#روضه_حضرت_ام_کلثوم
( سلام الله علیها )
#حاج_منصور_ارضی
قسمت این بود از همان اول
عاشقان پایِ هم کنند ایثار
یک نفر صاحبِ حرم باشد
یک نفر بی نشان، بدون مزار
یک نفر شد خدیجه خانوم و
قبر او مانده خاکی و تنها
همه هستیِ خودش را ریخت
پایِ مدفونِ گنبدِ خضرا
یک نفر نیمه هایِ شب رفت و
مانده چون گوهری میانِ صدف
یک نفر قبلگاهِ عالم شد
صاحبِ صحن و بارگاهِ نجف
یک نفر سيّدِ بنی الزّهرا
در بقیع و بدون صحن و سراست
همه عزت و شکوه ِ او
همگی نذر شاهِ کرببلاست
در میانِ دو دخترِ زهرا
یک نفر پایِ ماه، کوکب شد
امِّ کلثوم با تمامِ وجود
هستی اش نذر نامِ زینب شد
در مدینه دو داغِ سنگین دید
او عزادارِ جد و مادر بود
آن دوشنبه که مادرش افتاد
شاهدِ بی حیائیِ در بود
دید مادر نفس نفس میزد
دید مسمارِ نانجیب چه کرد
دید سنگینیِ لگدها با
شاخه باردارِ سیب چه کرد
دید یک زن چگونه دوره شده
دید زیرِ قلاف بازو را
دید چادر چگونه خاکی شد
کتکِ یک شکسته پهلو را
دید وقت هجوم نامَحرم
دردسرهایِ زن چه چیزی شد
عاقبت هم رسید جایی که
پیش او صحبت کنیزی شد
پا به پایِ عقیله هر منزل
بارِ ماتم کشیده این بانو
دیده بر رویِ نیزه هجده تا
یوسفِ سربریده این بانو
با تمامِ مخدراتِ حرم
سرِ بازارِ شام گیر افتاد
پایِ راسِ بریده عباس
وسط ازدحام گیر افتاد
دید سنگی ز راه ِ دور آمد
سرِ بر نیزه را تکانی داد
بارها پیشِ چشم خواهرها
همه سرها ز نیزه ها افتاد
میشنید از کنارِ راسِ حسین
هرقدم ناله هایِ زهرا را
نالة یا بُنَی می آمد
هر چهل منزل از دل صحرا
مادری قد کمان صدا میزد
تشنه لب جان سپُردی ای پسرم
بین گودال من خودم دیدم
چِقَدَر نیزه خوردی ای پسرم
دست انداخت بر محاسن تو
جایِ حنجر زیرِ گلویت ماند
چون گلو از جلو بریده نشد
پیش چشمان من تو را چرخاند
#شاعر_قاسم_نعمتی
#روضه_حضرت_ام_کلثوم
( سلام الله علیها )
#حاج_منصور_ارضی
می نویسم به اِذن ثارُالله
از زنی با وقار همچون ماه
راوی صادقِ بنی هاشم
از علوم خفیِ حق آگاه
مَهد علم و مفسر قرآن
کوه عصمت، مقرب درگاه
چون حسین و حسن سخاوتمند
مثل زینب صبور آل الله
مثل زینب بلا چشیدن را
ام کلثوم بوده خاطرخواه
با صلابت مبارزه می کرد
با سلاح دعا و اشک و آه
خطبه مانند مرتضی می خواند
خطبه هایی پر از غم جانکاه
مدح او را بس است چون بوده
دختر فاطمه، سخن کوتاه
دختر دوم ولی خدا
ام کلثومِ حضرت زهرا
آن قدر داغ و دردسر دیده
قد کمان و نحیف گردیده
بعد داغ غم رسول الله
یاس را در دل شرر دیده
وسط کوچه ی بنی هاشم
یک نفر به چهل نفر دیده
خاک غم روی چادرش مانده
چون شکاف سر پدر دیده
جگرش پاره شد کنار حسن
طشت لبریز از جگر دیده
چادر خواهر بزرگش را
وسط خیمه شعله ور دیده
لب گودال بر زمین خورده
غارت جسم محتضر دیده
کوفه و شام پر بلا رفته
بر سر نیزه ها قمر دیده
نیزه ها را ببر
از این جا شمر
دور کن
چشم بی حیا را ، شمر
با دلی پُر شراره و گریان
لقمه ها را گرفت از طفلان
#شاعرمحمدجوادشیرازی
( بی بی بود وقتی یکی از بچه ها ، لقمه رو گذاشت توو دهانش ، از شدت گرسنگی ، حضرت انگشت انداخت از دهانش درآورد ، عزیزم ، بر ما صدقه حرامه ؟؟ دوتایی گریه کردند ، وای وای ... اون کسی که صدقه آوردش ، گفت شما مگه کی هستید ، حضرت فرمودند : ما آلِ رسولُ الله هستیم ، اون سری که می بینی بالای نیزه است اون سرِ حسین ، پسر پیغمبر(ص) .... حسین جان ، حسین جان ...
