eitaa logo
ذاکرین آل الله
285 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
308 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ به حق خانوم پهلو شکسته خواهشاً برگرد به حق رد خون مانده بر تیزیِ مسماری   نه تنها مادر ما سوخت بلکه گیر هم افتاد  نه ول کن بود میخِ در، نه مهلت داد دیواری   *شب رحلتِ شهادت گونه ي حضرت معصومه سلام عليهاست...*   باز هم می‌شوم کبوترتان زائر این گنبد منوّرتان من نمک‌گیر سفره‌ات شده‌ام دست خالی نرفتم از درتان مادر من کنیزتان بوده پدرم نیز بوده نوکرتان جای کرب‌وبلا و طوس و نجف شده‌ام خاکبوس محضرتان ما عَجَم‌ها چقدر خوشبختیم شده ایران مسیرِ آخرتان اشک‌هایم دخیل می‌بندند به ضریح فرشته‌پرورتان از ضریح تو یاس می‌ریزد مثل چادر نماز مادرتان چقدر از مدینه دور شدی پای دلتنگی برادرتان خسته از راه دور آمده‌ای خسته‌ای از فراق دلبرتان مثل مادر خمیده‌ای اما نگرفته به میخ در پرتان محملت پرده داشت؛ شُکرِ خدا سایه‌بان بوده روی سرتان گرچه شد حمله بر عشیره‌ی تو شکر؛ غارت نگشته زیورتان در میان هجومِ در نخورد دست نامحرمی به معجرتان شد خزان گرچه نوبهارِ شما کم نشد لحظه‌ای وقار شما غصّه‌ی از همه بریدنِ تو غمِ روی رضا ندیدن تو گرچه آواره گشته‌ای خانم گرچه غم دارم از خمیدن تو ناقه‌ات بین ازدحام نرفت بی‌خطر بود این پریدن تو چادرت زير چكمه گیر نکرد لحظه‌ی تلخِ پر کشیدن تو بی برادر میان کوچه ندید پشت مرکب کسی دویدن تو ثبت شد بر جریده‌ی تاریخ قصه‌های به قم رسیدن تو آمدی شهر قم گلستان شد پیش پایت زمین گل‌افشان شد شهر قم بر تو احترام گذاشت پیش رویت فقط سلام گذاشت   *مَردم قم شنيدن خواهرِ امام اومده، همه مي اومدن سلام مي كردن، چرا يه عده هم رفتن روي پشت بام ها گُل مي ريختن... * پیر قوم و بزرگ مردم قم سر به پای تو چون غلام گذاشت بهر تو قم گذاشت سنگ تمام کی دگر سنگ روی بام گذاشت؟ کِی به قم دخترِ ولیّ خدا پای در مجلس عوام گذاشت بهترین جای قم سرایت بود کِی میان خرابه جایت بود؟ غمِ طفلی عزیز یادت هست؟ روضه‌ی پُر گریز یادت هست؟ دختری با سَرِ پدر می‌گفت آن همه چشم هیز یادت هست؟ بر سر غارتِ خیام حرم بین دشمن ستیز یادت هست؟ وسط شعله‌ها مرا دیدی؟ پابرهنه گریز یادت هست؟ ماجرای شراب یادم هست ماجرای کنیز یادت هست؟ معجر و گوشواره ام به کنار  غارتِ سینه ریز یادت هست؟   *بابا! يكي از اين سنگ هايي كه ميزدن به دهن من خورد...*   بدنم درد میکند بابا دهنم درد میکند بابا نوشتن وقتي بي بي حضرت معصومه سلام الله عليها ميخواست جون بده، نامه ي داداشش امام رضا رو توي بغل گرفت، شايد هي نامه رو مي بوسيده به چشم ميذاشته، داداش! به عشق تو اومدم... يه خواهر ديگه هم من سراغ دارم يه پيراهن خوني لحظه ي آخر تو بغلش گرفته بود، اما هيچي مثل سر بريده نميشه، يه دختر سه ساله سر باباش رو توي بغل گرفته بود... اما نمي دونم روز عاشورا دَم خيمه كسي بود جلوي چشماي رقيه رو بگيره، جلو چشماي بچه هاي حسين رو بگيره؟ تو مجلس يزيد وقتي اون نامرد چوب به لبهاي حسين ميزد، بي بي حضرت زينب سلام الله عليها نذاشت سكينه و رقيه و بقيه بچه ها ببينن، از مادرشون فاطمه ياد گرفتن، آخه مادرشون يه بار نذاشت بچه هاش زخم بازوش رو ببينن، به اميرالمؤمنين هم فرمود: علي جان! من رو از زيرِ پيراهن غسل بده، ميخواد يه وقت بچه هاش زخم هارو نبينن، بچه ي كوچيك اين صحنه ها تو ذهنش مي مونه، بخدا بي بي رقيه تو خرابه ي شام دق كرد، آخه اين سَرِ بريده رو وقتي بغل گرفت، گفت:بابا! كربلا كه عمه نميذاشت ببينم، بابا! چرا لبات اينجوري شده، چرا دهنت اينجوري شده، آخه نيزه تو دهن بخوره، سر به نيزه بره ديگه چيزي ازش باقي نمي مونه، من نميدونم چرا اين سَرِ خوني رو دست اين دختر دادن؟ اي حسين!...* .
