eitaa logo
ذاکرین آل الله
244 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
272 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
اربعین ای خفته زیر خاک بلا خواهر آمده موی سپید، قامت خم، مضطر آمده بی‌سر بزیر خاکی ویک اربعین گذشت برخیز، بهر وصلِ به پیکر سر آمده سردار فتح کوفه وشام آمد از سفر از بهر دیدن شه بی لشگر آمده برگو به اصغرت که برای عیادتش با سینه پر زشیر کنون مادر آمده چل روز هجرتم به اسارت گذر شده بار دگر به کرببلا هاجر آمده ریزد سکینه خاک مزار تو برسرش برخیز ای پدر به برت دختر آمده مانده سه ساله دختر تو سرزمین شام شرمنده از تو عمه ی غم پرور آمده باز آمدم به کرببلا وبه قتلگاه در یاد من گلوی تو و خنجر آمده دیگر بس است زندگی بی توام حسین طاقت نمانده دیگر وصبرم سر آمده ای کاش فتاده روی مزار تو جان دهم دور فراق زینب وتو آخر آمده شعر :اسماعیل تقوایی
۱۲ (حضرت رقیه س) ای نور دل حیدر(کردی تو به من احسان)۲ در گوشه ی ویرانه(بر من شده ای مهمان)۲ ای که در مهربانی چون احمدی در گوشه ی خرابه خوش آمدی یا ابتا حسین ای گل زهرا۲ بابا به کجا بودی(ای بود و نبود من)۲ جانم به فدای تو(ای یاس کبود من)۲ بوسه ها مزد قاری قرآن است لب هایت جای چوب خیزران است یا ابتا حسین ای گل زهرا۲ افتاده ام از ناقه(از قافله جا ماندم)۲ در غربت و تنهایی(آیات خدا خواندم)۲ تا دیدم بی یاور و بی مجیبم شد بلند نوای امن یجیبم یا ابتا حسین ای گل زهرا۲ زجر آمد و زجرم داد(روزم شده شب بابا)۲ از آن همه آزارش(در تابم و تب بابا)۲ بی دین بی مروت بی بهانه بر سر و رویم زد با تازیانه یا ابتا حسین ای گل زهرا۲ آتش زده داغ تو(بر حاصل من بابا)۲ تا که سر تو دیدم(خون شد دل من بابا)۲ از لب خونی ات بوسه بگیرم آن قدر می سوزم تا که بمیرم یا ابتا حسین ای گل زهرا۲ در گوشه ی ویرانه(بوسه ز لبت گیرم)۲ با این دل بشکسته(در راه تو می میرم)۲ سیرم ای بابا از این زندگانی گوشه ی خرابه گشتم زندانی یا ابتا حسین ای گل زهرا۲ از زندگی بی تو(گردیده دلم خسته)۲ آیم به سویت بابا(با این دل بشکسته)۲ می سوزم می گریم بابا برایت تا جان من گردد بابا فدایت یا ابتا حسین ای گل زهرا۲
۱۴ (حضرت رقیه س) بابای من خوش آمدی به محفلم بابا داغ تو گشته مشکلم بابا با تو کنم راز دلم بابا بر خرابه نشین تو سر زدی در محفل من با سر آمدی ای مهربان بابای خوب من گوشه ی خرابه خوش آمدی مولاتی یا رقیه الحسین۴ بابای من دیدم که بشکسته جبین تو ناله و سوز پر طنین تو گریه ی خواهر حزین تو دیدم که دشمن سوی تو دوید شمر بی دین را خنجرش کشید از ظلم و کینه بین قتلگه رأس پاک تو از قفا برید مولاتی یا رقیه الحسین۴ بابای من نبودی از رو ناقه افتادم کس نرسید آن جا به فریادم دیدم که من در دام صیادم بابا زجر دون سویم آمده نگفت این از تبار احمده از کینه و ظلم و ستمگری بر دخترت تازیانه زده مولاتی یا رقیه الحسین۴ بابای من نبودی بابا دل من خون شد ظلم و ستم ز دشمن افزون شد صورت من ز کینه گلگون شد خسته ام دیگر من از این سفر داغ تو بر جانم زده شرر خسته ام از خود جان زینبت بابا به همراهت مرا ببر مولاتی یا رقیه الحسین۴
