نوحه شب جمعه
زبان حال حضرت زهرا سلام الله
سبک_سنتی
..........................
شبهای جمعه مادری پهلو شکسته
اید سر قبر پسر با قلب خسته
بر تربت خونبار او محزون نشسته
گوید که ای لب تشنه در خون نشسته
🌴مظلوم حسین جان
..............................
امشب به دشت کربلا زهرا رسیده
با سینه ای سوزان با قد خمیده
اشک مصیبت میکند جاری زدیده
گوید که ای لب تشنه در خون تپیده
🌴مظلوم حسین جان
..................................
نزدیک دریا بودی و ابت ندادند
ابی به ان طفلان بی تابت ندادند
یک قطره بر ان طفل بی خوابت ندادند
بر ساقی و بر خیل اصحابت ندادند
🌴مظلوم حسین جان
.....................................
برخیز و مادر تا کنم یک دم نگاهت
شویم به اشک و خاک و خوناز روی ماهت
خاموش سازم.شعله های خیامت
گردم پناه کودکان بی پناهت
🌴مظلوم حسین جان
.......................................
مادر بگو در روز عاشورا چه کردی
با کام تشنه بر لب دریا چه کردی
در خاک و خون تنها در این صحرا چه کردی
با فاطمه با زینب کبری چه کردی
🌴مظلوم حسین جان
نوحه دلم میخواست هرشب جمعه با امام زمان کربلا بودم
دلم میخواست هرشب جمعه؛ با امام زمان کربلا بودم…
به دنبال یوسف زهرا؛ در به در سوی کوچه ها بودم!
مرا کشته درد شیدایی؛ امان از این عشق و رسوایی!
بیا ای حلال مشکلها؛ تو را جان مادرت زهرا…
دلم میخواست قبر گمشده را؛ با امام زمان میشدم زوار
اباصالح روضه میخواند و میزدم من؛ خود بر در و دیوار…
به یاد آن صورت نیلی؛ میزدم اندر صورتم سیلی!
بیا ای حلال مشکلها؛ تو را جان مادرت زهرا!
دلم میخواست یک شب جمعه؛ یک دعای کمیل در نجف بودم…
به محراب کوفه من یک شب؛ در به در توی کوچه ها بودم…
بیا ای حلال مشکلها؛ تو را جان مادرت زهرا
دلم میخواست غسل جمعه کنم؛ صبح جمعه با آب نهر فرات…
وضوی من اشک یک ریزه؛ گوشه حرم سید شهدا
بگیرم قنداقه رو در بر؛ ببوسم پای علی اصغر
بیا ای حلال مشکلها؛ تو را جان مادرت زهرا!
دلم میخواست قسمتم میشد؛ یک محرم در کربلا باشم
بگیرم یک مشک پر آب و ساقی؛ دور خیمه ها بودم!
کنم پیدا دست سقا را ببوسم؛ من اشک زهرا را…
بیا ای حلال مشکلها؛ تو را جان مادرت زهرا..
دلم میخواست یک دعای فرج؛ قسمتم میشد وادی عرفات!
به هنگام مردنم میشد؛ آب غسل من آب نهر فرات
کنم پیدا دست سقا را؛ ببوسم من اشک زهرا را!
بیا ای حلال مشکلها؛ تو را جان مادرت زهرا…
مناجات شب جمعه
شبهای جمعه حسرتی دیرینه دارم
از فرط حسرت بر دل خود پینه دارم
مابین روضه این شب جمعه دوباره
شوق وصال کربلا در سینه دارم
شبهای جمعه مست ذکر یاحسینم
در روضه ها مجنون شاه عالمینم
امید دارم تا که روزی را ببینم
در کربلا یاد غمش، در شوروشینم
شبهای جمعه عالمی دارم زِ احساس
در روضه ها باشد به چشمم درّ و الماس
در ذهن خود دائم تصوّر هايم اين است
در کربلایم، بین شط تا کف العباس
شبهای جمعه همره مهدی غمینم
بی تاب قتل آن بهابخشِ زمینم
از لطف مهدی آرزو دارم ببینم
با مادرش زائر به صحنِ شاه دینم
شبهای جمعه بیخود از خود در نوایم
با روضه و نوحه به شوری مبتلایم
حس می کنم با هر نوای یاحسینم
در بینِ گودالِ ذبیحِ کربلایم...
