یِه سَلام هم بدیم بِه شاهِ کَربَلا....🫀
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
6.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بلند شو علمدار...
علم رو بلند کن...
#سید_حسن_نصرالله
3.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر خاطرت کودکیام . . .❤️🩹
#شهیدآرمانعلیوردے🌹
#آرمانِعزیز🕊
6.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حرم از دست رفت
حیدرم از دست رفت...🕊🖤
#حزب_الله
#سید_حسن_نصرالله
#خاطره
ظهر یک روز شهید بابایی آمد قرارگاه تا به اتفاق هم برای نماز جماعت به مسجد قرارگاه برویم. ایشان موی سر خود را چون سربازان تراشیده و لباسی خاکی بسیجی پوشیده بود. وقتی وارد مسجد شدیم به ایشان اصرار کردم به صف اول نماز برویم ولی ایشان قبول نکرد و در همان میان ماندیم، چرا که ایشان سعی می کرد ناشناخته بماند.
در نماز حالات خاصی داشت مخصوصا در قنوت. در برگشت از نماز رفتیم برای نهار. اتفاقا نهار آن روز کنسرو بود و سفر ساده ای پهن کرده بودند. ایشان صبر کرد و آخر از همه شروع به غذا خوردن کرد. وی آنچنان رفتار می کرد که کسی پی نمی برد که با فرمانده عملیات نیروی هوایی ارتش، عباس بابایی روبه روست. بیشتر وانمود می کرد که یک بسیجی است.
راوی: #سرلشگررحیمصفوی
#شهیدعباسبابایی
آنها کسانی اند ک خدا قلب هایشان را برای تقوا امتحان کرده....🕊🤍
#شهیدآرمانعلیوردے🌹
#آرمانِعزیز🕊
7.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقای ِمن : ) )❤️🩹
_امیرحسینحضرتی>>>
#اربابقلبم🌱