زینب(ع) وشام دیده ام در عمر خود باران، ولی از سنگ نه دیده ام دشمن ولی چون شامیان، یکرنگ نه ماعزاداریم واینان شادمان کف می زنند بوده ام دلتنگ اما اینچنین دلتنگ نه روز عاشورا وبعدش هلهله بشنیده ام لیک بانگ هلهله اینطور بد آهنگ، نه می برندم کوچه گردی وسوی بازار شام رفته ام بازار اما چون اسیر جنگ، نه خطبه می‌خوانم به شام ومرگ را آماده ام چون تو میخواهم شهادت، زندگی با ننگ نه شعر:اسماعیل تقوایی
زینب(س) وشام سنگ می بارد ودستان همه روی سر است بر سر نی سر پاک شهدا بی سپر است ازدحام است به دروازه ی ساعات ای وای به تماشای حرم دیده ی هر رهگذر است ریسمان بسته وما را همه جا چرخاندند شامیان خنده کنان، روی من از اشک تر است زینبم دختر پیغمبر(ص) وزهرا(س) وعلی(ع) هرچه فریاد زنم بر سرشان بی اثر است شجر کینه زحیدر همه جا کاشته اند سب ودشنام، کنون آل علی را ثمر است مجلس بزم یزید است وسر پاک حسین مردکی در طمع ودخترکی در خطر است خیزران برلب ودندان حسینم مزنید آن لبان بوسه گه حضرت خیرالبشر است در مدینه همگی صحن وسرا داشته ایم لیک در شام بلا بین خرابه مقر است دختری کنج خرابه ز حسین جامانده همچو گنجی به دل خاک نهان این گهر است شعر:اسماعیل تقوایی
شام را بنگر که آذین بسته اند شامیان بر بامها بنشته اند شادمانی کرده ودف می زنند مرد وزن،پیر وجوان کف می زنند جملگی جمعند دور کاروان کاروانی از زنان وکودکان کاروانی که رسولان غمند چند روزی است غرق ماتمند ماتم کرببلا،قتل حسین(ع) ماتم جانسوز شاه عالمین کاروان اهل بیت مصطفی(ص چون اسیرانند در شام بلا حضرت سجاد میر کاروان در غل وزنجیر گشته نیمه جان زخم، دوش او ززنجیر ستم می رود خون جراحت دمبدم عمه سادات در این کاروان گشته مضطر از جفای شامیان پیش چشمانش بود راس حسین اشک ریزان است بر آن نور عین سنگها می بارد از هر کوی وبام از سوی این شامیان بی مرام سنگ بر راس شهیدان می خورد زین اصابت قلب زینب می درد می کندسوزان دل اهل ولا خاطرات سختی شام بلا شاعر : اسماعیل تقوایی
۱۵ (حضرت رقیه س) یا رقیه تویی گل گلستان دین شیعیان علی را تویی حبل المتین همه بر تو پناه مستمند نگاه یا رقیه۲ یا رقیه تویی آینه ی فاطمه تویی از لطف حق گره گشای همه گل باغ ولا حاجتم کن روا یا رقیه۲ ما همه ذره و تویی چنان آفتاب به حق عمه جانت تو به دل ها بتاب تویی خیر کثیر دست ما را بگیر یا رقیه۲ مونس و همدم حضرت زینب تویی مرهم و محرم حضرت زینب تویی تویی بنت الحسین بر همه نور عین یا رقیه۲ کربلا و کوفه رنج و محن دیده ای پدرت سر بریده بی کفن دیده ای بر حسین دختری تالی کوثری یا رقیه۲ چه ستم ها که در شام بلا دیده ای سر پاک پدر به نیزه ها دیده ای با دل پر شرر شده ای خونجگر یا رقیه۲ در خرابه ی شام سر پدر دیده ای گل بوسه ز لب های پدر چیده ای بر غم تو فزود لب بابا کبود یا رقیه۲ این سخن گفته ای رقیه با چشم تر پدر مهربان مرا به همره ببر تو فتادی ز پا جان تو شد فدا یا رقیه۲
۱۶ (حضرت رقیه س) گل ولا رقیه،شمس هدی رقیه هستی تو روز محشر،امید ما رقیه رقیه جان رقیه۲ مایه ی افتخاری،بر شیعه اعتباری باشد به قلب عالم،ولایت تو جاری رقیه جان رقیه۲ صحن و سرات بهشتم،مهر تو در سرشتم نام تو یا رقیه،بر قلب خود نوشتم رقیه جان رقیه۲ مهر امام خود را،با نقد جان خریدی فردا به نزد زهرا،رقیه روسپیدی رقیه جان رقیه۲ بی بی چه ها کشیدی،زخم زبان شنیدی در گوشه ی خرابه،رقیه آرمیدی رقیه جان رقیه۲ امشب تمام دل ها،رفته سوی خرابه از داغ تو رقیه،دل ها