eitaa logo
ذاکرین آل الله
278 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
299 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
shab29safar[05].mp3
11.34M
🎙قبله دلها (واحد) 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی 🏴 شب ۲۹ زاده زهرا اباعبدالله، قبله دل ها اباعبدالله زاده ی زهرا اباعبدالله قبله ی دل ها اباعبدالله دنیا و عقبا اباعبدالله من کی ام؟ خاک پایت حسین جان من که هستم؟ گدایت حسین جان جان من قابلت را ندارد جان عالم فدایت حسین جان! گرچه دور از تو گم کرده ام راه روضه خواندم تو را هر سحرگاه مثل هر صفحه ی مقتل تو خیسم از اشک و می سوزم از آه زاده ی زهرا اباعبدالله قبله ی دل ها اباعبدالله دنیا و عقبا اباعبدالله عبدم و عبد نعم الامیرم از تولای تو ناگزیرم وای اگر بی‌غمت زنده مانم کربلا را نبینم بمیرم جز هوای تو در سر ندارم بی غم تو نفس برنیارم تا وفاداری ام را ببینی جان خود را به تو می سپارم زاده ی زهرا اباعبدالله قبله ی دل ها اباعبدالله دنیا و عقبا اباعبدالله مثل حرت به من اعتنا کن با شهیدان مرا آشنا کن جان زهرا برای شهادت یک سحرگه مرا هم دعاکن هر که بایاد تو زندگی کرد عاقبت نذر راه ولی شد درس مردی گرفت از ابالفضل تا علمدار سیدعلی شد زاده ی زهرا اباعبدالله قبله ی دل ها اباعبدالله دنیا و عقبا اباعبدالله شاعر: ميلاد عرفان پور
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 امام حسن(ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْمُجْتَبىٰ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ ⬅️آه گرفتارها آه مریض دارها حاجت مندان جوون دارها امشب دلها را روانه کنید مدینه منوره کنار تربت بی سایبان امام مجتبی انشاالله به پاره های جگر امام حسن(ع) درهرگوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روابشید شفای همه مریض‌ها انشاالله همه اموات فیض ببرند یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله 🔸دلی پر زتب و پرازغم 🔸نه طبیب ونه دعوایی 🔸چه کند غریب و بی کس 🔸که ندارد آشنایی حتی در خونه اش هم غریب بود امام حسن دعا کرد آشناش بیاد میدونی اشنا امام حسن که بود خواهرش زینب بود وقتی که زینب دید حال برادر مقلب شده این جا خواهر نگران شد رفت تمام برادران را صدا زدعباسم حسین جان بیاید برادر چه شده خواهر نگرانی زینب فرمود حال برادرمان حسن منقلب شده این جا براداران امدند اما همین که امام حسین دید حال برادر خوب نیست امام حسین نشست کنار برادر آن قدر گریه کرد که امام حسن فرمود حسین جان عزیز مادر مکن گریه ز مرگم ای برادر مریز از دیدگان اشکت چه گوهر یادشهد امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند گفت عزیز مادر مرا باشد پرستاران بسیار امروز کنار بستر من عده ای زیادی نشسته اند برادران و خواهران همه هستند پرستار من امام حسن اخ مرا باشدپرستاران بسیار اما حسین جان پرستار یک زینب آن هم گرفتار پرستار تو روز عاشورا یک زینب وان هم گرفتار اخ امان از دل زینب که خون شد دل زینب😭 زینبی که یک روزی در مدینه پاره های