Sound_35.mp3
1.27M
بوسه ها می زنم جای چوب خیزران را
بوی بابا رسیده پدر آمد
مژده ای اشک دیده پدر آمد
ای پدر ای پدر ، بابا حسین جان(2)
هر کجا تازیانه مرا نیلوفری کرد
ای پدر خواهر تو برایم مادری کرد
عمه این سو به آن سویم کشانده
غیر زحمت ز من چیزی نمانده
ای پدر ای پدر ، بابا حسین جان(2)
خانه ی خولی و دیر راهب رفتی ای سر
در خرابه چه دیر آمدی دیدار دختر
خواب و بیداریم یاد تو بودم
من ندارم فدک اما کبودم
ای پدر ای پدر ، بابا حسین جان(2)
نیمه جانم من و عاقبت جانانم آمد
ای اجل کن مدارا دمی مهمانم آمد
ای شکسته سر ای همرنگ لاله
بنشین روی دامان سه ساله
ای پدر ای پدر ، بابا حسین جان
زینب(ع) وشام
دیده ام در عمر خود باران، ولی از سنگ نه
دیده ام دشمن ولی چون شامیان، یکرنگ نه
ماعزاداریم واینان شادمان کف می زنند
بوده ام دلتنگ اما اینچنین دلتنگ نه
روز عاشورا وبعدش هلهله بشنیده ام
لیک بانگ هلهله اینطور بد آهنگ، نه
می برندم کوچه گردی وسوی بازار شام
رفته ام بازار اما چون اسیر جنگ، نه
خطبه میخوانم به شام ومرگ را آماده ام
چون تو میخواهم شهادت، زندگی با ننگ نه
شعر:اسماعیل تقوایی
زینب(س) وشام
سنگ می بارد ودستان همه روی سر است
بر سر نی سر پاک شهدا بی سپر است
ازدحام است به دروازه ی ساعات ای وای
به تماشای حرم دیده ی هر رهگذر است
ریسمان بسته وما را همه جا چرخاندند
شامیان خنده کنان، روی من از اشک تر است
زینبم دختر پیغمبر(ص) وزهرا(س) وعلی(ع)
هرچه فریاد زنم بر سرشان بی اثر است
شجر کینه زحیدر همه جا کاشته اند
سب ودشنام، کنون آل علی را ثمر است
مجلس بزم یزید است وسر پاک حسین
مردکی در طمع ودخترکی در خطر است
خیزران برلب ودندان حسینم مزنید
آن لبان بوسه گه حضرت خیرالبشر است
در مدینه همگی صحن وسرا داشته ایم
لیک در شام بلا بین خرابه مقر است
دختری کنج خرابه ز حسین جامانده
همچو گنجی به دل خاک نهان این گهر است
شعر:اسماعیل تقوایی
شام را بنگر که آذین بسته اند
شامیان بر بامها بنشته اند
شادمانی کرده ودف می زنند
مرد وزن،پیر وجوان کف می زنند
جملگی جمعند دور کاروان
کاروانی از زنان وکودکان
کاروانی که رسولان غمند
چند روزی است غرق ماتمند
ماتم کرببلا،قتل حسین(ع)
ماتم جانسوز شاه عالمین
کاروان اهل بیت مصطفی(ص
چون اسیرانند در شام بلا
حضرت سجاد میر کاروان
در غل وزنجیر گشته نیمه جان
زخم، دوش او ززنجیر ستم
می رود خون جراحت دمبدم
عمه سادات در این کاروان
گشته مضطر از جفای شامیان
پیش چشمانش بود راس حسین
اشک ریزان است بر آن نور عین
سنگها می بارد از هر کوی وبام
از سوی این شامیان بی مرام
سنگ بر راس شهیدان می خورد
زین اصابت قلب زینب می درد
می کندسوزان دل اهل ولا
خاطرات سختی شام بلا
شاعر : اسماعیل تقوایی
نوحه پنج تن
پنج تن ال عبا زیر کسا یمنی
