eitaa logo
ذاکرین آل الله
282 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
304 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین به ولایت امیرالمومنین 👇👇👇 کجای قرآن از علی(علیه السلام) گفته است ؟ روزی معاویه وارد مکه شد، گروهی بر معاویه وارد شدند و گفتند : آیا می دانی که ابن عباس تفسیر قرآن می کند؟ معاویه گفت: خب ابن عباس پسر عمه ی پیغمبر بوده، او از هاشمیان است! اگر او نکند که تفسیر کند؟! گفتند: آیات را به نفع علی بن ابیطالب تفسیر می کند و ما از این قضیه شاکی هستیم! معاویه گفت: خودم رسما وارد مجلس می شوم و جمع شان را بر هم می زنم. معاویه وارد مجلس تفسیر ابن عباس می شود، ابن عباس با چنان کیفیتی تفسیر آیات می کرد که معاویه هیچ جای اعتراضی برخود ندید! بعد از مجلس معاویه رو به ابن عباس کرد و گفت: ابن عباس تو تفسیر آیات می کنی یا فضائل علی بن ابیطالب را بازگو می کنی؟! ابن عباس گفت : معاویه به من بگو کجای قرآن است که فضائل علی بن ابیطالب نیست؟ از خودت هم سوال می کنم جواب می دهی؟ "انَّما اَنتَ مُنذِرُ و َلِکُلِ قَومِ هاد" این آیه برای کیست معاویه؟ معاویه گفت : رسول خدا فرمود ؛ منذر این امت منم و هادی وجود علی بن ابیطالب است. ابن عباس گفت : "اِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهیرا" بگو این آیه برای کیست معاویه؟ معاویه گفت : این هم قصه ی طهارت و عصمت علی بن ابیطالب و اهل بیتش است. ابن عباس گفت : "اِنَّما وَلیُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُه وَالَّذینَ یُقیمونَ الصَّلوهَ وَ یُوتونَ الزَّکوةَ وَ هُم رکِعون" معاویه این آیه برای کیست؟ معاویه گفت : زمانی که علی بن ابیطالب انگشتر در راه خدا داد این آیه بر حق علی نازل شد، قبول دارم! ابن عباس گفت : "عَمَّ یَتَساءَلون عَنِ النَّبَاِ العَظیم" معاویه بگو این آیه در حق کیست؟ معاویه گفت : رسول خدا فرمود ؛ خبر عظیم علی بن ابیطالب است که هم مردم ازش می پرسند و هم من از علی خواهم پرسید. ابن عباس گفت : "وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعا وَ لا تَفَرَّقوا" بگو ببینم این آیه برای کیست؟ معاویه گفت : پیغمبر فرمود ؛ حبل الله علی بن ابیطالب است دست به دامن علی بزنید و جای دیگر نروید که گمراه میشوید. ابن عباس گفت : "کَفی بِاللهِ شَهیدا بَینی وَ بَینَکُم" این آیه برای چیست معاویه؟ معاویه گفت : این قصه قصه ی علم علی بن ابیطالب است که خدا همه ی علم جاری رو در سیره ی او تعریف میکند. ابن عباس گفت : "قُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا و َأَبْنَاءَکُمْ و َنِسَاءَنَا و َنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ" بگو به من که این آیه برای کیست؟ معاویه گفت : این هم ماجرای مباهله با اهل نجران است که خدا در این آیه علی بن ابیطالب را نفس پیغمبر میخواند. ابن عباس گفت : "ساَلَ سائِلٌ بِعَذابِ واقِع" این آیه برای چیست معاویه؟ معاویه گفت : روز غدیر شخصی نزد رسول خدا آمد و گفت این سخنان از خودت بود یا از خدا؟ پیغمبر فرمود امر رسالت بود ، شخص رو به پیغمبر کرد و گفت ؛ به خدا بگو بر من عذاب وارد کند که تحمل ولایت علی را ندارم و خداوند جلوی همگان دشمن علی را هلاک کرد، ابن عباس قبول دارم. آیا باید فقط همین آیه را بخوانی؟ ابن عباس گفت : "یا اَیُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیک" این آیه دیگر برای چیست معاویه؟ معاویه گفت : این هم ماجرای ابلاغ ولایت علی بن ابیطالب است قبول دارم! ابن عباس گفت : "اَلیومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم" معاویه به من بگو این دگر برای کیست؟ معاویه گفت : این آیه هم اکمال دیانت در پرتوی ولایت علی بن ابیطالب است ولی آیه ای دیگر بخوان نه این را ! ابن عباس از جا بلند شد و گفت: معاویه به من بگو کجای قرآن را بخوانم که فضل علی بن ابیطالب نباشد؟! کجا را بخوانم که از علی بیان نشده باشد؟! معاویه گفت : اصلا ابن عباس بخوان "اِذا زُلزِلَتِ الارض زلزالها ابن عباس: این آیه هم فضل علی بن ابیطالب است! معاویه گفت : علی در این آیه دگر چه می کند ابن عباس؟! ابن عباس گفت : نشنیدی بعد از رسول خدا یک سال نگذشته بود که زلزله ای بر مدینه آمد که همه ی مردم از شدت وحشت از خانه به در شده بودند و علی در میانشان حاضر شد و خواند این آیه را و پایش را بر زمین کوبید و فرمود: زمین ! ابوتراب بر تو امر می کند آرام گیر! معاویه که از غضب بر خود می پیچید گفت:ابن عباس راحت بگو تا قرآن باشد، علی هم خواهد بود ! 📚بحار الانوار ج ۴۴ ص ۱۲۵
