.
خدایا برایم از اندوه و غم گشایش و برون رفت قرار ده
هرکه از میان مخلوقاتت نسبت به من قصد بدی کرده ، زیر گامم قرار ده
مرا از گزند شیطان و گزند پادشاه و بدی های کردارم بازدار
از گناهان پاکم کن ، و به گذشتت از آتش امانم ده
به رحمتت به بهشت واردم کن
به احسانت از حورالعین به همسری ام درآور
مرا به دوستان شایستهات محمّد و خاندانش آن خوبان و نیکان پاکیزه و پاک ملحق کن
درود بر آنان و بر بدنها و جانهای پاک آنها و رحمت خدا و برکاتش بر ایشان
- فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی
من کيستم گداى تو يا ثامن الحجج
شرمنده عطاى تو يا ثامن الحجج
باللَّه نمىروم بر بيگانگان به عجز
تا هستم آشناى تو يا ثامن الحجج
از کار ما گره نگشايد کسى مگر
دست گره گشاى تو يا ثامن الحجج
تا آخرين نفس نکشم دست التجا
از دامن ولاى تو يا ثامن الحجج
خواهم ز بخت همت و از حق سعادتى
تا سر نهم به پاى تو يا ثامن الحجج
باشد صفاى صبح نيشابور يادگار
ز انفاس جان فزاى تو يا ثامن الحجج
دارلشفاست کوى تو و خود تويى طبيب
درد من و دواى تو يا ثامن الحجج
هستى چو پاره تن پيغمبر خدا
جان جهان فداى تو يا ثامن الحجج
بنما عنايتى به مؤيد که نسپرد
راهى به جز رضاى تو يا ثامن الحجج
💚🌙💚🌙💚🌙💚🌙💚🌙💚
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین
گناه های مرا دیدی و عتاب نکردی
عذاب بود سزایم ولی عذاب نکردی
به سینهام چقدر دست رد زدند خلائق
فقط تو از من آواره اجتناب نکردی
همیشه با عجله آمدی زمان اجابت
برای قهر ولی ذرهای شتاب نکردی
نخواستی که دل سائلی شکسته بماند
هر آنکه بود خریدی و انتخاب نکردی
هزار بار مرا خواندی و جواب ندادم
صبور بودی و این بنده را جواب نکردی
فدای معرفتت هرچه هم خراب نمودم
به پیش حیدر و زهرا مرا خراب نکردی
مرا که سوختم از دوری نجف دو سه سالی
چه شد که زائر صحن ابوتراب نکردی؟!
فقط بهای همین اشک در عزای حسین است
اگر به حشر گناه مرا حساب نکردی
**
آهای شمر حرامی که رفتهای تهِ گودال
نظر به رحمت انوار آفتاب نکردی؟!
تمام شد دگر از سینهی حسین جدا شو
مگر محاسن او را به خون خضاب نکردی؟!
هرآنچه ناله زد از اوج تشنگی جگرم سوخت
توجهی به نگاهش به سوی آب نکردی
تمام کرب و بلا از نوای فاطمه پُر شد
چگونه شد که حیایی از آن جناب نکردی؟!
