#شورامام_حسنی
#سبک_بهار_دلم
#کریم_وهمتا_نداره
♻️♻️934♻️♻️
☑️بنداول
کریمِ و همتا نداره
اسمه شریفش موندگاره
از میونه دسته مجتبی
بارونه کرامت میباره
.....
آقای منه
همون آقاکه محترمه
همونی که شاه کرمه
کریمه ولی بی حرمه
آقای منه
دله عاشقا رو می بره
عموی علیِ اکبره
همونی که عشقه مادره
یاسیدنا مددی امام مجتبی«ع»
☑️بند دوم
تویی کریم آل طاها
تویی میوه ی قلبه زهرا
از عمقه وجودم می خونم
خیلی میخوامت به جونه مولا
......
عالم به فدات
اسم تو میگم باشوروشین
تویی تو امیره عالمین
داداش بزرگتره حسین
عالم به فدات
تویی که یله بی بدلی
اسطوره ی جنگ جملی
ای پسره حضرته علی
یاسیدنا مددی امام مجتبی«ع»
#امام_حسن
💠💠💠9⃣3⃣5⃣💠💠💠
#زمینه_شورشهادت_امام_حسن_ع
#سبک_من_ویکم_ببین
#اتیش_زهرکین_وجودمومیسوزونه
🌷🌷🌷
✅بنداول
آتیش زهرکین وجودم و میسوزونه
خیلی حالم بده خیلی دلم پریشونه
به نزد مادرم دارم میرم غریبونه
🌷
کجایی زینبم تشتی بیار ای خواهرم
کجایی زینبم بیا به بالای سرم
کجایی زینیم ببینی حال مضطرم
🌷
بیاببین داره میسوزه کل پیکرم
بیا ببین خواهر شد لخته لخته جگرم
ببین میسوزم از زهرجفای همسرم
غریب غربتم خدا غریب غربتم
_____________________
✅بنددوم
اشکای چشم من می باره مثل بارونه
از دردوغربتم کسی چیزی نمی دونه
چرا کسی دیگه از روضه هام نمی خونه
😭
روضه م نه اینه که من غریب مدینه ام
روضه م نه اینه که قتیل زهرکینه ام
یه عمریه که هست داغی میون سینه ام
😭
روضه م همینه که دستای بابام بسته بود
من بچه بودم میسوختم از عمق وجود
لونقد زدن که شد کل تن مادر کبود
😭
غریب غربتم
خدا غریب غربتم
__________
✅بندسوم
روضه م همینه که یه روزی توی کوچه ها
یکی لگد میزد به مادرم یکی عصا
الهی بشکنه دست مغیره ای خدا
😭
نامرده بی حیا به زخم من نمک می زد
دستای نحس و به قباله ی فدک می زد
جلوچشای من به مادرم کتک می زد
غریب غربتم خدا غریب غربتم
💠💠💠 282 💠💠💠
_________________
#زمینه_جدید_شهادت_امام_حسن_ع
#میسوزه_جگرش
🔘🔘🔘🔘
✅بنداول
میسوزه جگرش
همه پا تا سرش
بازهری که ریخته به کامش همسرش
به یاده کوچه ها
سیلیِ بی هوا
میخونه که زدن مادرش رو چرا
تو کوچه از جفا
ای واااای
تمومه نفس هاش شده پر زِ ماتم واویلا
ای واااای
همه روز و شب هاش شده غصه و غم واویلا
ای واااای
زدن مادرشو یه عده نامحرم واویلا
تیر بارون شد تنش غریبونه
که واسه ش مادرش روضه خونه
واااای (حسن جان 3)
🔘➖➖➖➖🔘
✅بنددوم
وای از این زمونه
سوت و کوره خونه
نمیشه کاری کرد میره بی بهونه
رفتنش چه زوده
تنش زهر آلوده
رنگ و روش زرده و خیلی هم کبوده
جرم اون چی بوده
ای وای
کسی نیس که زیر بغلهاش بگیره واویلا
ای وای
خون بالا مياره همش سر به زیره واویلا
ای وای
داره پر میکشه میره خیلی دیره واویلا
رفت بالبهای تشنه و خونی
شد واسش زهر جفا نشونی
وای حسن جان
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بندسوم
با چشمای ترش
اومده خواهرش
آورده یه تشتی کنار بسترش
میزنه بال و پر
رو بستر برادر
زیر لب میخونه لحظه های آخر
توکجایی مادر
ای واااای
میخونه کنارحسینش بااون حال مضطر
ای واااای
لایومک یومک عاشورا حسین ای برادر
ای واااای
سرت رو می بُرن تومقتل جلو چشم خواهر
واای که جسمت میشه نامرتب
واای جلو چشمای تار زینب(س)
واااای حسن جان
.
