#مناجات_مهدوی_حضرت_قاسم_بن_الحسن_علیهماالسلام2
#شب_ششم_محرم
از بعد رفتنت دل ما را چه ها شده
جان ها به لب رسیده و غرق بلا شده
دیگر بیا و خیمه ی خود را نشان بده
بنگر که شیعه بی تو به مرگش رضا شده
تقصیر ماست غیبت طولانی ات، درست
شیعه به داغ هجر تو بی اعتنا شده
ای کاش درد دائم ما می شد این سوال
مولای ما مقیم بیابان چرا شده؟؟؟
با نیت ظهور تو مجلس گرفته ایم
تدبیر ما برای ظهورت دعا شده
آقا مدینه رفته ای یا شهر کربلا
روضه برای حضرت قاسم به پا شده
پیچیده است ناله ی اهل حرم بیا
ای منتقم، عروسی قاسم عزا شده
داماد کربلا زده فریاد: العجل
وقتی که عضوعضو تنش جابجا شده
شانه زده به موی سرش، پای اسبها
با خون، تمام پیکر پاکش حنا شده
بر روی دست خون خدا،دست وپا زده
بنگر که قد کشیده، پر از ردّ پا شده
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#مناجات_مهدوی_حضرت_قاسم_بن_الحسن_علیهماالسلام1
#شب_ششم_محرم
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
ای امید هل أتی'،یا حجت بن العسکری
وارث خون خدا ،یا حجت بن العسکری
یابن طاها العجل،شیعه شده بی تو ذلیل
یا معزّالاولیا ،یا حجت بن العسکری
نیست غیر از تو کسی،لایق برای رهبری
شیعیان را مقتدا ،یا حجت بن العسکری
از چه طولانی شده شام فراق روی تو
می رسد کی انتها ،یا حجت بن العسکری
شد جهنم این جهان، بی تو برای شیعیان
ای بهشت قلب ما، یا حجت بن العسکری
ای شه صحرانشین،خیمه به خیمه گشته ام
در کجا جویم تو را،یا حجت بن العسکری
هیئتت برپا شده ،آقا بیا روضه بخوان
صاحب این روضه ها،یا حجت بن العسکری
سوز دل را تازه کن مجلس برای قاسم است
آن عزیز مجتبی،یا حجت بن العسکری
بی زره رفت و شده، بال و پرش از کینه ها
زخمی از سنگ جفا ،یا حجت بن العسکری
ارباً اربا شد تنش ،آن پیکر صد پاره اش
مانده زیر دست و پا ،یا حجت بن العسکری
شد میان ازدحام و زیر نعل اسب ها
عضوعضوش جا به جا ،یا حجت بن العسکری
قد کشیده قاسم و قامت کمان شد جدّ تو
شد به راه او فدا ،یا حجت بن العسکری
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_ششم_محرم_حضرت_قاسم_ابن_الحسن_علیهالسلام
خواستم وقتِ تقلایِ تو با شم که نشد
با کمی آب پذیرایِ تو باشم که نشد
هم جوانمُردهام و هم که خجالت زدهام
کاش میشد که فقط جای تو باشم که نشد
باد انداخت نقابت حسنم را دیدم
خواستم گرمِ تماشای تو باشم که نشد
سیزده سال برایت پدری کردم حیف
وقت آن بود که بابایِ تو باشم که نشد
آمدی ناله کنی روی لبت نعل زدند
آمدم موقعِ بلوای تو باشم که نشد
سیزده بار تو را نعل بهَم زد ، گفتم
مانع خُردیِ اعضای تو باشم که نشد
تا سرِ شانهام انداختمت باز شدی
خواستم قدِّ سراپای تو باشم که نشد
(حسن لطفی)
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_ششم_محرم_حضرت_قاسم_ابن_الحسن_علیهالسلام
سنگها بر سرِ تو مرثیه خوانی کردند
نیزهها زار زدند اشک فشانی کردند
فصلِ خندیدنِ تو بود نه گُل چیدنِ باد
چهرهات را چقدر زود خزانی کردند
