eitaa logo
اَرِنی
5.2هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
110 ویدیو
0 فایل
‹ ﷽ › متولـد :¹⁴⁰¹.¹⁰.⁹ { #کیفیتی‌که‌لمس‌می‌کنید } - اَرِنی؟! + یعنی چی؟ - "ببینمت!" + لن ترانی! - یعنی چی؟ + هرگز نخواهی دید... . 🌚ارتباط با ادمین: @fadayymahdyy 🌚تعرفه تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/2880635157Cda2e57c40b
مشاهده در ایتا
دانلود
دشمنی‌ها همه از دوستی آید به ظهور من که یک دوست ندارم ز که پروا دارم؟
در مدرسه از نشاطمان کم کردند از فرصت ارتباطمان کم کردند هر وقت به هم عشق تعارف کرديم از نمره ي انضباطمان کم کردند
من به هم ریخته بودم تو ردیفم کردی وَرنه من قافیه را باخته بودم ای عشق..‌.
از دست زمانه تیر باید بخوری دائم غم ناگزیر باید بخوری صد مرتبه گفتم عاشقی کار تو نیست بچه تو هنوز شیر باید بخوری
کبوتربازِ عاشق حسرت دیرینه‌ای دارد قفس ها خالی اند و نامه ی ننوشته بسیار است
چه آتشی ؟ که بر آنم بدون بیم گناه تورا بغل کنم و ... لا اله الا الله... !
زندگی بسیار کوتاه است از غم دور باش پشت سر بُگذار مِثلِ گُل به شادی عُمر را
تا پاکی و سادگی مرا پیش ببر تا کلبه ی بی ریای درویش ببر ای لهجه ی خیس ابرها، ای باران دستان مرا بگیر و با خویش ببر
هر لحظه دم از نفاق با هم بزنند یا حرفی از این سیاق با هم بزنند یکبار نشد عقربه های ساعت یک دور به اتفاق با هم بزنند
از من نخواه بگذرم از چشم های تو ..... ما پس نمی دهیم دلی را که بُرده ایم!
من بودم و باغ رنگ در آیینه صد منظره ی قشنگ در آیینه ناگاه تماشای مرا بر هم زد نفرین به حضور سنگ در آیینه
ای کاش که اندوه آدمی به عمرِ گل‌ها بود.
چیزی که میانِ من و تو نیست، غریبی‌ست صدبار تو را دیده‌ام ای غم به گمانم... - فاضل نظری
من یکی کارگر بیل به دستم ، بر من نام شاعر مگذارید و حرامم مکنید
امــروز که باســـواد و عالم هستیم در سایهٔ علم شاد و سالم هستیم یــادت نَــرود ای دل، تا آخــر عــمــر مدیـون مــحــبّــت مــعــلّــم هستیم!
دنیا و آخرت همه دادم به عشق و بس شادم که این معامله یک جو ضرر نداشت ...
به جز آغوش تو هرگز، برایم نوش دارو نیست نهنگی خسته می فهمد، نوازش های ساحل را
من مال شما، شما به جای خودتان باشد ، خودتان فقط‌ برای خودتان تا حرف زدم به لهجه ام خندیدند گفتند؛ برو به روستای خودتان
میاور حرف ناسنجیده از دل بر زبان صائب که کوه از پوچ‌گویی‌ها، سبک چون کاه می‌گردد
ما خلوت رخوت زده ی مردابیم تصویر سراب تشنگی در آبیم عالم کفنی به وسعت بیخبریست ای خواب، تو بیداری و ما در خوابیم
گیرم که آب رفته به جوی آید با آبروی رفته چه باید کرد؟!
باران آمد که تو اسیرم کردی بیدِ مجنونِ سربه زیرم کردی ای عشق!مگر چه کرده بودم با تو؟ سالی دو هزار سال پیرم کردی
جا ماندنِ تصویرِ تو در سینه‌ی من، آه این آینه را ، آه، که نشکستی و رفتی
هیچکس جای مرا دیگر نمی‌داند کجاست آنقدر در عشق تو غرقم که پیدا نیستم...!
تویی در دیده‌ام چون نور و محرومم ز دیدارت نمی‌دانم ز نزدیکی کنم فریاد، یا دوری