eitaa logo
اَرِنی
5.2هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
125 ویدیو
0 فایل
‹ ﷽ › متولـد :¹⁴⁰¹.¹⁰.⁹ { #کیفیتی‌که‌لمس‌می‌کنید } - اَرِنی؟! + یعنی چی؟ - "ببینمت!" + لن ترانی! - یعنی چی؟ + هرگز نخواهی دید... . 🌚ارتباط با ادمین: @fadayymahdyy 🌚تعرفه تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/2880635157Cda2e57c40b
مشاهده در ایتا
دانلود
از لطافت گر چه ممکن نیست دیدن روی تو رو به هر جانب که آرم در نظر دارم ترا - صائب تبریزی
«ای دل به صبر کوش که هر چیز بگذرد» - ملک‌الشعرای بهار
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی چه خیال‌ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی - سعدی
اظهار عشق را به زبان احتیاج نیست چندان که شد نگه به نگه آشنا بس است - صائب تبریزی
«کارم چو زلف یار پریشان و درهم‌ست.» - سعدی
‏آدم ها یك زمانی ‏در یك جایی . ‏ناخواسته خودشان را جا می گذارند ‏و می‌روند :)!
یک نفر دل به شما بست، همینست که هست ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
بگذار که دلتنگ شوم بعد برو چون آدمی از سنگ شوم بعد برو یک لحظه تو بگذار که با تیر خلاص بازنده ی این جنگ شوم بعد برو...
پس از یک عمر بی‌خوابی، در آغوشِ تو فهمیدم دوباره می‌شود جایی برای خواب پیدا کرد  
گُنه از جانب ما نیست اگر مجنونیم گوشۀ چشم تو نگذاشت که عاقل باشیم
من بی گمان کنارِ تو خوشبخت می شدم اما نشد؛ نشد که من و تو... خدا نخواست
گر خاک شوم در طلبِ توست غبارم مجنونِ تو را مرگ هم از پا ننشاند
از هرچه هست و نیست گذشتم ولی هنوز در مرز چشم‌های تو گیرم...فقط همین !
به دستت می‌سپارم چشم های اشکبارم را گل زیبای من! باران همیشه با تو خواهد بود
او یک دل سر به راه می خواست نبود یک پنجره رو به ماه می خواست نبود حاشا ز جماعت مترسک پرور افسوس که تکیه گاه می خواست نبود
محبوب من ببخش! اگر در تمام شهر نقل حدیث عشق من و ماجرای توست
در خدمت خلق بندگی ما را کُشت از بهر دو نان دوندگی ما را کُشت هم محنت روزگار و هم منت خلق ای مرگ! بیا که زندگی ما را کُشت
‌دلتنگی دیگری رقم زد باران دیدار من و تو را به‌هم زد باران تا صبح به روی سرِ من چتر گرفت جای تو، کنار من قدم زد باران...
دریغ، شادی دنیا چقدر کوتاه است شکفت تا گلِ لبخند من، بهار گذشت
به خواب گفته ام امشب که از سرم برود شبی که پیش منی، وقت خواب دیدن نیست
از حافظه ی مدادها باید رفت از بین تمام یادها باید رفت چون برگ درخت خسته ی پاییزی یک روز به دست بادها باید رفت
هم رفتنم خطاست و هم بازگشتنم چون اره در گلوی سپیدار مانده ام
دردا که درین بادیه بسیار دویدیم در خود برسیدیم و بجایی نرسیدیم - عطار
وفا مباد امیدم اگر به غیر تو است خراب باد وجودم اگر برای تو نیست - مولوی
دلربایانه دگر بر سر ناز آمده‌ای از دل من چه به جا مانده که باز آمده‌ای؟ - صائب تبریزی