نور خدا گرفته فضاى مدینه را تغییر داده حال و هواى مدینه را با جلوه‌‏هاى «اَشرَقَتِ الاَرض» قدسیان، بستند چلچراغ، سماى مدینه را... در وادى قُبا به تماشا نشانده‌اند آن نخل‌هاى سبز قَباى مدینه را آن‌گونه خرّم است که گویى گشوده‌اند بر هشت خُلد پنجره‌هاى مدینه را نور جمال حضرت هادى‌ست، اینچنین روشن چو روز کرده فضاى مدینه را ماهى دگر به محور خورشید عشق تافت تا روشنى دهد همه جاى مدینه را... گلبانگ شادى است به گوش فرشتگان امشب رسانده است نداى مدینه را: این ماه جلوه‌‏اى ز جمال محمد است ابن الرضاى دوم آل محمد است ای آسمان ز شرم مَهت را دو پاره کن تکرار معجز نبوی را دوباره کن تا بشکند غرور تو در اوج آسمان ای آفتاب! ماه زمین را نظاره کن از خانۀ جواد دمیده‌ست آفتاب بر مقدمش نثار، هزاران ستاره کن تا سرنهند بیت جوادالائمه را ای جبرئیل سوی ملائک اشاره کن... از کهکشان نور بیاویز سُبحه‌ها هر روز و شب فضائل او را شماره کن این ماه جلوه‌‏اى ز جمال محمد است ابن الرضاى دوم آل محمد است لطف امام هادی و نور ولایتش ما را اسیر کرده به دام محبتش بر لطف بی‌کرانۀ او بسته‌ایم دل امشب که جلوه‌گر شده خورشید طلعتش... ماه تمام و نیمۀ ذی‌الحجّه مطلعش خیر کثیر و کوثر قرآن بشارتش... این است آن امام که ذرات کائنات اقرار کرده‌اند به جود و کرامتش... این است آن امام که دشمن به چندبار رخسار عجز سوده به درگاه عزتش سر تا به پای، عاطفه و مرحمت ولی دشمن به لرزه آمده از برق هیبتش... افزون ز ریگ‌های بیابان عطای او بیش از ستاره‌های درخشان فضیلتش... این ماه جلوه‏‌اى ز جمال محمد است ابن الرضاى دوم آل محمد است آن نازنین که وصف جمالش خدا کند امشب خدا کند که نگاهى به ما کند آن دلنوازِ از دل و از جان عزیزتر باشد که درد جان و دل ما دوا کند... آن محو ذات خالق و بى‌اعتنا به خلق شاید به ما شکسته‌دلان اعتنا کند آن چشمۀ دعا که دعا مستجاب از اوست چون می‌شود به حال دل ما دعا کند؟ پیوند خورده زندگى ما به مهر او این رشته را کسی نتواند جدا کند گویى على به روى محمد کند نگاه چون این پسر به‌ روى پدر دیده وا کند... دیدار او کدورت دل را جلا دهد ایمان او حوائج مردم روا کند... باید رضای خاطر او آورد به دست خواهد ز خود هر آنکه خدا را رضا کند اى یادگار آل محمد! خدا به ما لطفى اگر کند ز طفیل شما کند عالم به خوان رحمت تو میهمان، ولی یک تن نشد که حق نمک را ادا کند... صاحب‌دلى کجاست که چون ابن مهزیار بر دیده خاک پاى تو را توتیا کند... افتاده‌ام به دام بلا، یا ابالحسن! غیر از تو کیست؟ آنکه ز دامم رها کند... ✍مرحوم
🔆متن شبهه : به طرز عجيبى مطمئنم كه، بهشت كسل كننده ترين جاى اين جهان خواهد بود. ترجيح ميدهم به زحل فرستاده شوم؛ يا حتى يك منظومه ى ديگر! بهشتى كه هرسويش را نگاه كنى پر از معلم دينى هاى ملال انگيز و مداح ها و ملا هاى ناصح است. بوى گلاب فضا را پر كرده. مردمانى كه يك عمر از دستشان فرارى بوديم، حال مى بايست تحت عنوان "بهشتيان" تحملشان كنيم. همجنسگرا نيستم كه دلم به حوريان و پوريان خوش باشد. فرشته ى بهشتى نميخواهم. بهشت زمانيست كه همينجا فرشته مان را پيدا كنيم. دلمان را به باغ هاى سر سبز و جوى هاى روان خوش كرده اند. گويى يكبار هم براى تعطيلات به شمال نرفتند. آخر مرد حسابى! يك سر به اروپا بزن! آنجا همه حورى اند. همه جوى ها روان است. فكر نميكردى يك روز تكنولوژى پيشرفت كند و ما آنور آب را هم ببينيم نه؟ بگذريم. توشه ى آخرتتان را پر كنيد از سلام و صلوات. ده هزار تا ازان قنوت ها بخوانيد تا خانه تان را در آنجا از طلا بسازند. چه دهاتى. و من زندگى ميكنم. جهان روشن تر هرچه باشد ازينجا بهتر است 🔆 پاسخ شبهه : ✅تصویر بهشت این نیست که باغی و چشمه ای و حوری باشد. این تصویر یک تصویر اشتباه است. 💡بهشت پاداش اعمال و اعتقادات صالح ما است. خانه ابدی ماست. ✅برای آن که ما بتوانیم تصوری از بهشت داشته باشیم به ما گفته اند آنجا درخت و جوی و ... است اما باز هم گفته اند این یک تصور است از دنیای دیگر. 💡مثل یک جنین؛ چه تصوری از دنیای بیرون از شکم مادر دارد؟ به نظر او بهتر از درون شکم مادر جایی نیست. اما وقتی دنیای بیرون را دید تازه می فهمد چیزی در شکم مادر نداشته است. ما وقتی به بهشت گام می گذاریم تازه می فهمیم چیزی نداشته ایم. میوه آنجا طعمی ورای این میوه دارد. چشمه های آن ابدی و از شیر و عسل و ... هر چه بهشتیان بخواهند پر است. اما بالاتر از این کسب رضایت خداوند است. بله کسب رضایت خالق انسان. همو که سالها تلاش می کنیم تا رضایتش را کسب کنیم و در آن دنیا این خشنودی را از ما ابراز می نماید. ✅بهشت آخرت با شمال ایران یا اروپا فرق دارد! 😊 در بهشت همه چیز ابدی است اما لذت های دنیا یک لحظه یا حداکثر چند ساعت است. 💡اگر کسی از بهترین میوه های دنیا بخورد اگر زیاد بخورد دل درد می گیرد یا دل زده می شود اما آخرت هر میوه چنان تنوع طعمی دارد که لذت خوردن آن تمام نمی شود. 💡بیماری و پیری و مرگ در بهشت نیست. کجای دنیا مرگ و بیماری و پیری نیست. آیا در اروپا کسی که پا به سالخوردگی می گذارید چقدر از زن و شراب و ... لذت می برد؟ مرگ چقدر سخت است؟ بیماری های جانکاه چقدر انسان را اذیت می کند؟ دوری از دوستان و اقوام چقدر انسان را آزار می دهد؟ 💡در بهشت هیچ آزاری نیست. ✅✅ پس وصف بهشت فقط به حور و باغ نیست. ابدیت آن؛ تنوع لذات آن و ... در کجای دنیا به دست می آید؟ بعد هم این دوستان گرامی که بهشت اسلام را قبول ندارند بفرمایند خودشان اگر بخواهند بهشتی ابدی بسازند؛ تصویر آن چگونه است؟ ⁉️ 💠قطعا تصویری که خداوند از بهشت داده بهترین تصویر است.
