eitaa logo
اَرِنی
5.2هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
119 ویدیو
0 فایل
‹ ﷽ › متولـد :¹⁴⁰¹.¹⁰.⁹ { #کیفیتی‌که‌لمس‌می‌کنید } - اَرِنی؟! + یعنی چی؟ - "ببینمت!" + لن ترانی! - یعنی چی؟ + هرگز نخواهی دید... . 🌚ارتباط با ادمین: @fadayymahdyy 🌚تعرفه تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/2880635157Cda2e57c40b
مشاهده در ایتا
دانلود
«چند رنجانی نگارا این دل مشتاق را؟» - سنایی
«حکایتی که نگه می‌کند زبان نکند.» - وحشی بافقی
«ما قصّه دل جز به بر یار نبردیم.» - هوشنگ ابتهاج
«فراق یار نه آن می‌کند که بتوان گفت.» - حافظ
«تسکین نیابد، جان من، صد بار اگر بینم ترا» - هلالی جغتایی
«نگاهت می‌کنم خاموش و خاموشی زبان دارد.» - هوشنگ ابتهاج
خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد تنه‌ای بر در این خانه‌ی تنها زد و رفت - هوشنگ ابتهاج
از لطافت گر چه ممکن نیست دیدن روی تو رو به هر جانب که آرم در نظر دارم ترا - صائب تبریزی
«ای دل به صبر کوش که هر چیز بگذرد» - ملک‌الشعرای بهار
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی چه خیال‌ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی - سعدی
اظهار عشق را به زبان احتیاج نیست چندان که شد نگه به نگه آشنا بس است - صائب تبریزی
«کارم چو زلف یار پریشان و درهم‌ست.» - سعدی
‏آدم ها یك زمانی ‏در یك جایی . ‏ناخواسته خودشان را جا می گذارند ‏و می‌روند :)!
یک نفر دل به شما بست، همینست که هست ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
بگذار که دلتنگ شوم بعد برو چون آدمی از سنگ شوم بعد برو یک لحظه تو بگذار که با تیر خلاص بازنده ی این جنگ شوم بعد برو...
پس از یک عمر بی‌خوابی، در آغوشِ تو فهمیدم دوباره می‌شود جایی برای خواب پیدا کرد  
گُنه از جانب ما نیست اگر مجنونیم گوشۀ چشم تو نگذاشت که عاقل باشیم
من بی گمان کنارِ تو خوشبخت می شدم اما نشد؛ نشد که من و تو... خدا نخواست
گر خاک شوم در طلبِ توست غبارم مجنونِ تو را مرگ هم از پا ننشاند
از هرچه هست و نیست گذشتم ولی هنوز در مرز چشم‌های تو گیرم...فقط همین !
به دستت می‌سپارم چشم های اشکبارم را گل زیبای من! باران همیشه با تو خواهد بود
او یک دل سر به راه می خواست نبود یک پنجره رو به ماه می خواست نبود حاشا ز جماعت مترسک پرور افسوس که تکیه گاه می خواست نبود
محبوب من ببخش! اگر در تمام شهر نقل حدیث عشق من و ماجرای توست
در خدمت خلق بندگی ما را کُشت از بهر دو نان دوندگی ما را کُشت هم محنت روزگار و هم منت خلق ای مرگ! بیا که زندگی ما را کُشت
‌دلتنگی دیگری رقم زد باران دیدار من و تو را به‌هم زد باران تا صبح به روی سرِ من چتر گرفت جای تو، کنار من قدم زد باران...