eitaa logo
اَرِنی
5.2هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
114 ویدیو
0 فایل
‹ ﷽ › متولـد :¹⁴⁰¹.¹⁰.⁹ { #کیفیتی‌که‌لمس‌می‌کنید } - اَرِنی؟! + یعنی چی؟ - "ببینمت!" + لن ترانی! - یعنی چی؟ + هرگز نخواهی دید... . 🌚ارتباط با ادمین: @fadayymahdyy 🌚تعرفه تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/2880635157Cda2e57c40b
مشاهده در ایتا
دانلود
تنم فرسـود و عقـلم رفت و عشقـم همـچنان باقۍ . . ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
من از عـالم تو را تنـها گزیـدم ، روا داري ك من غـمگین نشینـم ؟! ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
پرسیـد او کیسـت ؟ گفتـم : هر آنچـه ك دارم 🫀 . ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
مارا سفـري خوش اسـت که قصـدش زیارت اسـت . ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
مزن به نقش خود گمان، ز سرگذشت این و آن، برای دیگران چرا؟! برای خویشتن بمان. - حسین منزوی ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
مضمون تمام شعرهایم رفتن و نیامدن توست می‌دانم این شعرها تو را بر نمی‌گرداند اما از من شاعر خوبی می‌سازد ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
هوای مورچه ها را داشته باش فردا ما را در یک قبر می خوابانند! ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
باکی از باختنم نیست که در بازی عشق من به شش آمدن تاس تو می‌اندیشم ! ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
بالا موندی چون من نردبونو برات نگه داشتم... ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
با آسمان مفاخره كرديم تا سحر او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
در چشمِ حسین ، محترم می گردد شایسته ی الطاف و کَرم می گردد شک نیست که محشور شود با عباس هر کس که مدافع حرم می گردد ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
با من بگو تا کیستی, مهری؟ بگو, ماهی؟ بگو  خوابی؟ خیالی؟ چیستی؟ اشکی؟ بگو، آهی؟ بگو  ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
زخمِ شمشیر به تدبیر بهم می‌آید تا قیامت اثرِ زخمِ زبان می‌ماند...
ای آرزوی کویر! بارانم باش! در سفره ی دل داغ تر از نانم باش! خورشید شدم سیر تماشات کنم؛ تنها گل آفتابگردانم باش!
صد حرف نگفته در دلت جا شده بود چشمان تَرت ساحل دریا شده بود در حسرت یک کلام تو پیر شدم ای‌کاش که سفرهٔ دلت وا شده بود
.گفتی که ‌اشعار شما را دوستدارم گفتم تمام شعر من نذر دو چشمت
مو پریشان کردی و عاشق ترم کردی نگار این پریشانی زمن مجنون دیگر ساخته
دلم برای تو تنگ شده است اما نمی‌دانم چکار کنم مثل پرنده‌ای لالم که می‌خواهد آواز بخواند و نمی‌تواند نیمی آتشم، نیمی باران. اما بارانم، آتشم را خاموش نمی‌کند...
روزی سه بار عکس تورا گریه می‌کنم من در میان خاطره‌هایت چه می‌کنم؟ ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
با من بگو تا کیستی, مهری؟ بگو, ماهی؟ بگو  خوابی؟ خیالی؟ چیستی؟ اشکی؟ بگو، آهی؟ بگو  ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
امشب ز فراق دوست خوابم نَبَرَد هم دل به سوی شمع و کتابم نبرد از بس که دو دیده،  آب حسرت بارد بیدار نشسته‌ام که آبم نبرد
چشمی به تخت و بخت ندارم، مرا بس است یک صندلی برای نشستن کنار تو...
گل بودم و ناشكفته چيدند مرا چون رشتهٔ امّيد بريدند مرا چون پرّهٔ پنكهٔ قديمی يک‌عمر چرخيدم و ديگران نديدند مرا
لبخند میزنم تو ولی غم حساب‌کن اصلا غم مرا غم عالم حساب کن من گاه گاه گریه کُنَت بوده ام ولی هر قدر هم که گریه نکردم حساب کن روی سیاه و پیرهن مشکی مرا با هم ببین عزیزم و در هم حساب کن این تشنگی که در رمضان خواب مانده را با اشکهای ماه محرم حساب کن گفتم که ناامیدم از این شعرهای هیچ فرمود روی کمتر از این هم حساب کن
برای چشمِ تو باید کتاب و دیوان گفت نمی شود که تو یک بیتِ مختصر باشی...