eitaa logo
اَرِنی
5.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
130 ویدیو
0 فایل
‹ ﷽ › متولـد :¹⁴⁰¹.¹⁰.⁹ { #کیفیتی‌که‌لمس‌می‌کنید } - اَرِنی؟! + یعنی چی؟ - "ببینمت!" + لن ترانی! - یعنی چی؟ + هرگز نخواهی دید... . 🌚ارتباط با ادمین: @fadayymahdyy 🌚تعرفه تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/2880635157Cda2e57c40b
مشاهده در ایتا
دانلود
کم نامه ی خاموش برایم بفرست از حرف پرم گوش برایم بفرست دارم خفه می شوم در این تنهایی لطفا کمی آغوش برایم بفرست
صبح و غروب و عصر كه فرقى نمی‌كند وقتت بخير اى همه‌ى زندگانى‌ام
سرِ عاشق‌نگه‌داری اگر داری، محبت کن که از یک مهربانی، کارِ صد زنجیر می‌آید
گاه سربازی شجاعی گاه شاهی ناامید روز و شب چیزی به جز تکرار یک شطرنج نیست
همه گویند چرا دل به ستمگر دادی؟ دادم آن روز به او دل که ستمکار نبود
در وقت قرار می رسیدی ای کاش با سوت قطار می رسیدی ای کاش بعد از تو در آغوش زمستان ماندم همراه بهار می رسیدی ای کاش
عافیت خواهی، نظر در منظرِ خوبان مکن ور کنی بدرود کن خواب و قرارِ خویش را
در رهگذر باد پریشان بودم چون قایقکی اسیر توفان بودم می رفتم و می گریستم تا دم صبح دیشب تا صبح زیر باران بودم
دل می‌خورد غمِ من و من می‌خورم غمش دیوانه غمگساریِ دیوانه می‌کند!
در دیاری که در او نیست کسی یار کسی کاش یا رب که نیفتد به کسی کار کسی ؛
ای دوست که آشنا پرستم کردی وز باده ی عارفانه مستم کردی صد حلقه بدست روزگاران بستم تا حلقه ی مهر خود به دستم کردی (فریاد)
از شدت گرما بلال باز شده ز تقدیرش به تابستان چنان گرما شود غالب که گردد ماهی اندر آب و مرغ اندر هوا بریان
این است پندِ من که ز خوب و بد جهان نه غرّه شو، نه رنجه؛ که هر چیز بگذرد
-
دستمو گرفـت ، گذاشت رو صورتـش ..‌ لپشـو نرم کشید کف دستـم و بعدش چشماشـو بست و خوابیـد و نفهمید ك چه کرد با دل بدبخـت و فلك‌زده‌ی عاشقـم . چیـه این عشـق آخه ؟! :)
23.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خُـذ عمـري و أرزقنـي کربـلاء ❤️‍🩹 "
ماه ، آنهم روز ِ روشن ، دیده تا حالا کسی؟ کوچه را هر صبح با خود ، آفتابی میکنی
دستم نمی‌رسد به تو ای باغ دور دست از بس حصار پشت حصار آفریده اند
من‌خودم‌بودم‌که‌گفتم‌ماندنت‌اجبار‌نیست بشکند دستی که یادت داده لا اکراه را
گر توشیرینِ زمانی،نظری نیز به من کن که به دیوانگی از عشقِ تو فرهاد زمانم...!!
گر ز مسیح پرسدت مرده چگونه زنده کرد بوسه بده به پیش او بر لب ما، که ، اینچنین!
مرا جواب می‌کند سکوت چشم‌های تو و باز تنگی نفس و باز هم هوای تو ...!
به‌ دور گیسوی طولانیش طواف دهید که من شفای خود از آن ضریح برگیرم
عاشقی کردن به سیم و زر ندارد احتیاج تیشه ای میخواهد و یک سینه سرشار از نیاز
از سرخی لبهای تو میشد فهمید در جدول عشاق خودت صدر نشینی
صبحی که بگویم غزلی در خور چشمت آن صبح طربناک ترین روز جهان است
تخت جمشیدی به دل بود و تو شاه بی رقیب آمدی از ره چو اسکندر بسوزاندی چرا
گاهی بیا به آرامگهِ واژه‌های من اینجا دلی برای دوست داشتنت پر کشیده است
بی خیال روسری میشد رضا خان هم اگر با حجاب و خنده میگفتی سلام آقا رضا
مزار عاشقان را ماتم افروزی نمی باشد مگر گیسو پریشان کرده باشد بید مجنونی