فاطمه بودو نبی بود و علی بود حسن بود و حسین ابن علی
کرد دعا،،۲،،، احمد مختار که ای خالق من
پاک کن فاطمه و انکه بود در بر من
افریدم همه دریا و زمین بحر رسول
این حسین و حسن و فاطمه و زوج بتول
پنج تن آل عبا زیر کسای یمنی
فاطمه بود و نبی بودو علی بود و حسن بود و حسین بن علی
گفت جبریل که اینها کیانند یا رب
این مقامات بزرگ نزد تو دارند یا رب
گفت این فاطمه هست و پدر و همسر او
این حسین وحسن ونور دو چشم تر او
پنج تن ال عبا زیر کسای یمنی
فاطمه بود و نبی بود و علی بود و حسن بود و حسین بن علی
پنج نوری که بود نور خدا در ارضین
مصطفی بود و علی فاطمه و بدر حنین
هرکه باشد زمحبان و بخواهد حاجت
بر در ال کسا اید و جوید حاجت
پنج تن ال عبا زیر کسای یمنی
فاطمه بود و نبی بود و علی بود و حسن بود و حسین بن علی
آفریدند آفرینش را برای ، پنج تن
پس همه هستند خلق ماجرای ، پنج تن
عالم کون و مکان را کبریای پنج تن
عالمی را افریده حق برای پنج تن
پتج تن ال عبا زیر کسای یمنی
فاطمه بود و نبی بود و علی بود و حسن بود و حسین بن علی
پنج نور حق چو در زیر کسا گشتند جمع
احمد مرسل که بودی مقتدای پنج تن
هم شفاعت در جزا باشد جزای پنج تن
رو بزن دست توسل بر ولای پنج تن
پتج تن ال عبا زیر کسای یمنی
فاطمه بود و نبی بود و علی بود و حسن بود و حسین بن علی
بشنو از ذرات عالم خود ثنای پنج تن
حق زهرا و علی و مصطفی، اولادشان
حاجت بانی بر آورای خدای پنج تن
پتج تن ال عبا زیر کسای یمنی
فاطمه بود و نبی بود و علی بود و حسن بود و حسین بن علی
❖❖❖❖❖﷽❖❖❖❖❖
❤️💚❤️💚❤️💚❤️
❖❖❖❖❖❖❖❖❖❖❖❖
#نوحه
#پنج_تن_آل عبا
#بند_اول
پنج تن ال عبا زیر کسا یمنی
فاطمه بودو نبی بود و علی بود حسن بود و حسین ابن علی
❖❖❖❖❖❖❖❖❖❖
کرد دعا،،۲،،، احمد مختار که ای خالق من
پاک کن فاطمه و انکه بود در بر من
افریدم همه دریا و زمین بحر رسول
این حسین و حسن و فاطمه و زوج بتول
❖❖❖❖❖❖❖❖❖❖
پنج تن آل عبا زیر کسای یمنی
فاطمه بود و نبی بودو علی بود و حسن بود و حسین بن علی
❖❖❖❖❖❖❖❖❖❖
گفت جبریل که اینها کیانند یا رب
این مقامات بزرگ نزد تو دارند یا رب
گفت این فاطمه هست و پدر و همسر او
این حسین وحسن ونور دو چشم تر او
❖❖❖❖❖❖❖❖❖❖
پنج تن ال عبا زیر کسای یمنی
فاطمه بود و نبی بود و علی بود و حسن بود و حسین بن علی
❖❖❖❖❖❖❖❖❖❖
پنج نوری که بود نور خدا در ارضین
مصطفی بود و علی فاطمه و بدر حنین
هرکه باشد زمحبان و بخواهد حاجت
بر در ال کسا اید و جوید حاجت
پنج تن ال عبا زیر کسای یمنی
فاطمه بود و نبی بود و علی بود و حسن بود و حسین بن علی
❖❖❖❖❖❖❖❖❖❖
آفریدند آفرینش را برای ، پنج تن
پس همه هستند خلق ماجرای ، پنج تن
عالم کون و مکان را کبریای پنج تن
عالمی را افریده حق برای پنج تن
❖❖❖❖❖❖❖❖❖❖
پتج تن ال عبا زیر کسای یمنی
