eitaa logo
اَرِنی
5.2هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
113 ویدیو
0 فایل
‹ ﷽ › متولـد :¹⁴⁰¹.¹⁰.⁹ { #کیفیتی‌که‌لمس‌می‌کنید } - اَرِنی؟! + یعنی چی؟ - "ببینمت!" + لن ترانی! - یعنی چی؟ + هرگز نخواهی دید... . 🌚ارتباط با ادمین: @fadayymahdyy 🌚تعرفه تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/2880635157Cda2e57c40b
مشاهده در ایتا
دانلود
آن روز كه در محشر مردم همه گرد آيند، ما با تو در آن غوغا، دزديده نظر بازيم...!
کم نامه ی خاموش برایم بفرست از حرف پرم گوش برایم بفرست دارم خفه می شوم در این تنهایی لطفا کمی آغوش برایم بفرست
شاعران را نبُوَد غیرِ زبان اسلحه‌ای تیر بر خصمِ خود از مصرعِ برجسته زنند...
روسری سر کن و نگذار میانِ من و باد سرِ آشفتگیِ مویِ تو دعوا بشَوَد
از گُل سرخ رسته‌اى نرگس دسته بسته‌اى نرخ شكر شكسته‌اى، پسته دهان كيستى؟
"صدایی از صدای عشق خوش‌تر نیست"حافظ گفت اگر چه بر صدایش زخم ها زد تیغ تاتاری
دور کن از صحنه ی جرم آن لبِ قتّاله را تا خدا ناکرده قتلِ من نیفتد گردنت
  دانی که شدم خانه خرابِ تو حبیبا اکنون دگر آبادیِ ویرانه یِ من باش
بر لب استغفار و در دل نقشِ روی و زلفِ یار بُت ، درون پیرهن می‌پرورد ایمانِ ما
من که "دربندم" کجا، "میدان آزادی" کجا؟ کاش راه خانه‌ات این‌قدر طولانی نبود..! 
تو نباشی منِ دیوانه به هم می‌ریزم باش تا کارِ من اینجا به تماشا نکشَد
بر من حرام خواب خوش هفت پادشاه وقتي سـرت به بالـش بـازوي ديگريست
نذر کردم گر از این غم به در آیم روزی تا درِ میکده شادان و غزلخوان بروم
گویند که هرچیز به هنگام بُوَد خوش ای عشق، چه‌چیزی که خوشی در همه هنگام
کجا رواست که از دستِ دوست هم بِکشد دلی که این همه از دستِ روزگار کشید
آغوش تو چقدر می‌آید به قامتم در آن به قدر پیرهن خویش راحتم
دیگر لبم به خنده شکوفا نمی‌شود انگار رخت بسته بهار از دیار من!
هرچند در شمار نمی‌آوری مرا عمری که بی‌تو می‌گذرد در حساب نیست
چون شنیدم عزم رفتن کرده‌ای از کوی دل تحفه آوردم برایت، اشک و آبِ دیده‌ای
مکیدن، جان‌گرفتن، غنچه‌کردن، بوسه‌ برچیدن کلام‌ اللهِ یاقوتِ لبت تفسیرها دارد
عجب آرایشـی دارد سپاهِ چشـم‌هایِ تو تمام کشورِ جانم، زِ ترسـش سخت می‌لرزد
نمی‌دانم چه گرمی کرده‌ای با او نهان از من که دل تا می‌کند غافل مرا سوی تو می آید...
گفتند که دل زنده شود با نفسِ عشق من مُردم و ای عشق به دادم نرسیدی
مرا چشمیست خون افشان زدست آن کمان ابرو جهان پر فتنه خواهد شد ازآن چشم و از آن ابرو
سفر عشق نرفتیم ، نه از بی‌جگری شیر هم گاه‌گداری ، به قفس می‌افتد