#شور #حضرت_رقیه (سلاماللهعلیها)
#مراسم_روضه_هفتگی_۲۹_اردیبهشت ۱۴۰۳
🖊 #هیئت_روضة_العباس (علیهالسّلام)
دل من عمریه که پای تو افتاده
رقیه شهزاده رقیه شهزاده
یه نگاه کردی و این طور حالم آباده
رقیه شهزاده رقیه شهزاده
درمون دردامه رقیه
دختر آقامه رقیه
زیر و رو کرده قلب من رو
همه ی دنیامه رقیه
من فدای رقیه
خاک پای رقیه
حتی خاک پاهای
زائرای رقیه
دل سرای رقیه
مبتلای رقیه
کربلایی شدیم ما
با دعای رقیه
رقیه شهبانو رقیه شهبانو
اختیارمو خدا به دست تو داده
رقیه شهزاده رقیه شهزاده
پای عشق تو نوکر دلداده
رقیه شهزاده رقیه شهزاده
قبله ی حاجاتی رقیه
فاتح شاماتی رقیه
دانش آموختهی مکتب
عمهی ساداتی رقیه
مه نشانه رقیه
بی کرانه رقیه
همه جانه رقیه
جادوانه رقیه
مهربانه رقیه
شبیه عمو عباسه
قهرمانه رقیه
شهبانو رقیه
➖➖➖➖➖➖➖➖
#دست_بگذار_به_قلب_نگرانم_بابا
🖊 #روضه #حضرت_رقیه (سلاماللهعلیها)۱۴۰۳
🖊 #هیئت_روضة_العباس (علیهالسّلام)
صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله....
بابا بابا ....
دوست داری دلت بره خرابه شام
دست بگذار به قلب نگرانم بابا
تا که آرام شود روح و روانم بابا
بابا خوش اومدی خرابه...
باباجان
چند وقت است صدایم نزدی دختر من
چند وقت است نگفتم به تو جانم بابا
نه تو هستی نه عمو و نه علی اکبر هست
پس برای چه کسی شعر بخوانم بابا
بابا
بس که در راه دویدم بخدا خسته شدم
بغلم کن روی پایت بنشنانم بابا
حرفهای بدی امروز به من گفت یزید
وای
بند آمده از شرم زبانم بابا
بابا
زجر ملعون به روی جای لبت سیلی زد
چند شب تلخ شده طعم دهانم بابا
گیسویم سوخته است و کف پام آبله زد
بازویم نیز شکسته به گمانم بابا
سینهات هستی من بود و خرابش کردند
چه کسی پای نهاده به جهانم بابا
حرمله تیر به تو زد بخدا میکُشمش
آخرین تیر تو شد قد کمانم بابا
جان من بند به موهای پریشان تو بود
گیسویت سوخت چرا زنده بمانم بابا
بابا سلام گوشهی ویران خوش آمدی
در محفل غریب یتیمان خوش آمدی
بابا سلام پس تو چرا دیر آمدی
حالا که شد سه ساله تو پیر آمدی
اول بیا تو رنگ تنم را نگاه کن
این پاره پاره پیرهنم را نگاه کن
قدری بکش تو ناز من نازدانه را
تا سر کنم حدیث شب و تازیانه را
قلبم ز دست فاصلهها تیر میکشد
پایم ز درد آبلهها تیر میکشد
با عمه پا به پای اسیران دویدهام
دنبال قافله به بیابان دویدهام
بر دامنم گذاشته عمه سر تو را
شد نوبتم که بوسه زنم حنجر تو را
چون صورت تو صورت من زخم خورده است
اصلاً تمام قامت من زخم خورده است
چشم انتظار دختر تو شهر شام بود
دیدم که سنگ دست زنان روی بام بود
در زیر خاک و آتششان سوخت گیسویم
یکباره گُر گرفت و بر افروخت گیسویم
بابا نگو به عمه سرم درد میکند
بابا نگو ولی کمرم درد میکند
من زینب توام به خدا زیور توام
خیلی شبیه مادر غم پرور توام
آبم مکن مپرس ز احوال موی من
بگذر چرا نیامده با تو عموی من
ای از سفر رسیده ز رنج سفر بگو
از روی نیزه رفتن و از چوب تر بگو
خون میچکد هنوز چرا از روی لبت
ای دخترت فدای رخ نامرتبت
در مجلسی که حرمت طفلان تو شکست
میدیدمت ز گوشه ای دندان تو شکست
دیدم چگونه بر سر تو چوب میزدند
در پیش چشم خواهر تو چوب میزدند
انگار به روی چشم من آب مذاب ریخت
وقتی به طشت روی سر تو شراب ریخت
حــســــــین
یا صاحب الزمان
➖➖➖➖➖➖➖➖
#روضه وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها به نفسِ حاج عباس واعظی •✾•
از نفس المهموم و ریاحین الشریعه برات بگم:
یه روز سه ساله ابی عبدالله کنار عمه جان دم در خرابه نشسته بود، یه سوالی کرد از عمه نمیدونم چه به دل بی بی اومد...
رقیه صدا زد عمه جان! : این بچه ها دست پدر مادراشون رو گرفتن کجا دارن میرن؟
بی بی زینب سلام الله علیها فرمود: عزیز دلم! اینا دارن میرن خونه هاشون...
رقیه یه نگاه به عمه جانش کرد عمه جان! مگه ما خونه نداریم؟
فرمود: چرا عزیز دلم! ما هم خونه داریم خونه ما مدینه است، قربونت برم...