🌴تو غریب الغربایی، تو معین الضعفایی
تو شفیع دو سرایی تو ولی نعمت مایی
تو رئوفی، تو عطوفی، تو رضایی، تو رضایی
پر زند مرغ دلم در حرمت همچو کبوتر
به شهان ناز کنم تا که شوم سائل این در
گل احمد گل زهرا پسر موسی جعفر
چه شود گر که به من گوشة چشمی بنمایی
🌴تو غریب الغربایی، تو معین الضعفایی
غم ناگفتة دل را تو شنیدی تو شنیدی
تو به دست کرمت ناز گنه کار کشیدی
«آمدم قبر تو بوسیدم و رفتم به امیدی
که شب اول قبرم تو به دیدار من آیی»
🌴تو غریب الغربایی، تو معین الضعفایی
جز تو نشنیده ام ای پادشه عالم امکان
که شود پادشهی ضامن آهوی بیابان
چه شود ای حرمت کعبة دل قبلة ایمان
که مرا هم سر کویت بپذیری به گدایی
🌴تو غریب الغربایی، تو معین الضعفایی
ای به چشم همه چون سیل روان اشک عزایت
یابن زهرا چه کنم گر نکنم گریه برایت
به چه جرمی جگرت پاره شد ای جان به فدایت
تو که فرزند جگر پارة پیغمبر مایی
تو غریب الغربایی، تو معین الضعفایی
سینه می سوخت به هر محفلت ای یوسف زهرا
چه ستم ها که نشد با دلت ای یوسف زهرا
میزبان تو شده قاتلت ای یوسف زهرا
جان عالم به فدایت این همه مظلوم چرایی
🌴تو غریب الغربایی، تو معین الضعفایی
تو و آن حجرة در بسته و آن رنگ پریده
به جگر شعله، به لب زمزمه چون مار گزیده
دو عزادار تو معصومه و زهرای شهیده
ای که از اّم و اَب و خواهر و فرزند جدایی
🌴تو غریب الغربایی، تو معین الضعفایی
.
60035_139885161416_413696 (1).mp3
413.7K
نوحه سنتی شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه
#حضرتمحمد_عزاداری
#تک_ضرب
دختر کناربستر، بابا در احتضار است
بابا به فکر دختر، او زار و بیقرار است
ای وای ازین مصیبت...
______________________
بابا زبعد مادر،بوده امید زهرا(س)
حالا رود زدستش،این جور روزگار است
ای وای ازین مصیبت...
_______________________
مولا علی که بوده،بر مصطفی برادر
با دیده های گریان،گوشش به حرف یار است
ای وای ازین مصیبت...
___________________
در گوش او بگوید ، ناگفته ها پیمبر
از بعض این سخنها،حیدر چه دل فکار است
ای وای ازین مصیبت...