(نوحه حضرت معصومه س) دختر موسی جعفری تو شافع ما صف محشری تو دختر هفتمین رهبر دین شیعه از داغ تو گشته غمگین تسلیت تسلیت یا رضاجان آمدی بانو سوی خراسان قلب سوزان و با چشم گریان بین ره از عدو دیدی آزار گشته ای بین ره بانو بیمار تسلیت تسلیت یا رضاجان داری بانو ز زینب نشانه بین ره اشک تو شد روانه آمدی ای گل بی قرینه شهر قم ای عزیز مدینه تسلیت تسلیت یا رضاجان گشته ای بر قمیون تو مهمان مردم قم به تو کرده احسان شهر قم رفته ای تو ز دنیا بزم غم بهر تو گشته برپا تسلیت تسلیت یا رضاجان پیکرت بر روی دوش خوبان مردم قم ز داغت پریشان مرقد تو چو باغ بهشت است مهر و حب تو اندر سرشت است مرقد تو چو دارالامان است صحن تو جنت شیعیان است تسلیت تسلیت یا رضاجان
(نوحه حضرت معصومه س) دختر موسی جعفری تو شافع ما صف محشری تو دختر هفتمین رهبر دین شیعه از داغ تو گشته غمگین تسلیت تسلیت یا رضاجان آمدی بانو سوی خراسان قلب سوزان و با چشم گریان بین ره از عدو دیدی آزار گشته ای بین ره بانو بیمار تسلیت تسلیت یا رضاجان داری بانو ز زینب نشانه بین ره اشک تو شد روانه آمدی ای گل بی قرینه شهر قم ای عزیز مدینه تسلیت تسلیت یا رضاجان گشته ای بر قمیون تو مهمان مردم قم به تو کرده احسان شهر قم رفته ای تو ز دنیا بزم غم بهر تو گشته برپا تسلیت تسلیت یا رضاجان پیکرت بر روی دوش خوبان مردم قم ز داغت پریشان مرقد تو چو باغ بهشت است مهر و حب تو اندر سرشت است مرقد تو چو دارالامان است صحن تو جنت شیعیان است تسلیت تسلیت یا رضاجان .
کانال متن روضه مجمع الذاکرین.mp3
945.7K
شور حضرت معصومه سلام الله علیها ✅بنداول یاحضرت معصومه نگاهی برما کن سفارش ما رو به مادرت زهرا کن بی بی معصومه خواهرسلطان ما دل روببر کربلا یابه مشهدالرضا بی بی معصومه کفتر روبامتم جلدتو و رامتم مست ازمی وجامتم بی بی معصومه بی بی معصومه ✅بنددوم بارگاه وگنبدت چه تماشا داره بطلب بیام حرم که دلم بیمار بی بی معصومه ملیکه ی ایرانی تو شاهی وسلطانی به درد من درمانی بی بی معصومه به روضه هات اومدم به تو بی بی روزدم گرچه حقیروبدم بی بی معصومه بی بی معصومه
حضرت معصومه ای دختر و خواهرت ولایت آیینۀ مادر ولایت بر ارض و سما ملیکه در قم آرام دل امام هفتم معصومه به کینه و به عصمت افتاده به خاکِ پات عفّت در کوی تو زنده، جان مرده بر خاک تو عرش سجده برده گفتند و شنیده‌اند ز آغاز کز قم به جنان دری شود باز حاجت نبود مرا بر آن در قم باشدم از بهشت بهتر قم قبلۀ خازن بهشت است اینجا سخن از بهشت، زشت است قم شهر مقدّس قیام است قم خانۀ یازده امام است قم شهر مدینه تو بتولش صحنین تو مسجد الرسولش قم تربت پاک پیکر توست اینجا حرم مطهّر توست گر فاطمه دفن شد شبانه نبود ز حریم او نشانه کی گفته نهان ز ماست آن قبر من یافته‌ام کجاست آن قبر آن قبر که در مدینه شد گم پیدا شده در مدینۀ قم مریم به برت اگر نشیند این منظره را مسیح بیند سازد به سلام سرو و قد خم اوّل به تو بعد از آن به مریم روزی که به قم قدم نهادی قم را شرف مدینه دادی آن روز قرار از ملک رفت ذکر صلوات بر فلک رفت تابید چو موکبت ز صحرا شهر از تو شنید بوی زهرا در خاک رهت ز عجز و ناله می‌ریخت سرشک همچو لاله با گریۀ شوق و شاخۀ گل برد اند به ناقه‌ات