eitaa logo
ذاکرین آل الله
357 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
431 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•بی تابم و حزینم.. و توسل ویژۀ وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ●•┄༻↷◈↶༺┄•● بی تابم و حزینم، من اُم بی بنینم رو خاک غم میشینم، من اُم بی بنینم .. سرمیذارم رو خاکِ غربتِ بقیع بیقرارم کنار تربتِ بقیع روز و شبها میگم با زهرا "حسین" ناله دارم میون هیات بقیع .. من مادرِ اباالفضل، مادرِ شهیدانم نوحۀ شب و روزم، ای وای حسین جانم سفره داره روضه هایِ ماتم حسینم مادرِ مدافعانِ حرم حسینم .. ــــــــــــــــــ شرمنده از سکینه م، من اُم بی بنینم وقتی علم می بینم، من اُم بی بنینم .. برنگشتی به خیمه آب آورم جاریه علقمه توو چشم ترم من خجالت زدم هنوز از رُباب وقتی میگه با گریه وای اصغرم .. گریون میشه مدینه، در غم عزیزانم نوحۀ شب و روزم، ای وای حسین جانم الگوی علم به دوش علم حسینم مادر مدافعانِ حرم حسینم ــــــــــــــــــ اُم الشهید دینم، من اُم بی بنینم داغ حسین رو سینه م، من اُم بی بنینم هرشب جمعه با دلِ مضطرم من عزادارِ شاه بی لشکرم روضۀ ما با فاطمه کربلاست توو مدینه باید باشیم بی حرم .. شبهای جمعه مثل، فاطمه پریشانم نوحۀ شب و روزم، ای وای حسین جانم تا همیشه زیر دین کرم حسینم مادر مدافعانِ حرم حسینم
●•┄༻↷◈↶༺┄•● «نِساؤُکُم حَرثٌ لَکم» بقره-٢٢٣ زنان شما کشتزار شمایند . مراقبِ انتخاب خود باشیم؛ مادرانِ اُم البنینی .. فرزندانی عباسی ..
|⇦•زود از داغ پسرهای رشیدت .. و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها ●•┄༻↷◈↶༺┄•● آسمان بودی و در دامان مهرت ماه بود قله ایثار هر کوهی کنارت کاه بود همسر مولا شدی اما درون خانه اش زادۀ زهرا به چشم تو ولی الله بود نیستی زهرا ولی آن قدر می دانیم که مثل او تنها علی از رتبه ات آگاه بود زود از داغ پسرهای رشیدت سوختی آه عمر نامت ای اُم البَنین کوتاه بود در کنار چار نقش قبر کارَت روز و شب نوحه بود و ناله بود و اشک بود و آه بود با خجالت از رباب آخر وجودت آب شد تا که حرف مشک میشد اشک تو در راه بود خواستم وصفی کنم از عشقِ عباس و حسین مصرعی کوتاه شد خورشید محو ماه بود نشد از چهره‌ام غم را بگیری زِ من اندوهِ عالم را بگیری برای رفتنم اینسو و آنسو نشد مادر که دستم را بگیری تو خوردی تیغ پژمردم من اینجا دو دستت را که زد مُردم من اینجا همینکه از رویِ مَرکب عزیزم زمین خوردی زمین خوردم من اینجا *خدا رحمت کنه اون کسی رو کعگه برا ام البنین بلند بلند گریه میکنه و زمزمه داره .. همه مادرا دوست دارن روزای آخرِ عمرشون پسرها و بچه هاشون دورش باشن .. آخ بمیرم برات بی بی جان ..