_________________________
زمینه_نبی رحمت السلام.mp3
4.02M
🏴سبک زمینه شهادت پیامبر رحمت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم و امام حسن مجتبی علیه السلام
#زمینه_پیامبر_ص
#زمینه_امام_مجتبی_ع
#نبی_رحمت_السلام
🏴بند اول
نبی رحمت السلام،شفیع امت السلام
مدینتو که ندیدم،میگم با حسرت السلام
نور هدایت السلام،بحر کرامت السلام
زائرتم از بعید و،وَ بی نهایت السلام
به مرقد زیبات سلام
به گنبد خضرات سلام
یا رحمت للعالمین
منم گدای گداهات
منم فداییه زهرات
یا رحمت للعالمین
یا رحمت للعالمین
🏴بند دوم
تکیه گاهم السلام،چراغ راهم السلام
تویی مراد منو من،به تو نگاهم السلام
دوای دردم السلام،به تو رو کردم السلام
با دست خالی میدونم،برنمیگردم السلام
عنایتی ای شاه دین
تو سروری به مسلمین
یا رحمت للعالمین
عنایتی ای شاه دین
جان امیرالمومنین
یا رحمت للعالمین
یا رحمت للعالمین
🏴بند سوم
ما قطره و دریا حسن،ما بنده و آقا حسن
فقیرتیم شاهه کرم،نگاهی کن بر ما حسن
کریمی یا مولا حسن،امیری یا مولا حسن
ایشالله میسازیم حرم،بزودی واست یا حسن
یا سبط خیر المرسلین
رشته ای از حبل المتین
حسن معز المومنین
یا نورالعین المومنین
یابن امیرالمومنین
حسن معز المومنین
حسن معز المومنین
.
277.2K
نوحه رحلت پیامبر(ص)
شام وداع آخر پیغمبر است
زهرای او گریان کنار بستر است
می نالد ومی گوید او، بابا مرو
ای بر دو عالم آبرو، بابا مرو
بابا مرو، بابام و، بابا مرو۴
_____________
افتاده روی سینه ی جدش حسین
بوسد پیمبر روی آن نور دو عین
از دیده اش آین برون اشک روان
چون مادرش نالد که ای بابا بمان
بابا مرو....
_____________
دختر اگر بابا رود تنها شود
اندر حصار وادی غمها شود
افتد میان آتش ودیوار ودر
تازه شود ازبهر او داغ پدر
بابا مرو...
___________
امشب زمین وآسمان غرق عزاست
شهر مدینه پرغم وماتمسراست
هر شیعه دارد این ندا برسرزنان
آجرک ا.... حضرت صاحب زمان
بابا مرو....
.
364.3K
#شهادت_پیامبر_اکرم_صلی_الله_علیه
🥀🍎🥀
◾بنداول
در دو عالم عزای خاتم المرسلین است
از فراق پیمبر فاطمه دلغمین است
شور ماتم به پا شد
خون جگر مرتضی شد(۲)
وامصیبت از این غم(۳)
◾بنددوم
فاطمه صاحب این ماتم و بزم غم شد
غصههای دو عالم زین عزا دم به دم شد
شدمدینه سیه پوش
میرسد ناله بر گوش(۲)
وامصیبت از این غم(۳)
◾بندسوم
بعدماه محرم سینهام گشته سوزان
هم برای پیمبر هم غریب خراسان
هم غریب مدینه
هم برای سکینه(۲)
وامصیبت از این غم(
.
581.8K
#آخرصفر
#شهادت_پیامبر_اکرم_صلی_الله_علیه
🏴🍎🏴
هجران پیغمبر(ص)
دختر کناربستر، بابا در احتضار است
بابا به فکر دختر، او زار وبیقرار است
ای وای ازین مصیبت، ای وای ازین مصیبت ای وای ازین مصیبت، ای وای ازین مصیبت۲
__________________
بابا زبعد مادر،بوده امید زهرا(س)
حالا رود زدستش،این جور روزگار است
ای وای....
___________________
مولا علی(ع) که بوده،بر مصطفی(ص) برادر
با دیده های گریان،گوشش به حرف یار است
در گوش او بگوید ، ناگفته ها پیمبر
از بعض این سخنها،حیدر چه دل فکار است
ای وای...
_____________________
حیدر زبعد طاها، بر تو جفا نمایند
دستان تو ببندند، افتاده ذوالفقار است
زهرا که بوده جان وهستی من،زبعدم
جان برلبش بیاید،بر رنج وغم دچاراست
ای وای....
___________________
در پیش چشم طفلش، سیلی زنند برویش
دستش حسن(ع) بگیرد، با چشم اشکبار است
پشت در سرایت، آتش به پا نمایند
زهرا به پشت آن در،افتاده در فشار است
ای وای...
