eitaa logo
کانال نوحه و روضه مداح دلسوخته(عرشیان عشق)
5.2هزار دنبال‌کننده
381 عکس
349 ویدیو
119 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته : کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjo مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
اگرچه زود؛ می‌آید، اگرچه دیر؛ می‌آید سوار سبزپوش ما به هر تقدیر می‌آید همان خورشید موعودی که در روز طلوع او حدیث صبح صادق می‌شود تفسیر، می‌آید زمین آبی‌تر از این آسمان‌ها می‌شود وقتی که آن آیینۀ سبز «خدا تصویر» می‌آید شکوه مهربانی که نگاه نافذش حتی به روی سنگ‌ها هم می‌کند تأثیر، می‌آید در اعماق نگاهش می‌توان خشمی مقدس دید دلش لبریز از مِهر است و با شمشیر می‌آید چنان با ضربه‌های حیدری اعجاز خواهد کرد که از دیوار هم، گل‌نغمۀ تکبیر می‌آید دقیقاً رأس آن ساعت که در نزد خدا ثبت است نه قدری زودتر از آن، نه با تأخیر می‌آید ✍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(حرم حضرت زینب) شیعه بنگربه زینبش حساس است او دختر زهراست و عطرِ یاس است ای دشمن اسلام به جایت بنشین حافظ به حریم حرمش عباس است بیقرار اصفهانی‌
تقدیم به امام خامنه ای ای پسر فاطمه، سَیّد علی دلخوشیِ ما همه، سَیّد علی ای خَلَفِ صالحِ روحِ خدا ای زِ رَهِ غیرِ خدایی، جدا رهبر فرزانه ی ایران تویی دلخوشی غزه و لبنان تویی ای عَلَمِ شیعه به دستان تو لشکر عشّاق به فرمانِ تو زِ سوی حق به ما وَدیعه تویی باعث اِعتلای شیعه تویی کاش که باشم همه جا یار تو دست خداوند نگهدار تو
هدایت شده از خبرگزاری بسیج
🔻 با حضور مسئولان عالی سازمان بسیج مستضعفین؛ 🔶 دوره توانمندسازی شبکه روابط عمومی بسیج با عنوان «شهید محمد عفیف» در حال برگزاری است 🔹 در این دوره از اساتید مجرب و برجسته و توانمند در حوزه روابط عمومی رسانه و فضای مجازی برای ارتقاء توان شبکه روابط عمومی بسیج استفاده خواهد شد متن کامل خبر: basijnews.ir/00eV3G@basijnewsir
. هنوز موسمِ روییدنِ دعای تو نیست سکوتِ شب اگر ای دوست، هم‌صدای تو نیست . اگر به تیر، اگر تور، اگر به تار، بیا بیا که گوشه‌ی تاریکِ عمر، جای تو نیست . و آن پلی که تو را می‌برد سوی معشوق صدای قلب شکسته‌ست، ربنای تو نیست . دلا، مترس ز نفرینِ ناحقِ دشمن مگر خدای حریفانِ تو خدای تو نیست؟! . مَلک به مُلکِ مَلِک گریه کرد و مِلکِ مَلِک که آنچه را به کف آورده‌ای، برای تو نیست . بمیرد آن دلِ غمگین که غافل است از تو بسوزد آن کفِ خاکی که در هوای تو نیست . در این زمانه کسی شهریار نیست اگر غلام و بنده و دل‌داده و گدای تو نیست . ✍ .
. شب روضه‌ست و باز در ذهنم روضه‌هایی شدید می‌آید باز تیری سه شعبه دنبال یک گلوی سپید می‌آید باز با قصد غارت خیمه دست‌هایی پلید می‌آید باز هم شمر جانب گودال پی قطع ورید می‌آید ✍ .
دل تو جز به غم و درد آشیانه نبود انیس و یار تو جز اشک دانه دانه نبود زبعد واقعه کربلا تو را راحت زگریه سحر و ناله شبانه نبود اگر چه بود به دل ماتم عزیزانت به غیر وای حسین بر لبت ترانه نبود تمام گریه تو بود از برای حسین وگرنه داغ اباالفضل جز بهانه نبود برای گریه چرا در بقیع میرفتی تو را به شهر مدینه مگر که خانه نبود کسی نگفت به تو روز گریه کن یا شب اگرچه یاور تو کس در آن زمانه نبود به دوش گرچه غریبانه رفت پیکر تو ولی به جسم تا آثار تازیانه نبود نبود گر چه یکی از چهار فرزندت دگر مراسم تشییع تو شبانه نبود اگر چه سرخ شد از گریه دیده ات اما به چشم و روی تو از دست کین نشانه نبود
مثال کوه ایثار و وفا داشت از اول انس با آل عبا داشت وجودش بس که سرشار از ادب بود ز نام فاطمه شرم و حیا داشت با آه دل شکسته می گفت حسین محزون و غریب و خسته می گفت حسین می گفت بشیر از عمود آهن بغضی به دلش نشسته می گفت حسین
قدم اگر خمید، فدای سر حسین جانم به لب رسید، فدای سر حسین ام البنین سابق این شهر عاقبت شد مادر شهید، فدای سر حسین یک چند وقتی است در این شهر هیچ کس لبخند من ندید، فدای سر حسین هر جملۀ بشیر مرا پیر کرده است مویم شده سفید، فدای سر حسین گلچین چهار تا گل گلخانۀ مرا چه وحشیانه چید، فدای سر حسین هر شب به یاد عمر کم ناز دانه ها اشکم به رخ چکید، فدای سر حسین هر شب به یاد تشنگی کودک رباب خواب از سرم پرید، فدای سر حسین عباس پاسبان حرم شد به جای من دستش اگر برید، فدای سر حسین گویند جا شده به مزار محقری آن قامت رشید، فدای سر حسین
پاس ادبم بود که حق معتبرم کرد خاک در زهرا شدم و تاج سرم کرد من لایق این رتبه نبودم ولی از لطف بر همسری شیر خدا مفتخرم کرد شرمنده زینب شدم از خادمی خویش او خواند مرا مادر و شرمنده ترم کرد تا چار پسر داشتم و بود اباالفضل میخورد به من قبطه هر آنکس نظرم کرد زین بعد نخوانید دگر ام بنینم من ام بنینم که فلک بی پسرم کرد گفتند جدا شد زبدن دست رشیدش بی دستی عباس چنین خون جگرم کرد گفتند که بستند سرِ نیزه سرش را یارب مگر آن ضربه چها با قمرم کرد از خجلت سقای حرم پیر شدم من داغ لب عطشان حسین پیرترم کرد من در عوض فاطمه گریم به حسینش در علقمه کو گریه برای پسرم کرد