مرحوم آیت الله بهجت شیر آب حیاط را به اندازۀ یک شیر سماور باز کرده بودند و داشتند وضو می گرفتند
گفتم: آقا محرم دارد می آید و من یک ماه برای تبلیغ میروم.
سفارشی کنید که آویزه گوشم کنم.
همانجور که وضو می گرفت،
تکیه داد به دیوار و آهسته گفت:
آسید محمد! سعی کن هر شبانه روزی یک مرتبه برای امام حسین علیه السلام گریه کنی ...
نقل از کتاب ردپای سپید ، ص ۵٧
.
7.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 شهادت علی اصغر (ع) از زبان حرمله
وقتی حرمله هم دلش برای امام حسین (ع) سوخت
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
اصغر آمد حرمله تیر و کمانش را گرفت
نیمه جان بود و همان یک تیر جانش را گرفت
جای اینکه شیر کام کوچکش را پر کند
تیر آمد ناگهان حجم دهانش را گرفت
تیر آمد با شتاب آمد امانش را برید
تیر آمد با شتاب آمد امانش را گرفت
ماند بابا با سری کوچک که از پیکر رهاست
در عبای خویش طفل بی زبانش را گرفت
روی دستان خودش آورد اصغر آورد ولی
نیزه جای دستهای مهربانش را گرفت
ای جان من نگاه نکن
گریهی بی صدا نکن
اینجور به من نگاه نکن
گریهی بی صدا نکن
گردنتو رها نکن
گریهی بی صدا نکن
میبینه مادر
تشنته اصغر
میریزه قلب مادر
شبیه اشک نازت
هر بار که بسته میشن
چشمای نیمه بازت
هر لحظه باید شرمندهی نگات شم
قربون گریههات شم
تو قراره واسمون شیرین زبون شی
بزرگ بشی جوون شی
عصای دستمون شی
غریب مادر
لالا باباش میاد
یواش یواش صداش بیاد
با ظرف آب براش بیاد
لالا عموش بیاد
یواش یواش صداش بیاد
با ظرف آب براش بیاد
میری با بابات
خدا به همرات
به جای آب فقط اشک پشت سرت میریزم
خودت واسه خودت حسابی مردی شدی عزیزم
میری و میرم قربون شکل ماهت
زل میزنم به راحت خدا پشت و پناهت
میدونم اگه اونجا بلا میباره
بابا هواتو داره میای پیشم دوباره
عزیز مادر
تیری که تو گلوت نشست
از هر دومون برید نفس
نه راه پیش نه راه پس
داره بابایی لالایی
تا خون حنجرت ریخت
ولوله رو به روم شد
بخواب عزیز بابا
هر چی که بود تموم شد
حالا چه کنم این غم بی حساب و
دلهرهی رباب و سوال بی جواب و
حالا چی بدم جواب مادرت رو
کاش نبینه سرت رو سرخی حنجرت رو
عموم روزه دار بود توی قبرش
دلم رو بین دستانش خاک کردم
همونجا همین چادر که سوخته
خون دست حسین رو پاک کردم
همون روز دهم یادمه خوب
همین که خیمههارو سوزوندن
سر قبرش براش مجلس گرفتم
با نیزه فاتحه واسش میخوندن
شبا کابوس تیر و حلق بچهست
نه جون مونده برام نه خواب راحت
از اون ساعت که تیغ وا کرد گلوشو
گلو تیری کشید ساعت به ساعت
بهم پیری زود رست داده
همین جور سن روی سنم گذاشته
میپرسیدن زنای کوفه از هم
کدوم پیر زنه شیر خواره داشته
بغل میخواد اگه داره میافته
دیدم بستن با معجر سرش رو
نمیزارن که نیزهاش رو بیارم
میترسم گم کنن آخر سرش رو
تازه یادم اومدی یه سوال فاطمه راستی
وقتی من بودم کنارت چی شد فضه رو خواستی
فضه رو با یه دل پر تا حالا ندیدم این طور