فاطمه بود و نبی بود و علی بود و حسن بود و حسین بن علی
❖❖❖❖❖❖❖❖❖❖
پنج نور حق چو در زیر کسا گشتند جمع
احمد مرسل که بودی مقتدای پنج تن
هم شفاعت در جزا باشد جزای پنج تن
#بند_دوم💚
رو بزن دست توسل بر ولای پنج تن
پتج تن ال عبا زیر کسای یمنی
فاطمه بود و نبی بود و علی بود و حسن بود و حسین بن علی
❖❖❖❖❖❖❖❖❖❖
بشنو از ذرات عالم خود ثنای پنج تن
حق زهرا و علی و مصطفی، اولادشان
حاجت بانی بر آورای خدای پنج تن
❖❖❖❖❖❖❖❖❖❖
پنج تن ال عبا زیر کسای یمنی
فاطمه بود و نبی بود و علی بود و حسن بود و حسین بن علی👆
.
السلام علیکم یا اهلَ بیت النبوة
هل الدين إلا الحب و البغض
بر دشمنان فطرت ، با هر نشانه نفرین
بر خصم آل عترت ، بس جاودانه نفرین
گفته خدا به قرآن ، لعنت به اهل ظلم و
بر قوم ظالمین و ، هر ظالمانه نفرین
دین خداست یک سو ، حب و محبت و مهر
سوی دیگر تبرّی ، با یک نشانه ؛ نفرین
نیمی ز دین تولاست ، نیم دگر تبرّاست
بر دشمن حقیقت ، کن عارفانه نفرین
فرمود مصطفی که ، لعنت به اهل تابوت
اول به جان قابیل ، در هر کرانه نفرین
شش تن ز اولین و ، شش تن ز آخرین اند
بر هر کسی که گفت آن ، ماه یگانه نفرین
نمرود و آل فرعون ، کذاب قوم موسی
قدارِ قتل ناقه ، دانه به دانه نفرین
لعنت به ابن ملجم ، معاویه ، یزید و
هر که به کربلا بود ، در هر میانه نفرین
هر دم به ابن سعد و ، ابن زیاد ملعون
بر شمر و حرمله هم ، کن عابدانه نفرین
دائم به آل سفیان ، بر قنفذ و مغیره
بر آن که آتش انداخت ، بر آشیانه نفرین
مادر به دشمنان گفت ، که بر شما نمایم
از بعد هر نمازم ، من محرمانه نفرین
بر هر که کعب نیزه ، می زد به جسم زینب
بر آن که بر رقیه ، زد تازیانه نفرین
هر ثانیه دقیقه ، هر ساعت و به هر روز
هم دور ماهیانه ، هم سالیانه نفرین
بر ظالمان تاریخ ، بر امتداد آن ها
بر وارثان قابیل ، با هر بهانه نفرین
ریگان و بوش و کارتر ، بانی طالبان و
القاعده ی گمراه ، شانه به شانه نفرین
کلینتون و اوباما ، مؤسسان داعش
بر جبهة النصره و ، آن مارِ لانه نفرین
بر عمرو عاص و نیزه ، رَجّاله ها و دجال
بر صاحب فریب و ، اهل فسانه نفرین
بر هر چه صهیونیست و ، آنان که قبل از ظهور
دنبالشان بگردند ، خانه به خانه نفرین
اما نتانیاهو ، نفرین به هیکل او
بر آن که کودکان را ، کشته شبانه نفرین
بر آن که با رسانه ، شد در مسیر شیطان
بر هر که با آمریکا ، شد عاشقانه نفرین
عمود خیمه ی دین ، ولایت علی است
از شاخه های طوبی ، سر زد جوانه نفرین
هر که دلش حسینی است ، با ظلم در ستیز است
بر جان قوم ظالم ، سازد روانه نفرین
هستی اگر عزادار ، بر زینب و علمدار
کن با بصیرتت بر ، شمر زمانه نفرین
شنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۳
#محمدعلی_شهاب ✍
شب ۲۹ محرم ۱۴۴۶
.
.
#حضرت_زینب
ای دختر قهرمانِ حیدر
ای حافظ دودمانِ حیدر
ای سرّ خفیِ علویه
آه دل خون چکان حیدر
ای مادر جمله ی مصائب
ای دختر قد کمان حیدر
ای مظهر حزن آل طاها
غم مایه ی عاشقان حیدر
ای بار ِ امانت شهادت
بر دوش تو با زبان حیدر
غمهای تو دل نموده پر خون
چون کارد بر استخوان حیدر
بس محنت تازیانه دیدی
این غم ببُرد امان حیدر
دستان تو نیز بسته بودند
داری به خدا نشان حیدر
ما را بنما غلامِ بابت
بر جان تو بسته جان حیدر
ما را برسان به کوی عشاق
ای روح علی، روان حیدر
ای زینبِ خونجگر، فدایت
جان من و عاشقان حیدر
#مهدی_محب_زاده
.
#طوفان_الاقصی
دنیای شگفتـی است در سینـه ی آه
مظلـوم امید بستـه و چشم بـه راه
باید بزنیـم ریشـه ی صهیون را
ای لشکر صاحب الزمان (ع)بسم الله
#محمدجواد_منوچهری ✍
#مرگ_بر_اسرائیل
#خونخواهی
.
.
#مناجات_امام_حسین_علیه_السلام
عمری است رعیتش همگی بهره برده اند
از خیر و رحمتش همگی بهره برده اند
"آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند"
از خاک تربتش همگی بهره برده اند
آن نوکران که در دل خاک آرمیده اند
ذیل شفاعتش همگی بهره برده اند
ما که به جای خویش، رسولان و اولیاء
از نور خلقتش همگی بهره برده اند
صاحب پیاله های بهشتی، برای قرب
از چای هئیتش همگی بهره برده اند
عابس، بُریر، جُون، حبیب، ابن عوسجه
تحت ولایتش همگی بهره برده اند
اصحاب یک به یک به مواسات، شهره اند
از سختی عطش، همگی بهره برده اند
***
خالی نمانده دست کسی بین قتلگاه
هنگام غارتش، همگی بهره برده اند
#محمد_جواد_شیرازی ✍
.
#امام_زمان_عج_محرم_و_صفر
حال خوش، در گرو فیض سحر داشتن است
قرب حق، لازمه اش دیده ی تر داشتن است
آی کنعانِ پر از غم شده، حق یعقوب
گاه، حدّ اقل از یار خبر داشتن است
امرِ معشوق رقم خورده جدایی، یعنی
سهم عشاق فقط چشم به در داشتن است
بند اگر بندِ نگار است پرت را بشکن
گاه گمراه شدن حاصلِ پر داشتن است
اولین مرحله ی بنده ی مهدی بودن
همه جا خاطرِ او، مد نظر داشتن است
این که لبخند رضایت بنشانی به لبش
دوره ی غربت او، اوج هنر داشتن است
یار او نیستم و امر فرج می طلبم!
شرط، در امرِ ظهورش به نفر داشتن است
پدر ماست علی شیر خدا، شاه نجف
خیرِ اولاد در این گونه پدر داشتن است
علت اصلی نان شب پُر برکت مان
صبح، از روضه ی ارباب گذر داشتن است
کربلا راه نجات است و نجات از آتش...
در قدم سوی گل فاطمه برداشتن است
بدترین درد و مصیبات برای مادر
بین گودالِ پر از نیزه پسر داشتن است
#محمد_جواد_شیرازی ✍
.