eitaa logo
اَرِنی
5.2هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
113 ویدیو
0 فایل
‹ ﷽ › متولـد :¹⁴⁰¹.¹⁰.⁹ { #کیفیتی‌که‌لمس‌می‌کنید } - اَرِنی؟! + یعنی چی؟ - "ببینمت!" + لن ترانی! - یعنی چی؟ + هرگز نخواهی دید... . 🌚ارتباط با ادمین: @fadayymahdyy 🌚تعرفه تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/2880635157Cda2e57c40b
مشاهده در ایتا
دانلود
عجب آرایشـی دارد سپاهِ چشـم‌هایِ تو تمام کشورِ جانم، زِ ترسـش سخت می‌لرزد
نمی‌دانم چه گرمی کرده‌ای با او نهان از من که دل تا می‌کند غافل مرا سوی تو می آید...
گفتند که دل زنده شود با نفسِ عشق من مُردم و ای عشق به دادم نرسیدی
مرا چشمیست خون افشان زدست آن کمان ابرو جهان پر فتنه خواهد شد ازآن چشم و از آن ابرو
سفر عشق نرفتیم ، نه از بی‌جگری شیر هم گاه‌گداری ، به قفس می‌افتد
شده از دیدِ همه صاحب یک قصر ولی در خودت ارگ فرو ریخته‌ی بم باشی؟
عنصرِ چشمت مرا با یک نگاه تجزیه کرد مندلیف را بگویید جدولش تکمیل نیست
بیخود که نیست اوقات قهوه همیشه تلخ است لبهای تو درتصرف چایی‌هاست
ناز چشمان تو دل برده به جانِ تو قسم خوش کشیده‌ست خدا آن خم ابروی تو را
یارب سزاست سجده کنم در برابرش؟ دستت درست باد که بت آفریده‌ای!
“جان در بر و می در کف و معشوق” تو باشی این فال خوش از حافظ شیراز قشنگ است
یک‌روز اسرائیل را نابود خواهد کرد فرمانده‌ای از جنس طهرانی‌مقدم‌ها
از شبنم شوق، چشم دل را تر کن فریاد بزن گوش فلک را کر کن این حرف دل تمامی زیتون‌هاست آزادی قدس می‌رسد، باور کن!
طوفان خروش و خشم ما در راه است سوگند به آه، عمرتان کوتاه است ما سوره‌ی فتحیم که برمی‌گردیم این تازه فقط اول بسم‌الله است
هزاران موشک از نفرین مادرهای غمدیده به سمت آسمان اورشلیم در حال شلیک است
گفت: اولین نشانه‌ی عاشق شدن غم است؟ بوسیدمش به گریه و گفتم: غمت مباد
امروز سر دشمن ما پایین است والله که پیروزی حق شیرین است از سختی انتقام ما فهمیدند آن وعده ی صادقی که گفتیم این است
زاهدی دست به گیسوی رهای تو رسانْد عاشقی گفت که از عالم بالا چه خبر...؟!
از کاسه‌ی شکسته نخیزد صدا درست احوال ما مپرس که ما دل شکسته‌ایم
با حضــــورِ فُـــرمِ شمشــــیریِ ابروهای تو خاصیت از تیغــــــه­ یِ چاقویِ زنجـــانی رَوَد
ای موی پریشان تو دریای خروشان بگذار مرا غرق کند این شب مواج
شادمان گفتی از آن عاشق تنها چه خبر خبری نیست، بپرس از غم دنیا چه خبر؟ خاطرم هست رقیبان پر از کینۀ من همنشینان تو بودند، از آنها چه خبر؟ همه لب‌تشنه ، تو دریایی و من ماهی تنگ از کنارآمدگان با لب دریا چه خبر؟ زاهدی دست به گیسوی رهای تو رساند عاشقی گفت که از عالم بالا چه خبر؟ باز دیروز به من وعدۀ فردا دادی آه پیمان شکن از وعدۀ فردا چه خبر؟
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
وقتی که بودی سرپناهم شانه ات بود رحمی کن و برگرد،‌زانو جای سر نیست
تو گهی پناه امنی و گهی کویر وحشت به کدام سازت آخر منِ بینوا برقصم