محمدجواد شیرازی
﷽
#مناجات_امام_حسین_ع
هر زمانی در دلم درگیر طوفان میشوم
یا حسینی مینویسم غرق باران میشوم
از مسلمانی فقط عشقش برایم مانده است
آخر از عشق علی یک روز سلمان میشوم
کار من را بیشتر دست کریمان بسپرید
در گرفتاری دخیل یا حسن جان میشوم
من گناهی هم اگر کردم جهالت کردهام
تا گناهی میکنم فوراً پشیمان میشوم
بار سنگینم مرا خیلی خجالت میدهد؛
هر زمانی که سر این سفره مهمان میشوم
روزه میگیرم ولی دائم به فکر روضهام
آب مینوشم دم افطار و گریان میشوم
روضه آب و گریه نانِ هر شب اهل دل است
دور از این روضه ها، بی آب و بی نان میشوم
جان من را هم گرفتی روضه را از من نگیر
جان تو بی روضه من خیلی پریشان میشوم
**
مو پریشان...، بعدِ تو زینب پریشان میشود
همسفر با حرمله، با نیزه داران میشود
#وحید_محمدی
#حضرت_خدیجه
رفتی و مثل من آزار ندیدی مادر
غربت و بی کسی یار ندیدی مادر
مردم کافر این شهر به تو بد کردند
بدتر از مشرک و کفار ندیدی مادر
مثل من خانه و کاشانه ات آتش نزدند
مثل من سُرخی مسمار ندیدی مادر
بین یک مشت عدو دست به گردن بسته
شوهرت را تو گرفتار ندیدی مادر
طعنه و زخم زبان گرچه شنیدی اما
تو فشار در و دیوار ندیدی مادر
روز آخر که رخ فاطمه ات را دیدی
جای یک پنجه به رخسار ندیدی مادر
.......
زبانحال حضرت زینب با مادر
سینه و پهلو و دست تو شکستند ولی
تو دگر مجلس اغیار ندیدی مادر
روضه های من و تو مثل هم استند ولی
کوچه دیدی تو و بازار ندیدی مادر
عبدالحسین میرزایی
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#امالمومنین
عزای حضرت حوا عزای هاجر شد
عزای مریم عذرا عزای کوثر شد
بگو به کعبه لباس سیاه بر تن کن
بگو به مکه که چشم تو تا ابد تر شد
به جبرئیل بگو آیه آیه نوحه کند
که نوحه خوان مصیبت ، خود پیمبر شد
غبار غصه بر آئینه ی رسول نشست
و سر به جیب عزا ذوالفقار حیدر شد
دل نبی که شکست از غم ابوطالب
غمی رسید که این داغ دو برابر شد
چه روزها که زنان قریش طعنه زدند
به دختری که به در یتیم همسر شد
میان آنهمه تکذیب شهر ایمان داشت
زدند سنگ ، اگر بر رسول ، سنگر شد
شد اولین زن تاریخ که گل اسلام
به عطر اشهد توحید او معطر شد
تمام هستی خود داد تا به لطف خدا
به مادر همه ی اهل بیت مادر شد
نبود تا که ببیند عروسی زهرا
چقدر غربت بی مادری فزونتر شد
نبود تا که ببیند چه زود یاس بهشت
به رنگ سرخ شهادت رسید و پرپر شد
نبود تا که ببیند شهید دختر او
میان آتش دیوار و آتش در شد
نبود تا که ببیند ز ضربه های غلاف
کبود بازوی آن بضعه ی پبمبر شد
نبود تا که ببیند چو لاله غرق به خون
گلوی تشنه ی شبیر و لعل شبر شد
نبود تا که ببیند که بوسه گاه رسول