در کتاب مناقب که به صعصعه بن صوحان اسناد داده است که او به نزد امیرالمؤمنین سلام اللّه علیه داخل شد در وقتی که حضرت ضربه خوردند... گفت ای امیرالمؤمنین تو برتری یا آدم ابوالبشر؟ حضرت فرمودند شخصی خودش را تعریف کند قبیح است ولی خدای تعالی به آدم گفت تو و زوجه ات در بهشت ساکن شوید و هر چه خواستید بخورید ولی نزدیک این درخت نشوید که از ظالمان خواهید بود ولی اکثر چیز هارا خدا برای من مباح قرار داده ولی من ترک کردم و نزدیک نشدم سپس گفت یا امیرالمؤمنین تو برتری یا نوح؟ حضرت فرمودند نوح قومش را نفرین کرد ولی من ظالمان حقم را نفرین نکردم, پسر نوح کافر بود ولی پسران من دو سید اهل بهشت اند گفت تو برتری یا موسی؟ فرمودند خداوند تعالی موسی را به سوی فرعون فرستاد موسی گفت می ترسم که کشته شوم تا اینکه خدا فرمودند نترس که پیش من مرسلین نمی ترسند و گفت خدایا من یک نفر از آنها را کشته ام می ترسم مرا بکشند در حالی که وقتی رسول خدا مرا فرستاد به تبلیغ سوره برائت که در ایام حج بر قریش بخوانم در حالی که من بسیاری از بزرگان آنها را کشته بودم اما به سوی آنها رفتم و آیات را خواندم و نترسیدم سپس گفت تو برتری یا عیسی بن مریم؟ فرمودند عیسی مادرش در بیت المقدس بود وقتی زمان ولادت او رسید شنید گوینده ای می گوید خارج شو که اینجا جای عبادت است نه ولادت در حالی مادرم فاطمه دختر اسد وقتی زمان وضع حمل او نزدیک شد در حرم دیوار کعبه شکافته شد و شنید گوینده ای می گوید داخل شو پس به وسط خانه داخل شد و من متولد شدم و برای احدی قبل و بعد من چنین فضیلتی نیست. الأنوار النعمانية 1/27
سلمان فارسی گوید رسول خدا صلی اللّه علیه وآله فرمود:    من شهر علم هستم و علی صلوات الله علیه درب آن است. همان موقع  خوارج شنیدند  به علی صلوات الله علیه حسادت کردند،ده نفر از سران خوارج را جمع کرد و گفتند هرکدام یک سوال واحد بپرسیم و ببینیم چگونه جواب می دهد اگر جواب واحد داد،می فهمیم که علم ندارد. یکی از آنها آمد پرسید یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟ فرمود: علم بهتر است گفت:به چه دلیل علم برتر است؟ فرمود:زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و عاد و شداد است. آن مرد نزد یارانش آمد و خبر داد کسی دیگر آمد گفت علم بهتر است یا ثروت؟ فرمود: علم بهتر است گفت:به چه دلیل علم برتر است؟ فرمود:زیرا علم تو را حفظ می‌کند،ولی مال و ثروت را تو مجبوری که حفظ کنی آن مرد نزد یارانش آمد و خبر داد  نفر سوم آمد پرسید علم بهتر است یا ثروت؟ فرمود: علم بهتر است گفت:به چه دلیل علم برتر است؟ فرمود:زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است،ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار آن مرد نزد رفقایش برگشت و جواب حضرت را گفت نفر چهارم آمد پرسید علم بهتر است یا ثروت؟ فرمود: علم بهتر است گفت:به چه دلیل علم برتر است؟ فرمود: زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می‌شود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده می‌شود آن شخص برگشت نزد رفقایش خبر داد نفر پنجم آمد پرسید علم بهتر است یا ثروت؟ فرمود: علم بهتر است گفت:به چه دلیل علم برتر است؟ فرمود: زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می‌دانند،ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می‌کنند آن مرد هم برگشت نزد رفقایش و جواب حضرت را اعلام کرد نفر ششم آمد پرسید علم بهتر است یا ثروت؟ فرمود: علم بهتر است گفت:به چه دلیل علم برتر است؟ فرمود: زیرا ممکن است مال را دزد ببرد،اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد آن مرد هم برگشت و جواب حضرت را به رفقایش گفت. نفر هفتم برخواست و آمد پرسید علم بهتر است یا ثروت؟ فرمود: علم بهتر است گفت:به چه دلیل علم برتر است؟ فرمود: زیرا مال به مرور زمان کهنه می‌شود،اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد،پوسیده نخواهد شد آن مرد نزد یارانش آمد و خبر داد نفر هشتم برخواست آمد پرسید علم بهتر است یا ثروت؟ فرمود:علم بهتر است پرسید به چه دلیل؟ فرمود:چون صاحب مال روز قیامت او را حساب و کتاب می کنند بر علیه او ولی صاحب علم روز قیامت برادران خود را شفاعت می کند آن مرد نزد یارانش آمد و خبر داد نفر نهم برخواست آمد پرسید : علم بهتر است یا مال؟ فرمود:بلکه علم گفت:به چه دلیل علم برتر است؟ فرمود: زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می‌کند،اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می‌شود آن مرد نزد یارانش آمد و خبر داد و نفر دهم آمد پرسید علم بهتر است یا ثروت؟ فرمود: علم بهتر است گفت:به چه دلیل علم برتر است؟ فرمود: زیرا ثروتمندان تکبر دارند،تا آنجا که گاه ادعای خدایی می‌کنند،اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع‌اند آن مرد هم برگشت و خبر داد،همه گفتند خدا و رسول او صلی اللّه علیه وآله راست گفته اند که بی شک علی صلوات الله علیه باب همه علوم است امیرالمومنین صلوات الله علیه فرمود:اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من می‌پرسیدند تا زمانی که زنده بودم خسته نمی شدم و ،به هر کدام پاسخ متفاوتی می‌دادم.تا آخر روزگاران بخاطر فضل خدا بر ما. کشکول بحرانی ۱/۵۶ چاپ المکتبة الحیدریة