جگر برادر حسن را می بیند اما یک روزی هم در شهر شام همین زینب ببیند نازنین سر بریده حسین یا حسین یا حسین یا حسین درآن مجلس بزم یزیدزینب یک صحنه ای را انشاالله هیچ خواهری به مثل زینب غم نبیند مگر چه دید زینب دران مجلس بزم یزید زینب دید ملعون به یک دست جام شراب گرفته به یک دست هم چوب خیزران ای داره با چوب برلب ودندان برادر می زنه 🔸یزیدا چوب مزن آخ برلب برادرجان 🔸سر بریده چه کرده است باتو خواهان پرپرمن 🔸سرش بریده ای بادو صد خواری 🔸هنوز دست از سر او بر نمی داری (یا بقیه الله امام زمان ) 🔸سری که درمقابل تو است نور عین من است 🔸خدا نکرده امام تو حسین من است ⏪گفت نانجیب این لب و دندان را با چوب می زنی اما لب و دندان رایک روزی پیمبر خدا بوسید این لب ودهان رابابام علی مادرم زهرا بوسید 🔸مزن ظالم حسین مادر ندارد 🔸آخ مزن ظالم که خواهر دل ندارد حسین آرام جانم...حسین روح روانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
خواهند اگر ببخشند از مجرمی گناهی اول ورا نوازند با سوز و اشک و آهی دریای عفو جوشد از اشک دردمندی اوراق جرم سوزد از آه صبحگاهی اینجا گناه بخشند کوهی به کاه بخشند بیچاره من که با خود ناورده پرّ کاهی با اینکه رو سیاهم با آن همه گناهم مشتاق یک نگاهم مولای من نگاهی از من گنه بود زشت از توست عفو زیبا ای عفو از تو زیبا العفو یا الهی عمری گناه کردم دل را سیاه کردم من اشتباه کردم یا رب چه اشتباهی دامن آلوده و روی سیاه آورده ام گرچه آهی در بساطم نیست آه آورده ام هرچه هستم هرچه بودم بر کسی مربوط نیست بر امام مهربان خود پناه آورده ام ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
MonaJat950702.mp3
7.92M
پر از دردم آقا برایم دعا کن مریضم سراپا برایم دعا کن . گرفتار نفسم اسیر گناهم تو ای روح تقوا برایم دعا کن . العجل گرفتارم آقا العجل تو را دارم آقا . پر از دردم آقا برایم دعا کن مریضم سراپا برایم دعا کن . به غیر از تو دیگر کسی را ندارم تو تنهای تنها ، برایم دعا کن . العجل گرفتارم آقا العجل تو را دارم آقا . زمین گیر دردم ، ببین روی زردم فتادم من از پا برایم دعا کن . منم رو سیاه و منم عبد در گاه کجایی تو مولا ، برایم دعا کن . العجل گرفتارم آقا العجل تو را دارم آقا . امیدم کجائی ، اگر کربلایی بیا و همانجا برایم دعا کن . تو با سوز سینه ، چو آئی مدینه تو را جان زهرا ، برایم دعا کن . برای ظهورت دعا می کنم من تو را جان مولا ، برایم دعا کن العجل گرفتارم آقا العجل تو را دارم آقا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف داری کدام خیمه، پدر ناله می زنی با روضه های ماه صفر ناله می زنی با داغ ِ روی داغ، گذشته دقایقت داری برای چند نفر ناله میزنی آیا همیشه گریه کنی هست پیش تو وقتی که شام تا به سحر ناله می زنی اشک تو را کدام ملک پاک می کند آن دم که با دو دیده ی تر ناله می زنی داری خودت که غُصّه،  نبینم ابَالرَّئوف با غصّه های کلّ بشر ناله می زنی این روزها برای عموجان خود حسن با یاد پاره های جگر ناله می زنی مثل حسین؛ جدّ غریبت کنار طشت دستی گرفته