همه کبابه رقیه جان رقیه۲ ای نور قلب و دیده،کس مثل تو ندیده پیکر غرقه در خون،بر نی سر بریده رقیه جان رقیه۲ تو گل بوستان،محمدی پدرجان امشب تو در خرابه،خوش آمدی پدرجان یا ابتا حسین جان۲ عدو پس از تو بابا،آتش به خیمه ها زد رأس مقدس تو،بر روی نیزه ها زد یا ابتا حسین جان۲ بابا به زخم عمه،دشمن تو نمک زد کنار جسم پاکت،سکینه را کتک زد یا ابتا حسین جان۲ ندیدی چه کشیدم،از داغ تو خمیدم پس از تو از عدویت،زخم زبان شنیدم یا ابتا حسین جان۲ بنگر به روی زردم،زین همه رنج و دردم از ناقه تا فتادم،یاد مدینه کردم یا ابتا حسین جان۲ از بس که زجر مرا زد،درد می کند سر من کبوده ای پدرجان،تمام پیکر من یا ابتا حسین جان۲ مظلوم مهربان ارث،از مادر تو بردم بابا به کوفه و شام،من تازیانه خوردم یا ابتا حسین جان۲ چون مرغ پر شکسته،بابا دلم شکسته از زندگی پس از تو،رقیه گشته خسته یا ابتا حسین جان۲ از داغ جانگدازت،بابا کشم ز دل آه سیرم ز زندگانی،من را ببر به همراه یا ابتا حسین جان۲
283.1K
سبک دوم
۱۷ (حضرت رقیه س) مظهر پاکی و عصمت،رقیه مددی صاحب عزت و شوکت،رقیه مددی همه جان ها به فدای تو رقیه جانم سینه لبریز ولای تو رقیه جانم گشتم از لطف گدای تو رقیه جانم بر همه داری عنایت،رقیه مددی مظهر پاکی و عصمت،رقیه مددی ما همه خاک کف پای توایم مولاتی شکر حق غرق تولای توایم مولاتی همه محتاج مداوای توایم مولاتی مهر تو بر همه نعمت،رقیه مددی مظهر پاکی و عصمت،رقیه مددی تا به سر آینه ی فاطمه ای مولاتی روز محشر تو امید همه ای مولاتی بر لب اهل ولا زمزمه ای مولاتی روح تقوا و طهارت،رقیه مددی مظهر پاکی و عصمت،رقیه مددی همه شرمنده ی لطف تو و احسان تواند جمله خوبان جهان ریزه خور خوان تواند ریزه خواران حسین یکسره مهمان تواند جمع ما را کن شفاعت،رقیه مددی مظهر پاکی و عصمت،رقیه مددی ز کرامات خدا لطف تو شد شامل ما مهر و حب تو عجین گشته به آب و گل ما یا رقیه نظری کن ز کرم بر دل ما به تو داریم ارادت،رقیه مددی مظهر پاکی و عصمت،رقیه مددی کی شود آیم و بینم حرمت مولاتی شامل من شده عمری کرمت مولاتی تا کنم گریه ز داغ و المت مولاتی ای سراپا غم و محنت،رقیه مددی مظهر پاکی و عصمت،رقیه مددی یا رقیه به خدا کودک آزاده تویی فاطمه عزتی و مرتضوی زاده تویی آن که از ظلم و ستم از نفس افتاده تویی شد به تو از چه جسارت،رقیه مددی مظهر پاکی و عصمت،رقیه مددی تا صف حشر رقیه به خدا جاویدی حال بابای خود از عمه ی خود پرسیدی در کنار طبق رأس پدر نالیدی این چنین گشته روایت،رقیه مددی مظهر پاکی و عصمت،رقیه مددی گل بستان ولا را همه چیده دیدی حنجر پاک پدر را تو بریده دیدی قامت عمه ی خود را تو خمیده دیدی کوه صبر و استقامت،رقیه مددی مظهر پاکی و عصمت،رقیه مددی
✅بنداول سلامٌ علی ساکن کربلا سلام علی روح قالو بلی امیری حسین و نعم الامیر سلام علی شاه خیرالورا می‌دونی پر ازحسرتم روز وشب دله من به این اربعین ها خوشه می دونم که آخر زیه روزی حسین منو دوری کربلات میکشه داره آتیشم میزنه این فراق توو این روزا بودم پراز اشتیاق یعنی میشه بازم بدی رخصت و دوباره بیام توی خاک عراق ‌امیری حسین و نعم الامیر ✅بند دوم میشه قسمتم باز کنارت باشم ولی نا امیدی توو قلبم پره منو می‌کشه فکرای ناتموم من و می‌کشه حسرت و دلهره نداره توون قلب بی طاقتم فراق و غم هجرو دوری