سر بر شانه خدا بگذار تا قصه عشق را چنان زیبا بخواند
که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت به رقص درآیی
قصه عشق «انسان» بودن ماست
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•مهربونی تو آروم جونی...
#سرود ویژهٔ دهۀ کرامت و ولادت حضرت امام رضا علیه السلام
مهربونی تو آرومِ جونی تو
آره خورشیدِ هفت آسمونی تو
هم جانی و جانانی وهم شاهی وسلطانی
آقای خراسانی و تاجِ سرِ ایرانی
«ای پناهِ دلِ ما رضا رضا
تورو دارم به خدا رضا رضا
من ضعیفم تو معینَالضُعَفا
ای غریبَالغُربا رضا رضا»
مادری با نخِ گریه دلشو
گِرِه به پنجره فولاد میزنه
هنوز اشکش نرسیده به زمین
لالِ مادرزادی فریاد میزنه
پنجره فولاد وقتی تو دستامه
یعنی دستم تو دستای آقامه
این قلبِ پُر از غُصه و این صحنِ گوهرشاده
این دردِ دلِ سنگم و این پنجره فولاده
«ای پناهِ دلِ ما رضا رضا
تورو دارم به خدا رضا رضا
من ضعیفم تو معینَالضُعَفا
ای غریبَالغُربا رضا رضا»
تو نماز بچهها توی حرم
به خدا خدارو پیدا میکنم
رو به روی گنبد تو با خدا
رو به رو میشم و نَجوا میکنم
من به عشقو تو صحنِ شما دیدم
توی این گنبد نور خدا دیدم
من درد و تو درمونی من اشک و تو لبخندی
رو بارِ گناهای دلم چشمتو میبندی
«ای پناهِ دلِ ما رضا رضا
تورو دارم به خدا رضا رضا
من ضعیفم تو معینَالضُعَفا
ای غریبَالغُرَبا رضا رضا»
.
دعای زیبا کوتاه و پر از معنا ؛
خدایا، هم به دوستانم هم به دشمنانم هرچی واسه من میخوان اول به خودشون بده...!
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🎼نور گنبد طلات ، نورالله فی الظلمات..
|⇦• #سرود زیبا ویژۀ میلاد حضرت امام رضا علیه السلام
نور گنبد طلات ، نورالله فی الظلمات
آب سقاخونته ، برایِ ما آب حیات
ای خورشید نجات
نورِ عالمین
عالم به فدات
میمیرم برات ...
بهشتمِ صحن و سرات
بازم شدم نغمهسُرات
دخیل میبندم به عبایِ تو سر پل صراط
دیدم حرم و مبهوت شدم
مستِ نفسِ خوشبوت شدم
ضامنم شدی تو و من آهوت شدم
دار و ندارم ، صبر و قرارم
به اسم زیبات قسم دوسِت دارم
نور گنبد طلات ، نورالله فی الظلمات
آب سقاخونته ، برایِ ما آب حیات
ای خورشید نجات
نورِ عالمین
عالم به فدات
میمیرم برات ...
امام رضاجان سلام
امام ایران سلام
از همهجا میان میگن شاه خراسان سلام
ای آبروی انسان سلام
ای سلسلۀ باران سلام
مولای جهان، ولی و سلطان سلام
تاج سر ما، بال و پر ما
دست به دامن شماست رهبر ما
نور گنبد طلات ، نورالله فی الظلمات
آب سقاخونته ، برایِ ما آب حیات
ای خورشید نجات
نورِ عالمین
عالم به فدات
میمیرم برات ...
تو آسمون هشتمی
تنها امید مردمی
برادر بزرگی و عشق ملیکهی قُمی
نوکرای تو از هر کجا
وقتیکه میان مشهد آقا
از تو میگیرن یه برات کربلا
ای همه دینم ، دارم میبینم
با لطف تو زائر اربعینم
شاعر: حمید رمی
.
«قُبورنا فی قُلوب شیعَتنا»
هرچند که #مـشهد نیستیم امّـا؛
همیشه زائر و مُجاورتان هستیم...
#امامالرئوف💚
با #جاثلیق_نصرانی مناظره کرد
#عالم_مسیحی هم در آخر گفت:
بهتر است که
دیگر سؤالی نکنم!
سوگند به حقّ مسیح که من
فکر نمیکردم در عُلمای مسلمین
کسی مثل ایشان وجود داشته باشد.
#عالم_آل_محمد
اگر روز و شب خونِ دل خورده ای
اگر مثلِ من ای دل آزرده ای
ویا اینکه چون لاله پژمرده ای
و از زندگی سخت دل مرده ای
بگو زود یا رب صلی علی
علی ابن موسی الرضا المرتضی
«مدد یا علی ابن موسی الرضا»
دگر طالعم سعد اکبر شده
کنون حالم از قبل بهتر شده
دلم هم رها چون کبوتر شده
اگر روزی ام صد برابر شده
درین لحظه ها گفته ام بارها
مدد یا علی ابن موسی الرضا
«مدد یا علی ابن موسی الرضا»
زمانه درخشیدنِ گنبدش
زمین بوسه میگیرد از مرقدش
شلوغ است دائم سرِ مشهدش
مشخص شد از بخششِ بی حدش
طریقی که مشیِ رسولِ خداست
مرامِ علی ابن موسی الرضاست
«مدد یا علی ابن موسی الرضا»
روان تا به سمتِ خراسان شدم
چو آهو ز مردم گریزان شدم
نگو مثلِ ریگِ بیابان شدم
نظر کرد و لعلِ بدخشان شدم
*حضرت داره رد میشه ، دید صیاد تیرُ به کمان گذاشته .. الانه که آهو رو شکار کنه .. یه لحظه چشماش تو چشمایِ آهو افتاد .. دید التماس میکنه ؛ امام رضا بچه م چشم به راهمه ..
اجازه بدید برم بچه مُ شیر بدم برگردم خودم با پاهایِ خودم میام .. (هر کی کار داره ، دلش کربلا می خواد ، شفا همه مریضا .. بسم الله ..) با چشماش التماس میکنه بچه م شیر میخواد امام رضا .. حضرت فرمود آی صیاد اجازه بده این آهویِ مادر بره برگرده ..
مردِ صیاد آقا رو نمیشناسه ، گفت از کجا معلوم این آهو بیاد ؟! یه وقتی امام رضا فرمود من میمونم من ضامن میشم .. ای ضامن آهو مرا هم دریاب امام رضا ...
آقام آقام ... گوزل آقام ...*
جگر گوشۀ خاتمُ الانبیاست
که سر تا قدم سید الاوصیاست
رضا رأَفتش مثلِ خیر الانساست
ولیِ خدا و امامُ الهدیست
بُوَد قبلۀ هفتم اولیا
مزارِ علی ابن موسی الرضا ..
*اومد خدمت جوادالائمه آقا زیارتِ بابات بالاتره یا زیارتِ جدت امام حسین ؟! .. فرمود والله زیارت أَبِی .. چون کمی از شیعیان اونُ زیارت میکنن ..*
نام ما را نوشتند غلام
نام فامیلمان امام رضا
به دلِ ماست روح امام حسین
به تنِ ماست جان امام رضا
مادرم جایِ شعر لالایی
هر شب از کرامتش میگفت
پدرم زیر گوش من خوانده
لا به لایِ اذان امام رضا
کودکی هایِ من کنار تو بود
بین این صحن ها بزرگ شدم
سال ها با کبوترانِ حرم
خورده ام آب و نان امام رضا
کودکی ام چقدر زود گذشت
دل من تنگ شد برایِ خودم
من حسابی عوض شدم اما
تو همانی همان امام رضا
حرم تو همیشه غوغا بود
آخرین خانۀ امید همه
هفتمین قبله گاه زائرها
هشتمین آسمان امام رضا
بینِ آغوش صحن ها بودن
زائرانی که گریه میکردند
دختری لال ناله زد بینِ
اشک و لکنت زبان امام رضا
مادرش بین صحن ها افتاد
پدرش گریه کرد و داد کشید
یا امام رئوف ممنونم
حضرتِ مهربان امام رضا
پیرمردی که اهل باران بود
چشمه ای داشت بین چشمانش
با نوایی غریب می خواند
خادم روضه خوان امام رضا
من که روی سیاه آورده ام
کوله بارِ گناه آورده ام
به تو آقا پناه آورده ام
بده برگ امان امام رضا
خود را گدای رسمیِ کویِ تو خوانده ام
عمری بود که مفتخر از این گدایی ام
همچون نی شکسته فتادم به گوشه ای
رحمی نمیکنی به من و بی نوایی ام
چون ذره در حوالی خورشید مانده ام
مهرِ تو داد شیوG بی دست و پایی ام
بیگانه نیستم ز تو يَا سَابِغَ النِّعَمِ
طولانی است سابقۀ آشنایی ام
*از بچگی تو حرم ، پدر و مادرم رهام میکردن میگفتن یا امام رضا ؛ میخوایم بچه هامون زیر سایۀ شما بزرگ بشن .. ایام ولادت امام رضا و خواهر بزرگوارشونِ *
شاه پناهم بده ، خستۀ راه آمدم
آه نگاهم مکن ، غرقِ گناه آمدم ..
شاهِ خراسانی ام ، سلطانِ جانانی ام
بر در این خانه ات ، روی سیاه آمدم
شاه پناهم بده ، خستۀ راه آمدم
آه نگاهم مکن ، غرقِ گناه آمدم ..