eitaa logo
اَرِنی
5.2هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
121 ویدیو
0 فایل
‹ ﷽ › متولـد :¹⁴⁰¹.¹⁰.⁹ { #کیفیتی‌که‌لمس‌می‌کنید } - اَرِنی؟! + یعنی چی؟ - "ببینمت!" + لن ترانی! - یعنی چی؟ + هرگز نخواهی دید... . 🌚ارتباط با ادمین: @fadayymahdyy 🌚تعرفه تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/2880635157Cda2e57c40b
مشاهده در ایتا
دانلود
دیرگاهی‌است که افتاده‌ام از خویش به دور شاید این عید، به دیدارِ خودم هم بروم
غم زمانه به پایان نمی رسد، برخیز! به شوق یک نفس تازه در هوای بهار!
شد صبحِ دگر خیرِ مرا باز تو بشمار غیراز تو مگر خیرِ دگر هست بہ تکرار
نقش شیرین رود از سنگ، ولی ممکن نیست که خیال رخش از خاطر فرهاد رود
ماه من چهره بر افروز که آمد شب عید عید بر چهره چون ماه تو می‌باید دید
مانده افسارش کفِ دستم، خودش هرچند نیست من دلِ بی‌صاحبی دارم، که یک جا بند نیست
فرشته گفت: دعاکن بهار برگردد! خداکند که -بهارم!- تو پشت در باشی
هیچ کس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید هر قَدَر یعقوب تنها شد، زلیخا بیشتر
آهِ من دیشب به تنگ آمد دوید از سینه‌ام داشت می‌آمد بسوزاند تو را، نگذاشتم
با وفا خواندمت از عمد که تغییر کنی... گاه در عشق نیاز است به تلقین کردن!
به خدا خواهم گفت: جای باران بهار دلمان تشنه احساس شده، عشق ببار
هزار شب به سحر آمد و سحر شد شام ولی شبی که تو رفتی، سحر نگشته هنوز
ای قرارِ دلِ طوفانیِ بی ساحلِ من بهر آرامش این خاطرِ شیدا، تو مرو
ساده از "من بي تو مي ميرم" گذشتي خوبِ من من به اين يك جمله ي خود سخت ايمان داشتم
تار را بم نزن ای یار، زمین می‌لرزد تازه فهمیده خدا، ارگ چرا ریخت به‌هم
چال روی گونه هایت انحصارا مال من بعد از این لطفا برای هیچ کس اصلا نخند
تو نیم دیگر من نیستی تمام منی! تمام کن غم و اندوه سالیان مرا..!
تو پیام آوری از قدرتِ خالق شده‌ای هر کسی معجزه‌ای خواست بگو : "چشمانم"
نگار من! چو زنی شانه بر دو زلف سیاه فتاد چیزی اگر روی خاک جان من است
بی تو من بیگانه ام با شعر و وزن و قافیه رونویسی کردن از چشمان تو یعنی غزل
مرا با تار موهای خودت کُشتی، دگر بس کن نیازی نیست در دستت مداد و سرمه دان باشد
از لبت آتش بريزد از رخت هم شيطنت آمدي تا روزه ام را كله گنجشكي كني؟
گفتند که تعریف تو از عشق چگونه ست شیرینی تلخیست که جان بخشد و گیرد @
مو پریشان کردی و اشکم روان شد پای تو معنی این جمله تجری تحتهاالانهار شد
کاش یک روز سَر زلفِ تو در دست اُفتد تا ستانَم من از او دادِ شبِ تنهایی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