#روز_اول #ماه_مبارک_رمضان
#امیرالمومنین_ع_مدح
ورق زدیم و رسیدیم اول رمضان
خبر هنوز بزرگ است و تازه است و گران
شروع ماه مبارک به گفتۀ تاریخ
شروع جنگ تبوک است و یادآور آن
سپاه عُسر رسیدند و بیست شب طی شد
سپاه کفر ولی بیم داشت از میدان
علی کجاست؟ علی در مدینه مانده چرا؟
خبر هرآینه پیچید بین لشکریان
علی نیامدنش بی دلیل نیست! بپرس
بپرس تا که جوابت دهد زمین و زمان
بلی نیامده آن شه که بابِ علم نبیست
گمان مبر که مدینهست بی در و دربان*
بلی نیامده نفس نفیس پیغمبر
مفارقت نکند هیچگاه جسم از جان
کتاب فضل علی را ورق بزن اینک
حدیث منزلتش نیست قابل کتمان
که در غیاب نبی رو به جانشین آرند
علی وصی رسول است نی فلان و فلان
علی وصیست نه آنها که در مسیر رسول
شدند از پی رم دادن شتر، پنهان
رسول عشق اگر در مَثَل چنان موساست
علی به مرتبه هارون و دیگران هامان
اگر چه نقطه ندارد شکوه نام علی
علیست نقطهی آغاز و نقطهی پایان
✍ #مسعود_یوسف_پور
*وامی از عاصی خراسانی:
گمان مکن که بود شهر بی در و دربان
#مناجات_با_خدا
تا ببینم رحمت پروردگار خویش را
میشمارم باز جرم بیشمار خویش را
روز و شب فرقی ندارد پیش من چون با گناه
تیره کردم آسمان روزگار خویش را
هر زمستان رفت، آمد یک زمستان دگر
چون به دست خود خزان کردم بهار خویش را
هیچکس مانند تو خیر و صلاحم را نخواست
کاش دستت میسپردم اختیار خویش را
از همان روز ازل باید خدایی میشدم
در حریم یار میجُستم دیار خویش را
کاش دست مهربانت سایهبان من شود
تا بپوشانم خطای آشکار خویش را
صحبت از عفو و بزرگی و کرامت میشود
تا به سمت تو میاندازم گذار خویش را
تو یقیناً میشناسی خوبتر از من مرا
من نمیدانم صلاح کاروبار خویش را
عهد میبندم نباشم غافل از اعمال خود
باز یادم میرود قول و قرار خویش را
بس که سر زد از منِ رسوا خطا و اشتباه
عاقبت از دست دادم اعتبار خویش را
پیله کرده نفس امّاره به جسم و روح من
کاش روزی بشکنم قفل حصار خویش را
آبرو بخشیدی و من آبرو بردم فقط
در میان خلق کم کردم عیار خویش را
خواب غفلت آمد و خود را به چشمم عرضه کرد
در عوض دادم دل شبزندهدار خویش را
چندقطره اشک و دست خالی و چشمانِ تر...
با خودم آوردهام داروندار خویش را
بین زندان گناهان یاد تو افتادهام،
تا مگر پیدا کنم راه فرار خویش را
یا الهَ العالَمین! إِغفِر ذُنوبی بِالحُسِین
هرچه باشم روی لب دارم شعار خویش را
::
ای که با لبهای تشنه قتل صبرت کردهاند...
زینب از کف داده بعد از تو قرار خویش را
✍ #مجتبی_خرسندی
بهمناسبت حلول #ماه_مبارک_رمضان
ماهی به روشنایی رحمت دميده است
مهمانی خدای تعالی رسيده است
بر بندگان سائل خود، بانی وجود
خوانی به وسعت كرم و جود چيده است
چون گُل شكفتهاند تمامی مؤمنان
زيرا نسيم رحمت يزدان وزيده است
درحيرتم چگونه بيايم، كه ميزبان
زين ميهمان غمزده خيری نديده است
ازبس كه شعلهور شدم از آتش گناه
اشكم به روی چهره، زخجلت چكيده است
رسوا نكرده است مرا بين خاص و عام
پرده به روی معصيت من كشيده است
عمری اسير پنجهی نفس و گنه شدم
رنگي به رُخ ندارم و رنگم پريده است
رو كردهام به رأفت پروردگار خويش
آوای ربنای مرا او شنيده است
باور نمیكنم! كه شدم تحبس الدعا
زيرا خدا مرا به سوی خود كشيده است
سیراب میشود زکوثر رحمت هرآن كسی
از جام عفو و رحمت يزدان چشيده است
غافل مشو «وفایی» ازين مه، كه كردگار
اين ماه را برای عفوِ گنه برگزيده است
✍ #سيدهاشم_وفايي
به مناسبت حلول #ماه_مبارک_رمضان
#استقبال_از_ماه_مبارک_رمضان
السلام ای ماه پنهان پشت استهلال ما
ما به دنبال تو میگردیم و تو دنبال ما
ماهِ پیدا، ماه پنهان، ماه روشن، ماه محو
رؤیت این ماه یعنی نامۀ اعمال ما
خاصه این شبها که ابر و باد و باران با من است
خاصه این شبها که تعریفی ندارد حال ما
کاش در تقدیر ما باشد همه شبهای قدر
کاش حَوِّل حالَناییتر شود احوال ما
ما به استقبال ماه از خویش تا بیرون زدیم
ماه با پای خودش آمد به استقبال ما
گوشۀ چشمی به ما بنمای ای ابروهلال
تا همه خورشید گردد روزی امسال ما
✍ #علیرضا_قزوه
.
#مناجات
#شروع_مجلس
مناجات و گریز به روضه حضرت زهرا(س)
در روضه ایم و روضه ی رضوان گدای ماست
اینجا دعای حضرت زهرا برای ماست
حالا که فرصت است غنیمت شمار عمر
فردا به زیر سردی این خاک جای ماست
*دردم نهفته به ز طبیبان مدعی*
گردِ عبای حضرت جانان دوای ماست
*آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند*
یک گوشه چشمشان به خدا کیمیای ماست
این اشک، رحمتی است که از عرش می رسد
این چاه زمزمی است که در چشم های ماست
اینجا میان عرش خدا سیر می کنیم
بالا نشسته ایم و جهان زیر پای ماست
این اشک ها همیشه گره باز می کنند
گریه برای فاطمه مشکل گشای ماست
ما عهد بسته ایم بمیریم در غمش
مردن برای روضه ی مادر بنای ماست
دست شکسته، سینه ی زخمی، رخ کبود
این واژه ها خلاصه ی شرح عزای ماست
....
قنفذ رسید و بازوی مادر سیاه شد
در ازدحام، پهلوی مادر سیاه شد
#وحید_محمدی ۱۴۰۲
#غزل_ابتدای_جلسه
#ماه_مبارک_رمضان
#امام_حسین_ع_مناجات_ماه_رمضان
ای که از سوز تو پیداست تمنای حسین
«روزه یعنی عطش و روضۀ لبهای حسین»
روزه یعنی که به تکبیرة الاحرام سحر
قصد قربت کنی از مسجد الاقصای حسین...
روزه چون «حر» به کنار آمدن از راه خطاست
چشم پوشیدنِ از غیر و تماشای حسین...
این «حبیب» است که یک روزه به دست آوردهست
سندِ دیدن محبوب به امضای حسین
روزه یعنی که بخواهی به دعای شب قدر
شوق پیوستنِ یک قطره به دریای حسین
روزه یعنی که به صحرای بلا، جام به دست
آب بردن به سوی خیمۀ گلهای حسین
روزه یعنی که توقف به لب شط فرات
اقتدا کردنِ سی روز به سقای حسین
وقت افطار شد، ای سوخته در آتشِ دل!
«روزه یعنی عطش و روضۀ لبهای حسین»
✍ #محمدجواد_غفورزاده
مهمانی صیام
هرکس دلش به مهرتو تسخیر می شود
درچشمه سار عفو تو تطهیر می شود
هرجا بشر ز مرحمتت فیض می برد
«لاتقنطوی..» توست که تفسیر می شود
درآسمان هفتم تو خانه می کند
وقتی که آه، صاحب تأثیر می شود
خوشبخت بنده ای که به فصل جوانیش
در راه بندگی خدا پیر می شود
مهمانی صیام به آخر رسیده است
دارد فضا دوباره چه دلگیر می شود
درعید فطر رحمتت ای رحمت فریآآفرین
مثل زلال نور سرازیر می شود
اعمال بندگان بهشتی و دوزخی
در زندگانی همه تکثیر می شود
یارب به آن امام که در راه بندگی
کُل وجود او سپر تیر می شود
یارب به آن تنی که به گودال قتلگاه
خونین و پاره پاره ز شمشیر می شود
درخواب دیده ام که سواری رسد ز راه
کی خواب وصل ما همه تعبیر می شود
جز این «وفایی»از تونخواهد اگرچه باز
دل ها اسیر پنجه ی تقدیر می شود
#سید_هاشم_وفایی
مژده ای منتظران ماه خدا آمده است
ماه شبهای مناجات و دعا آمده است
ماه دلدادگی بنده به معبود رسید
بر سر سفره ی شاهانه، گدا آمده است
🌙حلول #ماه_رمضان ماه بندگی خدا بر تمامی مسلمانان جهان تبریک و تهنیت باد