نجمه در خیمه رویِ دامن زینب اُفتاد
عمه را اینهمه زخمِ تو کمانی کردند
پا مکش روی زمین ، جان به لبم آورده
آنچه با روی تو نامردمِ جانی کردند
تا که دیدند یتیم حسنی خندیدند
دوره کردند و چه بد سنگ پرانی کردند
هرچه کردند حریفت نشدند و آخر
تشنگی و نظر و نیزه تبانی کردند
خوب پیداست از این وضعِ بهم ریختهات
اسبها رد شده و سینه تکانی کردند
(حسن لطفی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_ششم_محرم_حضرت_قاسم_ابن_الحسن_علیهالسلام
روزی ما سر هر سفره به نامِ حسن است
تا کرم بین مقیمینِ مَقام حسن است
هرکه مجنون حسین است خودش میداند
که حسینی شدهی دست امام حسن است
از خرابات بقیع تا به خدا راهی نیست
همت باده کشان از لب جام حسن است
در جمل بین جوانان علی کاری کرد
همه گفتند فقط سکه به نام حسن است
گفت لایومک فقط کرببلا دیده شود
همهی معجزهها پشت کلام حسن است
صلح او صلح حسین است به زهرا سوگند
کربلایی هم اگر هست قیام حسن است
حسنیهای حرم هول قیامت دارند
کربلا دید زمین زیر لگام حسن است
خیمهی آل حسن حلقهی انگشتر بود
مسند عمهی سادات خیام حسن است
تا سرِ ازرق شامی و یلانش را زد
قاسمش گفت که این تازه سلام حسن است
(حسن لطفی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_ششم_محرم_اول_جلسهای
تا دخیلِ پَرِ دامان حسن میگردیم
خیس از شُرشُرِ بارانِ حسن میگردیم
ماه و خورشید به دورِ سرمان میچرخند
تا که دورِ سرِ طفلانِ حسن میگردیم
اَشهدُ اَنَّ حسن قبلِ تولد گفتیم
ما در اسلام ، مسلمانِ حسن میگردیم
ما دوصد بار اگر باز به دنیا آییم
باز هم مومنِ قرآنِ حسن میگردیم
نوبتِ ما نشود ، بسکه ملائک هستند
لطف زهراست که قربانِ حسن میگردیم
نذری ماه محرم همه لطفِ حسن است
ما حسینی فقط از نانِ حسن میگردیم
مذهبِ عشق تماشای حسین است و حسن
در بهشت آنِ حسین آنِ حسن میگردیم
از حسین است که بالای حسن داد کشید
ما اگر پاره گریبان حسن میگردیم
همه جا رفته و گشتیم همین فهمیدیم
همهی عمر در ایرانِ حسن میگردیم
آرزو نیست رجز نیست یقینم این است
همه یک روز در ایوان حسن میگردیم
(حسن لطفی)
🎵قاسم از خیمه میرود میدان
#واحد
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
قاسم از خیمه میرود میدان
نجمه آورده آینه قرآن
رَوَد آن که مه سحرم بود
گل باغ حسن پسرم بود
خدا خدا خدا خدا یتیمم رفت
****
مادرش کرده شانه مویش را
بوسه باران کرد عمه رویش را
گل لاله باغ حسن رفت
ز پیش به خدا دل من رفت
خدا خدا خدا خدا یتیمم رفت
****
مزد پیروزی بر عدو خواهد
جرعه آبی از عمو خواهد
گل من ز تو با خبرم من
به خدا ز تو تشنه ترم من
خدا خدا خدا خدا یتیمم رفت
****
در کجایی تو ای گل پرپر
بدرقه کردی شاید از اکبر
به جنان برو ای چشم آرا
بنشین به بر گل لیلا
خدا خدا خدا خدا یتیمم رفت
*
بهر تو برپاست مجلس شادی
نیزه ها ریزد نقل دامادی
جگرم ز غمت شده پاره
تو فتاده و جمله سواره
خدا خدا خدا خدا یتیمم رفت
*
لاله گون بینم سمبل قاسم
در کف قاتل کاکل قاسم
خدا خدا خدا خدا یتیمم رفت