ای به کمر ناله می زنی باران تیر روبه روی توست گوئیا مانده تنش بدون سپر ناله می زنی وقتی که تیر می کشد از پیکرش، حسین با یاد زخم  ِتیر  ِسه پَر ناله می زنی یک تیر از گلوی علی می کشد برون یک تیر هم ز چشم قمر ناله می زنی حرف از حسن که می شود ای صاحب عزا حتما برای داغ دگر ناله می زنی حتما گریز روضه ی تو فرق میکند یاد جفای بین گذر ناله می زنی ایام فاطمیه فقط نه ؛ تمام سال از زخم میخ و ضربه ی در ناله می زنی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
چند روزی‌ست بستری شده‌ای یا به سر حرف می‌زنی یا دست باز از فرط ضعف می‌افتاد می‌بری تا همین‌که بالا دست حال و روز بدت مرا انداخت یاد غم‌های هشت سالگی‌ام یاد آن‌روز که یتیم شدم من در اثنای هشت سالگی‌ام از همان روز تا همین حالا دست لطف تو بر سر من بود دست‌هایت پناه خستگی‌ام و عبای تو سنگر من بود آفتاب وجود تو یک عمر لحظه‌ای راهی غروب نشد سال‌ها از اُحُد گذشت ولی زخم پیشانی تو خوب نشد اگر آماده‌ای برای سفر جگرم را ببین و بعد برو دو سه ماه دگر تحمل کن پسرم را ببین و بعد برو چه شده گریه می‌کنی امروز برده اشک تو صبر و طاقت من چادرم را نگاه می‌کنی و دست خود می‌کشی به صورت من با علی حرف می‌زدی دیشب چه به او گفته‌ای که تب کرده هی به در می‌کند نگاه پدر و مرا باز جان به لب کرده کاش می‌شد بمانی و نروی بی تو می‌ترسم از حسادت‌ها از هجوم چهل نفر بر در آتش و دود و هتک حرمت‌ها ترسم این‌ست که مرا قنفذ آه با تازیانه حد بزند تا زمین می‌خورم به ضرب غلاف باز بر پهلویم لگد بزند ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من با چشمای گریونم پیش امام حسن مهمونم برای غربتش می‌خونم از اون روزی که به خاطر دارم دارم کَرَم تو رو می‌بینم آقا به دل منم افتاده یه روز حرم تو رو می‌بینم (جانم حسن منم و روضه‌ی صبر تو آقای من فدای غربتِ قبر تو)(۴) حسن خواهرش براش گریونه غریب این امام تو خونه مدینه رازشو می‌دونه نرو نرو که دلا خون می‌شه نرو نرو که حسین می‌میره نذار ببینه چشای زینب تنت هدف هزارتا تیره بال و پرت می‌سوزه با دل خواهرت خونِ دلش برای لحظه‌ی آخرت (جانم حسن منم و روضه‌ی صبر تو آقای من فدای غربتِ قبر تو)(۴) حسن رفتنش براش تسکینه رو دلشون غمِ سنگینه کابوس کوچه رو می‌بینه یه روز که میون کوچه قاتل آتیش به دل همه عالم زد داره نفس امام می‌لرزه آخه یادشه چقدر محکم زد اشکای تو رفیق لحظه‌ی آخره پس قاتلت صورت نیلیِ مادره (جانم حسن منم و روضه‌ی صبر تو آقای من فدای غربتِ قبر تو)(۴) حسن ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀🍀 زمزمه امام رضایی 🍀 تو کعبه و قبله رو به مرقد تو نماز گداها رو به مشهد تو یه عمره که غبطه میخورم آقاجون به حال کبوتر های گنبدتو من کی هستم نوکر و غلامت یه آهوی افتاده در دامت بی همتایی شاه دوسرایی تو علی بن موسی الرضایی حریم تو بهشت من رقم خورده باعشقت سرنوشت من الا یا ایها السلطان تویی شمس الشموس عالم آقاجان رضاجانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم بریدم و مایوسِ دلم آقاجون