شبهای جمعه«ملتمس» بر لاله هستم
با یارقیه در پی یک ناله هستم
باشد دعای من بحق دُخت ارباب
یارب ببینم، کربلا هر ساله هستم
مناجات بسیار زیبا شب جمعه با نوای آقای حاج خلیل زارعی
😭😭😭
گدایم گدایم گدا را ببین
منِ زارِ بی دست و پا را ببین
خدا امشب این گریه ها را ببین
و با بنده ات کن مدارا ببین
زمین خورده ای آمده در زده
فراری در خانه ات آمده
فراری ترین بنده اینجا منم
گرفتار بازی دنیا منم
همان کس که افتاده از پا منم
در این جمع آلوده تنها منم
همه خوبند همه نورانی اند
فقط اونی که از همه بدتر منم
در این جمع آلوده تنها منم
اما یه آقایی کن
بیا و مرا باز امشب ببخش
به حق اباالفضل زینب ببخش
در این زندگی معنویت نبود
برای مناجات همت نبود
عبادات من هیچ عبادت نبود
به جز بخل و کبر و منیت نبود
دگر خسته ام از خودم عفو کن
مسلمان اسمی شدم عفو کن
فقط یه اسم دارم با خودم یدک می کشم ....
دوباره رسیدم خدایی شوم
مسلمان یک آشنایی شوم
شب جمعه آمد هوایی شوم
رسیدم که کرب و بلایی شوم
که من بی پناهم به آقا مجیر
امیری حسین و نعم الامیر
حسین ......
حسینی که یک ظهر عطشان شد و
به میدان که زد تیرباران شد و
گرفتار سر نیزه داران شد و
سرش را شکستن بی جان شد و
ز مرکب زمین خورد و با ضرب پا را
به گودال هول دادنش ......
یارالیم آخار قانی ادر گونلار میدانی
حسین حسین حسین
باجین اولسون باشین هانی
گر قان آقلیا زینب
جان آقلیا زینب
سنه یاخ لیا زینب
گلن هفته یه آماده اولها
حسین حسین اولون جان لیا زینب
یارالی جان یارالی ....
حسین بو گیر و دار گلدیم
گورم حالی نِجده ....
حسین حسین ...
قُیدین من آواره حسینیم هارا گدین
قالدی یخمه الر د حسینیم هارا گدی .....😭😭😭😭😭
🎤🌺
┅✿❀🍀🌹🌹🍀❀✿┅
﷽
مناجات_امام_زمان«عج»
🌹بی تو هر جا می روم احساس غربت می کنم
راه بر جایی ندارد هر چه همت می کنم
🌹بی تو آرام و قراری نیست در دنیای ما
دور مانده از خوشی با هر که صحبت می کنم
🌹نامه اعمال من حال تو را بد می کند
جمعه ها بدجور احساس خجالت می کند
🌹غیر تو هر کس رفیقم شد نزد چنگی به دل
بعد از این تا زنده ام با تو رفاقت می کنم
🌹روز و شب فکر همه هستم ولی فکر تو نه
حال هر کس جز تو را آقا رعایت می کنم
🌹من که باری بر نمی دارم ز روی شانه ات
با چه رویی بر تو اظهار ارادت می کنم
نوحه شهادت امام کاظم علیه السلام
ای نماز و روزه و
حجّ و جهاد
یا امامِ کاظم اِی
بابُ المراد
زِ غم تو محشری
شده بغداد
زندان و ظلمِ هارون
غمهای بیکرانه
سِندیِ بی حیا و
سیلی و تازیانه
واویلتا واویلا...
بیا اِی رضا بیا
ای پسرم
بِنِگر که مضطر و
خونجگرم
شعله ور شده همه
پا تا سرم
هنگامِ دادنِ جان
گریانِ نورِ عینم
یادِ سرِ جدای
جدّم امام حسینم
واویلتا واویلا...
.