بخوان لذت ببر و فقط بگو یا علی🙏❤️ عمر به قیصر روم نامه نوشت که یا مسلمان شوید یا مهیای‌ جنگ شوید! قیصر در جواب عمر نوشت، من به همراه این نامه چهار نماینده از چهار دین برای شما فرستادم یکی پیرو عیسی دیگری پیرو موسی ودیگری پیرو داوود و آن یک پیرو ابراهیم خلیل اگر توانستی آن نمایندگان را قانع کنی من شخصا مسلمان شده و کشورم را به شما تسلیم خواهم کرد عمر با چهار نماینده روبرو شد هر چهارتا به اتفاق به عمر گفتند مژده دین شما را در کتب خود داریم و میدانیم که آخرین شریعت تمام کتب ما را میداند و معجزه از پیامبران ما نشان میدهد و ما اکنون منتظریم... عمر به مشاوران خود گفت؛ من شش ماه تمام جان کندم که توانستم سوره بقره را حفظ کنم حال از کتاب اینها بخوانم؟ مشاوران به اتفاق گفتند آنها را به علی واگذار چرا که اگر نتواند انجام دهد رسوا میشود که علی توانایی انجام چهار معجزه و خواندن چهار کتاب آسمانی را ندارد پس به این طریق آبروی علی میرود!😉👺 پس عمر به دنبال مولای ما علی (علیه السلام)فرستاد اما علی علیه السلام فرمود هرکس بامن کاری دارد خودش می آید... اینجا عمر دوباره از مولای ما خواهش کرد پس مولا فرمود هرکس مرا بخواهد اینجا می آید پس با اجبار عمر و مشاورانش و چهار نماینده به نخلستان رفتند مولا در حال آبیاری بود پس عمر جریان نمایندگان را به مولا گفت. مولا علی (علیه السلام) پیرو دین داوود را صدا زد او جلو آمد علی گفت زبور را باز کن صفحه فلان را پیدا کن و شروع کرد به خواندن زبور از حفظ آنهم به صوت داوود نبی پیرو داوود از هوش رفت وی را به هوش آوردند. 😧 پس مولا بیل خود را از دسته جدا کرد و بیل را مانند خمیر در آورد و از آن زرهی بافت پس به پیرو داوود فرمود آیا قانع شدی او با احترام فراوان مرید علی شد.😇 پس مولا پیرو موسی را فرا خواند و به وی گفت کتاب تورات را باز کن فلان صفحه را بیاور و شروع کرد از تورات چند صفحه خواند و دسته بیل خود را بر جازمین انداخت پس چوب همچون عصای موسی به اژدها تبدیل شد که سخت به عمر غضب داشت عمر گفت: ای ابا الحسن الامان پیرو موسی از هوش رفت. پس مولا دست به اژدها برد و دوباره به حالت اولش برگشت و شد دسته بیل پس به پیرو موسی فرمود قانع شدی پیرو موسی فورا به مولا سجده کرد و گفت حقا که تو سرور جهانیانی😇 پس بفرمود آتشی فراوان ساختند حضرت به پیرو ابراهیم گفت فلان صفحه از کتاب خود را باز کن و از کتاب او چند صفحه خواند و قدم زنان وارد آتش شد عمر در پی او رفت اما دامنش آتش گرفت و فورا به عقب برگشت مولا از درون آتش صدازد که ای پیرو ابراهیم قانع شدی؟ او هم چون دیگران سر تعظیم فرود آورد پس به اتفاق وارد قبرستانی قدیمی شدند، حضرت امر کرد گوشه ای از قبرستان را کندند به اندازه زیادی گود شد پس بفرمود ای بنده خدا به اذن خدا بلند شو این علیست که تورا صدا میزند پس صدایی نیامد عمر گفت یا اباالحسن این دیگر از عهده تو خارج است نمیتوانی، پس از چندی هیکلی از زیر خاک سر برآورد و گفت لبیک یا سیدی، آن هیکل آنچنان بزرگ و وحشتناک بود که عمر از هوش رفت و خود را نجس کرد پس ازمولا پرسید ای سرور مومنان امری داشتید مولا فرمود خود را معرفی کن او گفت من در زمان نوح زندگی میکردم متاسفانه به نوح ایمان نیاوردم پس اینگونه تا بحال در عذاب گرفتار بودم من در دخمه ای عذاب میشدم شما مرا صدا زدید تا زنجیر از پای من گشودند طول کشید اما در راه شنیدم به برکت قدوم شما خدا مرا بخشیده پس مولا فرمود بجای خویش بازگرد و شکر بسیار کن پس او دوباره به زیر خاک رفت مولا به پیرو عیسی فرمود انجیل را باز کن فلان صفحه را بیاور و شروع کرد به خواندن انجیل از حفظ تمام چهار نماینده به مولا تعظیم کردند و مسلمان شدند و عمر نامه ای به نمایندگان داد که قیصر باید کشورت را تسلیم کنی پس پیکی از قیصر برگشت و گفت قیصر فرموده تو ارزش نامه نداری پس شفاهی جوابت میدهم زمانی که آن بزرگواری که آبیاری میکرد بر مسند حکومت نشست من هم کشورم را تسلیم میکنم… بحار الانوار ج۱۰ صفحه ۶۰
قاسم بن معاویه گوید که به امام صادق علیه السلام عرض کردم: در حدیثی که مردم (عمری ها) در معراج رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده اند آمده است که در شب معراج در عرش دید که نوشته شده: لا إله إلا الله محمد رسول الله ابوبكر الصديق؟ حضرت فرمود: سبحان الله همه چیز را تغییر دادند حتی این را گفتم: آری. حضرت فرمودند: به درستی که خداوند عزوجل وقتی عرش🎊 را آفرید بر روی آن مکتوب داشت که: لا إله إلا الله، محمد رسول الله، علی أمیر المؤمنین و هنگامی که آب💧 را آفرید در مجرای آن مکتوب داشت که: لا إله إلا الله، محمد رسول الله، علی أمیر المؤمنین و هنگامی که ⚡️کرسی را آفرید در ستون های آن مکتوب داشت که: لا إله إلا الله، محمد رسول الله، علی أمیر المؤمنین و هنگامی که✨ لوح را آفرید در آن مکتوب داشت که: لا إله إلا الله، محمد رسول الله، علی أمیر المؤمنین و هنگامی که 💫اسرافیل را آفرید بر پیشانی او مکتوب داشت که: لا إله إلا الله، محمد رسول الله، علی أمیر المؤمنین و هنگامی که 💫جبرئیل را آفرید بر پاهای او مکتوب داشت که: لا إله إلا الله، محمد رسول الله، علی أمیر المؤمنین و هنگامی که🪐 آسمان ها را آفرید در اکناف و نواحی آن مکتوب داشت که: لا إله إلا الله، محمد رسول الله، علی أمیر المؤمنین و هنگامی که 🌖زمین ها را آفرید در طبقات آن نگاشت که: لا إله إلا الله، محمد رسول الله، علی أمیر المؤمنین و هنگامی که 🏔کوه ها را آفرید در رأس هرکدام مکتوب داشت که: لا إله إلا الله، محمد رسول الله، علی أمیر المؤمنین و هنگامی که ☀️خورشید را آفرید بر آن مکتوب داشت که: لا إله إلا الله، محمد رسول الله، علی أمیر المؤمنین و هنگامی که 🌙ماه را آفرید بر آن نگاشت که: لا إله إلا الله، محمد رسول الله، علی أمیر المؤمنین پس هرکدام از شما که می گوید: «لا إله إلا الله، محمد رسول الله» بلافاصله بگوید:«علی أمیر المؤمنین» الإحتجاج، جلد ١، صفحه ۲۰۹-۲۱۰
