شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود
فریادِ بیصدا، غمِ دل بود و آه بود.
- غلامرضا سازگار
تنها نه دل به مهر تو سرگشته گشته است
هر ذره ای زِ آب و گِلم در هوای توست
- خواجوی کرمانی
ما را مگو حکایت شادی، که تا به حشر
مائیم و سینهای که در آن ماجرای توست
- همام تبريزى
داغ سودای ترا در دل سی پاره خود
چون شب قدر نهان در رمضان ساخته ایم
- صائب تبریزی
حاجتی سازد روا هر تاب زلفش ای دریغ
حاجت ما را چرا در پشت گوش انداخته؟
#علی_اکبر_دلفی
شادیام با دیگران است و غمم سهم خودم
باغ انگورم که در درد خماری ماندهام
#حسین_جنتی
دست و دل بازی پاییز فریبت ندهد ...!
این همه سیم و زر از کیسه فروردین است
#زیبا_پالیزبان
نخواهد شُست باران هایِ بسیار از دلم چیزی
که زخمِ کنده کاری بر دلِ دیوار خواهد ماند
#معصومه_صابر
با طبیبان، رنجِ ما را بازگو کردن خطاست
جای زخمِ عشق بر دلهای ما معلوم نیست
#فاضل_نظری
گفتم آباد توان ساخت دلم را گفتا
حسن این خانه همین است که ویران ماند
- فروغی بسطامی
به هَر نِظاره شَوم تِشنهتر تو را به تَماشا
اگر چو آینه صَد سال روبهروی تو باشَم
#آتش_اصفهانی
خونهی خوشبختيمـون حالا شده ويرونه ما
پای نامحـرم نباید وا میشـد به خونهی ما 💔 *