1396
2. مینویسم به اذن ثارالله.mp3
4.88M
#روضه_حضرت_ام_کلثوم
( سلام الله علیها )
#حاج_منصور_ارضی
می نویسم به اِذنِ ثارالله
#بیست_و_نه_جمادی_الثانی
اُم کلثوم ،
شریک غمِ زینب شدهای
از غمِ کربُبلا
مرثیه بر لب شدهای ؟
خبر از علقمه و
مقتلِ شاه آوردی
خواهرت ماه شب و
لیک تو کوکب شدهای
#حاج_مرتضی_محمودپور
#روضه_حضرت_ام_کلثوم
( سلام الله علیها )
#حاج_سید_رضا_نریمانی
مینویسم برای آن بانو
که زند صبر پیش او زانو
بانویی که بهراهِ زینب بود
شاهدِ اشک و آه زینب بود
بانویی که شکسته شد بالش
و نگفتند شرحی از حالش
دخترِ فاطمهست این خانوم
نام او هست ، حضرتِ کلثوم
( امشب دوست دارم برا این خانم بلند بلند گریه کنید ...به خدا غصه هاش کم از زینب نبود ...)
مثل زهرا شریف و با عزّت
مثل حیدر غیور و با غیرت
خلق و خویش به مرتضی رفته
غربتش هم به مجتبی رفته
با برادر به کربلا رفتُ
قاضریه به نینوا رفتُ
شد علمدارِ خواهرش زینب
سپر و یار خواهرش زینب
کربلا پابهپایِ زینب بود
گریههایش برایِ زینب بود
روضههایی عجیب را دیده
بدنی را هجا هجا دیده ...
بدنِ پارهپارهای را دید
رویِ نیزه ستارهای را دید
شاهد کشتنِ برادر بود
شاهد نالههایِ خواهر بود
کعبه نی خورده او
بهجایِ همه
ضربه هی خورده او
بهجایِ همه
چادرش چنگ خورده
چندین بار
بهسرش سنگ خورده
چندین بار
بعد روزِ دهم اسارت رفت
زیور آلاتِ او به غارت رفت
بر سر و روش بیامان میزد
دست او بسته و سنان میزد
سر بازار بردنش ای وای
بینِ اغیار بردنش ای وای
شمر و خولی تمسخرش کردند
بسکه پست و کثیف و نامردند
#شاعر_ابراهیم_لآلی
امام باقر علیه السلام فرمودن جدِ غریبِ ما رو با پنج حربه و وسله به شهادت رسوندن .. نیزه دار با نیزه میزد .. شمشیر دار با شمشیر میزد .. بعضی ها با چوب میزدن .. بعضیا از دور با سنگ میزدن .. اما پنجمی بیچاره میکنه ، بعضیا از دور بی ادبی میکردن .. ناسزا میگفتن ...حسین ...