تو حسرت پابوسِ دلم آقاجون خودت میدونی که از همون کوچیکی به لطف تو مانوس دلم آقاجون دل بیتابه صحن گوهرشادت دارالشفاء پنجره فولادت واسه زائر وامیکنی آغوش کنار تو میشه غم فراموش من و حاجت روا کرده آقا نگاهت سنگ قلبم و طلا کرده الا یا ایها السلطان تویی شمس الشموس عالم آقاجان رضاجانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم امیری و امید دل فقیری بدی و خوب و باهم آقا می پذیری یقین دارم آخر باتموم بَدیم سرازیری قبر دستم و میگیری لطفی کن به دلی که بیتابِ کرم تو بی حدو حسابِ ازکوچیکی دلم زیر پاتِ کربلای من گیر امضاته نظر داری تو به هردل نرفته دست خالی از درت سائل الا یا ایها السلطان تویی شمس الشموس عالم آقاجان 🍀 ✍️ 🍀🍀
ایزدخواه28صفرRingtone_-1169781129.m4a
8.13M
داروی دردم شده زهر اعدا راحت شدم می روم نزد زهرا دیگر نبینم به كوچه به هر جا ، دستی كه زد از جفا مادرم را آه ، دلم پاره پاره ز غم هاست آه ، دلم تنگ دیدار زهراست ای ، حسن جان ** داد از غم بی وفایی مدینه كرده اثر بر دلم زهر كینه شد قاتلم همسرم ای خدایا ، بنشسته داغی دگر روی سینه آه ، میان غریبان غریبم آه ، كه در خانه هم بی حبیبم ای ، حسن جان 🎤حسین روشنازاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو عقیق یمنی حب الحسن اجننی تو خوده پنج تنی حب الحسن اجننی تو امیر جمل و مثل علی صف شکنی چو هوا گشت پریشان و حسن آمد از آن سمت به میدان و از این سمت دل لشکر دشمن همه شد مضطر و نالان و علی داد به شیر نر خود یکسره فرمان که بزن بُرقَعِ خود را تو حسن جان و بسوزان و بسوزان و حسن جان و به آتش بکشان خانه ی شیطان که پریشان بشود این شتر سرخ و بخوابان همه ی قائله را تا بدانند که مثل پدرت صف شکنی خوده پنج تنی عقیق یمنی یل حیدر حسنی حب الحسن اجننی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کرم نگو آقای کریمان جهانی حرم نگو قلبم حرمت در دل و جانی تو سراسر همه حُسنی حَسَناتی داری من به عشق شما اویس قرنی سیدالکریم حسن ابن فاطمه زینت نوکریم حسن ابن فاطمه **** به سائل میبخشی تموم زندگیتو غلامتم سر میدم اگه بهم بگی تو پاداشاهان جهان ریزه خور سفره ی احسان حسن منم از خیل مریدان فقیران مسلمان پریشان حسن رزق ما بی شک حلال است که خوردیم فقط نان حسن واجب السلام حسن ابن فاطمه عزت مستدام حسن ابن فاطم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اشعار شهادت حضرت امام رضا(ع) ای که اعضای تو از زهر جفا می لرزد با زمین خوردن تو ارض خدا می لرزد بارها پا شدی و باز به خاک افتادی با زمین خوردن تو عرش خدامی لرزد به خدا ناله تو کی به مدینه برسد خواهرت تا شنود آه تو را می لرزد پسرت آمده و روی تو را می بوسد لحن غمبار جواد ابن رضا می لرزد جگرت سوزد و رویت به کبودی بزند پلک چشمان تو اینگونه چرا می لرزد به روی خاک ولی سینه تو سنگین نیست تا رسد روضه به صحن تو صدا می لرزد بی حیا، چکمه به پا، تیغ به دست آمده است چه شنیده است به گودال چرا می لرزد این جگر گوشه زهراست که بی یار شده وسط این همه سرنیزه گرفتار شده .