میان گودی خون بوسه گاه خنجر شد
نبود تا که ببیند ز تیر حرمله ها
چگونه غرق تبسم علی اصغر شد
کنار تربت او آفتاب میسوزد
کسی که بر سر اسلام سایه گستر شد
اگرچه دور، از آن تربتم ، ولی دل من
کنار قبر غریبانه اش کبوتر شد
#میثم_مومنی_نژاد
#حضرت_خدیجه
زبانزد است در اسلام جان فشانی او
تمام ، وقف نبی بود زندگانی او
قرار قلب نبی لحن آسمانی او
شفای درد نبی بود مهربانی او
نبی که چهره اش از سنگها جراحت داشت
خدیجه بود که صد مرهم محبت داشت
هزار حیف که آن سال حزن پیدا شد
خدیجه رفت و بساط عزامهیا شد
خدیجه رفت ونبی بین خانه تنها شد
خدیجه رفت ویتیمی نصیب زهرا شد
خدیجه رفت و نگاهش به سمت زهرا بود
خدیجه دل نگران بود فکر فردا بود
گرفت ماتم او فرش و عرش اعلا را
سیاه کرد برای رسول دنیا را
چه خوب دید غم و درد و داغ فردا را
خدیجه رفت و به احمد سپرد زهرا را
سپرد هیچ کسی داد بر سرش نزند
کسی به غیر علی پا به معبرش نزند
زدند فاطمه را جای مادرش خالی
به گونه ای که شد از ضربه ها سرش خالی
که گوشواره شد از زیر معجرش خالی
گذاشت میخ به عرش مطهرش خالی
چه شد کنار در آن دم که میخ ....واویلا
گرفت چادر زهرا به میخ... واویلا
محمد علی بقایی
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#امالمومنین
سلام ما به تو ای مادر بهشت رسول
که پرورش به روی دامن تو یافت بتول
ملائکاند به مدحت در آسمان مشغول
امین وحی حقت کرده بر سلام نزول
سـلام ذات خـداوند و چارده معصوم
به تو که بوده مقامت همیشه نامعلوم
درود باد به روح و سلام بر تن تو
حجاب نور و دعای رسول، جوشن تو
بهشت وحی خداوندگار، گلشن تو
محیط پرورش فاطمه است دامن تو
به جز تو در غم و اندوه، یار احمد کیست؟
به غیـر تـو صـدف گوهـر محمّد کیست؟
خدای را به خدا لایق درودی تو
به یاری نبی آغوش خود گشودی تو
دل از رسول خدا همچنان ربودی تو
تمام لشکر ختم رسل تو بودی تو
تو سینه را سپر سنگ دشمنان کردی
به حفظ جـان محمّد نثار جان کردی
تو بهترین زن روی زمینی ای مادر
تو در جلال، جلالآفرینی ای مادر
تو مام همسر حبلالمتینی ای مادر
تو مادر همه مؤمنینی ای مادر
گل رسول خدایی و گل کجا تو کجا؟
زنـان دیگـر ختم رسل کجا تو کجا؟
تو آسمان فروزان یازده قمری
تو از زنان همه انبیا به رتبه سری
هرآنچه وصف تو خوبان کنند خوبتری
زنان ختم رسل دیگرند و تو دگری
مگـر نگفت نبـی بیـن همسـرانش بسـی
که بهر من چو خدیجه نبود و نیست کسی
به جز خدا و نبی مدح تو نشاید گفت
تـو را چـو فاطمـه امالائمه باید گفت
تو مادر همه سادات عالمی بانو!
تو نور چشم رسول مکرمی بانو!
تو به ز هاجر و سارا و مریمی بانو!
دوازده گهر نور را یمی بانو!