1. مینویسم برای.mp3
6.6M
#روضه_حضرت_ام_کلثوم
( سلام الله علیها )
#حاج_سید_رضا_نریمانی
مینویسم برای آن بانو
که زند صبر پیش او زانو
#بیست_و_نه_جمادی_الثانی
مثل مزارِ فاطمه
قدرش نهان است
توصیف شأنش
فوق توضیح و بیان است
خود را دخیلِ
رشته های چادرش كن
او عمه ی مظلومه یِ
صاحب زمان است
#محمد_حسن_بیات_لو
1. می افتی از پا.mp3
2.76M
#نوحه_حضرت_ام_کلثوم
( سلام الله علیها )
#حاج_عبدالرضا_هلالی
می افتی از پا ،آروم آروم
غم تو حالا ، میشه معلوم
شبیه زهرا ، بودی مظلوم
#سیدتی_یا_ام_کلثوم
مگه میشه ، یادت بره
خاطره های کربلا
تنی به زیر دست و پا
سری به روی نیزه ها
( ای وای ، ای وای
ای وای ، ام کلثوم ) تکرار
نداری زائر ، تو این روزا
ناله زدم من ، واویلتا
وقتی شنیدم ، که دشمن ها
ضریحتون و ، بردن حتی
( ای وای ، ای وای
ای وای ، ام کلثوم ) تکرار
صبر ما هم ، سر اومده
دیگه شبیه صبر تو
مُرده باشیم ، بخوان بیان
برای نبش قبر تو
( ای وای ، ای وای
ای وای ، ام کلثوم ) تکرار
2. بر سینه ها دوباره.mp3
3.88M
#نوحه_حضرت_ام_کلثوم
( سلام الله علیها )
#حاج_عبدالرضا_هلالی
بر سینه ها دوباره
گرد عزا نشسته
در سوگ عمه ی خود
صاحب زمان نشسته
#مظلومه_ام_کلثوم
هم غمگسار بابا
هم یار مجتبی بود
هم مونس برادر
در دشت کربلا بود
#مظلومه_ام_کلثوم
از بعد کربلا او
از بس که غصه خورده
در ماتم حسین و
مضلومه جان سپرده
#مظلومه_ام_کلثوم
وقتی که بعد خواهر
در کوفه روضه خوانده
انبوه دشمنان را
بر جایشان نشانده
#مظلومه_ام_کلثوم
#بیست_و_نه_جمادی_الثانی
اگر از دیده در دفتر نهانی
به مثل مجتبی غربت نشانی
میان شام و کوفه
خطبه خوانده
به مثل مادرت ، قامت کمانی
1. ای زینب دوم.mp3
7.05M
#نوحه_حضرت_ام_کلثوم
( سلام الله علیها )
#کربلایی_حسین_طاهری
با غم و غربت عجینه
گله داره توو مدینه
غصه ها داره توو سینه
مثله بارون خون میباره
طاقت موندن نداره
مگه خاطرات میزاره
یه عمر ، شونه به شونۀ برادراش
زینبُ هیچ موقع تنها نزاشت
حالا غریبی مونده براش
امون ، از کارِ دنیایِ بی وفا
کسی نموند از برادرا
تنها رفیقش اشکِ چشماش
اُم کلثوم،
همه کَس شُو داده پایِ مکتب
اُم کلثوم،
غریبه شبیه حسین و زینب
نورِ چشم مرتضایی
یادگارِ کربلایی
تو غریبِ آشنایی
خواهرِ شهیدِ عشقی
همسرِ شهیدِ عشقی
همدمِ آیینه هایی
خانم ، یه دهه روضه کمه برات
ناله زدی و گرفت صدات
جوونیِ ما بی بی فدات
خانم ، وارثِ خونِ خدا تویی
گریه کنه کربلا تویی
خونِ همیشه اشکِ چشات
اُم کلثوم،
دمایِ آخرته نیمه جونی
اُم کلثوم،
شبیه مادرتی بی نشونی
شَرفُ الشمسِ حجازی
تو که معنایِ نمازی
بانویِ حماسه سازی
لرزه انداختی به لشکر
زنده شد یادِ پیمبر
خطبه خوندی مثله حیدر
بگو ، به کوفه از شانُ و عزتت
از پدر و از اصالتت
فدایِ صبر و جلالتت
بگو ، که خونِ حیدر تو خونته
جونِ حسین بندِ جونتِ
فدایِ حلم و صلابتت
اُم کلثوم،
تو خونۀ علی تو نورِ عینی
اُم کلثوم،
تویی که مونسِ غم حسینی
1. زینب دوم.mp3
4.07M
#نوحه_حضرت_ام_کلثوم
( سلام الله علیها )
#کربلایی_حمید_علیمی
ای زینب دوم محمد
زهرای دگر به بیت احمد
چون خواهرخویش هستِ زهرا
قرآن علی به دست زهرا
مظلومه و دختر دو مظلوم
مشهور به نام اُم کلثوم
توحید ز منطق تو پیروز
هفتادو دو داغ دیده یک روز
ریحانه ی مادر ولایت
همسنگر خواهر ولایت
عصمت ، ز تو اعتبار دارد
زینب ، به تو افتخار دارد
#اوج
در دُرج حیا دُر حسینی
حقا که تفاخر حسینی
تو مادر عرش ، در زمینی
تو دخت امیر مومنینی
توحید ز منطق تو پیروز
هفتادو دو داغ دیده یک روز
ای دامن وحی را ستاره
خورشیدی و ماهت استعاره
یک آیه ز آیه های کوثر
در حنجره ات صدای کوثر
خون از ستمِ زمانه خورده
چون فاطمه تازیانه خورده
از کعب نیت به تن نشانی
این بود ، مدال قهرمانی ..