بسه بزار باز بیام با پدر مادرم صبوری صبوری صبوری بسه دلم لک زده واسه ی موکبات برای مسیر حرم تا حرم چی میشه قبولم کنی از نجف دوباره بگم یاعلی راه برم امیری حسین و نعم الامیر ✅بند سوم پاهامون توی این قافله به یاد رقیه پراز آبله به یاد سکینه به یاد رباب که بودن اسیر غل و سلسله برم از طریق نجف کربلا همون جا که دلها به تاب و تبن کنار قدم‌های جابر با غم همه روضه خون بی بی زینبن بگم روضه از علقمه مشک آب یه ساقی که شرمنده شد از رباب سکینه که می گفت عمو والعطش تووآغوش مادر پسر کرده غش امیری حسین و نعم الامیر ✅بند چهارم همونجایی که هست ام البنین با دست قلم خورده بود رو زمین میزد ناله ادرک اخا یا حسین با چشمای خونبار با قلبی حزین برم تل زینب با اشک و مهن همون جایی که قلب خواهر شکست همون جا که دید گوشه ی قتلگاه حرومی با خنجر روسینه نشست یه دفعه دل آسمونا طپید حرومی موهای حسین و کشید تا چکمه گذاشت رو تن غرق خون گل زینب و ازقفا سر برید امیری حسین و نعم الامیر 💠💠💠1⃣0⃣2⃣0⃣💠💠💠
نوحه زمینه_سخته برام بابایی بی تو بودن.mp3
3.97M
🏴سبک نوحه زمینه شهادت بنت الحسین علیه السلام حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها 🏴بند اول سخته برام بابایی بی تو بودن بی تو همش کارمه غصه خوردن دختر پادشاهم اما منو تو این خرابه های شام آوردن میگن یتیمم کتکم میزنن منم شدم مثه تو خونین دهن بسکه زدن منو اینا کعب نی زخم و کبوده بابایی تنه من هوای دلم،گرفته بابا دیگه خسته از این زمونه شدم تمومِ تنم،میسوزه بابا که سرباره عمم میدونم خودم ابتا حسین ابتا حسین ابتا حسین یا حسین یا حسین 🏴بند دوم ممنونتم که اومدی دیدنم حالا یکم بشین روی دامنم نپرس چرا بی گوشوارم اومدم نپرس چرا پاره شده پیرهنم چن روزه که غذا نخوردم بابا کجا بودی سرت بوی نون میده کجا بودی که سوخته موی سرت رگای گردنت رو کی بریده الهی بشم،فدای سرت برا من بگو که کجاس پیکرت بمیره برات،بابا دخترت که سوخته همه رگهای حنجرت ابتا حسین ابتا حسین ابتا حسین یا حسین یا حسین 🏴بند سوم عذاب دادن دخترتو شامیا تا بردنم از وسط بازارا میون نامحرما بودم بابا میخواستنم برا کنیزی اونا اگه کف پاهام پُرِ آبله ست پشت سرت دویدم از رو خارا اگه چشام نمیبینه جایی رو سیلی زدن بِهِم توی معبرا زمینگیرم و،خمیده قدم دیگه نا امیدم از این زندگی سفیده موهام،از افسردگی شدم مثل زهرا تو سه سالگی ابتا حسین ابتا حسین ابتا حسین یا حسین یا حسین
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ خیلی برا تو دلتنگم کی میای از سفر بابای قشنگم اخه به جای آغوشت توی آغوش سرد خاکا و سنگم دخترت از دنیا سیره بی تو روزا و شبام خیلی دلگیره رقیت مثه مادرت وقت راه رفتن دست به پهلو میگیره بابا حسین بابا حسین بابا حسین بابا حسین بابا حسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ عمه میاد عطر امید انگاری نالم به گوش بابام رسید کاش معجری بود تا که من میپوشوندم موهای سوخته و سفید تا دیر نشد یه کاری کن جلوی باباجونم منو یاری کن پاهام رمقی نداره به جای من از بابام پذیرایی کن بابا حسین بابا حسین بابا حسین بابا حسین بابا حسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ خوش اومدی بابا جونم   چرا اینقدر دیر اومدی  مهربونم شاید منو نمی شناسی  رقیه تم ولی دیگه قدکمونم از وقتی که رفتی سفر اصلن روز خوشی رو ماها ندیدیم ما رو گردوندن تو بازار نبودی چه حرفا و تهمت شنیدیم بابا حسین بابا حسین بابا حسین بابا حسین بابا حسین