توسّل دل بود که بود محفل تو غم گشت به دور محمل تو آن پیر که سیّد زمان بود رویش همه را چراغ جان بود گردید به گرد کاروانت شد، پای برهنه ساربانت بردند تو را به گریه هودج تا خانۀ موسی ابن خزرج از شوق تو ای بتول دوّم قم داد ندا به مردم قم کای مردم قم به پای خیزید از هر در و بام گل بریزید آذین به بهشت قم ببندید ناموس خدا مرا پسندید قم شام نبود تا که در آن دشنام دهد کسی به میهمان قم شام نبود تا که از سنگ گردد رخ میهمان ز خون رنگ قم کوفه نبود تا که خواهر بیند سر نی سر برادر حاشا که قم این جفا پذیرد مهمان به خرابه‌ جای گیرد بستند به گرد میهمان صف قم با صلوات و شام با کف قم مهمان را عزیز خواند کی دخت ورا کنیز خواند؟ "میثم" همه عمر آنچه را گفت در مدح و مصیبت شما گفت 🔸شاعر: ____________________________
حضرت معصومه ای دختر و خواهرت ولایت آیینۀ مادر ولایت بر ارض و سما ملیکه در قم آرام دل امام هفتم معصومه به کینه و به عصمت افتاده به خاکِ پات عفّت در کوی تو زنده، جان مرده بر خاک تو عرش سجده برده گفتند و شنیده‌اند ز آغاز کز قم به جنان دری شود باز حاجت نبود مرا بر آن در قم باشدم از بهشت بهتر قم قبلۀ خازن بهشت است اینجا سخن از بهشت، زشت است قم شهر مقدّس قیام است قم خانۀ یازده امام است قم شهر مدینه تو بتولش صحنین تو مسجد الرسولش قم تربت پاک پیکر توست اینجا حرم مطهّر توست گر فاطمه دفن شد شبانه نبود ز حریم او نشانه کی گفته نهان ز ماست آن قبر من یافته‌ام کجاست آن قبر آن قبر که در مدینه شد گم پیدا شده در مدینۀ قم مریم به برت اگر نشیند این منظره را مسیح بیند سازد به سلام سرو و قد خم اوّل به تو بعد از آن به مریم روزی که به قم قدم نهادی قم را شرف مدینه دادی آن روز قرار از ملک رفت ذکر صلوات بر فلک رفت تابید چو موکبت ز صحرا شهر از تو شنید بوی زهرا در خاک رهت ز عجز و ناله می‌ریخت سرشک همچو لاله با گریۀ شوق و شاخۀ گل برد اند به ناقه‌ات توسّل دل بود که بود محفل تو غم گشت به دور محمل تو آن پیر که سیّد زمان بود رویش همه را چراغ جان بود گردید به گرد کاروانت شد، پای برهنه ساربانت بردند تو را به گریه هودج تا خانۀ موسی ابن خزرج از شوق تو ای بتول دوّم قم داد ندا به مردم قم کای مردم قم به پای خیزید از هر در و بام گل بریزید آذین به بهشت قم ببندید ناموس خدا مرا پسندید قم شام نبود تا که در آن دشنام دهد کسی به میهمان قم شام نبود تا که از سنگ گردد رخ میهمان ز خون رنگ قم کوفه نبود تا که خواهر بیند سر نی سر برادر حاشا که قم این جفا پذیرد مهمان به خرابه‌ جای گیرد بستند به گرد میهمان صف قم با صلوات و شام با کف قم مهمان را عزیز خواند کی دخت ورا کنیز خواند؟ "میثم" همه عمر آنچه را گفت در مدح و مصیبت شما گفت 🔸شاعر: ____________________________
