eitaa logo
کانال نوحه و روضه مداح دلسوخته(عرشیان عشق)
5.2هزار دنبال‌کننده
381 عکس
349 ویدیو
119 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته : کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjo مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
nazan-ke-madaram-javooneh.mp3
20.8M
سوزناک 🍃نزن که مادرم جوونه 🍃نزن نامرد که بی گناهه 🎤 👌بسیار دلنشین نزن که مادرم جوونه نامرد نزن که بی گناهه نزن عزادار باباشه نزن دلش اسیر آهه خیلی سخت بود دیدم که مادر خورد زمین با سر افتاد دختر ختم المرسلین می سوختم با دل امیرالمؤمنین نزن که مادرم جوونه نامرد نزن که بی گناهه نزن عزادار باباشه نزن مادر من پا به ماهه خیلی سخت بود دیدم که مادر خورد زمین با سر افتاد دختر ختم المرسلین می سوختم با دل امیرالمؤمنین گفتم برو نامرد عقب تر مگه خودت ناموس نداری ای بی حیا چشماتو واکن ببین پاتو کجا میذاری ای وای ای وای رو چادرش پاتو نذار ای وای ای وای از سر راه برو کنار ای وای ای وای ببین سرش خورد به دیوار تمام عمر اسیر بلای در بودی از آن جماعت نامرد خون جگر بودی از آن مسیر که افتاد مادرت پیشت چنان غریب چهل سال رهگذر بودی ایستادم به روی پنجه ی پایم اما دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد ای حسین😭😭😭😭😭😭
1_1675933259.mp3
5.05M
ای آسمانی نام تو، افتاده دل در دام تو دل گشته در راهت ، رخ ماهت ، نهان از دیده ام با اشک چشمانم ، دل و جانم ، زِ غم باریده ام گشته سیه روی من ، ای دلجوی من ، ببین شرمنده ام منت گذاری سرم ، بر چشم ترم ، تو را من بنده ام یابن الحسن آقا بیا ، یابن الحسن آقا بیا ... ای یوسف زهرا سلام عشقم تویی و والسلام شامم سحر بنما ، سفر بنما ، به کوی این حقیر ما تشنه ی باران ، همه یاران ، گدائیم و فقیر جانها چون در بند تو ، یک لبخد تو ، گشته آرزوی ما ما را مران دلبرم ، ببین چشم تَر ، هستی آبروی ما یابن الحسن آقا بیا ، یابن الحسن آقا بیا ... ای مصلح کل جهان ای مهدی صاحب زمان بیتاب روی تو ، به کوی تو ، ببین آواره ام گشته گرفتارت ، شده زارت ، دل بیچاره ام دادم زِ کف چاره ام ، چون بیچاره ام ، فارغ از بلایم کن جان زهرا مادرت ، یاس دلبرت ، سوی کربلایم کن یابن الحسن آقا بیا ، یابن الحسن آقا بیا
💔شهید 💔 یحیی! چقدر صاعقه در چشم‌های توست! طوفان فقط چکیده‌ای از ماجرای توست «بگذار کربلا بشود» گفتی و گذشت دنیا هنوز خیره به بغض صدای توست یحیی! به آرزوت رسیدی؟ مبارک است! من مانده‌ام که عید شده یا عزای توست ای سرو سربلند! به افتادنت خوشند امروز، روز جشن تبرها برای توست معمار فتح هفتم اکتبر! مرگ کو؟! این سنگ قبر نیست، که سنگ بنای توست کِی با عبور موج فراموش می‌شوی؟ ساحل همیشه در قُرُق ردپای توست آغوش باز کن وطنت را به سعی زخم! غزه _همان که خواسته‌ای_ کربلای توست حالا بجنگ زنده‌تر از سال‌های قبل… یحیی! هنوز اسلحه در دست‌های توست با تو حماسه‌تر به غزل فکر می‌کنم شعرم در انتهای خودش، ابتدای توست ✍
صوت نوحه حضرت زهرا👆 زمینه_شهادت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها ‍ گل یاس مهربونم ، فاطمه چراغ خونم ، الهی نیاد یه روزی، بی تو من زنده بمونم یازهرا.یازهرا... بانوی رفته به خوابم، فاطمه بده جوابم، نشکنی شیشه عمرم، نکنی خونه خرابم یازهرا.یازهرا نمیتونم ببینم که دم به دم بیهوش میشی، آروم آروم میسوزی پیش چشام خاموش میشی یازهرا.یازهرا جون زینب دوباره چشماتو وا کن و ببین، آسمون ابری تره یا چشم این خونه نشین یازهرا.یازهرا ➖➖➖➖➖➖➖ حاجی خلیل