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ یه دختر کوچیک، با موهای سوخته، یه دختر مجروح، شبیه زهرا یه کنج تاریکِ، خرابه با گریه، دستای زخمیشو، میبره بالا اگر خداجونم، میبینی بابامو، بهش بگو با غم ، رقیه میگه خیلی دلم تنگت، شده دیگه برگرد، بسه عزیز من، جدایی دیگه بهش بگو بدون من، رفته سفر آخه چرا نکنه یک وقتی با من قهره بابا جونم خدا بهش بگو، دسته گل دردونه ت دیگه شده، از غم تو پژمرده بهش بگو، اینقد کشیدن موهامو شده دیگه، پوست سرم آزُرده بابا حسین... بابا حسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ یه دختر کوچیک، گونه ش وَرَم کرده،نشسته یک گوشه، میکنه گریه میریزه اشکاشو، با صدای لرزون میگه بابا برگرد، جون رقیّه میگه بابا وقتی، نبودی گم کردم، عروسکامو تو، آتیش خیمه یه نیزه دار اومد، گوشواره مَم بُردِش، واسه ی دخترش، برای هدیه میگه خدا چیکار کنم، اگه یه وقت بابام بیاد آخه حسابی زشت شدم، نکنه که من رو نخواد یه وقت نیاد، ببینه باباییم که من رو زدن، این دندونم افتاده اگه بیاد، چه جوری ببینمش آخه چشام، دیدشو از دست داده بابا حسین بابا حسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ یه دختر کوچیک،با چشمای پُر أشک، سر باباشو به آغوش کشیده دست میکشه روی موهای باباشو، میگه کی رگهاتو، بابا بریده میگه بابا جونم، خسته و داغونم، تنگه دل خونم، دلم شکسته ببر رقیّه ت رو، که دخترت دیگه، سیره ازین دنیا، دیگه بریده دیگه ندارم طاقتِ، سوزش لاله ی گوشام سوزش جای خار روی، آبِله های کَفِ پام قسم میدم، تو رو به موی سوخته م قسم میدم، به گوشای پُر خونم تنگه دلم برای داداش اصغر دخترتم، بِبَر بابایی جونم بابا حسین.....
🏴# حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بابای خوب و مهربونم ،سر زدی به خرابه امشب دختر تو توون نداره ،چن روزیه میسوزه تو تب داشتم امید بیای دوباره ،منو تو آغوشت بگیری بعد تو و عمو ابالفضل ،کشته مارو دردِ اسیری ............ بابا ،بابا ،بابا ،بابا گفتم پرم شکست زدن بی حیاهای پست زدن توی محله های شام یهودیای مست زدن .......... رمق نداره دخترت بابا بابایی شدم شبیه مادرت بابا بابایی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ یادش بخیر چه روزایی رو ،با هم بودیم توی مدینه دستای ما تو دست عباس(ع)، عزیز بودیم منو سکینه چی جور بگم عزیزِجونم ،ماها رو هی میدادن آزار تهمت و ناروا بمونه ،بردنمون تا سرِبازار .......... بابا بابا بابا بابا دردای من بی شماره دیگه چشام سو نداره بسکه تو صحرادویدم کف پاهام پُره خاره رمق نداره دخترت بابا بابایی شدم شبیه مادرت بابا بابایی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ عمه میگفت رقیه جونم ،غصه نخور میاد بابا جون اومدی اما چرا بابا ،لبای تو شده پر از خون چرا بابا نداری پیکر ،توی طبق اومدی با سر سوالی دارم از تو بابا ،کجاس داداش علیِ اصغر .......... بابا بابا بابا بابا با لب تشنه کشتنت چی اومده سرِتنت خدا رو شکر که آخرش دست خودم سپردنت مَنِ الذی اَیتَمَنی بابا بابایی چرا تو خونین دهنی بابا بابایی