بعد از نماز آقاهه توی بلندگو می گه: می خوام کسی رو بهتون معرفی کنم که قبلا دزد بوده، مشروب و مخدرات مصرف می کرده و هر كثافت كاری مي كرده ولی خدا در این ماه مبارک رمضان اونو هدایت کرده و همه چی رو گذاشته کنار.😍😍😔 بعد گفت: بیا فلانی میکروفن رو بگیرو خودت تعریف کن که چه جوری توبه کردی.😳😳 طرف اومد گفت: من يه عمر دزدی می کردم، معصیت می کردم، خدا آبروم رو نبرد، اما از وقتی توبه کردم این واسم آبرو نذاشته😂😂 در قرآن میفرماید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسی رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ای کسانی که ایمان آورده اید، بسوی خدا توبه کنید، توبه ای خالص، امید است (با این کار) پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغهایی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است، وارد کند. (سوره تحریم📖،آیه ۸⚡️) 🔹نَصوح از "نُصح" به معنای خلوص و صدق است، و گاهی به معنای محکمی نیز آمده است. در تفاسیر برای توبه نصوح مواردی آمده است، از قبیل: پشیمانی، استغفار، ترک گناه و تصمیم بر ترک در آینده، ترس از پذیرفته نشدن، گناه را در برابر خود دیدن و شرمنده شدن، گریه، و.... 🔹این آیه شرایط به ما میگوید: توبه واقعی و خالصانه باشد نه فقط لقلقه ی زبان. توبه نزد خدا باشد نه افشای گناه نزد دیگران؛ توبه زمان و مکان خاصی ندارد؛ نباید مغرور شد به اینکه صد در صد توبه ما قبول شده [زیرا در این صورت راه را برای انجام گناه هموار کرده ایم] بلکه باید امیدوار به رحمت خدا بود و تقوا داشت.
استاد انصاریان در ادامه سخنان خود به حکایت شیرین دیگری با محوریت مولا علی بن ابیطالب اشاره کرد و حکایت را اینگونه نقل کرد: *طلبه‌ای که به لوستر‌های حرم امیرالمؤمنین (ع) اعتراض داشت یکى از طلبه‌هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیرقابل تحملى بود. روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) عرضه مى‌دارد: شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل‌هاى بى‌بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده‌اید، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم؟! شب امیرالمؤمنین (ع) را در خواب مى‌بیند که آن حضرت به او مى‌فرماید: اگر مى‌خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فیجیل (نوعی سبزی) و فرش طلبگى است و اگر زندگى مادى قابل توجهى مى‌خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد به خانه فلان کس مراجعه کنى، چون حلقه به در زدى و صاحب‌خانه در را باز کرد به او بگو‌: به آسمان رود و کار آفتاب کند. پس از این خواب، دوباره به حرم مطهر مشرف مى‌شود و عرضه مى‌دارد: زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى‌دهید؟! بار دیگر حضرت را خواب مى‌بیند که مى‌فرماید: سخن همان است که گفتم، اگر در جوار ما با این اوضاع مى‌توانى استقامت‌ورزى اقامت کن، اگر نمى‌توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: به آسمان رود و کار آفتاب کند. پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن، کتاب‌ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى‌رساند و اهل خیر هم با او مساعدت مى‌کنند تا خود را به هندوستان مى‌رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى‌گیرد. مردم از اینکه طلبه‌اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد، تعجب مى‌کنند. وقتى به در خانه آن راجه مى‌رسد در مى‌زند، چون در را باز مى‌کنند، مى‌بیند شخصى از پله‌هاى عمارت به زیر آمد، طلبه وقتى با او روبرو مى‌شود، مى‌گوید: به آسمان رود و کار آفتاب کند. فوراً راجه پیشخدمت‌هایش را صدا مى‌زند و مى‌گوید: این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى‌اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس‌هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید. مراسم به صورتى نیکو انجام مى‌گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى‌شود. فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف، چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پرزینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند. از شخصى که کنار دستش بود، پرسید: چه خبر است؟ گفت: مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است. پیش خود گفت: وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است. هنگامى که مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد. همه به احترامش از جاى برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست. او نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت: آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى‌شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم و همه مى‌دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است؛ یکى از آن‌ها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى‌بندم و شما اى عالمان دین، هم‌اکنون صیغه عقد را جارى کنید. چون صیغه جارى شد طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود، پرسید: شرح این داستان چیست؟ راجه گفت: من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (ع) شعرى بگویم، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم. به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم. مصراع گفته شده آن‌ها هم چندان مطلوب نبود. به شعراى ایران مراجعه کردم. مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى‌زد. پیش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (ع) قرار نگرفته است؛ لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید، نصف دارایى‌ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او درآورم. شما آمدید و مصراع دوم را گفتید. دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است. طلبه گفت: مصراع اول چه بود؟ راجه گفت: من گفته بودم: به ذره، گر نظر لطف، بوتراب کند، طلبه گفت: مصراع دوم از من نیست، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (ع) است. راجه سجده شکر کرد و خواند: به ذره گر نظر لطف بوتراب کند/ به آسمان رود و کار آفتاب کند. وقتى نظر کیمیا اثر حضرت مولا، فقیر نیازمندى را اینگونه به ثروت و جاه و جلال برساند، نتیجه نظر حق، در حق عبد، چه خواهد کرد؟ به آسمان رَوَد و کار آفتاب کند
یادتان هست نوشتم که دعا می‌خواندم داشتم کنج حرم جامعه را می‌خواندم از کلامت چه بگویم که چه با جانم کرد محکمات کلمات تو مسلمانم کرد کلماتی که همه بال و پر پرواز است مثل آن پنجره که رو به تماشا باز است کلماتی که پر از رایحۀ غار حراست خط به خط جامعه آیینۀ قرآن خداست عقل از درک تو لبریز تحیر شده است لب به لب کاسۀ ظرفیت من پر شده است همۀ عمر دمادم نسرودیم از تو قدر درکِ خودمان هم نسرودیم از تو من که از طبع خودم شکوه مکرر دارم عرق شرم به پیشانی دفتر دارم شعرهایم همه پژمرد و نگفتم از تو فصلی از عمر ورق خورد و نگفتم از تو دل ما کی به تو ایمان فراوان دارد شیرِ در پرده به چشمان تو ایمان دارد بیم آن است که ما یک شبه مرداب شویم رفته رفته نکند جعفر کذاب شویم * * تا تو را گم نکنم بین کویر ای باران دست خالیِ مرا نیز بگیر ای باران من زمین‌گیرم و وصف تو مرا ممکن نیست کلماتم کلماتی‌ست حقیر ای باران یاد کرد از دل ما رحمت تو زود به زود یاد کردیم تو را دیر به دیر ای باران نام تو در دل ما بود و هدایت نشدیم مهربانی کن و نادیده بگیر ای باران ما نمردیم که توهین به تو و نام تو شد ما که از نسل غدیریم، غدیر ای باران پسر حضرت دریا! دل ما را دریاب ما یتیمیم و اسیریم و فقیر ای باران سامرا قسمت چشمان عطش‌خیزم کن تا تماشا کنمت یک دل سیر ای باران ✍ 🔻
شده‌ام بر آن که پری زنم به هوات یا علی النقی سفری کنم و سری زنم به سرات یا علی النقی به هوات تازه کنم نفس، به سرات آیم از این قفس برسم به مأمن آسمان رهات یا علی النقی هله ای قلم تو شروع کن، ز درون درآ و طلوع کن بنویس سر در مشق‌های سیات یا علی النقی بنویس دست مِداحتم نرسد به عرش فضائلت شود آب‌های جهان اگر که دوات یا علی النقی بنویس اوج کدام دم، برسد به وسعت آن قلم که دمیده جامعه‌ای بدان جلوات یا علی النقی تو همان تجلّی ایزدی، که به شکل بنده درآمدی و سروده‌ای غزل از زبان خدات یا علی النقی و به استناد زیارتت، تو و اهل بیت نبوتت شده‌اید رب جلی ولی به صفات یا علی النقی ز عدم وجود درست کن، ز نبود بود درست کن و به شیر جان بده با مسیح نگات یا علی النقی منم آشنای قدیم تو، ز دیار عبدالعظیم تو که سلام می‌دهمت به شوق لقات یا علی النقی نَبُود به بودن تو غمم، به‌خدا که حر جهنمم که گرفته‌ام به ولات برگ برات یا علی النقی بگذار کعبه‌ی سامرا، قدمی طواف کنم تو را سر خویش را بزنم به کوی منات یا علی النقی ✍ 🔻
از ابتدا گِل من را خدا مطهر کرد و بعد عشق تو را در دلم مقدر کرد زلال ناب ولایت به جان من نوشاند سپس تمام دلم را به نام حیدر کرد ز خاک چادر زهرا سرشت قلبم را زلال اشک مرا از تبار کوثر کرد سپس کمی نمک روضه در وجودم ریخت به عطر سیب حسینی مرا معطر کرد مرا اسیر غزل‌های چشمتان می‌خواست نگاه روشنتان را کمیت‌پرور کرد به من اجازه بده تا که شاعرت باشم دوباره یک سحر جمعه زائرت باشم همیشه می‌وزد از مرقدت نسیم بهشت پر است صحن و سرای تو از شمیم بهشت کنار گنبد و گلدسته‌های تو پیداست شکوه عرش خدا، شوکت عظیم بهشت عبور می‌کند از صحن آسمانی تو مسیر روشن حق، راه مستقیم بهشت همین که چشم من آقا به چشم تو افتاد شدم اسیر نگاهت، شدم مقیم بهشت دوباره شوق زیارت، دوباره شوق حرم... منم «کبوتر» صحن تو، «یا کریمِ» بهشت کبوتری شده این دل، شده هوایی تو شده‌ست مثل گدایان سامرایی تو بخوان زیارت پر محتوای «جامعه» را بخوان که خوب بفهمم بهای «جامعه» را طنین «اِن ذُکرَ الخیر...» می‌رسد هر دم بخوان و شرح بده آیه آیه «جامعه» را دوباره ذکر لبانم «کلامُکُم نور» است ببار بر دل من روشنای «جامعه» را دلی که مشتری جامعه‌کبیرۀ توست نمی‌خرد همه رنگ و ریای جامعه را بیا بخوان دلم امشب: «وَ فَرَّجَ عَنَّا» بخوان از عمق وجودت خدای جامعه را خدا! کدام خدا؟ او که بردمش از یاد! هم او که می‌شنود ربنای جامعه را هم او که می‌شنود، او که می‌دهد پاسخ دعای خسته‌دلان را، دعای جامعه را قسم دهیم خدا را به نام و یاد علی رها شود دگر از هر بلا، بلاد علی به غیر وادی عشق تو نیست وادی ما ولایت تو مبانی اعتقادی ما شکوه مکتب شیعه رهین همت توست کلام و فلسفه و فقه اجتهادی ما میان چشم تو آیات فتح را دیدیم به‌پاست با مددت نهضت جهادی ما اگر کم از تو و جود و جلال تو گفتیم حساب کن همه را پای کم‌سوادی ما همیشه نور هدایت چراغ محفل ماست به لطف این که تو هستی امامِ هادی ما تویی تو هادی اُمَّت، تویی اباالمهدی دعا کن از سفر آید دگر منادی ما کسی که بی گل رویش در این زمستان‌ها گرفته رنگ خزان، روزهای شادی ما کسی که می‌شنود این جهان ندایش را صدای روشن او، عطر آشنایش را بخوان مرا که به عشق تو مبتلا باشم بخوان مرا که هوایی سامرا باشم غریب آمده‌ام از ولایت غربت مرا به اسم صدا کن، که آشنا باشم مرا اسیر خودت کن، که این دو روزۀ عمر ز رنگ و بوی تعلق دگر رها باشم بیا به خانۀ دل، این دلی که خانۀ توست بیا که زائر تو... زائر خدا باشم چه می‌شود که شب جمعه زائر صحنت... چه می‌شود سحر جمعه نینوا باشم دو قطره اشک شوم در طواف شش‌گوشه که خاکبوس دو مشهد، دو کربلا باشم خوشا هوای رسیدن خوشا هوای حسین خوشا کسی که رسیده به کربلای حسین ✍ 🔻
ای قبله‌گاه اهل ولا سامرای تو بالاترین عبادت شیعه ولای تو هم نور داده بر همه درس هدایتت هم رهنمای ماست سراج‌الهدایِ تو آئینه‌ی رسول خدایی و دیده‌اند روی خدا به روی محمّدنمای تو بیگانه با خداست به حقّ خدا قسم آن‌کو در این جهان نبود آشنای تو نزدیک‌تر ز جان منی ای عزیز دل هرچند دورم از حرم با صفای تو وقتی قدم به برکه‌ی شیران گذاشتی صورت گذاشت شیر درنده به پای تو دستی ز دل برآر و دعا کن به جان ما ای جان گرفته جانِ دعا با دعای تو حتّی اگر به گِرد حرم آورم طواف باشد دلم به جانب صحن و سرای تو بیمار کن مرا که شفا یابم از دمت ای چشم صد مسیح به دارالشّفای تو کوری، بِه از ندیدن روی خدا نما لالی، بِه از نگفتن مدح و ثنای تو بالاتری از این که بگویند سیدی باشد هزار حاتم طایی گدای تو ای از ازل به عالم و آدم امامتت ما را گدای سامره کن از کرامتت ✍ 🔻
●تا هستم من اسیر تو ندارم میل آزادی نوشته روی قلب من مدد یا حضرت هادی ■تو رگات خون علی رو داری مقتدای همه عاشقایی واسه نوکرای تو همین بس پاره ی دل امام رضایی ★فلک مجنونته دلم مدیونته دعای حضرت زهرا بلا گردونته امیر سامرا شه ارض و سما یه روزی جونمو میدم زیر پای شما ♢یا هادی مدد یا هادی.. ❣❣❣❣❣❣❣ ●قسم که خون تو رگ هام به عشقت داره میجوشه شبیه حرم ارباب ضریحت شده شیش گوشه ■سامرای تو برام بهشته آسمون دور سرت میگرده این دعای جامعت آقاجون کار تیغه ی حیدر و کرده ‌★چشمام دریای نیل دلم گشته دخیل غلام حلقه به گوش تو شده جبرئیل تویی آرامشم به عشقت دلخوشم گدای سامره هستم تا نفس میکِشَم ♢یا هادی مدد یا هادی... ❣❣❣❣❣❣❣ ●میدونی دوست دارم آقا،میون نوکرات جاشم خودت یه کاری کن واسم، محرم کربلا باشم ■رو بروی حرم علمدار آرزومه که بازم بشینم توی بارون چشام دوباره گنبد حرمشو ببینم ‌★حسین تاب و تبم همینه مذهبم که من دیوونه ی سالار بی بی زینبم فدای کربلات شدم مست نگات دلم تنگه برای دیدن صحن و سرات ♢اربابم حسین اربابم... ❣❣❣❣❣❣❣
.👆 به آوای جلی میخونیم از اوصاف علی میخونیم هر چی میگیم ما نمیشه حتی نمی ازین دریا ۲ با یه نظر زر کرده ابوذر رو کی میدونه جایگاه قنبر رو میثم شد شُهره به عشق مولا سلمان شد قطره توی این دریا اذون گفت بلال باشور و باحال بلند و رسا علی ولی الله قبوله اعمال فاطمه خوشحال وقتی میگیم ما علی ولی الله علی ولی الله ع ازاین شور و شعف سرشارم من از شوق نجف سرشارم باپای دلم به سمت حرم قدم برمیدارم شیرین بود روزو شبی که شد سپری تو شهر نجف تو خونه ی پدری حس و حال زائرا چه دیدنی بود اونجا ذکر یاعلی شنیدنی بود صدای اذون زمین و زمون میگن یک صدا علی ولی الله رو به رو ایوون زیره آسمون میگن عاشقا علی ولی الله علی ولی الله ع مثل شیر شجاع میجنگه برا دین خدا میجنگه توی کارو زار یمین و یسار توی مشت کرار حماسه یعنی هر حمله‌ی حیدر پیغمبر قرصه دلش به این یاور خیبر شاهده که خشم مولا چیکار کرد با قلعه‌ی یهودی ها عدو پشیمون لرزون و گریون میکنه غوغا علی ولی الله جاری شد خون میون میدون محشر کبری علی ولی الله علی ولی الله ع
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. جشن و سرور شیعیان آمده عید امیر مؤمنان آمده وه چه دلپذیر است موسم غدیر است دمیده انوار هدایت علی شده شاه ولایت یا علی و یا علی و یا علی غدیر خم وادی سینا شده نور الهی متجلی شده چنین گفته احمد به فرمان سرمد علی امیر و جانشین است به خاتم نبی نگین است یا علی و یا علی و یا علی شکر خدا که من حلال زاده ام دل به تولای علی داده ام زلطف داوری من شدم حیدری علی که چون بدر تمام است در دو جهان مرا امام است یا علی یا علی و یا علی .
. قرائت کن قاری نمیشه تکراری میجوشه این چشمه تو قرآنِ جاری الیوم  اکملت لکم دینکم وحیُ   آیه ای برای مردم گفتن  اینو برا بار چندم علی مولاست روشنه مثل روز   دشمنه کینه توز نمیتونه با امر حق مقابله کنه نور حق آشکار    کافیه که یه بار آدم نگاه به آیه ی مباهله کنه یاعلی یاعلی ع دادن این دلهارو به دست دلدارو خداهم دوست داره محب مولا رو سجده  ها داره شکر این نعمت نعمت   یعنی این عشق و ولایت مولا    شاهه ما هممون رعیت امام ماست در فراز و فرود  درقیام و قعود ذکر دلارام لب عاشقا یاعلی مدیون مادریم  کرد دعا نوکریم فقط ما میتونیم بگیم یااباناعلی یاعلی یاعلی ع ذوالفقار سرمسته سر میزد پیوسته تو همین حال یکی در میرفت آهسته لرزید   تن دشمن با فریادش دشمن  به غلط کردن افتادش هیچ وقت  تاریخ نمیره از یادش علی یکتاست حافظ دین علی  یار مسکین علی نبود و نیست کسی شبیه علی توجهان توی میدون دلیر   همنشین با فقیر میمونه اسمش تا ابد جاودان تو اذان یاعلی یاعلی ع ..