اشعار شهادت حضرت امام رضا(ع) - حسن لطفی ناله اي بر لبم از فرط تقلا مانده سوختم از عطش و چشم به در وامانده باز دلتنگ جوادم كه در اين شهر غريب به دلم حسرت يك گفتن بابا مانده دست و پا مي زنم از بس جگرم مي سوزد به لب سوخته ام روضه ي زهرا مانده جان به لب مي شوم و كرب و بلا مي بينم كه لب كودكي از فرط عطش وا مانده مادرش چشم براه است كه آبش بدهند ولي از حرمله آنجا به تماشا مانده شعله ورمي شوم از زهر و حرم مي بينم كه در آتش دو سه تا دختر نو پا مانده دختري مي دود و دامن او مي سوزد رد يك پنجه به رخسار مهش جا مانده اين طرف غارت و سيلي و نگاه بي شرم آن طرف بر سر نيزه سر سقا مانده حسن لطفی
مانند مادرت شده ای قد خمیده ای آقا چرا عبا به سر خود کشیده ای با درد کهنه ای به نظر راه می روی مانند مادرت چقدر راه می روی خونِ جگر به سینه به اجبار می دهی راهی نرفته! تکیه به دیوار می دهی داغ غریبی تو، نمک بر جگر زند خواهر نداشتی که برایت به سر زند این جا مدینه نیست، چرا دل خوری شما در کوچه های طوس زمین می خوری چرا با «یاعلی» به زانوی خسته توان بده خاک لباس های خودت را تکان بده مقداری از عبای شما پاره شد، ولی... نیزه نزد کسی به تو از کینه ی علی این جا کسی به پیرهن تو نظر نداشت فکر و خیال گندم ری را به سر نداشت وحید قاسمی
آسمان زیر پرت بود زمین افتادی یک عبا روی سرت بود زمین افتادی نه صدای تو به گوش کسی آن روز رسید نه کسی دور و برت بود زمین افتادی صورتت خاکی و دستار و عبایت خاکی مادرت در نظرت بود زمین افتادی زهر از جان تو آقا جگرت را می خواست آتشی بر جگرت بود زمین افتادی ناله می کرد جوادت به سرش می زد آه اشک در چشم ترت بود زمین افتادی مثل یک مار گزیده به خودت پیچیدی خوب شد که پسرت بود زمین افتادی ولی افسوس به میدان دل خون برد حسین نیزه از پشت زدند و به زمین خورد حسین مسعود اصلانی
انگور سرخى سبز کرده دست و پایت را تغییر داده حالت حال و هوایت را اى خاکِ عالم بر سرم حالا که مى‏آیى از چه کشیدى بر سر و رویت عبایت را؟ تو سعى خود را مى‏کنى و باز مى‏افتى این زهر خیلى ناتوان کرده است پایت را وقت زمین خوردن صدا در کوچه مى‏پیچد آرى شنیدند آسمانى‏ها صدایت را وقتى لبت خشکید و چشمت ناتوان‏تر شد در حجره‏ى در بسته دیدى کربلایت را در حجره‏اى افتاده‏اى و تشنگى دارى تو کربلاى دیگر در حال تکرارى قسمت نشد خواهر کنار پیکرت باشد بد شد، نشد امروز بالاى سرت باشد بد جور دارى روى خاک از درد مى‏پیچى اى واى اگر امروز روز آخَرت باشد حیف از سر تو نیست روى خاک افتاده؟ باید سرت الآن به دست خواهرت باشد حالا غریبى را ببین دنبال تابوتت دختر ندارى لااقل دربدرت باشد وقتى شروع روضه‏هاى ما بیان توست خوب است پایانش بیان دیگرت باشد یابن شبیب آیا شهید بى کفن دیدى؟ در لابلاى نیزه، پاره‏پاره تن دیدى علی اکبر لطیفیان
نیلی ترین رنگ ها بر پیکرش بود معلوم بود امروز روز آخرش بود معلوم بود آقای ما را زهر دادند وقتی که می آمد عبایش بر سرش بود دستی به پهلوی پر از درد خویش داشت بر شانه دیوار دست دیگرش بود دختر ندارد تا که دستش را بگیرد پس لااقل ای کاش آنجا خواهرش بود پا شد خودش را جمع کرد اما زمین خورد این ضعف خیلی مایه درد سرش بود اصلاً زمین خوردن برای او طبیعی است از بس که دنبال صدای مادرش بود در حجره بی فرش خود افتاده بود و تصویری از گودال در چشم ترش بود می گفت یا جدا "چرا خاکت نکردند " حتی "کفن بر جسم صد چاکت نکردند " علی اکبر لطیفیان