Dahe Sevom Moharam 1403 Narimani [Mohjat_Net] (1).mp3
3.15M
#زمینه
#سید_رضا_نریمانی
#طوفان_الاقصی
برخیز و پای عهد بمان
خیره شده چشم جهان
به لشکر حیدر
پرچم به دست پیر و جوان
پشت سر صاحب زمان
تا خیبری دیگر
ما از مرگ نمیترسیم
عشق ماست تنی بی سر
سرباز ابالفضلیم
شاگرد علی اکبر
صهیون صهیون
ما نسل حیدر کراریم
صهیون صهیون
ما چشم همیشه بیداریم
صهیون صهیون
دست از سر تو برنمیداریم
خیبر خیبر یا صهیون
****
با اقتدار بی واهمه
چشم همه گوش همه
به امر مولامان
روی لب است این زمزمه
سربند ما یا فاطمه
آماده ی میدان
آماده برای رزم
خونخواهی شعار ماست
ما از جنگ نمیترسیم
چون عباس کنار ماست
صهیون صهیون
ما پای کار علمداریم
صهیون صهیون
ما مرد لحظه ی پیکاریم
صهیون صهیون
دست از سر تو برنمیداریم
خیبر خیبر یا صهیون
حیدر حیدر یا صهیون
#فلسطین
دهه سوم محرم 1403
.
ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
حضرت_زینب_س_شام
شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
ساز با نالهی ذرّیهی زهرا نزنید
سر مردان خدا را به سر نیزه زدید
مرد باشید دگر سنگ به زنها نزنید
به زنان بر سر بازار اگر سنگ زدید
دختران را به کنار سر بابا نزنید
علی و فاطمه در جمع شما اِستادند
پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید
به اسیری که بُوَد در غل و زنجیر زدید
به یتیمی که دویده است به صحرا نزنید
رقص شادی جلوی محمل زینب نکنید
پای سرهای بریده به زمین پا نزنید
بگذارید برای شهدا گریه کنیم
خنده بر داغ دل سوختهی ما نزنید
کشتن فاطمه بین در ودیوار بس است
تازیانه به تن زینب کبری نزنید
به تماشای سر پاک حسین آمدهاید
اینقدر دست به هنگام تماشا نزنید
سخن «میثم» دل سوخته را گوش کنید:
دوستان! غیر در خانهی مولا نزنید
✍
نوحه واحد شهادت امام سجاد ع
سبک قدم قدم با یه علم
قدم قدم از کربلا
تا کوفه و شام بلا
یک قافله بچه و زن
با دشمنان عهد شکن
زنجیر و غُل به دست و پا
سرها همه به نیزه ها
از سر شیر خواره بگیر
تا ساقی آ ن میر دلیر
--------------------------
بابا حسین،بابا حسین ،شهید بی کفن حسین (2)
------------------------
من داغ خواهر دیده ام
جسم برادر دیده ام
من غمگسار زینبم
با ناله های یا ربَّم
رقیه را کتک می زد
به زخم دل نمک می زد
امان که دستم بسته بود
عمّه ی ما چه خسته بود
--------------------
بابا حسین،بابا حسین ،شهید بی کفن حسین (2)
-----------------------
یه عمریه گریه کنان
بودم ز داغی روضه خوان
به یاد طفل بی قرار
روضه می خوندم از نگار
با لب تشنه غرقه خون
جسم تو را دید عمّه جون
بوسه به رگ های تو زد
دشمن به جاش سیلی میزد
------------------------
بابا حسین،بابا حسین ،شهید بی کفن حسین (2)
-----------------------
یا رحمة للعالمین
مائیم به سوگ ساجدین
امشب بقیع بی زائر است
اینجا عزایش دائر است
هر شیعه شد سینه زنان
زهرا رسید گریه کنان
مهدی سر قبرت رسید
اشک از دو چشمانش چکید
---------------------
مولا امام ساجدین ،آقام زین العابدین(2)
--------------------
موقع غسل بدنت
دیدند جراحات تنت
از گردن و بازو و دست
دشمن به تو زنجیر بست
چهل منزل از کوفه و شام
.هر خطبه با صدها پیام
شد راوی کرب و بلا
با اشک و آ ه و ناله ها
--------------------
مولا امام ساجدین ،آقام زین العابدین(2)
.
راس_الحسین
اسارت شام
فاطمه گشته عزادار خدا رحم کند
چشم مهدی شده خونبار خدا رحم کند
می کند نوحه سرایی ز غمِ شام بلا
در نجف حیدر کرار خدا رحم کند
حادثه پشت سر حادثه ها می آید
فرق دارد غم اینبار خدا رحم کند
آمده زینب کبری به دروازه ی شام
می دهد شرح غم یار خدا رحم کند
در گذرگاه شلوغِ سربازار ، حسین
شده ام سخت گرفتار خدا رحم کند
خوردن سنگ به سرها و زمین خوردن سر
بار دیگر شده تکرار خدا رحم کند
روی دروازه ی ساعات سرت رازده اند
آمده ی لحظه ی دیدار خدا رحم کند
آه ای قاری قرآن بنگر از سری نی
عترتت آمده بازار خدا رحم کند
ازدحام باعث معطل شدن قافله شد
روز ما گشته شب تار خدا رحم کند
راه بند آمده است بهر تماشای حرم
چشم نا محرم و اغیار خدا رحم کند
اوج بی حرمتی و دادن دشنام به ما
گشته در شام پدیدار خدا رحم کند
کارِ گرداندن ما در ملأ عام ، عدو
داده بر شمر ستمکار خدا رحم کند
می دهد اُجرت گرداندن رأست دشمن
پیش من درهم و دینار خدا رحم کند
همره کف زدن دور سرت ، خصم زند
خنده بر اشک منِ زار خدا رحم کند
دخترت ناله کنان پای سر پر خونت
می زند لطمه به رخسار خدا رحم کند
لب و دندان تو راچوب جفا ریخت به هم
غرق خون شد لبت ای یار خدا رحم کند
به گمانم نشود این غم جانسوز تمام
مُردم از این غم بسیار خدا رحم کند
✍
.
Sound_35.mp3
1.27M
بوسه ها می زنم جای چوب خیزران را
بوی بابا رسیده پدر آمد
مژده ای اشک دیده پدر آمد
ای پدر ای پدر ، بابا حسین جان(2)
هر کجا تازیانه مرا نیلوفری کرد
ای پدر خواهر تو برایم مادری کرد
عمه این سو به آن سویم کشانده
غیر زحمت ز من چیزی نمانده
ای پدر ای پدر ، بابا حسین جان(2)
خانه ی خولی و دیر راهب رفتی ای سر
در خرابه چه دیر آمدی دیدار دختر
خواب و بیداریم یاد تو بودم
من ندارم فدک اما کبودم
ای پدر ای پدر ، بابا حسین جان(2)
نیمه جانم من و عاقبت جانانم آمد
ای اجل کن مدارا دمی مهمانم آمد
ای شکسته سر ای همرنگ لاله
بنشین روی دامان سه ساله
ای پدر ای پدر ، بابا حسین جان
زینب(ع) وشام
دیده ام در عمر خود باران، ولی از سنگ نه
دیده ام دشمن ولی چون شامیان، یکرنگ نه
ماعزاداریم واینان شادمان کف می زنند
بوده ام دلتنگ اما اینچنین دلتنگ نه
روز عاشورا وبعدش هلهله بشنیده ام
لیک بانگ هلهله اینطور بد آهنگ، نه
می برندم کوچه گردی وسوی بازار شام
رفته ام بازار اما چون اسیر جنگ، نه
خطبه میخوانم به شام ومرگ را آماده ام
چون تو میخواهم شهادت، زندگی با ننگ نه
شعر:اسماعیل تقوایی
زینب(س) وشام
سنگ می بارد ودستان همه روی سر است
بر سر نی سر پاک شهدا بی سپر است
ازدحام است به دروازه ی ساعات ای وای
به تماشای حرم دیده ی هر رهگذر است
ریسمان بسته وما را همه جا چرخاندند
شامیان خنده کنان، روی من از اشک تر است
زینبم دختر پیغمبر(ص) وزهرا(س) وعلی(ع)
هرچه فریاد زنم بر سرشان بی اثر است
شجر کینه زحیدر همه جا کاشته اند
سب ودشنام، کنون آل علی را ثمر است
مجلس بزم یزید است وسر پاک حسین
مردکی در طمع ودخترکی در خطر است
خیزران برلب ودندان حسینم مزنید
آن لبان بوسه گه حضرت خیرالبشر است
در مدینه همگی صحن وسرا داشته ایم
لیک در شام بلا بین خرابه مقر است
دختری کنج خرابه ز حسین جامانده
همچو گنجی به دل خاک نهان این گهر است
شعر:اسماعیل تقوایی
شام را بنگر که آذین بسته اند
شامیان بر بامها بنشته اند
شادمانی کرده ودف می زنند
مرد وزن،پیر وجوان کف می زنند
جملگی جمعند دور کاروان
کاروانی از زنان وکودکان
کاروانی که رسولان غمند
چند روزی است غرق ماتمند
ماتم کرببلا،قتل حسین(ع)
ماتم جانسوز شاه عالمین
کاروان اهل بیت مصطفی(ص
چون اسیرانند در شام بلا
حضرت سجاد میر کاروان
در غل وزنجیر گشته نیمه جان
زخم، دوش او ززنجیر ستم
می رود خون جراحت دمبدم
عمه سادات در این کاروان
گشته مضطر از جفای شامیان
پیش چشمانش بود راس حسین
اشک ریزان است بر آن نور عین
سنگها می بارد از هر کوی وبام
از سوی این شامیان بی مرام
سنگ بر راس شهیدان می خورد
زین اصابت قلب زینب می درد
می کندسوزان دل اهل ولا
خاطرات سختی شام بلا
شاعر : اسماعیل تقوایی
نوحه پنج تن
پنج تن ال عبا زیر کسا یمنی
فاطمه بودو نبی بود و علی بود حسن بود و حسین ابن علی
کرد دعا،،۲،،، احمد مختار که ای خالق من
پاک کن فاطمه و انکه بود در بر من
افریدم همه دریا و زمین بحر رسول
این حسین و حسن و فاطمه و زوج بتول
پنج تن آل عبا زیر کسای یمنی
فاطمه بود و نبی بودو علی بود و حسن بود و حسین بن علی
گفت جبریل که اینها کیانند یا رب
این مقامات بزرگ نزد تو دارند یا رب
گفت این فاطمه هست و پدر و همسر او
این حسین وحسن ونور دو چشم تر او
پنج تن ال عبا زیر کسای یمنی
فاطمه بود و نبی بود و علی بود و حسن بود و حسین بن علی
پنج نوری که بود نور خدا در ارضین
مصطفی بود و علی فاطمه و بدر حنین
هرکه باشد زمحبان و بخواهد حاجت
بر در ال کسا اید و جوید حاجت
پنج تن ال عبا زیر کسای یمنی
فاطمه بود و نبی بود و علی بود و حسن بود و حسین بن علی
آفریدند آفرینش را برای ، پنج تن
پس همه هستند خلق ماجرای ، پنج تن
عالم کون و مکان را کبریای پنج تن
عالمی را افریده حق برای پنج تن
پتج تن ال عبا زیر کسای یمنی
فاطمه بود و نبی بود و علی بود و حسن بود و حسین بن علی
پنج نور حق چو در زیر کسا گشتند جمع
احمد مرسل که بودی مقتدای پنج تن
هم شفاعت در جزا باشد جزای پنج تن
رو بزن دست توسل بر ولای پنج تن
پتج تن ال عبا زیر کسای یمنی
فاطمه بود و نبی بود و علی بود و حسن بود و حسین بن علی
بشنو از ذرات عالم خود ثنای پنج تن
حق زهرا و علی و مصطفی، اولادشان
حاجت بانی بر آورای خدای پنج تن
پتج تن ال عبا زیر کسای یمنی
فاطمه بود و نبی بود و علی بود و حسن بود و حسین بن علی