مه من ز چه روی زمینی
به بر عمو از چه نشینی
خدا خدا خدا خدا یتیمم رفت
➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
وای امانتی مجتبی (زمزمه)
بانوای: حاج میثم مطیعی
#_شب_ششم
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
وای امانتی مجتبی
راوی میگه دیدم، قاسم وقت رفتن
پوشیده بود ای وای، تنها یک پیراهن
راوی میگه دیدم، مولا چه غمگینه
وقتی قاسم رو اسب، با سختی میشینه
«وای، امانتی مجتبی
وای، ای وای»
راوی میگه دیدم، بین اون جمعیت
قاسم از رو مرکب، تا افتاد با صورت
حمله کردن سمتش، وقتی که ضربه خورد
دیدم اومد مولا قاسم رو با خود برد
«وای، امانتی مجتبی
وای، ای وای»
راوی میگه دیدم توو آغوش مولا
پاهاشو میکشید قاسم روی خاکا
دیدم دیدم قدش هم قد مولا شد
دیدم خیلی بیشتر قد حسین تا شد
«وای، امانتی مجتبی
وای، ای وای»
راوی میگه اما دیدم توو قتلگاه
مولا تنها بود و میکشید از دل آه
راوی میگه دیدم تا افتاد با صورت
اومدن کوفیها تنها واسه غارت
«وای، امانتی مجتبی
وای، ای وای»
شاعر: امیررضا یزدانی
نغمه پرداز: سید مهدی سرخان
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
به نام خدای زمان و زمین
به نام علی شیر شیرآفرین
به نام حسن معزالمومنین
به نام نامی حسین شاه دین
از نژاد شیران صف شکن
از نسل و از تبار شاه شیرین سخن
در میدان مردِ مردِ هر جنگ تن به تن
من هستم قاسم ابن الحسن
این خبر را برسانید به اغیار
بگویید که آمد نوه ی حیدر کرار
بگویید به ازرق که با قاسم
میشود حسنِ در جمل تکرار
انی انا القاسم
****
به نام خدای حی ذوالمنن
عسل چکد از لبم با این سخن
ان تنکرونی فانا بن الحسن
سبط النبی المصطفی المؤتمن
من غزال رو به شکارمو
تیغ بُران معرکه ذوالفقارمو
مرد پیکار و مظهر اقتدارمو
سرباز حضرت یارمو
این خبر را برسانید به جانان
اگر جان طلبد این من و این جان
اگر سر طلبد این من و این سر
همه خاک ره خسرو خوبان
انی انا القاسم
****
به نام خداوند جان و خرد
وِرد زبان من بُود بی عدد
هو یا علی یا امیرالمومنین
هو یا علی یا علی حیدر مدد
شد تمام کرب و بلا علی
ذکرم شد لحظه لحظه یا مرتضی علی
اشهدم گشته لا امیری الا علی
سربندم نام مولا علی
این خبر را برسانید به لشکر
که شاگرد عباس علی اکبر
شده سینه سپر وارث زهرا
پسر – پسر ارشد حیدر
انی انا القاسم
#زمینه_حماسی_جدید_بسیارزیبا
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
عشق عیاری معرفت داری که نمیذاری من تنها شم
دنیام تاریکه مرگم نزدیکه اون وقتایی که بی تو باشم
زندگی کوتاهه لاجرم میمیرم
مطمئنم آخر یه روز تو حرم میمیرم
حسین وای ...
دل که غمگینه روضه ات تسکینه لطفش به اینه مبتلاتم
حال من خوبه قلبم میکوبه وقتی که رو به کربلاتم
روبراهه با تو حال و احوال من
زندگیم مال تو ولی عشق تو مال من
حسین وای ...
السلام ای شاه حضرت مصباح اباعبدالله ای حسینم
آغشته در خون ناشده مدفون ای ماه گردون نور عینم
ای هلال زینب ای سر بر نیزه
میچکه رو خاکا چقدر خونت از سرنیزه
حسین وای ...