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین
#مناجات
گرفتاریم با نفسی که دنبال هوا رفته
همش دنبال دنیا رفته و راه خطا رفته
از آن حال مناجات و تضرع رنگ و بویی نیست
خدایا حال خوب ما کجا رفته؟ کجا رفته؟
مناجاتم تظاهر شد پر از حس تکبر شد
چه گویم که عباداتم تماما با ریا ، رفته
در این ماه مبارک هم دوباره معصیت کردم
من از اعمال و رفتارم دگر شرم و حیا رفته
نمازم مثل سابق نیست ، قنوتم نیز لایق نیست
تهجد که به جای خود ، نمازم هم قضا رفته
به مردم سوء ظن دارم ، زبان طعنه زن دارم
كه جاى ذكر تو از آن ، دروغ و ناسزا رفته
ادای توبه کردن را در آوردم ، پذیرفتی
منی که مزه عصیان به کامم خوب جا رفته
دلم خیلی گرفته از خودم از اشتباهاتم
خدایا کشتی عمرم به گل افتاده وا رفته
کسی حال بد ما را شبیه تو نمیفهمد
تویی که خوب میدانی به حال ما چه ها رفته
اگر یکجا نمیبخشی ، بسوزان و خلاصش کن
حساب از ما نکش دیگر حساب از دست ما رفته
ولی حالا پشیمانم ، تو میخشی؟ نمیدانم
فقط اینقدر میدانم به عفوت التجا رفته
اذانم چون علی دارد ، نجاتم می دهد آخر
اذانم چون علی دارد ، صدایم تا خدا رفته
بهشت ارزانی خوبان ، نجف باشد بهشت ما
به جنت سر زده هرکس دم ایوان طلا رفته
همیشه وقت هر سختی به دادم میرسد مادر
همیشه دست پر از خانه زهرا ، گدا رفته
قیامت کارما از اهل محشر پیش می افتد
اگر پرونده ام دست علی موسی الرضا رفته
از استغفار ما چیزی برایت در نمی آید
ولی با ذکر اربابم گناه از بین ما رفته
به العفوم امیدی نیست ، بخر این یاحسینم را
که هرجا نام او آمد اجابت بر دعا رفته
یقین دارم نمیسوزد میان آتش قهرت
هر آنکس که فقط یکبار سمت کربلا رفته
غروبی رو به قبله یاد باب القبله افتادم
دلم خیلی برای دیدن صحن و سرا رفته
دم افطار میخوانم سلام ای تشنه مظلوم
بمیرم جای آب آخر به خوردت نیزه ها رفته
هزار و نهصد و پنجاه دفعه یاد ما کردی
دعا کردی برایم گرچه جسمت زیرپا رفته
به غارت رفتن تو خواهرت را دست غارت داد
شبیه برقع زینب ، ردا رفته عبا رفته
تو جایت دامن زینب فقط بوده نه آن خورجین
به جای دامن زینب سرت آنجا چرا رفته؟
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
کربلا وُ شبِ جمعه حرمِ حضرتِ عشق
در کجا بوده چنین بخت میسّر باشد
در حرم روضه ی مقتل چقدر می چسبد
چه شود مرثیه خوان حضرتِ مادر باشد
هرگزم بهتر از این بخت نباشد یارم
جای من در حرمِ آلِ پیمبر باشد
جای دارد نفسی تازه کنم از سحرش
به اذانی که در آن طعمِ معطر باشد
چه نسیمِ سحری می وزد از باغِ حرم
آسمانش چقدر رقصِ کبوتر باشد
جنتی را که خدا وصف کند اینجا هست
باغِ هفتاد و دو تن لاله ی پرپر باشد
پیشِ چشمانِ تو زیباست فراوان زیباست
که دو گنبد دو ضریح از دو برادر باشد
یا که در هر طرفِ مرقدِ شش گوشه ی عشق
خواهرش آمده وُ روضه ی اصغر باشد
هر که اینجا به خدا می رسد امّا باید
در سرش شوقِ طوافِ علی اکبر باشد
ای خوش آنکس که در این سعی و صفا فیض برَد
یک شبه سائلِ این خانه توانگر باشد
کاش باشی و ببینی چه صفایی دارد
این که چشم همه عشاق به دلبر باشد
محشری است شب جمعه ببینی اینجا
خواهری نوحه گرِ داغِ برادر باشد!
هستی محرابی
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
نگاه کن به منِ بینوا تو را به خدا
بیا... به قصد ترحّم بیا! تو را به خدا
به کنجِ دنجِ اتاقم که هیئت غم توست
دوباره روضه بخوان بی ریا، تو را به خدا
دلم گرفته برای حرم مرا برسان
به زائرانِ شب جمعه ها؛ تو را به خدا
نشسته ام سرِ راهت بیا و مثل قدیم
ردم نکن بطلب کربلا؛ تو را به خدا
چه بیقرارِ محرّم شدم ببر امشب-
به روضۂ شب هشتم مرا تو را به خدا
فدای تو بشوم پیش چشم من نگذار
تنِ مقطّعه را در عبا؛ تو را به خدا
نفس نفس نزن و بیقرار گریه نکن
غریب و بی رمق و بیصدا؛ تو را به خدا
حسینِ تشنه لبِ من! امام مظلومم
به خاک پنجه نکش بیهوا؛ تو را به خدا
شکسته داغ جوان قامت تو را! بگذار...