__________________-
حیدر امانت من،زهرا بود به پیشت
بنما حفاظت اورا، اوبر تو یادگار است
مظلوم اولی تو،صبرت دهد خدایت
آندم که جسم زهرا،راهی در مزار است
ای وای.....
______________________
بینم علی دمی که، با تیغ جهل وکینه
فرقت دوتا وگویی،حیدرچه رستگار است
حیدر رسیده وقت،رفتن خدا نگهدار
شادم که مرغ روحم، آزاد از حصار است
.
423.2K
#آخرماه_صفر
#شهادت_پیامبر_اکرم_صلی_الله_علیه
🏴🏴🥀🥀
نوحه رحلت پیغمبر(ص)
حصرت طاها، رود زدنیا
کنار بستر، حیدر وزهرا
فاطمه اش برای او به شور وشین است
بروی سینه ی پدر سر حسین است
واویلتا واویلتا، آه و واویلا۲
_______________________
دست پیمبر، بدست حیدر
بگوید اسرار، او به برادر
علی به تو ز بعد من جفا نمایند
حمله به بیت دخت مصطفی نمایند
واویلتا...
_______________________
وقت وداع و، علیست گریان
باور ندارد، رفتن جانان
گوید به مرتضی علی احمد مختار
امانتم فاطمه پیش خود نگهدار
واویلتا...
___________________
بعد پیمبر، حرمت زهرا
شکسته شد با، حمله ی اعدا
آتش به خانه ی علی ز کین فتادند
با لگدی آن در بسته را گشادند
واویلتا...
.
410.2K
#آخرماه_صفر
#شهادت_امام_حسن_مجتبی
#شهادت_پیامبر_اکرم_صلی_الله_علیه
🏴🏴🥀🥀
ذکر ما با چشم گریان
یا محمد یا حسن جان
در دو عالَم چه شوری به پا شد
فاطمه چونکه صاحب عزا شد
یا محمد یا مولا حسن جان...
بار غم بر شانه بردند
جان و جانان جان سپردند
رزق دل سوز و آه و بُکا شد
فاطمه چونکه صاحب عزا شد
یا محمد یا مولا حسن جان...
با قدِ خم دیده زهرا
داغ فرزند داغ بابا
پر شرر سینه از این بلا شد
فاطمه چونکه صاحب عزا شد
یا محمد یا مولا حسن جان...
وصفشان دور از کلام است
او پیمبر این امام است
روضه خوان حضرت مرتضیٰ شد
فاطمه چونکه صاحب عزا شد
یا محمد یا مولا حسن جان...
در کرامت بی نظیرید
دست ما را هم بگیرید
اشک ما جاری از دیده ها شد
فاطمه چونکه صاحب عزا شد
یا محمد یا مولا حسن جان..
.
#روضه_حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_وآله
#ماه_صفر
بسم الله الرحمن رحیم...
یا رحمن یا رحیم...
🔸ای امت رسول قیامت بپا کنید
🔸لبریز جام دیده ز اشک عزا کنید
ایام مصیبت پیغمبر خدا...
و از طرفی هم ایام شهادت آقای غریب...
کریم اهل بیت امام حسن مجتبی است
🔸در ماتم پیمبر و تنهایی علی
🔸باید برای حضرت زهرا دعا کنید
از فردا دیگه ایام تنهایی و غربت امیرالمومنین شروع میشه...
دیگه مادرمون زهرای مرضیه یتیم میشه...
🔸داغ پیغمبر است و بلاییست بس عظیم
🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم
دلت اینجا نباشه...
با پای دل بریم مدینه...
ای مدینه...
عجب روزهایی رو دیدی...
🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم
امان از یتیمی ...
مثل فردایی پیغمبر خدا در بستر بیماریه...
زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر بابا میگرده...
هی به صورت زیبای بابا نگاه میکنه...
اشک میریزه...
میگه بابا جان یا رسول الله خوب میشی بابا...
بلاخره از بستر بیماری بلند میشی بابا...
خیلی سخته برای خونواده ای...
ببینند بابا تو بستر بیماری باشه و...
نتونن کاری کنن...
هی رسول خدا بیهوش میشدن...
هی به هوش می اومدن...