#شب_جمعه
#دلتنگی
➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
دودمه شب ششم محرم ( حضرت قاسم ع )
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
➖➖➖➖➖➖➖➖
بی زره آمده و پیرهن او کفن است
قاسم بن الحسن است
مثل عباس عمویش بخدا صف شکن است
#دودمه
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم_ع
دودمه شب ششم محرم ( حضرت قاسم ع )
سوی تو باشد عمو جان دیدهء کم سوی من
غرق خون شد روی من
با لگد دشمن کشيده شانه بر گیسوی من
#دودمه
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم_ع
دودمه شب ششم محرم ( حضرت قاسم ع )
گرفته سم مرکب بوی قاسم
عمو جانم عمو جان
میان چنگ قاتل موی قاسم
#دودمه
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم_ع
دودمه شب ششم محرم ( حضرت قاسم ع )
ای عمو بنگر تنم اندازه سقا شده
قاسمت رعنا شده
بند بندم زیر نعل اسب از هم وا شده
#دودمه
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم_ع
دودمه شب ششم محرم ( حضرت قاسم ع )
داغ من بهر تو از داغ على سنگين تَر است
اى عمو جانم حسين
مرگ نزد من به والله از عسل شيرين تَر است
#دودمه
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم_ع
دودمه شب ششم محرم ( حضرت قاسم ع )
از تبار مجتبايم، زاده پيغمبرم
يا حسين و يا حسين
اى عموجان من برايت يك على اكبرم
#دودمه
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم_ع
دودمه شب ششم محرم ( حضرت قاسم ع )
عمـو بـرجان قـاسـم کن عنـایت
به قربان وفایت
شکسته استخوان گشتم فدایت
#دودمه
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم_ع
#التماس دعا
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
میکنه گل.mp3
724.3K
#واحدشلاقی_یازنجیرزنی_حضرت_قاسم #میکنه_گل
🌷🌷🌷
✅بنداول
میکنه گل به روی لبای من
توی سختی ها و هر درد و محن
یاگره می افته تو کارم میگم
مددی ارباب قاسم حسن ع
🌷
پسره شاه کرمه
خیلی برامحترمه
هیچ چیزی من کم ندارم
تاکه سایه ش رو سرمه
🌷
یاقاسم قاسم بن الحسن ع
________________
✅بند دوم
ذکره لبهاشه احلی من عسل
نوجوونه بی نظیرو بی بدل
هیبتش رفته به بابا حسنش
تک یله پهلوونه جنگ جمل
🌷
شاگرده علی اکبره
مافوق صدشیره نره
مثل عموش عباسه
وجوونیای حیدره
🌷
یاقاسم قاسم بن الحسن ع
________________
✅بندسوم
نوجوون حسن آل عبا
قیامت کرده توی دشت بلا
تورجز میگه فَاَنَا بنُ الحسن (ع)
منم حامی حسین خون خدا
🌷
مثل باباش مادربه
شمائلش اکبریه
اَزرَقُ کشت بابچه هاش
قدرتشم حیدریه
یاقاسم قاسم بن الحسن (ع)
💠💠💠4⃣4⃣6⃣💠💠💠
________________
#شاعرسبکسازڪربلایے_مجیدمرادزاده
من ابن الحسن.mp3
1.42M
کربلایی مجید مرادزاده(غلامِ قنبر):
#زمینه_شب_ششم_محرم
🎼#سبک_حسین_جان
#من_ابن_الحسن
☑️بند اول حماسی
عمو جان منم
من ابنُ الحسن نوجوانِ یل مجتبایم
فدایی راه تو ام واسه تو جون فدایم
یا مظلوم
اشاره کنی داغی رو سینه هاشون میزارم
میتونم یه لشکر رو پیشت به زانو در آرم
یا مظلوم
میخونم رجز مثل فتاحه خیبر
اناابن الحسن بن علیُ الحیدر
اگه خون بابام بجوشه رو رگهام
میشه تارومار با اجازه ت یک لشکر
حسین جان
☑️بند دوم
عموجون
بده اذن میدون به من ای عمو خیلی دیره
که از ماتم و غربتت داره بغضم میگیره
یامظلوم
عموجون
تورومن قسم میدم اینجا به پهلوی مادر
اجازه بده تا بشم من فدایی اصغر(ع)
توراهت بمیرم برا من شیرینه
که مهرت رو دارم یه عمره توو سینه
میدونی بمونم نباشی وای من
برا من یه بار ثقیل و سنگینه