فدای تو بشود این گدا؛ تو را به خدا!
مرضیه عاطفی
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
چگونه شرح دهم غصه ی فراق تو را
که خواهد این شب تیره فقط چراغ تو را
کجا روم به که گویم که این دلم تنگ است
دلم به عقربه ی کربلا هماهنگ است
بزن به نام خودت بر دلم علامت را
تو وامکن ز سر خویشتن غلامت را
اگرچه روز و شب از چشمه ی تو سرشارم
(از اینکه نام تو بردم به تو بدهکارم)
بگیر از دل نوکر تمام عالم را
ولی مگیر ز نوکر تب محرم را
مقام نوکر تو کمتر از مسیحا نیست
کسی که نان تو خورده گدای هرجا نیست
نمی دهم به جنان عطر کوچه باغت را
کمی به ما برسان تربت عراقت را
منم که از حرمت بوی سیب می خواهم
و بوسه ای به ضریح حبیب می خواهم
هر آن زمان که به دوریت مبتلا شده ام
به اشک راهی دریای کربلا شده ام
دلی که با غم و با روضه ی تو خو کرده
به آب رو ز خدا کسب آبرو کرده
الا تمام دو عالم اسیر چشمانت
تو امتحان مکن این بنده را به هجرانت
همیشه نوکرم و از غم تو می خوانم
که من به غیر تو ارباب کَس نمیدانم
حسین ای همه ی عالمین محتاجت
تویی که دوش پیمبر شده است معراجت
تویی که از مه رویت به عرش نور افتاد
چه شد که راه تو در گوشه ی تنور افتاد
ناصر شهریاری
#مناجات
#شب_جمعه
#غزل
از سرم دور کن این نفس ملال آور را
وا مکن از سرت این سائل پشت در را
کار من فخر فروشی است به تو یا الله
پس بخر بنده ی بیچاره و رسواتر را
میوه ی چشم ترم خشک شده، کاری کن
هیچکس دوست ندارد شجر بی بر را
من فراری و خجالت زده ام درکم کن!
ننشان جای من پست، کس دیگر را
خواب غفلت، همه ی عمر مرا ویران کرد
کاش میشد که دگر جمع کنم بستر را
هر که محتاج شده، از همه کس طرد شده
من شدم سائل زهرا .... کرم مادر را!
آنقدر چرخ زدم دور علی که آخر
می زنم دور ضریحش نفس آخر را
مرگ، شیرینی لبخندِ علی جانِ من است
وقت تشییع جنازه، برسان حیدر را
روزی ماه رجب هم ز جواد ابن رضاست
کاش آقا بخرد آبروی نوکر را
وسط خانه زمین خورد و صدا کرد حسین
او که مجبور نشد دور کند خواهر را
جان به قربان لبش، تشنه شد و آب نخواست
با همان تشنگی اش خواند علی اکبر را
عمه ی محترمش را کسی آزار نداد
باز هم شکر، نمی خورد غم لشکر را
شب جمعه نروم کرببلا می میرم
مادری دید غم صورت و خاکستر را
#رضا_دین_پرور
در حدیث آمده که حُبِّ حسین
خیر در هر دو جهان خواهد داد
گرمی بُردن نامش به دلِ ...
شیعه ی خود هیجان خواهد داد
پَر قُنداقه ی او کُنگره ی
عرش را ثابت و مُحکم کرده
خواندن روضه ی بی سَر شدنش
عرش را جمله تکان خواهد داد
جانب خاک درش روی کنید
بشتابید و پناهنده شوید
رحمت واسِعه را دریابید
نگهش به مُرده جان خواهد داد
من که از کودکی ام زیر علم
بوده ام سینه زنِ هیئت او
تا کجا پای غمش می مانم؟!
گذر عمر نشان خواهد داد
عاقبت پای غمش می میرم
لحظه ی مُردن خود دلشادم
که شب اول قبر آمدنش
باز دل را ضربان خواهد داد
روز محشر که بُوَد واهمه اش
به همه خَلق جهان روز بلا
مُهر و امضای حسین بن علی
به من خسته اَمان خواهد داد
#هادی_همتی (دلسوخته)
#امام_حسین_ع