بچه ها طاقت نیاوردند...
حسن و حسین اومدن...
خودشون رو انداختن روی سینه ی پیغمبر...
رسول خدا رو در آغوش گرفتند...
گریه میکنند...
تا امیرالمومنین اومد بچه ها رو از رو سینه پیغمبر خدا بلند کنه...
حضرت چشمان مبارک رو باز کردند...
فرمودن علی جان...
بگذار بچه ها کنارم باشن...
بگذار با بچه ها وداع کنم...
حسنش رو در آغوش گرفت...
حسینش رو در آغوش گرفت...
لحظات آخره...
دیگه دست های پیغمبر خدا رمق در بدن نداره...
هر طوری بود با بچه ها وداع کرد...
یکوقت دیدند حضرت آروم آروم چشماشون رو از این دنیا بستند و...
راحت شدند...
عرضه بداریم یا رسول الله... آقا...
شما خیلی در دنیا اذیت شدید...
خیلی به شما ظلم کردند...
اما لحظات آخر وقتی چشمان مبارک رو باز کردین...
یک طرف حسن و حسین کنارتون بودن...
یک طرف امیرالمومنین کنارتون بودن...
یک طرف هم زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر شما...
دل ها بسوزه...
برا اون آقایی که لحظات آخر وقتی چشماش رو باز کرد ببینه...
و الشمر جالس علی صدره
شمر روی سینه حسین
هر کجا نشستی صدا بزن...
ای غریب حسین...
یک نفر دیگه هم اومد کنار ابی عبدالله...
خواهرش زینب کبری اومد کنار برادر...
اما دیر رسید...
از بالای تل زینبیه یه نگاه کرد دید دارن بردارش حسین رو سر میبرن...
چکار کنه بی بی زینب،
یا الله...
دستهاش رو گذاشت روی سر...
صدا زد...
وا محمدا...
واعلیا...
یا رسول الله منو ببخشید آقا...
چیزی نگذشت...
یکدفعه زینب کبری ببینه...
زمین و زمان بلرزه در اومد...
هوا متغیر شد...
نگاه کرد دید...
سر حسینش روی نیزه...
🔸سری به نیزه بلند است در مقابل زینب
🔸خدا کند که نباشد سر برادر زینب
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
#روضه_حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_وآله
#ماه_صفر
گریز دوم:
تا امیرالمومنین اومد بچه ها رو از روی سینه پیغمبر خدا بلند کنه...
حضرت فرمودن علی جان...
بگذار بچه ها کنارم باشن...
با دست هایی که رمق نداشت...
حسن و حسینش رو در آغوش گرفت...
عرضه بداریم یا رسول الله...
لحظات آخر طاقت نداشتید ببینید بچه ها رو از کنار شما دور کنند...
اما ای کاش شما کربلا میبودین...
وقتی دختر ابی عبدالله اومد کنار بدن بابا...
صدا زد عمه جان زینب...
(هذا نعش من)
عمه جان این بدن کیه
خدایا با بدن حسین چکار کردند...
دختر... بدن بابا رو نمیشناسه...
سر در بدن نداره...
همه بدن غرق خون...
انگشت و انگشتر نداره...
صدا زد جانان عمه...
این بدن بابای غریبت حسینه...
خودش رو انداخت روی بدن بابا...
شروع کرد به درد و دل کردن...
یدفعه دیدن چند نفر با تازیانه دارن می آیند...
خدایا اینا میخوان چکار کنن...
کنار بدن بابا ...
هم دختر رو زدن هم عمه جانش زینب رو زدن...
یدفعه دختر بی تاب شد...
صدا زد بابا...
أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة
بابا بلند شو ببین...
دارن عمه جانم زینب رو میزنند...
🔸با همان دستی كه زهرا را زدند
🔸در كنار ِ پیكرت ما را زدند
هر کجا نشستی...
دهانت رو خوش بو کن...
بگو یا حسین...
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)
#روضه_حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_وآله
#ماه_صفر
گریز سوم:
عرضه بداریم یا رسول الله...
طاقت نداشتید ببینید...
نور دیدگان شما حسن و حسین رو از روی سینه ی شما بلند کنن...
اما نبودید ببینید با این گل های شما چه کردند...
منو ببخشید یا رسول الله...
بعد شما...
🔸از دو طشت آمد نوای شور و شین
🔸گاه از طشت حسن، گاه از حسین
🔸اندر اینجا قلب زینب خسته بود
🔸و اندر آنجا دست زینب بسته بود
یا رسول الله...
🔸از دو لب های حسن خون میچکید
یا رسول الله...
چقدر سفارش کردید...
فرمودید حسنم غریبه...
یک روز تکه های جگرش داخل طشت در مقابل زینب...
🔸از دو لب های حسن خون میچکید
بگم یا نه آی کربلایی ها...
🔸خورد لب های حسین چوب یزید
یه روزی هم سر مقدس حسینت داخل طشت در مقابل یزید...
هی با چوب خیزران به لب و دندان حسینت میزد...
🔸خورد لب های حسین چوب یزید
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
.
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#ماه_صفر
🔸در کرم خانه ی حق سفره به نام حسن است
🔸عرش تا فرش خدا، رحمت عام حسن است
قربونت برم آقای کریم...
عزیز زهرا...
یا حسن...
🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است
میدونی چرا امام حسن حرم نداره...
این تعبیر منه...
آخه مادرش زهرا حرم نداره...
ای...غریب حسن...
ای...غریب حسن...
((اگه قراره مادرم زهرا حرم نداشته باشه...
بزار قبر منم با خاک یکسان باشه...))
🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است
🔸ور نه در زاویه ی عرش مقام حسن است
🔸هرکه آمد به در خانه او آقا شد
🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است
آی اونی که گفتی مریض دارم...
آی اونی که گفتی گرفتارم...
حاجت دارم...
خدا ميدونه...
سفره امام حسن با بقیه فرق داره...
کسی رو بی جواب بر نمیگردونه...
امشب اگه از این مجلس دست خالی بری تقصیر خودته...
آی اونایی که میخواستید برید کربلا و جا موندید...
اگه برات کربلا هم میخواهی...
از امام حسن بگیر...
🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است
دلت آماده شد... بسم الله...
🔸حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین
🔸هر حسینیه که برپاست خیام حسن است
تا به آقا زهر دادند...
صدای ناله اش بلند شد...
فرمود...
بگید برادرم حسین بیاد...
ابی عبدالله اومد کنار بالین برادر...
یک نگاه کرد...
دید رنگ از صورت قشنگ برادر حسن، پریده...
صورت قشنگش از شدت زهر زرد شده...
طاقت نیاورد...
عرضه داشت...
آخ برادر خوبم... حسنم...
چه بلایی سرت آوردند داداش...
همین جا بود...
اشک های قشنگ ابی عبدالله جاری شد...
یدفعه امام حسن چشمان مبارک رو باز کرد...
دید حسینش داره گریه میکنه...
صدا زد...
حسینم... برادرم...
گریه نکن حسین جان...
(یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا)
حسین جان... برادرم...
هر کس برا من گریه میکنه...
تو ديگه برا من گریه نکن حسین...
لا یوم کیومک یا اباعبدالله
همه عالم باید برا تو گریه کنند حسین...حسین...
تو ديگه برای من گریه نکن حسین...
((نميدونم اینطوری بخونم حقش رو میتونی ادا کنی یا نه))
آخ آقا جان امام حسن...
چشمان مبارک رو باز کردی...
دیدی برادرت حسین...
بالا سرت نشسته...
داره گریه میکنه...
اما کربلا وقتی ابی عبدالله چشمان مبارک رو باز کرد...
دید شمر با خنجر برهنه...
آقا جانم امام حسن...
لحظات آخر فرمودید
بگید خواهرم زینب بیاد...
اما کربلا...
ابی عبدالله صدا زد...
زینبم... خواهرم برگرد...
خواهرم برگرد نبینی...
🔸سوی خیمه برگرد خواهر حزینم
🔸تا به زیر خنجر ننگری چنینم
🔸رو به خیمه خواهر تا که خود نبینی
🔸وقت جان سپردن آه آتشینم.
.