* نه که امروز مادر درد دارم که روز و شب سراسر درد دارم از آن ساعت که با ضربه شکستند سرت را بی هوا سردرد دارم اگر بشکسته‌ام مانندِ زهرا ببین دلخسته‌ام مانندِ زهرا سرت را تا که رویِ نیزه بستند سرم را بسته‌ام مانند زهرا به یادت آه ، یکسر می‌کشیدم که گویی از تنت پَر می‌کشیدم به هر تیری که بر جسمِ تو می‌رفت من اینجا آی مادر می‌کشیدم مرا گفتند که بازو ندارد دگر عباسِ تو اَبرو ندارد بمیرد حرمله بد زد به چشمت از آن لحظه دو چشمم سو ندارد نشد بال و پَرِ خود را بگیرم به دامن اصغرِ خود را بگیرم من از شرمندگی پیشِ رُبابم نشد بالا سرِ خود را بگیرم *آخ رباب .. عباسمُ حلال کن .. نتونست برا علی اصغرت آب بیاره رباب .. کاری کردن عباس از خجالت آب شد ..* پس از تو کاش زنجیری نمی‌ماند تو می‌خوردی و شمشیری نمی‌ماند تمامش کاشکی خرجِ تو میشُد برایِ حرمله تیری نمی‌ماند "ببین مادر زِ گریه آب رفته و از سردردها از تاب رفته به نیزه دار گفتم بچه داری؟ کمی آرام تازه خواب رفته" عزیزم جان جانا نور عینا به فرقم باد خاک عالمینا نگاهم مانده بر در تا بیایید حسینم وا حسینم وا حسینا شاعر : حسن لطفی
(ع) را از مادرش حضرت آموخت... . اُمُّ‌الـبَنین خـواسـته بود که او فدائیِ حسین(ع) و راهِ مـولـایـش بـشـود. فَنِعمَ الاَخَ الموَاسی... ارباب هم فرمود که او چه خوب برادری برای من بود. ...
|⇦•روضه ناله هاش... ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها ㅤㅤ روضه ناله هاش غوغا میکنه دائم باخودش نجوا میکنه وِیلی وِیلی وِیلی عباس عباس عباس میخواد دوباره قیامت کنه بشینه ذکر مصیبت کنه از اون چهار تا پسرش میگه حالا یکی نیست وصیت کنه *یه طوری میگفت: وِیلی وِیلی عباس، اینقدر جانسوز گریه میکرد، مروان ملعون، به حال اُم البنین اشک میریخت... هی خاکارو اُم البنین روسر میریخت* وِیلی وِیلی وِیلی عباس عباس عباس *همچین که ناله میزد، میگفتن: خانم جان! خانم حضرت زینب داره میاد به سمت شما... روضه خوان دنبال گریه کن میگرده، اما اگه یه روضه خوان بهتر از خودش بیاد میاد پایین، میگه شما روضه بخون من گریه کنم... تا زینب میومد میگفت: برام روضه بخون دخترم...* پای چهارتا قبر، زانو میزنه تا زینب بیاد، جارو میزنه *تا زینب رو میدیدحرف عوض میشد، می گفت:...* وِیلی وِیلی وِیلی زینب، زینب، زینب شنیده خیلی جسارت شده نصیب خانوم اسارت شده شنیده اما ندیده دیگه چه معجرایی که غارت شده
سرشته از غم زهرا گلش بود نگاه تار زینب قاتلش بود نیفتاد از لبش نام حسینش اگر چه داغ سقا بر دلش بود
|⇦•ببین باید چه دریایی از.... ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی که همراهِ امیری، چون امیرالمومنین باشی ببین باید چقدر احساس باشد در دلِ شیرت که در بین زنان، تنها تو عباس آفرین باشی شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را خدا یک جا به تو بخشید، تا اُمّ البنین باشی همه عالم، پسر دارند، تو قرصِ قمر داری مگر بی نور میشد، مادرِ زیباترین باشی؟ مگر بی نور می شد، در دلِ خورشید بنشینی؟ تمام عُمر با عباس و زینب همنشین باشی هوای پر کشیدن سوی حق داری و حق داری پس از کرببلا سخت است که ام البنین باشی پسرهای تو را کُشتند ولی اِرباً اِربا نه نبودی شاهدِ تکرارِ اکبر بر زمین باشی رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: حسینم کو؟ تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید اینچنین باشی