تا نام مدینه رو شنید یاد خاطره های خوشی که با بابا داشته افتاد
یه نگاه به عمه کرد گفت: عمه! بابام کو؟
فرمود عزیز دلم بابات رفته سفر
دیگه هیچ چی نگفت اومد داخل خرابه یه گوشه نشست، اونقده غصه و ناله کرد خوابش برد، پاسی از شب گذشت با عجله سراسیمه از خواب بیدار شد عمه! من بابامو میخوام...
شاید خواب دیده نمیدونم...
با گریه رقیه، بچه های دیگه و خانم ها همه گریه کردن، خرابه رو پر از شیون و ناله کرد، سر و صدا به گوش اون نانجیب رسید..
چه خبره این موقع شب این همه سرو صداست؟
خبر آوردن یزید دختر حسین بهونه بابا گرفته...
یه نامرد گفت: سر باباشو براش ببرید آروم میشه...
سرو آوردن تو طبق گذاشتن جلوش، عمه! من غذا نمیخوام
رو پوش رو کنار زد سر بابا رو دید، هی بوسه به لبای بابا می زد هی پیشونی بابا رو می بوسید، هی میگفت: بابا!
«یا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی خَضَبکَ بِدِمائکَ! یا أبَتاهُ،» کی تو رو با خونت حنا بندونت کرده
«یا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذی أَیتمنی علی صِغَر سِنّی! » کی منو یتیم کرده؟
4_6037098102471526512.mp3
4.94M
ای زجر! ای نامرد!
از جانم چه می خواهی
از سیلی ات افتاد دندانم، چه می خواهی
😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر گریه این دختر ۳ ساله جانسوزه
یک کلمه گفت اما یه مقتل روضه داره
کشــــــــــــــــــتنــــــــــــــــــش 😭
نشر بدید تا دنیا ببینه ما از کودکی
💔دلـــــــــــــــداده حسیـــــــنیـــــم💔
ادب حکم میکنه
آدم تو کربلا نخونه
برای مادرت
از زخم نیزه ها نخونه
ادب حکم میکنه
آدم برای تو بمیره
هنوزم که هنوزه
پیکرت روی حصیره
جایی که زهرا روضه خونه
خوبه که آدم لال باشه
هرکی تو رو بشناسه آقا
باید ته گودال باشه
ادب حکم میکنه
آدم به غمدیده نخنده
صدای خنده ی
شمر و سنان اینجا بلنده
همینجا حرمت
موی سپیدش رو شکستن
مگه پیش حسین
دستای زینب رو نبستن
اینجا هنوزم آسمونش
غمگینه و بارون نداره
الهی دیگه این بلارو
دنیا سر کسی نیاره
اینجا هنوزم قتلگاهه
اینجا هنوزم آفتابه
سقا به خیمه برنگشته
اینجا هنوزم قحط آبه
یا اباعبدالله آقای من
یا اباعبدالله دنیای من
عشقت دین و دنیای من
➖➖➖➖➖➖➖➖
930K
ایام اسارت آل الله
صفرشده شروع
برنیزه کن طلوع
نزارببینه نامحرم
چطوربرم رکوع
توکوه غیرتی
مافوق حکمتی
نزاربده آزارم
این شمرلعنتی
ای تودلیل خواهشم
برادرم آرامشم
قدم بزارروی چشم
بیا به خواب من
ننگ غم بازارومن
چجوری باورش کنم
چادردخترت سوخته
چطورداداش سرش کنم
ای جونم
سامونم
بردل داغ تورودارم
میدونی چشم انتظارم
سرتوآغوشت بزارم
عشق اولم
دردم این چشمای هیزه
نیفتی ازروی نیزه
ناسزاشون ازروی غیضه
نورچشم ترم
ای مقتدای من
سرجدای من
نورچشای من
نمیشه باورم
تنهاگذاشتی خواهرو
سپردی دست لشکرو
ای پاره پاره پیکرم
بردین احمدلنگرو
سنگ میزنن برصورتت
خالیه جای مادرت
کاشکی بمیره خواهرت
زنده بمونه دخترت
برنیزه سر
امیدخواهر
کوساقی تاکه ببینه
اشک ازگونه هام بچینه
یک سر هم روی زمینه
زیردست وپا
وای ازاین همه جسارت
دردیه درداسارت
ای کاش نکنه اهانت
بالانره صدا
.
زمینهحضرترقیهس.mp3
4.91M
﷽
#محرم_۱۴۰۳
#زمینه #حضرت_رقیه_س
زمینه حضرت رقیه (س)
بند1️⃣
اومدی و شاده چقد دختر تو بابا جونم
دردِ دلم میشه شروع با سر تو بابا جونم
همونم من ، اونی که بوده دختر احساسی بابا
موهام سوخته ، آره حق داری که منو نشناسی بابا
موهام سوخته ، ایوای ایوای
(بابا جونم ، ایوای ایوای)
بند2️⃣
ناز منو کيمیخره؟ هِی زدنم امونایدل
بوسه های تو کجا و خونِ تنم امونایدل
یتیمم من ، که به هر بهونه میزنم زیرِ گریه
گرسنهم هست ، به جای غذا بابا شدم سیرِ گریه
یتیمم من ، ایوای ایوای
(بابا جونم ، ایوای ایوای)
بند3️⃣
عشق و ببین مثل تو من بیکفنم دَمِ آخر
جای حصیر شد کفنم پیرهنم دَمِ آخر
حلالم کن ، پای نِی اگه حوصله تو سر آوردم
حلالم کن ، اگه زودتر از این برای تو نمردم
حلالم کن ، ایوای ایوای
(بابا جونم ، ایوای ایوای)
.