حسین جان
☑️بندسوم
عموجان
به زیر پاهاشون همه استخونام شکسته
به دادم برس روی سینم یه نامرد نشسته
عموجان
به زیر پاهاشون همه استخونام شکسته
به دادم برس روی سینم یه نامرد نشسته
بیا و تنم رو ببین ای عموجون
میگم یا عمو با لبای پر از خون
ببین که قدم مثل قدّ سقا شد
شده له وجودم با نعل اسباشون
حسین جان
💠💠💠1⃣0⃣7⃣6⃣💠💠💠
4_912022625834762518.mp3
5.43M
#واحدسبک_قاسم_بن_الحسن_ع
#سبک_محمداصفهانی
#ای_عموفدایت
🌷🌷🌷
✅بنداول
ای عمو فدایت
یتیم مجتبایت
بده اذن میدان
جان را کنم فدایت
تاکنم سرم راعموجان
نذرعلی اصغرت
تاروم به میدان
بگیرم من انتقام مادرت
توکه جای پدربوده ای
همیشه بالای سرم
اذن و رخصتی ده
در این دشت
باشم بجای پسرم
دارم این گفتگو
ای عمو ای عمو
قاسمت شود فدایت
💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦✅بنددوم
پور مجتبایم
دلیری ات مثل شد
طعم مرگ به کامت
شیرین تر از عسل شد
تا که ناله زدی عموجان
افتادم ازپشت فرس
تا که زیر اسبان عزیزم
تو می زدی نفس نفس
بدنت کش امده شکسته
تمام استخوان تو
نفست بریده عزیزم
بندامده زبان تو
جان قاسم عمو
یک عمو جان بگو
تاحسین شود فدایت
💠💠💠2⃣9⃣7⃣💠💠💠
___
کربلایی مجید مرادزاده
#واحد
🎤حاج امیرحسین غفاربیک
❇️ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِک َعَلَیْکَ مِنِّی سَلاَمُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ وَ لاَ جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی لِزِیَارَتِکُمْ (لِزِیَارَتِکَ)
السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ (وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَیْنِ ) وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ
و ماخصنا به من ولایتکم طیبا لخلقنا و طهارة لانفسنا
وَ ما خَصَّنا بِهِ مِنْ وِلايَتِكُمْ طيبا لِخَلْقِنَا وَ طَهارَةً لأِنْفُسِنَا وَ تَزْكِيَةً[۱]لَنا وَ كفّارَةً لِذُنُوبِنا .
السلام علی محال معرفة الله و مساکن برکة الله و معادن حکمة الله و حفظة سرالله و حملة کتاب الله و اوصیاء نبی الله و ذریة رسول الله صلی الله علیه و اله و رحمة الله و برکاته.
مشک اشک من همیشه کار زمزم میکند
هر نمش دارد گناهان مرا، کم میکند
بی گمان محکم در آغوش خودت میگیریاش
ریسمان پرچمت را، هر که محکم میکند
کتریات یک جور پیر روضهخوان هیئت است
اشک را در استکان چشم ما، دم میکند
نذری اربابها، از دخل رئیت میرسد
این همان کاری است که ماه محرم میکند
سائل پشت درت، بار خودش را بسته است
با همان فقری که دارد، کار حاتم میکند
زخمهای او زیاد و اشکهای ما کم است
میپذیرد باز از ما، این بضاعت را حسین
دست و پا میزد میان خون اگر در قتلگاه
دست و پا میکرد اسباب شفاعت را حسین
از رسول ترکها، حُر ساختن کار شماست
آدمت بودن مرا، یک روز آدم میکند
(خم نخواهد شد سرش، در پیشگاه این و آن
هر که سر را با تباکی کردنش، خم میکند)۲
دست عباس تو میافتد، حساب محشرش
آن میانداری، که صفها را منظم میکند
هر زمانی از ته دل گفتهام جانم حسین
مطمعنم حضرت زهرا، نگاهم میکند
(گوشه گیرم، گوشهی شش گوشهی من را بده
نوکرت خود را، کنار تو مجسم میکند)۲
ای که جمع و جور کردی زندگیام را حسین
پیکرت را نیزه و شمشیر، درهم میکند
جسم تو مثل سرابی، روی خاک افتاده است
نعل مرکبها، تنت را سخت مبهم میکند
سایهات بر سر من هست، ولی فردا نه
احترام پر من هست ولی فردا نه
مشک خالیست ولی شکر که سقا داریم
دست ابآور من هست، ولی فردا نه
تا کنون پای غریبه به حرم وا نشده
حرمت محضر من هست ولی فردا نه
بقچهی کهنهی ما هست، لباست هم هست
هدیهی مادر من هست ولی فردا نه
بنشین خوب ببین چادر من را حالا
چادرم بر سر من هست ولی فردا نه
گوشواری که خودت دادهای الان دارم
محرمم زیور من هست ولی فردا نه
شده لحظهی خون جگری، امون از غم دربه دری
تو رو جون رقیه فقط، نمیشه که بمونی نری
پر غصه شدم اسیرم، کنارم باشی جون میگیرم
نفسم دیگه درنمیاد، آرومم نکنی میمیرم
منو بارون چشمای تر، بدم اومد از هر چی سفر
میشه نه نگی جون رباب، بیا ما رو مدینه ببر
نذار غم تو دلم بشینه، گریهها تو رباب نبینه
نگو وقت جدایی رسید، داره دق میکنه سکینه
به خدا اگه من بتونم، چجوری بی تو من بمونم
کهنه پیرهنو پاره نکن، همونم میبرن میدونم
الهی خواهرت بمیره، فکر من کجاها نمیره
نکنه بیحیا شه سنان، موهای تو رو دست بگیره
شمر و خولی ادب ندارن، اینا سر به سرت میذارن
وقتی تشنته جون میکنی، ادای تو رو در میارن
اومدن شرَرِت بزنن، نیزه به کمرت بزنن
پیرمردا عصا کشیدن، نکنه به کمرت بزنن
بگو سنگ زنی نکنن، نیزه تو بدنی نکنن
اگه خنجرشون نبرید، دیگه بددهنی نکنن
میگن پیر حرم رو ببین، خولی شمر و بزرگ میدونه
میگه روی سینه تو بشین
آخه پس کفنت چی میشه، خون تو دهنت چی میشه
تیر و نیزهها کافی نبود، زیر سم بدنت چی میشه
اونا که سرتو بریدن، موی دخترونه کشیدن
خولی اخنص و شمر و سنان، همشون به حرم رسیدن
غم من غم تازهتره، جون بچهها در خطره
یکی معجر دخترتو، توی سوغاتیاش میبره
اینا پست و حقیر و بدَن، هرچی شر که بگی بلدن
روسریم اگه سوخته بدون، اینا خیمه رو آتیش زدن
شده خورشید من بی فروغ، الهی همه باشه دروغ
دارن ناموستو میبرن، توی کوچهی شهر شلوغ
همه سمت ما حملهورن، نمیشه بگی چند نفرند
ما رو تو دل بازاراشون، مثه بردههای راه میبرن
کوچهها شده کابوس من، سرا محو سهساله شدن
سر عباسو هر جا که دید، به عموش میگه زجر و بزن
ماها قحطیه آب ندیدیم، ماها رنج و عذاب ندیدیم
اگه دیده باشیم به خدا، دیگه بزم شراب ندیدیم
برای دلخوشیه نوکران این درگاه
دروغ روضه بخوانم دروغ، بسم الله
دروغ روضهبخوانیم، شمر آبش داد
سنان رسید ولی، با ادب جوابش داد
دروغ روضه بخوانیم، دست و پا نزده
حسین فاطمه را تشنه لب، صدا نزده
دروغ روضه بخوانیم، حرف بد نزدند
شبیه فاطمه اصلأ، به او لگد نزدند
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
دیگه دل موندن نداری دارم از چشات میخونم
قربون رگ غیرتت شم پهلوون نوجوونم
من خودم بزرگت کردم
میدونم دشمنامو راحت نمیزاری
بی زره میری تو میدون
بفهمین که این سر نترستو از حسن داری
بگو حسن که جون بگیرم
بگو حسن عمو فدات شه
بگو حسن سر یک لشگر خاک پات شه
(نوجوون بت شکنم ای قاسم حسنم )۳
جمل و زنده کردی بازم با این هیبت و جلالت
نفس لشگرو بریدی شیر ماردت حلالت
تا گره به ابروت افتاد بهم ریختن
توی فن جنگیدن تو چه استادی
دور شدن جووناشون از دم دستات
با یل یلاشون وقتی در افتادی
میگن حسن اومد دوباره یلی بس که مثل بابا
خون علی ولی الله تو رگهات
(نوجوون بت شکنم ای قاسم حسنم )۳
رجز که خوندی تو قاسم دشمنت به لکنت افتاد
پسرای ازرق دیدن قلبشون به وحشت افتاد
شمشیرو تو دست گرفتی مثل عباس
وارث حسن از نسلی شریفی تو
دست و پاشونو گم کردن تا دیدن
که یک تنه همه لشگرو حریفی تو
تا یه قدم جلو میرفتی
عقب عقب میرفت یه لشگر
همه برات سپر انداختن شدی حیدر
(نوجوون بت شکنم ای قاسم حسنم )۳
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین