eitaa logo
اَرِنی
5.2هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
121 ویدیو
0 فایل
‹ ﷽ › متولـد :¹⁴⁰¹.¹⁰.⁹ { #کیفیتی‌که‌لمس‌می‌کنید } - اَرِنی؟! + یعنی چی؟ - "ببینمت!" + لن ترانی! - یعنی چی؟ + هرگز نخواهی دید... . 🌚ارتباط با ادمین: @fadayymahdyy 🌚تعرفه تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/2880635157Cda2e57c40b
مشاهده در ایتا
دانلود
مرا زمانه ز بی مهری از تو دور افکند زهی زمانه‌ی بد مهر و چرخ کژ رفتار
هزار صحبت ناگفته در نگاهِ من است ولی دریغ که این شوق در نگاهِ تو نیست...
مرا نیش زبانت مانع از نوش لبانت نیست به نیشی دل نخواهد کند خرس از شهد کندوها ...
شب را به خواب دیدنِ تو روز می‌کنم با روزهایِ تلخِ ندیدن چه می‌کنی....؟
به اسم دوستی از من گرفتی دوستانم را همین که بال و پر دادی گرفتی آسمانم را
ناگهان یک شب سراغم آمد و با خنده گفت نوش داروی توام ، با طعنه گفتم: زود نیست ؟!
می‌گفت دگرباره به خوابم بینی پنداشت که بعد از آن مرا خوابی هست
ز بس نشستم و با شب حدیث غم گفتم ز غصه رنگ من و رنگ شب پرید، بیا ...!
اگر نمی‌طلبی رنج ناامیدی را ز دوستان و عزیزان مدار چشم امید
از من عبور ميکني و دم نميزني! تنها دلم خوش است که شايد نديده اي
به عکس‌های خودم خیره‌ام، کدام منم؟ زمانه، خاطره‌های مرا کجا برده است؟
من آن مرغم که افکندم به دام صد بلا خود را به یک پرواز بی هنگام کردم مبتلا خود را - وحشی بافقی
یک دم‌ آرام ندیدم دل خود را همه عمر جز همان دم که دلم بود و دلت بود و دلت
چشمان تو دچار کدامین مخدر است می بندی و جهان مرا درد می دهی
زلیخا همتی، در عرصه‌ې عالم نمی بینم وگرنه جنس یوسف، ڪاروان در ڪاروان دارم
آن‌ که یاری از کنارش رفته می‌داند که من پشتِ هر بیتی چه میزان خون زِ چشمم می رود
مثل پیچک به تو پیچیده ام و دلتنگم بین ما هیچ نبوده ست به جز "ما نشدن" ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
قشلاق کرده ام به تو از دست زندگی چندی ست پایتخت جهانم، اتاق توست
تویی بهانۀ آن ابرها که می‌گریند بیا که صاف شود این هوای بارانی
می کشم درد دلی بی تو که مجنون نکشید می کَنم کوه غمی بی تو که فرهاد نکند
صبحگاهان من مقیم کوی جانان می شـوم چون که عطر زلف او مانند جـان باشد مـرا
با تبسم‌هاي گرمت روز من آغاز شد  صبح آمد خنده‌ات جاريست لبخندت بخير  
باد با موی تو هر لحظه تبانی کرده راز دیوانگی ام را به جهان پخش کند
قهوه و شعر  و خیال تو و این باد خنک باز لبخند بزن، قهوه شکر میخواهد
گونه ات سیب سمیرم سیب لبنانی لبت باغ تو آباد بدجوری غزل می پروری
چنان چسبانده‌ام هر تکه از دل را به یکدیگر که کم کم می‌شوم بعد از غم تو آدم دیگر
عطر توشعر بلندی ست رها در همه سو کاش یک باد به کشفت برساند ما را
دل به دل راهی ندارد اشتباه است از قدیم غیر از این می‌بود اگر، دلتنگ من میشد کمی!
خوش به حال من و دريا و غروب و خورشيد و چه بی ذوق جهانی كه مرا با "تو" نديد!
اگر روزم پریشان شد، فدای تاری از زلفش که هر شب با خیالش خواب‌های دیگری دارم