چی آورد به زیر چادر
برگشتم خونه ولی بغلم نیست بچه ام
برگشتم خونه ولی بی یار و همدم
برگشتم خونه با یه دنیا غم
یه کنج خونه دیدم یکی از لباساشو
با گریه گفتم زینب ببین قد و بالاشو
حتما اگه الان بود باید زبون وا میکرد
حتما اگه الان بود منو مادر صدا میکرد
آه جگرم آه پسرم
برگشتم خونه ولی خیلی بی قرارم
برگشتم خونه ولی گهوارشم ندارم
برگشتم خونه با حال زارم
صدای گریش مونده
هنوزم توی گوشم
بخوابم نمیدیدم
نباشه تو آغوشم
هیچ کسی نمیفهمه داغی و که من دیدم
هیچ کسی نمیفهمه من مادر چی کشیدم
برگشتم هنوز انگاری اسیرم
برگشتم خونه ولی تو سایه نمیرم
گلوی یه شیرخواره اونقدا مقاوم نیست
برای این شیرخواره سه شعبه که لازم نیست
حالا که علی رفته خیلی براش دبتنگم
(آه جگرم آه پسرم )۳
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
واسه نفس گرفتن تا خیمه برنگشته
کمتر بهش بخندید سنی ازش گذشته
ماه حرامه رهاش کن مگه نمیدونی امامه
ماه محرامه حسین طیر دست و پای ازدحامه
وقت اذونه همه بمونن ولی شمر نمونه
وقت اذونه هر چی که خواهر تو میکشه از اونه
(سیدالشهدا )۳
بی یاربی پناهی ای سرپناه زینب
تکیه زدی به نیزه ای تکیهگاه زینب
کجای کاری خیمه قیامت حسین خبر نداری
کجای کاری نبودی شمرو از تو خیمه در بیاری
بمیره زینب چه جوری پس بگیره پیرهنتو زینب
(سیدالشهدا )۳
این زندگی نمیاد دیگه به کار زینب
جا مونده توی گودال دار و ندار زینب
چاره نمونده یه جای سالم رو تنت نمونده
چاره نمونده حتی برات یه پیرهن پاره نمونده
دو خط احکام یادش بده اسلام یادش بده
که بدونه تشنه لب سر نبره
دو خط احکام یادش بده اسلام یادش بده
که جلو چشای مادر نبره
منو عذاب میده به مرکب آب میده
تو رو صدا که میزنم شمر جواب میده
تازه نفس اومد تازه شبث اومد
یه پیرمرد بی حیا عصا به دست اومد
داداش یادت نره که ازاین قافله چشم برداری
زینب و کاش یادت نره داداش یادت نره
دست و پا نزن که مادر داری
عرش و بهم میریخت غصه و غم میریخت
خون ابالفضل روی پر علم میریخت
نگاه به خاک میکرد منو هلا میکرد
با پیرهن کهنهی تو دشنشو پاک میکرد
حسین مظلوما
حسین عریانا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
کشتن عموتو واقعاً، زدن گلوتو واقعاً
جای پر قنداقه خون گرفته روتو واقعاً
دیگه بریدم واقعاً، خیری ندیدم واقعاً
راستی دارم میرم سر خاک شهیدم واقعاً
آروم بخواب طفل نخورده آبم
کاش شب جمعهها بیای به خوابم
خواب ببینم آب میدی دست مادر
پیشم عروس من نشسته مادر
(علی لای لای، علی لای لای)۳
آبت ندادن واقعاً چه جوری شادن واقعاً
اگه بیای سمت حرم خیلی زیادن واقعاً
بابات بریده واقعاً رحمی ندیده واقعاً
هنوز نمیشه باورم منت کشیده واقعاً
حسین که حرف التماسو میزد
حرمله داشت تیر خلاص و میزد
این لحظهی شرمندگی مرده
هر یه قدم میره و بر میگرده
(علی لای لای، علی لای لای)۳
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین