#امام_حسین_دودمه
#شب_عاشورا_دودمه
#دودمه
باز در عرش خدا ولوله ای بر پا شد
شب عاشورا شد
شب پایانی عمر پسر زهرا شد
شب عاشورا شد
---------
صحبت از داغ نکن ، می روم از حال حسین
یا اخا یا مظلوم
وا مکن پای مرا تا دم گودال حسین
یا اخا یا مظلوم
######
صبر کن هر چه بلا بر سر من می آید
ای پریشان زینب
دست و پا می زنم و مادر من می آید
ای پریشان زینب
######
یوسفم گر بروی، پیرهنت را چه کنم
یا عزیزالزهرا
عصر فردا ته گودال ، تنت را چه کنم
یاعزیزالزهرا
####
#علی_سلطانی
دودمه/ شب عاشورا( دهم
اینگونه مکش تیغ به روی حنجر او ، نبر ز تن سر او
آخر بنما شرم ز آه مادر او ، نبر ز تن سر او
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ، مکن ای صبح طلوع
عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است ، مکن ای صبح طلوع
شاه گفتا کربلا امروز میدان من است ، عید قربان من است
مادرم زهرا(س) در این گودال مهمان من است ، عید قربان من است
"
پیمانه خالی است و ..
#روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
پیمانه خالی است و کرم بینهایت است
اما همین گدایی ما، اوج عزت است
کودک به غیر خانۀ بابا نمیرود
یعنی همیشه خانۀ عشاق، هیئت است
*امشب وقتی خانم بچه های ابی عبدالله رو جمع کرد همشون سوخته بودن .. همۀ بچه هارو با یه دردسری با یه مکافاتی زیر یه خیمه نیم سوخته جمع کرد ، همه رو یکی یکی خوابوند برای همه یکی یکی لالایی خوند ، تا همه خوابیدند تا بی بی اومد یه کم استراحت کنه بشینه تا نشست رو زمین گفت کمرم چقدر از صبح تا حالا دویدم .. شام غریبان باید آروم بسوزی و گریه کنی ، تا اومد بشینه یهو دید از پشت خیمه ها صدای ضجه شیون بلند شد گفت ای بابا من که همه رو خوابوندم صدای کیه؟ اومد آروم آروم پشت خیمه ها دید رباب جان خانم جان شما اینجا چیکار میکنی ..
گفت زینبم خوابم نمیبره چرا آخه؟.. رباب جان کمک من باش میبینی که من با چه مکافاتی بچه هارو خوابوندم اومدی گریه میکنی ،گفت خانم جان میدونم اما دست خودم نیست از دم غروب که آب و آزاد کردن حواسم نبود یه کم آب خوردم ..
تا دستم را به زیر آب بردم
حلالم کن نبودی آب خوردم
خانم جان سینه هام شیر آورده یادم اومد ظهر همین چند ساعت پیش این بچه هی چنگ می انداخت ولی شیر نداشتم بهش بدم حلالم کن حلالم کن ..(زبانِ حال) گفت حالا چرا پشت خیمه ها ؟.. بیا تو بشین گفت نه آخه دیدم اون لحظه هم خیلی خودم و کنترل کردم دیدم آقام این بچه رو زیر عبا پنهان کرد منم نمیخواستم آقام خجالت زده بشه نرفتم جلو اما از لای پردۀ خیمه میدم اومد همینجا پشت خیمه ها نشست دیدم یه قبر کوچولو کند .. خودم دیدم زینب جان همین جا خاک کرد ولی هر چی میگردم پیداش نمیکنم ..*
اینجا حسینیه است، در این خانۀ حسین
حتی نفس کشیدن ما، هم عبادت است
آغوش اگر که باز کنی ، خوبها چرا
هرکس گناه بیشتر آورده ، دعوت است
خاکی شدم برای تو خاکم، درست شد
زحمت برای روضۀ تو، عین رحمت است
ما پرورش گرفتۀ ، زهرای اطهریم
از مادر آنچه میرسد اصلا، محبت است
روی در، خون سر انگشت مرا، میبینی
خانهات را، کسی اندازۀ من، در نزده
گر به زهرا برسد نامۀ من، نیست غمی
هرکسی بچۀ بد را زده، مادر نزده
محشر همه به دور حسین ، جمع میشویم
فردوس بیحضور تو خاموشُ خلوت است
نزدیک اربعین شده ، کاری بکن حسین
دیگر برات را بده ، وقت زیارت
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
روضه حضرت ابالفضل
گلپونه ها
سبک،ای عمو تا ناله هل من معینت را شنیدم
✍به قلم مداح وشاعر مریم صالحی مرزیجرانی
یااخا تا ناله ی هل من معینت راشنیدم
بهر یاری تو به علقم دویدم
دیدم تورا غرق به خون دست بریده
عباس من چشم تورا دشمن دریده
وای من داداش من
رفتی شکستی پشت من
عباس من۴
پاشوببین دشمن چقدر شاده ابالفضل
میدونه هستیمو به باد داده ابالفضل
من مانده ام بی کس خدا
عباس من رفتی کجا۲
من مانده ام تنها ویک لشگر ابالفضل
من مانده ام بی یار وبی یاور ابالفضل
دستم به دامانت ابالفضل
جانم به قربانت ابالفضل
عباس من۴
صل الله علیک یااباعبدالله
📋 «وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا»
#سبک_زمینه
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قرآن فاطمه شد زیر و رو «وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا»
بارون سنگ ها از همه سو «وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا»
خدا داره میبینه چقدر شلوغه گودال
حسین گیر افتاده، تو وسط این جنجال
کمتر اذیتش کنید، نزدیک سه ساعته توی گوداله
کمتر اذیتش کنید، چشم مادرش خیره سوی گوداله
کمتر اذیتش کنید، این هزار و چندمین زخم شمشیره
کمتر اذیتش کنید این هزار و چندمین صوت تکبیره
«حسین جان، آقا، شهید عطشان آقا
تیرها دخیل بستند به گلو «وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا»
مقصد نیزه ها شد پهلو «وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا»
خدا داره میبینه، بلند شو از رو سینه
آبش نمیدید باشه، خنجر نکش از کینه
کمتر اذیتش کنید، خواهرش میبینه دست و پا میزنه
کمتر اذیتش کنید، پیمردی داره با عصا میزنه
کمتر اذیتش کنید، جای سالمی نمونده رو تنش
کمتر اذیتش کنید، لااقل به غارت نبرید پیراهنش
«حسین جان، آقا، شهید عطشان آقا»
وای از زندگی بعد از عمو «وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا»
روی صورت ها جای دست عدو«وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا»
خدا داره می بینه، دعوا سر گشواره ست
طفل یتیمی ای وای، گم شده و آواره ست
کمتر اذیتش کنید، این سه ساله که کتک نداره ای زجر!
کمتر اذیتش کنید این سه ساله فدک نداره ای زجر!
کمتر اذیتش کنید، صورتش شده کبود دیگه نزنید
کمتر اذیتش کنید، این صدای زینبه که میگه نزنید
«حسین جان، آقا، شهید عطشان آقا»
*شاعر: #حسین_حاجی
4_977772991679038008.mp3
3.7M
#زمینه
#تاسوعا
بانوای
#حسین_طاهری
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
یل صحرای کربلا امیر و شاه علقمه
رو بازو بندش یا علی رو سربندش یا فاطمه
تمام کس و کار حسین شدن محو سردار حسین
ابالفضل علمدار حسین
علمدار حسین
سفارش کرده عمو به لشکر علم باید بر جا باشه
باید پرچم بالا باشه
****
تموم لشکر اومدن برای بیعت با حسین
روی لبهاشون جاری فقط لبیک یا حسین
همه محمو چشمان حسین همه جان به قربان حسین
همه گوش به فرمان حسین
سفارش کرده حسین تو خیمه
علم باید بالا باشه تو دستای سقا باشه
*
بِنَبیٍّ عَرَبیٍّ وَ رَسولٍ مَدَنی
وَ أَخیهِ أَسَدِ اللهِ مُسَمّا بِعَلی
بِنَبیٍّ عَرَبیٍّ وَ رَسولٍ مَدَنی
وَ أَخیهِ أَسَدِ اللهِ مُسَمّا بِعَلی
وَ بِزَهراءَ بَتولٍ وَ بِأُمٍّ وَلَدَتها
وَ بِزَهراءَ بَتولٍ وَ بِأُمٍّ وَلَدَتها
وَ بِسَبطَیهِ وَ شِبلَیهِ هُما نَجلَاْ زَکیٍّ
وَ بِسَبطَیهِ وَ شِبلَیهِ هُما نَجلَاْ زَکیٍّ
وَ بِسَجّادِ وَ بِالْباقِرِ وَ اْلصّادِقِ حَقّا
وَ بِسَجّادِ وَ بِالْباقِرِ وَ اْلصّادِقِ حَقّا
وَ بِموسی وَ عَلیٍّ وَ تَقیٍّ وَ نَقی
وَ بِموسی وَ عَلیٍّ وَ تَقیٍّ وَ نَقی
وَ بِذِی الْعَسکَرِ وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ بِالْحَق
وَ بِذِی الْعَسکَرِ وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ بِالْحَق
أَلَّذی یَضرِبُ بِالسَّیفِ بِحُکمٍ أَزَلی
أَلَّذی یَضرِبُ بِالسَّیفِ بِحُکمٍ أَزَلی
#آجرکاللهیاصاحبالزمان ..•🥀•
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#اللهم_عجل_لولیک_الفر
4_5830457471990237665.mp3
3.47M
📋ولوله افتاد تو حرم
#سبک_زمینه
مداحیهای حاج ابوذر بیوکافی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ولوله افتاد تو حرم ، قلب حرم خون شده
به جای من فاطمه ، علقمه مهمون شده
گلپسرم پاشو بازم علم رو بردار
چشم به راهته حرم علم رو بردار
التماست میکنم علم رو بردار
علم رو بردار، امید خیمهها
علم رو بردار، پاشو تو رو خدا
"علمدارم علمدارم علمدار"
پاشو علمدار من ، پشت حسین تا شده
ببین که روی عدو ، به خیمهها وا شده
هلهلهی دشمنمو پاشو نگاه کن
اشکای بیامونمو پاشو نگاه کن
اصغر نیمهجونمو پاشو نگاه کن
پاشو نگاه کن، ترس و واهمه رو
پاشو نگاه کن، شعلههای خیمه رو
پاشو نگاه کن، دختر فاطمه
علمدارم علمدارم علمدار
#زمینه
#تاسوعا
بانوای حاج
#محمود_کریمی
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
تشنه بودیم، بوی آب می رسید از علقمه
از تو نخلا، می رسید رایحه ی فاطمه...
از میون، گرد و خاک سمت حرم می رسید
بابا گریون، قده خم روی لباش زمزمه
با این که غم داشتیم / صاحب علم داشتیم
عمومون و کشتن / همین و کم داشتیم...
عمو جونم، تا تو بودی، سر و سامونی داشتیم
تو که رفتی، چش گریونی داشتیم
بعد تو بیچاره شدیم، دنبال زینب همه آواره شدیم
بی هوش و گوشواره شدیم...
رفتی و رفت، دشمنت سمت حرم صف به صف
ناله ها و ضجه ها می رسید از هر طرف
تا عمود خیمت و، دستای بابا کشید
عمه میزد بر سرش، دستش و رو به نجف
عمه هزار بار مُرد / خیمه گرفت آتیش
همه میگن بابا / چرا نیاوردیش؟؟!
عمو جونم، تا تو بودی دشمنامون می ترسیدن
تا تو رفتی، چشم تو رو دور می دیدن
ماها گریون بودیم و، اونا همش می خندیدن
اشک باباس، که نشوند ما رو به روز سیاه
بی قرار و، تشنه و بی کسه و بی پناه
جای خالیت، میکِشه پنجه به زخم دلش
اون دمی که، قاتلش می رسه تو قتلگاه...
چشمت و دور دیدن / غارتمون کردن
سر بسته باید گفت / همه چیو بردن
عمو جونم، تا تو بودی چاره داشتیم
کی لباس، پاره داشتیم!!
تو که رفتی سر به صحرا ها گذاشتیم
پا برهنه، روی خارا پا گذاشتیم
#آجرکاللهیاصاحبالزمان ..•🥀•
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
4_6030869734172394840.mp3
17.65M
زمینه تاسوعا تشنه بودیم
محمود کریمی
📋امروز ارباب ما رو تو گودال نگران کشتند
#متن_روضه (بخش اول صوت)
#روضه_امام_حسین (ع)
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امروز ارباب ما رو تو گودال نگران کشتنش. میدونین نگران چی بود؟ روایت میگه همینطور که افتاده بود با گوشه های چشمش خیمه ها رو نگاه میکرد. ای خدا الآن زن و بچشم چی میشن؟ تو این بیابونا تنها. نه محرمی. نه کس و کاری.
امشب ناموس ارباب ما تو بیابوناست. انقدر نامحرم تو این بیابونا هست من چی بگم؟ فقط همینو بگم. بین یه عده اراذل و اوباش... خدا نیاره برا کسی تو بیابونی گیر بیفتی؛ مجبور بشی زن و بچت رو رها کنی؛ بدونی تو اون بیایون اراذل و اوباش هستند.
امروز از دم غروب خیمه ها رو آتیش زدند. اون نامرد وقتی اومد خیمه ها رو آتیش بزنه صدا زد: خیمه ها رو با اهلش به آتش بکشید. امشب روضه عجیب آمیخته با روضه مادرم فاطمه است.)
یادم افتاد اون لحظه ای که اون نامرد اومد پشت در خونه. علی یا بیرون میای یا خونه رو به آتیش میکشم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