خدای را به دعا و نیاز میخواندی
نزول وحی نبود و نماز میخواندی
سلام بر تو و اشک و دعا و زمزمهات
سلام بر تو و روح بلند فاطمهات
فروغ وحی عیان بود از مکالمهات
هزار عایشه کم از کنیز خادمهات
همیشه شیفته خصلت و صفاتت بود
که سال حزن رسول خدا وفاتت بود
هنوز بوی خدا میدمد ز پیرهنت
دمی که روح تو پرواز کرد از بدنت
زهی جلال سلام خدا به جان و تنت
که از بهشت فرستاد ذات حق، کفنت
گرفتـم آنکـه ز کوثـر دهـان خود شویم
مرا چه زهره که اوصاف چون تو را گویم
وفات تو نبود کم ز صبح میلادت
سلام بر تو و آباء پاک و اولادت
به شأن تو که بود رتبه خدادادت
همین بس است که مولا علیست دامادت
امین وحی، سلامت به احمد آورده
که جز تو فاطمه را بر محمد آورده؟
که جز تو آورد از بهر مصطفی زهرا؟
که جز تو دختر او هست زینبکبری؟
که جز تو قابلهاش بوده مریم عذرا؟
که جز تو شد سپر جان خواج? دوسرا؟
تویی که در رحمت فاطمه سخن میگفت
سخـن ز سـر خداونـد ذوالمنـن میگفت
به آن خدا که جهان وجود را آراست
به آن علی که پس از مصطفی به ما مولاست
به فاطمه که به غیر از خدا ندید و نخواست
که زائر تو همان زائر رسول خداست
چو در ثنای تو گیرد به دست خویش، قلم
ز خـود گذشتـه و پـرواز میکند «میثم»
#غلامرضا_سازگار
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#امالمومنین
به زبانبریده کجا رسد صفتی به مدح و ثنای او
که خداش هرچه طلب کند به کمال داده برای او
ز زبان خاتم مرسلین همه وقت کرده دعای او
صلوات آدم و خاتم آمده است جمله صلای او
چه زنیست او که به مدحتش فلک آفریده خدای او
شدهاست جاذب لطف حق ، چو به مهر ذرّهی لاحقه
نرسد به جلوهی نوریاش رشحات ظلمت زاهقه
چه کلیمهای که دهد بیان ز عدم در انفس ناطقه
چه زجاجهایست که از خودش بدمد لوامع مُشرقه
ملکوت و ملک خدای را به عیان رسانده ضیای او
چه غمش هر آنکه شفیعهاش بشود به محشر داهشه
به مقام خلد برینیاش نه منازعه نه مناقشه
نگرفتهاند مقام او به معاجله به مهامشه
به خدا که زَهرهی قرب او نه به حفصه هست و نه عایشه
که نشیند از ره غدر و کین به دل رسول به جای او
سخن از کسی شده در میان که نبیست گرم ستودنش
مَلِکست قاری فضل او، مَلَکست محو سرودنش
عدمست زادهی بود او و وجود طفل نبودنش
که شدهست بسته به نور حق همه صبح دیده گشودنش
حسنست شمس مضیّ او و حسین بدر دجای او
به خدا که دار و ندار او بدهد نشان ز عدالتش
احدی نبوده ز مکّیان به نجابتش به اصالتش
احدی نجسته مشابهش احدی ندیده جلالتش
چو گشود خاتم مرسلین دو لب از برای رسالتش
چه زنی به غیر خدیجه گفت بلی به دین و ندای او
چه زنیست مادر فاطمه، چه زنیست همسر مصطفی
که به همرهی، که به همسری، شده نیم دیگر مصطفی
نه به مال بلکه به جان خود شده یار و یاور مصطفی
که مناقبش شده بازگو ز لب پیمبر مصطفی
متراکم آمده خیرها به چهارگوش سرای او
به گرهگشایی لطف او نه مقیَّدی نه مقیِّدی
شده لحظهلحظهی بودنش جلوات عزّ مُمَجِّدی
نرود مواصف جود او به خفا ز جور معتمدی
چو نباشد آیهی سلم او چه مطهَّری چه موحِّدی؟
مگر اینکه خلق دعا کند به طراز قبلهنمای او
چو نماز او بشود حکم نبود مصلّی دیگری
به خدا نگویم الی الابد سخن از تولّی دیگری
که دهد موالی همسرش به نبی تسلّی دیگری
چو صفات و ذات جلال حق بدهد تجلّی دیگری
شده مهر و ماه نشانهای ز فروغ جود و سخای او
به ازل چو آینهی «ألَستُ بِرَبّکم» شده صیقلی
به مطاوعت ز مقام او چو رسول گفتهام از بلی
چو گشود احمد مصطفی در سرّ مصحف منجلی
به خدا که غیر خدیجهاش به خدا قسم به جز از علی
نشدهست مطلع آدمی ز رموز غار حرای او
صفت کمال خدیجه را چه به شعر ناقص همچو من
که چهارده دم کبریا به مدیحهاش شده در سخن
ظُهِرَت یَنابِعُهَا العُلاةِ مِنَ الخَفاءِ إلَی العَلَن
به کدام زن به جز از خدیجه رسول حضرت ذوالمنن
همه ساله کرده ز تعزیت به برش لباس عزای او؟
#مجيد_لشكری
🏴سبک واحد سنگین وفات ام المومنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها
#واحد_حضرت_خدیجه_س
#تیره_و_تاره_آسمون
🏴بند اول
تیره و تاره آسمون،میخواد بباره آسمون،از ماتم خدیجه
دل بیقراره آسمون،آروم نداره آسمون،از ماتم خدیجه
میره از دنیا مادر و،میسوزه قلب دختر و
بدرقه میکنه این دختر مادرو با چشم تر و
سخته ازش جدا بشه،اسیر غصه ها بشه
فاطمه باید بعد مادر غمخوار واسه بابا بشه
به چی خوشه دل بابا،بعد خدیجه همسرش
غم میره از توی دلش،با یه نگاه به دخترش
واویلتا واویلتا...
