر را به حیدر می سپارند صدها گواه دیگر از این دست داریم بر صحت این مدعا صحه گذاریم هرگز نمیرد آنکه حیّ لایموت است حیدر وجودش علّت اصلِ ثبوت است 🔸شاعر: ________________________
صورت همینکه بر کفِ پای پدر گذاشت آتش گرفت از غم و روی جگر گذاشت سوزانده بود زهر علی را در این دو روز پا ، بس که داغ بود به رویش اثر گذاشت چون بچه‌های فاطمه بر گِرد بسترند او رفت سر به زیر و سرش را به در گذاشت ام‌البنین به شانه‌ی او گریه می‌کند از اضطراب ، دستِ دعا روی سر گذاشت آمد صدای زخمی مولا ؛ تو هم بیا لب را به گوشِ او پدری محتضر گذاشت جانِ تو جانِ دخترِ زهرا عزیزِ من آتش به سینه‌اش ، نفَسی شعله‌ور گذاشت.... کف را به آب برد و نهیبی به آب زد آبِ فرات سر کفِ پای قمر گذاشت ناموس مرتضاست به خیمه بیا رویم خم شد به روی مشک قدم در گذر گذاشت نگذاشت تا به خیمه رسد مَشک با عمو زخمی که حرمله به دو چشمان تر گذاشت تیری که کُشت اهل حرم را  رُباب را تیری گذشت و فاطمه را خونجگر گذاشت یک نانجیب تیغ به کتفش زد و گذشت یک نانجیب بر روی دستش تبر گذاشت زینب دوید و دخترکان را به خیمه بُرد وقتی حسین دست به روی کمر گذاشت زخمِ سه‌شعبه‌ای که عمو را به مَشک دوخت نفرین به حرمله که به حلق پسر گذاشت از آن به بعد جای عموجان و شانه‌اش سر رویِ سنگ  دخترکی دربه‌در گذاشت..‌ 🔸شاعر: ________________________
بگو به خواب که آید به چشم بیدارش دلا بسوز که مولا تمام شد کارش سریع‌تر بدنش را به خاک بسپارید که در بهشت، علی وعده کرده با یارش زمینیان غمیگین آسمانیان خوشحال که بیقراردلی می‌رسد به دلدارش برای دیدن دست کبود فاطمه‌اش به عرش رفته یدالله دست حق یارش خدا کند ز علی باز رو نگیرد؛ آه خدا کند برود ابر از شب تارش دوباره دست به پهلوی خود نگیرد کاش دوباره گل نکند کاش زخم مسمارش خلاصه باز علی جان دهد اگر آید دوباره فاطمهٔ زخمی‌اش به دیدارش علی که سیر شد از کوفه زینبش هم رفت چه کوفه‌ای که تمامی نداشت آزارش چه کوفه‌ای که دوباره کشاند زینب را نه بین مجلس تفسیر بین انظارش رواست کوفه خودش را فرو برد در خاک که رفت دختر غیرت میان بازارش گرفت كوفه كس و كار دخت حيدر را امان ز مردم نامرد بی کس و کارش 🔸شاعر: ________________________
هنوز مانده بفهمیم این‌که کیست علی برای عشق و عدالت غریب زیست علی چنان به لبخندش پشت کرده‌ایم انگار میان ما بدعهدان غریبه‌ای‌ست علی کدام چاه در این شهر مرده می‌فهمد که چیست معنی «یک عمر خون گریست علی».. و خویش را چه عجیب است شیعه می‌نامیم من و شما که نفهمیده‌ایم کیست علی بیا عدالت و شمشیر خویش را بردار و بار دیگر در بینمان بایست علی! 🔸شاعر: ________________________
نمی دانم چرا از روشنی از نور می ترسم به من نزدیکی و من از تو دورا دور می ترسم چنان با تیرگی خو کرده ام یک عمر که حتی ببینم خانه ام را می کنی پر نور می ترسم بمیرانم ولی اول بخوان این اعترافم را خدایا هرچه باشم باز هم از گور می ترسم الهی وحشتی مِن ضیقِ لحدی ، رحم کن بر من من از تاریکی این قبر سرد و کور می ترسم الهی لا تؤدبنی ، عقوبت کار رحمان نیست من از اخم‌‌ و سوال آن دوتا مأمور می ترسم اگر نیش زبانم خانه و همسایه را آزرد به فریادم برس ، از نیش مار و مور می ترسم خدایا هرچه کردم ، بر حسینت گریه هم کردم من از بی آبرویی پیش او ، بدجور می ترسم به اشکی بر حسبنت می کنی خاموش آتش را مرا بر آتش خشمت نکن مجبور ، می ترسم 🔸شاعر: ________________________
بر عفو بی‌حسابت، این نکته‌ام گواه است گفتی که یَأس از من، بالاترین گناه است من غرق در گناهم، مسکین و رو سیاهم تنها تویی پناهم، «لا تَقنَطُوا» گواه است هرگز نمی‌پسندی، دَر بَر رویم ببندی آخر کجا گریزد، عبدی که بی‌پناه است در دیده اشک سُرخم، بر چهره رنگ زردم مویم شده سفید و، پرونده‌ام سیاه است بازآمدم به سویت، برگشته‌ام به کویت این بندۀ فراری، محتاج یک نگاه است من عهد خود شکستم، من راه خویش بستم ور نه به جانب تو، هر سو هزار راه است یک جمله با تو گفتن، ذکر هزار سال است یک لحظه بی‌تو بودن، یک‌عمر اشتباه است یک یا اِلهی اَلْعَفو، جبرانِ جُرمِ یک عمر یک شام قَدر با تو، بِهْ از هزار ماه است 🔸شاعر: ________________________
15.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ♻️ آهنگ امیر عید مصری خیلی زیبا با لحظات تصاویری تدوین شده. هم مضمون شعر و موسیقی و هم مضمون فیلم تدوین شده، قابل تأمل است. حتما ببینید 🔺https://eitaa.com/Arbabhosyn🔻
مُرغ از قفس پرید ندا داد جبرئیل اینک شما و وحشتِ دنیای بی علی... 🔹https://eitaa.com/Arbabhosyn🔹
خيز، اى بنده محروم و گنهكار بيا  يک شب اى خفته غفلت زده بيدار بيا  بس شب و روز كه در زير لَحَد خواهى خفت  دَم غنيمت بشمار امشب و بيدار بيا  شب فيض است و در توبه و رحمت باز است  خيز، اى عبد پشيمان و خطاكار بيا  پرده شب كه بود آيت ستّارى من  دور از ديده مردم، به شب تار بيا  اين تويى، بنده آلوده و شرمنده من  اين منم، خالق بخشنده ستّار بيا  مگشا دست نيازت به عطاى دگران  دل به من بسته و بگسسته ز اغيار بيا  فرصت از دست مده، مى گذرد اين لحظات  منشين غافل و بى حاصل و بيكار بيا 🔸شاعر: ____________________________