eitaa logo
ذاکرین آل الله
271 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
296 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
و توسل تقدیم به حضرت اُم البنین علیها السلام و همهٔ مادران شهداء به نفس حاج علی آینه چی •✾• گفتم اُم البنین ، دلم وا شد گره هایی که داشتم وا شد مادرِ آب را صدا زدمُ .. خشکسالم شبیه دریا شد با ادب بود و رویِ دامانش تا گلِ نازدانه ای جا شد .. به مدينه نگفت مادر شد گفت ،‌ مولایِ شهر بابا شد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ روضه هایی عجیب میخواند از شب و روز کربلایِ حسین با خجالت به زینبش میگفت پسرانم همه فدایِ حسین .. از خدا خواست که قدِ من را ای خدا بیشتر هلالش کن دست بر دامنِ سکینه گرفت پسرم را بیا حلالش کن بعدِ آن مشکِ پارۀ پسرش شرم دارد از این جا چرا زنده است هر کجا شیر خواره می بیند از نگاهِ رباب شرمنده است *اومد تو خیمه بی بی زینبُ ببینه؛ وارد خیمه شد و برگشت ..‌ یه موقع زینب سلام الله علیها صدا زد مادر بیا درست آمدی ، من زینبم ..* در کنارِ چهار قبر شریف آن قدر گریه کرده بی حال است ظهر امروز باز غش کرده روضه خوان شهید گودال است گفت زینب میان مردم شام فکر رأس برادرت بودی؟ راستی این دفعه جواب بده راضی از دست نوکرت بودی؟ گفته بودم که روز عاشورا همه دم پیش خواهرش باشد قبل از آن که کسی شهید شود پیش مرگِ برادرش باشد .. سرِ عباس را به نی دیدی لبِ او خشک بود یا تر بود؟ خواب دیدم که آب ها را ریخت نگران لبِ برادر بود شاعر : مهدی نظری *سفرۀ فاطمیه رو خانم اُم البنین داره جمع میکنه .. از همه التماسِ دعا .. بشیر وقتی صدا زد که همه پسرهات رو کشتن ، یکی‌ یکی اسم برد ام البنین گفت از حسینم چه خبر؟!.. گفت عباستم کشتن ، خم به اَبرو نیاورد گفت بشیر عباسم ، پسرهام همه فدایِ عزیزِ زهرا .. از حسین چه خبر؟!.. یه وقت بشیر صدا زد خانم حسینم کشتن .. انقده گریه کرد از حال رفت .. وقتی بهوش آمد گفت بشیر تو حرف هات گفتی عمودِ آهن به فرقِ عباسم زدن .. اینو دیگه باور نمیکنم .. چه کسی جرات کرده عمود به سر عباس بزنه .. گفت خانم آخه اول دستاشُ از بدن جدا کردن .. گفت بازم باور نمیکنم ، تیغ به کف عباسم باشه کسی یارایِ مقابله کردنه باهاش رو نداشته و نداره ..عرضه داشت آخه خانم شمشیر به دست نداشت .. سوال کرد مگه کجا بوده؟.. گفت خانم رفته بود آخه آب بیاره نانجیبا دورش کردن ، مشکشُ سوراخ کردن .. یه وقت دیدن رو خاک ها نشست هی صدا میزنه حسین .. زینب جان ، سکینه جان ببخشید من شرمندۀ شما شدم .. عباسمُ حلال کنید .. یه بیت روضه و از همه التماسِ دعا .. افتادنش زِاسب سبب شد که چوبِ تیر در بینِ چشم بشکند و جا به جا شود .. .
4_5800855857306537278.mp3
6.95M
کانَـت تَخـرُجُ إِلَی البَقِیعِ فَتَندُبُ بنی‌ها أَشجَی نُدبَةٍ وَ أَحرَقَها بُنیان‌گذار هم (س) بود! .
و توسل تقدیم به حضرت اُم البنین علیها السلام و همهٔ مادران شهداء به نفس حاج سید محمد جوادی •✾• اُم البنین شدم که شوم یاورِ حسین تا گل بیاورم بشوم پرپر حسین .. قصدم نبود این که شوم مادرِ حسین هستند دخترانِ علی در بَرِ حسین هستند مثلِ مادرشان مضطرِ حسین شد شاملم دعایِ سحرهای فاطمه روشن شدم به نورِ قمرهایِ فاطمه تاجِ سرِ من اند گوهرهای فاطمه اولادِ من کجا و پسرهایِ فاطمه هستند هر چهار پسر نوکرِ حسین *صدات رو آزاد کن .. یه روزی میخوای بگی حسین دیگه نفست بالا نمیاد .. داری برا مادری گریه میکنی که چهار پسر فرستاده کربلا .. ان شالله حرم اباالفضل عرض ارادت کنی ..* جریان گرفته اند کنارِ ابوتراب از آل هاشمند نه قوم بنی کلاب اصلاً نیاز نیست به ترس و به اضطراب عباسِ من شده به علمداری انتصاب او هست یک تنه همۀ لشکرِ حسین .. حسین جان .. حسین جان .. *دلِ شب قافله داره از مدینه راه می افته ، هرکی داره یه گوشه وداع میکنه .. یه گوشه لیلا با علی اکبر خداحافظی میکنه .. یه گوشه اُم البنین داره با عباس خداحافظی میکنه .. عباسم با حسین میری .. اگه حسین برگشت باحسین بر میگردی .. عباس نکنه بهش بگی داداش .. فقط میگی سیدی و مولای .. مشغول خداحافظی اند مادر و پسر .. دیدن زود دستاشُ انداخت گفت دیگه برو پسرم .. (دلایِ آماده .. خوش به حالت برا مادرِ عباس داری گریه میکنی ..) مادر چی شد یه دفعه گفتی برو؟!!! گفت یه لحظه چشمم افتاد دیدم حسین داره نگاه میکنه .. گفت آخه بمیرم حسین مادر نداره .. اینا جلو چشمشون مادرشون سیلی خورده .. (رحمت خدا به این ناله ها .. خوش به حاله اونایی که میتونن اشک بریزن ، میتونن ناله بزنن .. ) همه جا گفت سیدی و مولای .. اما یه جا صدا زد داداش دیگه بیا .. ابی عبدالله با عجله خودشُ رسوند بالاسرِ عباس .. * عاقبت لشکری از تیر گرفتارش کرد به زمین خوردنِ در علقمه وادارش کرد اولین مرتبه اش بود نشد برخیزد تن بی دست خجالت زده از یارش کرد ترگِ خشکِ لبش رو نمی انداخت به آب غم چندین لبِ تاول زده ناچارش کرد آبرو در خطر و مشک به دندانش بود عاقبت تیر به یک طفل بدهکارش کرد *گفت زینب باورم نمیشه ، تو عرب کسی جرأت نداشت جلو پسرِ من بایسته .. نگاه میکرد کسی رو یارای این نبود که تو چشماش نگاه کنه .. گفت آره والا ، اما اول دستاشُ قطع کردن .. اومدن گفتن امیر دست در بدن نداره ولی نگاه میکنه لشکر عقب عقب میره .. نانجیب گفت تیر به چشماش بزنید .. تیر به چشمش زدن ، دست نداره تیرُ بیرون بیاره دیدن رو اسب خم شد، انتهای تیر رو بین دو تا زانوهاش گذاشته .. همچین که خم شد کلاه خود از سرش افتاد .. یه وقت یه نانجیب جلو آمد ، چنان با عمود به فرقِ عباس زد .. از بالا بلندی با صورت رو خاک ها افتاد .. حالا دیگه دست نداره .. دشمن جرات پیدا کرد اومدن جلو دورش کردن .. یه وقت یکی جلو آمد گفت عباس تویی؟! کو اون دستای بلندی که بهش می نازیدی ..* پای عدو به خیمه ها وا شده، اباالفضل قامتِ زینب به خدا تا شده، اباالفضل پاشو ببین دارن به من میخندن، اباالفضل دیر برسی گوشواره ها رو کندن، اباالفضل .
4_5805226635070277757.mp3
7.77M
به برادرش عَقیل فرمود: برایم همسری را برگزین که ثمرۀ آن ،فرزندی شُجاع و برومند در دفاع از و باشد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رهبر انقلاب: من به شما عرض می‌کنم به حول قوه‌ی الهی گستره‌ی مقاومت بیش از گذشته تمام منطقه را فرا خواهد گرفت رهبر انقلاب اسلامی هم‌اکنون در دیدار اقشار مختلف مردم در سخنان پیرامون تحولات اخیر منطقه: مقاومت این است، جبهه مقاومت این است: هرچه فشار بیاورید محکم‌تر می‌شود، هرچه جنایت کنید، پرانگیزه‌تر می‌شود. هرچه با آنها بجنگید، گسترده‌تر می‌شود و من به شما عرض می‌کنم به حول قوه‌ی الهی گستره‌ی مقاومت بیش از گذشته تمام منطقه را فرا خواهد گرفت. آن تحلیلگرِ نادانِ بی‌خبر از معنای مقاومت خیال می‌کند که مقاومت که ضعیف شد، ایران اسلامی هم ضعیف خواهد شد و من عرض می‌کنم به حول و قوه‌ی الهی، به اذن الله تعالی، ایران قوی مقتدر است و مقتدرتر هم خواهد شد. ۱۴۰۳/۹/۲۱ 💻 Farsi.Khamenei.ir
◼️نوحه حضرت ام البنین(س)◼️ 🥀ام البنینم ،من دل غمینم(۲) کربُبلا گلهای من پرپر ز کین شد کنار علقم ماهِ من نقشِ زمین شد عباس من نذرِ حسینِ فاطمه بود در کربلا دشمن زِ او در واهمه بود 🥀ام البنینم ،من دل غمینم(۲) فرزند من در علقمه صد پاره پیکر فرزند زهرا قتلگه گردیده بی سر من مادری کردم برای پورِ حیدر بوده مدالِ نوکری همواره یکسر 🥀ام البنینم ،من دل غمینم(۲) از کربلا آمد مشام عطر گُل یاس داغِ حسین فاطمه گردیده احساس من گر چه بودم مادرِ جمعِ شهیدان گردیدم از داغِ حسین گریان و نالان 🥀ام البنینم ،من دل غمینم(۲) گلهای من خزان شدن به دشت و صحرا فدای راهِ سرورم حسینِ زهرا امشب اگر مرگم رسد حرفی ندارم از بهر دیدارِ شهیدان بیقرارم 🥀ام البنینم ،من دل غمینم(۲) عمری زِ داغِ لاله هایم روضه خواندم بعد از شهیدانم چرا من زنده ماندم (هستی)زِ بهرِ من چنان نوحه سرا شد (پیزی)با صد آه و افغان در نوا شد
. _کو_به_باغم_یک_گل_پرپرنگشته حضرت_ام‌البنین_نوحه من کنیز فاطمه ام البنینم از غم اولاد زهرا دل غمینم وامصیبت این شنیدم یکنفر دستت بریده بی حیایی چشم نازت را دریدم وامصیبت این شنیدم فرق عباسم دوتا شد ابروی پیوسته اش از هم جدا شد وامصیبت ناکسان بر حال سقا خنده کردند رفتی و بر اشک مولا خنده کردند وامصیبت این شنیدم بعد تو سالار زینب مانده اعضایش به زیر نعل مرکب وامصیبت .
257.2K
کربلایی هادی صالحی
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: چهارشنبه - ۲۱ آذر ۱۴۰۳ میلادی: Wednesday - 11 December 2024 قمری: الأربعاء، 9 جماد ثاني 1446 🌹 امروز متعلق است به: 🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام 🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليه السّلام 🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليه السّلام 🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليه السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️4 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها 🌺11 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️20 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام 🌺21 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام ▪️23 روز تا شهادت امام هادی علیه السلام
شکر خدا که مکتب اسلام دین ماست ایران با ثَبات و قوی سرزمین ماست دشمن اگر چه هر نفسی در کمین ماست محکم‌تر از همیشه نماد اراده‌ایم ما پای خطّ قرمزمان ایستاده‌ایم این انقلاب ادامهٔ راه پیمبر است اندیشه‌اش تحقّق فرمان حیدر است در خدمت اوامر زهرای اطهر است حقّا که این قیام، قیامی حسینی است در گوش ما هنوز صدای خمینی است با اقتدار کامل و با تکیه بر خدا آموخت درس یاری مظلوم را به ما هستیم با پیام الٰهی‌ش آشنا دست طلب به سمت غریبه نبرده‌اند مستضعفان به مکتب او دل سپرده‌اند روح مقاومت به تن دوستان دمید فریاد بر سر همۀ دشمنان کشید آوازه‌اش به گوش تمام جهان رسید این سیّدی که کاخ ستم را به هم زد است ذُرّیهٔ محمّد و آل محمّد است زخمی شدیم اگرچه ولی ایستاده‌ایم شیطان غرب را سر جایش نشانده‌ایم ما درس پایداری تمّار خوانده‌ایم عمّاروار پشت ولایت بایستید تا پایِ دار، پشت ولایت بایستید ای کدخدای خستهٔ محکوم بر فنا! حقّا که سوخت میز تو و آن گزینه‌ها رو گشته است دست خبیث تو پیش ما پنبه شده هر آنچه که یک عمر رشته‌اید بر ضدّ ما مطالب باطل نوشته‌اید از ما بپرس تا که بفهمید کیستیم یک عمر با شرافت اسلام زیستیم هرگز معطّل نظر غرب نیستیم حاشا که لحظه‌ها هدر کدخدا شود حیف دقیقه‌ای که حرام شما شود با ما بگو که هیبت پوشالی‌ات کجاست دیگر تمام توطئه‌های تو برملاست موشک فقط جواب رجزخوانی شماست فردای انتقام به زودی رسیدنی‌ست نابودی دوبارهٔ طاغوت دیدنی‌ست اینک سپاه ماست که در صحنه مانده است طعم شکست را به ستمگر چشانده است تا فتح قدس راه زیادی نمانده است آن قبله را به سلطهٔ دنیا نمی‌دهیم ما باج به یهود و نصارا نمی‌دهیم ✍
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ شیرزن نام آور عرب بنی کلابیه ای نسب آموزگار ادب تویی از تو میگیریم درس ادب تو اونقدر که با ادب بودی شب عروسیت گفتی به مولا منو نخونید فاطمه اصلا منم کنیزه خونه ی زهرا برا حسن تو مادری کردی با زینبینم کردی هم دردی بچه هاتو از همون اول تو نذر حسینِ فاطمه کردی مادر سقای کربلا ام البنین... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دیگه بی بی منتظر نشین دیگه نداری تاج و نگین فدا شدن بچه های تو شدی دیگه ام بی بنین دیگه نداری پسری بی بی تو دیگه بی تاج سری بی بی عباستو کشتن و حالا تو دیگه نداری قمری بی بی بگو حسینم چی شده زینب بگو منو کُشت آخه دلشوره بی بی حسینت زیر خروارا خاکه و راسش از بدن دوره آه و واویلا واویلتا مظلوم حسین... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ پاشو علمدار کربلا شدی تو نقش زمین چرا بعد تو زار کار حسین پاشو بریم سمت خیمه ها پاشو امید آخرم عباس تویی امیر لشکرم عباس برادرم پشت و پناهم باش غمت شکسته کمرم عباس بمون کنارم نرو با غیرت بمون نده به دشمنم فرصت بمون به زینب بده دلداری نرو که میشه حرمم غارت آه و واویلا واویلتا عباس من...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ میچکه اشکای تو میلرزه دستای تو مثه زینب توام قامت کمونی دل پُر غصه داری خیلی آشفته حالی دم آخر داری روضه میخونی مادر چهار تا گل پسر نداری دیگه تو پسر کشتن عباستو آخِی نداری تو دیگه قمر دیگه چشمات نداره سو شدی آخه بی نور عین ذکر این لحظه هات شده بشه مادر فدات حسین واویلا ام بی بنین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ پاشو پشت و پناهم تو بری بی پناهم چرا ای پهلوون از پا نشستی پاشو قلب سپاهم تو بری بی سپاهم چرا روی من اون چشماتو بستی چرا دستات شده قلم پاشو ای ساقیِ حرم ای علمدار من بازم برای من بکش علم پاشو واسم بگیر امون نرو عباس من بمون تو بری روی صورته دخترم میذارن نشون پاشو ای میر لشکرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ حسینمو کشتن،براش عزادارم ام البنین نیستم،من پسری ندارم عباسمو کشتن،براش عزادارم من دیگه تو باغم،هیچ ثمری ندارم شنیدم که پشت حسینم خمید دیگه بعد عباس شد اون ناامید یه لشکر واسه کشتنش صف کشید واویلا،علم افتاد(حرم پاشید)۲ واویلا،ابالفضلم(به خون غلطید)۲ واویلا (ابالفضلم)۳ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ عصای دستم بود،دستای عباسم شنیدم از زینب،بریده شد دستاش شاگرد حیدر بود،پهلوون عباسم نقش زمین شد وای،حیفه قد و بالاش شنیدم به مشکش زدن تیر کین دلم شد از این غصه زار و غمین زدن با عمود با صورت خورد زمین واویلا،علم افتاد(حرم پاشید)۲ تا نعره،کشید دشمن(دلا لرزید)۲ واویلا (ابالفضلم)۳ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ حرم به غارت رفت،پاشو علمدارم من دیگه بعد تو،پشت و پناه ندارم ای تکیه گاهه من،پاشو علمدارم اگه بری بعدت،دیگه سپاه ندارم پاشو غیرتی ای همه لشکرم ببین ریخته دشمن سر دخترم میره بعد تو روی نیزه سرم واویلا،علم افتاد(حرم پاشید)۲ معجرها،به غارت رفت(زمین لرزید)۲ واویلا (ابالفضلم)۳
📗 ام البنین(س) و اشعار عاشورایى سید محسن امین درباره ام البنین علیهاالسلام مى گوید: او شاعرى خوش بیان و از خانواده‌اى اصیل و شجاع بود. (۱) هنگامى كه زنها او را با عنوان ام البنین خطاب مى‌كردند و به وى تسلیت مى‌دادند، این ابیات را سرود: «لا تَدْعُوِنِّى وَیكِ ام الْبَنِین / تُذَكِّرنِى بِلُیوثِ الْعَرِینِ» «اى زنان مدینه! دیگر مرا ام البنین نخوانید و مادر شیران شكارى ندانید.» «كانَتْ بَنُونَ لِى اُدْعى بِهِمْ / وَالْیوْمَ اَصْبَحْتُ وَلا مِنْ بَنِینِ» «مرا فرزندانى بود كه به سبب آنها ام البنینم مى‌گفتند، ولى اكنون دیگر براى من فرزندى نمانده است و همه را از دست داده‌ام.» «اَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبى / قَدْ واصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِینِ» «آرى، من چهار باز شكارى داشتم كه آنها را هدف تیر قرار دادند و رگ گردن آنها را قطع كردند.» «تَنازَعَ الْخِرْصانُ اَشْلائَهُمْ / فَكُلُّهُمْ اَمْسَوا صَرِیعاً طَعِینْ» «دشمنان با نیزه‌هاى خود ابدان طیبه آنها را از هم متلاشى كردند و در حالى روز را به پایان بردند كه همه آنها با جسد چاك چاك بر روى زمین افتاده بودند.» «یا لَیتَ شِعْرِى اَكَما اَخْبَرُوا / بِاَنَّ عَبَّاساً قَطِیعُ الْیمِینِ»(۲) «اى كاش مى‌دانستم آیا این خبر درست است كه دستهاى فرزندم عباس را از تن جدا كردند؟!» و در اشعار دیگرى مى گوید: «یا مَنْ رَاءَى الْعَبَّاسَ كَرَّ عَلى جَماهِیرِ النَّقَدِ وَوَراهُ مِنْ اَبْناءِ حَیدَرَ كُلُّ لَیثٍ ذِى لِبَدٍ» «اى كسى كه (فرزند عزیزم)، عباس را دیده‌اى كه با دشمنان بزدل در قتال است (و آن فرزند حیدر كرار، پدروار، حمله مى‌كند) و فرزندان دیگر على مرتضى – كه هر یك نظیر شیر شكارى هستند – در پیرامون وى مبارزه مى‌كنند.» «نُبِّئْتُ اَنَّ ابْنِى اُصِیبَ بِرَأسِهِ مَقْطُوعُ یدٍ وَیلِى عَلى شِبْلِى اَمالَ بِرَأسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ» «به من خبر داده‌اند كه بر سر فرزندم عباس، عمود آهن زدند؛ در حالى كه دست در بدن نداشته است. اى واى بر شیر بچه من كه عمود آهنین بر فرق سرش زدند!» «لَوْ كانَ سَیفُكَ فِى یدَیكَ لَما دَنى مِنْكَ اَحَدٌ»(۳) «پسرم عباس! اگر (دست در تن داشتى و) شمشیرت در دستت بود، كدام كس جرأت داشت كه به تو نزدیك شود.» 📚 منبع (۱) اعیان الشیعه، سید محسن امین، بیروت، دار التعاریف، ج ۳، ص ۴۷۵ (۲) العقیلة و الفواطم، حسین شاكرى، ص ۱۲۴ (۳) ابصار العین فى انصار الحسین علیه‌السلام، شیخ محمّد سماوى، زمزم هدایت، ص ۶۳ ....... . ✅ ام‌ البنین(س)، شاعری فصیح و اهل فضل ام البنین(س) را ادیب و شاعری فصیح و اهل فضل و دانش دانسته‌اند.(۱) که در رثای حضرت عباس(ع) این اشعار را سروده بود و می‌خواند: «ای کسی که عباس را دیدی که بر دشمن حمله می‌کرد و فرزندان حضرت علی(ع) پشت سر او بودند، می‌گویند دست فرزندم قطع شده و بر سرش عمود فرود آمده. اگر شمشیرت را در دست داشتی کسی به تو نزدیک نمی‌شد.»(۲) 📚منبع (۱) اعلام النساء، حسون، ۱۴۱۱ق، ص۴۹۶ (۲)ریاحین الشریعه، محلاتی، ج۳، ص ۲۹۴ . ✅ صبر بى‌نظیر ام‌ البنین(س) شیخ احمد دجیلى شاعر شهیر عرب مى‌گوید: اُمُّ الْبَنِینَ وَما اَسْمى مزایاكِ خَلَدَتْ بِالْعَبْرِ وَالاِیمانِ ذِكْراكِ اى ام البنین! چقدر از خصوصیات والایى برخوردارى. به سبب غم و اندوهى كه به تو رسید و (نیز به سبب) ایمانت، یاد تو جاودانه شد. مورخان نقل مى‌كنند كه روزى امیرمؤمنان علی علیه‌السلام ، عباس علیه‌السلام را در دامان خود گذاشت، آستین‌هایش را بالا زد و امام در حالى كه به شدت مى‌گریست به بوسیدن بازوان عباس علیه‌السلام پرداخت. ام البنین(س) حیرت زده از این صحنه، از امام پرسید: «چرا گریه مى كنید؟» حضرت با صدایى آرام و اندوه زده پاسخ داد: «به این دو دست نگریستم و آنچه را بر سرشان خواهد آمد، به یاد آوردم.» ام البنین(س) شتابان و هراسان پرسید: «چه بر سر آنها خواهد آمد؟» حضرت با آوایى مملو از غم و اندوه و تأثر فرمود: «آنها از ساعد قطع خواهند شد.» سپس او با اضطراب و به سرعت پرسید: «چرا قطع مى‌شوند؟» امام به او خبر داد كه فرزندش در راه یارى اسلام و دفاع از برادرش، حافظ شریعت الهى و ریحانه رسول الله صلى الله علیه و آله دستانش قطع خواهد شد. ام البنین(س) به شدت گریست و زنان همراه او نیز در غم، رنج و اندوهش شریك شدند. 📚منبع قمر بنى هاشم، مقرّم، نشر حیدریه، نجف اشرف، ص ۱۹ .
🩸فرزندان من و و تمام اهل زمین، به فدای حسین علیه‌السلام🩸 🥀 روایت است، چون بشير وارد مدينه شد، آمد تا از جانب امام زين‌العابدين علیه‌السلام خبر دهد مردم را از ماجراى اهل‌بيت‌ علیهم‌السلام. حضرت ام البنین علیهاالسلام او را ملاقات كرد و فرمود: 🥀 أخبِرنی عَن أبِی‌عَبدالله الحُسَین علیه‌السلام 🥀 اى بشير! از اباعبدالله الحسين عليه‌السّلام چه خبر برایم آورده‌اى؟ 🥀 بشير گفت: ای ام البنين! خدا تو را صبر دهد كه تو كشته شده است... 🥀 فَلَمّا سَمِعَتْ بِذٰلک وَضَعَت یَدَها عَلَی قَلبِها 🥀 وقتی که خبر شهادت عباس علیه‌السلام را شنید، دست روی قلبش گذاشت. 🥀 سپس فرمود: از حسین علیه‌السلام خبرم بده! 🥀 بشیر، خبر شهادت فرزندان ام‌البنین سلام‌الله‌ علیها را به او داد، که در آخر، آن حضرت فرمود: 🥀 أولادی وَ مَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فِداءٌ لِأبی عَبدِاللهِ الحُسین علیه‌السلام 🥀 فرزندان من و و تمام اهل زمین، به فدای حسین علیه‌السلام. 🥀 بشیر گفت: عَظَّمَ اللهُ لَکِ الأجرَ بِالحُسین علیه‌السلام، فَقَد خَلّفناه بِأرضِ کربلاء جُثةً بِلا رأسٍ 🥀 خدا تو را صبر دهد از داغ اباعبدالله الحسین علیه‌السلام؛ او را با بدنی بی‌سر در کربلا رها کرده‌ایم. 🥀 فصاحَتْ وا وَلَداه، وا حسیناه؛ و س‍َقَطتْ عَلَی الأرضِ مَغشیًّا عَلَیها 🥀 در آن حال، ام‌البنین علیهاالسلام ناله زد: وا وَلَداه، وا حسیناه؛ سپس بی هوش بر روی زمین افتاد. 🥀 هنگامی که به هوش آمد، رو به بشیر نمود و فرمود: 🥀 قَدْ قَطَّعتَ نِیاطَ قَلبی! 🥀 ای بشیر! با این خبر، بند بند دلم را پاره‌ کردی! 📕 رياحين الشّريعه، جلد ۳ صفحه ۲۹۳ ........ 🩸گریهٔ سنگ دل‌ترین مردم، با نوحه‌های حضرت ام‌البنین سلام‌الله علیها🩸 🥀 کَانَتْ أُمُّ الْبَنِینِ... تَخْرُجُ إِلَی الْبَقِیعِ فَتَنْدُبُ بَنِیهَا أَشْجَی نُدْبَةٍ وَ أَحْرَقَهَا فَیَجْتَمِعُ النَّاسُ إِلَیْهَا یَسْمَعُونَ مِنْهَا، فَکَانَ مَرْوَانُ یَجِی‌ءُ فِیمَنْ یَجِی‌ءُ لِذَلِکَ فَلَا یَزَالُ یَسْمَعُ نُدْبَتَهَا وَ یَبْکِی. 🥀 حضرت ام‌البنين سلام‌الله‌ علیها، پیوسته به بقيع مى‌رفت و در آنجا، محزون‌ترين و سوزناك‌ترين نوحه‌سرايى‌ها را براى شهدای کربلا مى‌نمود. مردم نزد او گِرد مى‌آمدند و به آن مرثيه‌ها گوش مى‌دادند و قلب‌شان آتش می‌گرفت. 🥀 مروان بن حکم لعنةالله علیه هم، از جمله كسانى بود كه به بقيع می‌رفت. او به مرثيه های اُمّ‌البنين سلام‌الله‌ علیها ، گوش فرا مى‌داد و گریه می‌کرد. 📕 بحارالأنوار، جلد ۴۵ صفحه ۴۰