🏴بند دوم
دین خدا احیا میشه،دِین نبی ادا میشه،با ثروت خدیجه
باطل و حق جدا میشه،دنیا پر از صفا میشه،با ثروت خدیجه
تمومه هستیشو میده،تا بشه خرج راه دین
مدیون لطف بیکرانش تا ابدالدهر مسلمین
تو زنها اول مسلمه،هم مسلمه هم مومنه
چشم حسودا کور بشه خدیجه اس ام المومنین
بیا توسل کن بهش،تا که بگیره دستت و
خدیجه ام الفاطمه اس،حتما میگیره دستت و
خدیجه ام الفاطمه...
🙏التماس دعای خیر
🏴واحد تند وفات ام المومنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها و توسل به پنج تن آل عبا
#واحد_حضرت_خدیجه_س
#دلی_که_به_تو
🏴بند اول
(به فدای تو خدیجه)
دلی که به تو سپردم،دل بی وفا نمیشه
از در خونتون هیچوقت،به خدا جدا نمیشه
برای این دل زارم،که خدای التماسه
کسی بهتر از خدیجه،مادر زهرا نمیشه
تموم هستیتو دادی واسه ی دین خدا
بودی بهترین مدافع واسه پیغمبر ما
روی دامن پر از مهر تو تربیت شده
بهترین زنی که شد نمونه ی حجب و حیا
(ام الائمه و عالی نسب تویی
دلدار و همسرِ شاهه عرب تویی)
(به فدای تو خدیجه)
🏴بند دوم
عمریه که سائلم من،سائل کوی پیمبر
مستم از جام غدیر و،عاشقم عاشق حیدر
به خدیجه و به زهرا،مادر من یه کنیزه
رزق من میاد فقط از،دست این مادر و دختر
ای خدا تو میدونی تو دل من چی میگذره
بنده ی تو حرفاشو جای دیگه نمیبره
همه ی حرفم اینه یه کاری کن مهدی بیاد
ماهارو زیارته حضرت مادر ببره
(مادر شفیعه ی،روز جزا تویی
قوت به قلب بچه شیعه ها تویی)
(به فدای تو یا زهرا)
🏴بند سوم
به دعای مادر تو،شده اسم من یه نوکر
دستمو رد نکن ای شاه،نذارم به پشت این در
اگه بیقرارت هستم،مدیونه شاه مدینه ام
تو غریب هستی و اما،حسن از توئه غریب تر
تو حرم داری ولی آقام حسن بی حرمه
پرچمه زیبا داری ولی حسن بی پرچمه
نوکرات فراوونن زائراتون خیلی زیاد
من فدای آقامون حسن غریب فاطمه
(ای جان من حسن،جانان من حسین
ای بی حرم حسن،ای بی کفن حسین)
(به فدای تو حسن جان
به فدای تو حسین جان)