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. مهم اینه محب مولاییم کار نداریم با دشمن غاصب عنوان صحیفه المؤمن حب علی ابن ابی طالب این محبت باعث فلاح و رستگاریه ما گداشیم  بالاتر ازاین چه افتخاریه مثل مولا  مقام شیعه شم انحصاریه هر چی به مولا منتسب باشه میشه باارزش سنگ میشه دُرّو ابرو دار دو عالم عبدش هر کسی دل داد به علی نشد دچار لغزش یاعلی مولا قیمتیه این عشق پاک و ناب نمیشه که نصیب اجانب عنوان صحیفه المؤمن حب علی ابن ابیطالب بهره منده از تو کرامتت حتی عدو واسه عاشق مردنِ برای تو شد ارزو مطمئنیم  وقت مردن باتو میشیم روبرو ماکه میدونیم شامل عنایت خاص تو ایم هرچیکه باشیم هرجایی بریم بازم واسه توایم میدونی خیلی عاشق حسین و عباس توایم یاعلی مولا عصاره فضائل حیدر سلام برتو ای عبد صالح عموی مهربون خیامو میون میدون قمره فاتح یا ابولفضل ذکر روی لب هر پیرو جوون زائریم باز ازمسیر دور قبول کن ازمون هر کی واست بمیره نمیشه هیچوقت پشیمون با دم و ذکرت شده غوغایی تو هیات برپا تشنه ی عشقیم  کیه بهتراز تو آقا سقا ارادتمندن جور دیگه ای به تو نوکر ها یاابوفاضل .
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. سرود عیدغدیر باکمک ازیک مثنوی مرحوم عباس خوش عمل وابیاتی ازاستادسازگار🌸🌸 ای شرف عالم وآدم علی یاعلی مردخداشاه مکرم علی یاعلی تابه ابدازتوزنم دم علی یاعلی وارث پیغمبرخاتم علی یاعلی مست تولای توام یاعلی خاک کف پای توام یاعلی یاعلی مولاعلی مولاعلی 🌸🌸🌸🌸 ای که به عالمی توهستی امیر یاعلی ای که تویی صاحب خم غدیر یاعلی مثل نبی وفاطمه بی نظیر یاعلی نام دل آرای شمادلپذیر یاعلی به به ازاین مرحمت مادری حیدری ام حیدری ام حیدری یاعلی مولاعلی مولا علی 🌸🌸🌸🌸 برشرف وقدرشماآفرین یاعلی ذکرعلی علی بوددلنشین یاعلی نیست به غیرازتونبی راقرین یاعلی منتخب ومنتصب وجانشین یاعلی فارغ ازاین بی هدفی کن مرا مثل امینی نجفی کن مرا یاعلی مولاعلی مولاعلی 🌸🌸🌸🌸 گوش فلک غرق صدای توبود یاعلی خلقت عالم زبرای توبود یاعلی دردل هرکس که ولای توبود یاعلی شامل الطاف خدای توبودیاعلی من به تولای علی زیستم شکرخدا راعمری نیستم یاعلی مولاعلی مولاعلی 🌸🌸🌸🌸🌸 ماهمه نابودوتوبودی علی یاعلی رازخدارمزوجودی علی یاعلی روح عبادات وسجودی علی یاعلی خلق خداراتوشهودی علی یاعلی روزوشبم رابه توسرمی کنم لعن ابوبکروعمرمیکنم یاعلی مولا علی مولاعلی 🌸🌸🌸🌸🌸 کیست بغیرازتومرادهمه یاعلی یاکه رسدجزتوبه دادهمه یاعلی زدشمنان نمی کنم واهمه یاعلی لعن کنم به قاتل فاطمه یاعلی بودبه روزوشبم این زمزمه لعن علی عدوکِ فاطمه یاعلی مولا علی مولا علی .
. اظهر و من الشمس فضائلِ علی حقیقتا افضل الافاضل علی نور دل و زینت محافل علی تعظیم کرده عالم مقابل علی ما سر در نمیاریم کی بوده مولای ما شده مشق ملائک نوشتن از این آقا از اول علی برگزیده بوده نورش رو خدا آفریده بوده چهره ای زیبا خدا تا حالا مثل این آقا نکشیده بوده الحمدلله که مولامی بحث نداریم سره برتریه علی مبرهنه روشنه رهبریه علی برای خدا عجب مظهریه علی ثابت شد تو غدیر سروریه علی نمیده تشخیص حقُ چشم کور منافق نداریم کار با بقیه خلائق هر چی لایق جاداره سر از سجده بر نداریم با حب علی ما که رستگاریم واسه ما لذت. داره این نعمت نمیخوایم جنت ما علی رو داریم الحمدلله که مولامی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 😭 باز هم جمعه رسیده است کجایی آقا کاش می شد که تو امروز بیایی آقا یک نشانی بده از خیمه ی خود، دلتنگم حق بده، خسته ام از درد جدایی آقا هم نشد محرم چشمم، رخ زیبای تو هم به گوشم نرسید از تو صدایی آقا تو بیا دیدن من، چون که شکسته بالم مرغ قلبم شده سمت تو هوایی آقا درد هجران تو را نیست طبیبی لازم تو فقط مرهم زخم دل مایی آقا از تو ای قبله ی حاجات  ِهمه می خواهم که دعا بر فرج خود بنمایی آقا شده ای خاک نشین؛ بین کدامین صحرا من نبینم که چنین غرق جفایی آقا من نبینم پسر فاطمه خون گریه کنی خسته از روضه ی هر صبح و مسایی آقا همه ی عمر  ِتو در غربت  ِجانکاه گذشت بی امان، خون جگر از صبر و رضایی آقا روز جمعه ست،دوباره دل تو عاشوراست باز هم قلب تو شد کربوبلایی آقا روز جمعه شده و باز تو یاد داغ  ِ غارت پیرهن و کهنه عبایی آقا من بمیرم که تو هر صبح و مساء دل خون از روضه ی بزم می  ِشام بلایی آقا گفت زینب: لب  ِ زخم تو نمی خواهد چوب من نبینم که تو در طشت طلایی آقا ✍
گفت: «سُرّ من رَأی»، ترجمان «سامرا»ست من ولی دلم گرفت... این حرم چه آشناست چون نجف شکوهمند؛ چون مدینه رازدار داستان آن ولی، داستان کربلاست... ماهِ تا ابد تمام! السلام یا امام! ذکر ما علی‌الدّوام، گریه‌های بی‌صداست آنچه بر زبان ماست، نام مهربان توست آنچه بر زبان توست، اسم اعظم خداست از زمان کودکی، در پی‌ات دویده‌ایم از همه شنیده‌ایم، گَرد راه تو شفاست باغ‌هایی از بهشت، گوشه‌ی عبای توست این عبای مصطفی، این عبای مرتضی‌ست ای هدایت نجیب! آسمانیِ غریب! مضطریم و منتظر، یادگار تو کجاست...؟ ✍