اهل قم خیر ببینید که غوغا کردید احترامی که به این دختر زهرا کردید اهل قم خیر ببینید پناهم دادید با سلام و صلوات آمده راهم دادید همه گفتید به هم عمه سادات آمد گوییا فاطمه از سوی سماوات آمد اهل قم خیر ببیند چه مسرور شدید غیر زنها همه از محمل من دور شدید اهل قم خیر ببینید گلاب آوردید تا که دیدید که لب تشنه ام آب آوردید اهل قم خیر ببینید شما کف نزدید دور ناموس خدا ساز و نی و دف نزدید اهل قم خیر ببینید به خواهر نزدید طعنه ام بر سر هر کوچه و معبر نزدید اهل قم خیر ببینید مراقب بود تا نیفتم زروی ناقه مواظب بودید اهل قم خیر ببینید خدایی مردید چقدر چادر و پوشیه نثارم کردید اهل قم خیر ببینید محبت کردید کوچه را وقت ورودم همه خلوت کردید اهل قم خیر ببینید که همت دارید سر ناموس خدا این همه غیرت دارید شاد کردید شما قلب رضا را به خدا همچو زینب سر بازار نبردید مرا اینکه با گریه معصومه مدارا کردید همه جبران غم زینب کبری کردید بعد از آن خستگی راه توانم دادید بهترین نقطه این شهر مکانم دادید به خدا حق مرا خوب رعایت کردید روز و شب از من بیمار عیادت کردید زحمتی بود اگر غرق ملالم نکنید من دگر رفتنی هستم ،حلالم بکنید غربت و درد و غم و غصه هماهنگ شده بهر بابای غریبم دلم تنگ شده بعد مرگم اگر از کوی رضا میگذرید کمی از خاک مزارم به خراسان ببرید تا که در قبر شود یار من و همسخنم نامه اش را بگذارید درون کفنم اهل قم اجر شماها همگی با زهرا وقت تشییع بگویید فقط یا زهرا مادرم فاطمه شب دفن شد و یار نداشت به جز از هفت نفر او که عزادار نداشت نیمه ی شب چه غریبانه و مظلومانه بدن مادر ما رفت برون از خانه لرزه ها بود که بر عرش برین می افتاد پی تابوت علی هی به زمین می افتاد 🔸شاعر: ____________________________
اهل قم خیر ببینید که غوغا کردید احترامی که به این دختر زهرا کردید اهل قم خیر ببینید پناهم دادید با سلام و صلوات آمده راهم دادید همه گفتید به هم عمه سادات آمد گوییا فاطمه از سوی سماوات آمد اهل قم خیر ببیند چه مسرور شدید غیر زنها همه از محمل من دور شدید اهل قم خیر ببینید گلاب آوردید تا که دیدید که لب تشنه ام آب آوردید اهل قم خیر ببینید شما کف نزدید دور ناموس خدا ساز و نی و دف نزدید اهل قم خیر ببینید به خواهر نزدید طعنه ام بر سر هر کوچه و معبر نزدید اهل قم خیر ببینید مراقب بود تا نیفتم زروی ناقه مواظب بودید اهل قم خیر ببینید خدایی مردید چقدر چادر و پوشیه نثارم کردید اهل قم خیر ببینید محبت کردید کوچه را وقت ورودم همه خلوت کردید اهل قم خیر ببینید که همت دارید سر ناموس خدا این همه غیرت دارید شاد کردید شما قلب رضا را به خدا همچو زینب سر بازار نبردید مرا اینکه با گریه معصومه مدارا کردید همه جبران غم زینب کبری کردید بعد از آن خستگی راه توانم دادید بهترین نقطه این شهر مکانم دادید به خدا حق مرا خوب رعایت کردید روز و شب از من بیمار عیادت کردید زحمتی بود اگر غرق ملالم نکنید من دگر رفتنی هستم ،حلالم بکنید غربت و درد و غم و غصه هماهنگ شده بهر بابای غریبم دلم تنگ شده بعد مرگم اگر از کوی رضا میگذرید کمی از خاک مزارم به خراسان ببرید تا که در قبر شود یار من و همسخنم نامه اش را بگذارید درون کفنم اهل قم اجر شماها همگی با زهرا وقت تشییع بگویید فقط یا زهرا مادرم فاطمه شب دفن شد و یار نداشت به جز از هفت نفر او که عزادار نداشت نیمه ی شب چه غریبانه و مظلومانه بدن مادر ما رفت برون از خانه لرزه ها بود که بر عرش برین می افتاد پی تابوت علی هی به زمین می افتاد 🔸شاعر: ____________________________
ماریزه خورلطف وعطای بانو هرچه داریم ،نداریم فدای بانو درروزعزایش دیده گریان هستیم کاش بودیم همه صحن وسرای بانو