نوحه_زیبا_سنتی_حضرت_زهرا(س) (سبک:یاحسین یاحسین گفتن ومُردن خوش است) فاطمیه  آمد  ،  دل   همه   غم   گرفت جِن و اِنس و مَلَک شیون و ماتم گرفت به یاد مدینه  ،  بزنید به سینه فاطمه جان (۴) در عزای زهرا  به سینه  و  سر  زنید ناله  در   روضه ی  گل   پیمبر   زنید بیقرار حیدر  ،  جان نثار حیدر فاطمه جان دشمنان شکستند حُرمت  مصطفی را از  غضب داده اند  پاداش مرتضی را غنچه در خون نشست  ،  محسنش رفت ز دست فاطمه جان صبر شیر خدا  رشته ی او  پاره  شد از  غم و  فِراق  فاطمه  بی چاره شد یاس مولا شکست  ،  حیدر از پا نشست فاطمه جان کربلایی_مرتضی_شاهمندی
السلام علیک یا ابا محمد یا حسن بن علی حُسن بی انتها فقط حسن است بی نهایت عطا فقط حسن است آبشار همیشه سر‌شار از لطف و جود و سخا فقط حسن است جای دیگر نمی روم هرگز دستگیر گدا فقط حسن است اینقدر آقا امام مجتبی کریم بود فرمودند سه بار ، تمام داراییهای خودش ، همه ی مال و اموالش رو در راه خدا به فقرا بخشید در هیاهوی این جهان غریب با غمم آشنا فقط حسن است دست بی منتی که می گردد پیِ هر بی نوا فقط حسن است با جذامیِ گوشه گیر شهر آنکه شد هم غذا فقط حسن است حسرت زر شدن اگر داری نظر کیمیا فقط حسن است آنکه دنبال دوستانِ خودش هست روز جزا فقط حسن است صاحب روح و جان عاشق من از همان ابتدا فقط حسن است آنکه مانند دست های پدر شده دست خدا فقط حسن است قربونت برم ، آقای مدینه، قربون قبر بی شمع و چراغت آقاجان، ان شالله یه روزی بقیع آزاد میشه شیعه ها میان ماهم میایم، فرش زیر پامون رو میدیم برا حرمت، چه صحن و سرایی بسازیم تو بقیع، چه خبر بشه حرم بقیع، آقاجان...زنده باشیم و ببینیم سخت است چگونه بنویسم محنت را آتش زده این زهر تمام بدنت را روزهای آخر عمر امام مجتبی از وقتی که اون جام زهرو سر کشید دور و بر امام مجتبی یکی یکی، بچه ها، خواهرا، برادرا میرفتن و میومدن، اما اونیکه از همه بی تاب تر بود خواهرش زینب بود، آی، امام مجتبی آن روز دوشنبه که در خانیتان سوخت سوزاند تمام دل و باغ و چمنت را از بغض گلوی تو کسی نیست خبر دار نشنیده از ان روز کسی هم سخنت را آقاجان...خدا میدونه چی دید امام مجتبی، یه عمری گوشه گیر شد، هر موقع اسم مادر میومد زیر لب ناله میزد وای مادر .... از کودکیت سوختی و شکوه نکردی حالا همه دیدند ولی سوختنت را هر پاره جگر تکه ای ازغصه ی کوچه ست مادر، تو کجایی که ببینی حسنت را آقا جان....امام مجتبی رو زهری که جعده، لعنت الله داد این زهر، امام مجتبی رو زمین گیر نکرد، اون چیزی که امام مجتبی رو زمین گیر کرد آتشی بود که از لابلای در زبانه می‌کشید. بگم کی؟ اون لحظه ای که مادر سادات ، اومد پشت در، صدا زد مگه نمیدونید ما داغداریم مگه نمیدونید بابام پیغمبر تازه از دنیا رفته، برید ما رو به حال خودمون رها کنید. من از امام زمان معذرت می خوام، نامرد دومی، تو نامه ای که برا معاویه نوشت گفت من دیدم دستای فاطمه رو از لابلای در، یعنی میدونستم فاطمه پشت دره، آنچنان با لگد، به در نیم سوخته زدم، آه، وقتی در آتش بگیره، میخ در سرخ میشه داغ میشه، یه مرتبه دیدن فاطمه ، بین درو دیوار، علی رو صدا نزد فقط گفت فضه بیا بخدا محسنم رو کشتند آه، در وسط کوچه تو را میزدند مادر جان کاش به جای تو مرا میزدند آی مادر..... یه مرتبه دیدن، آقا سیدالشهدا دوید وسط کوچه صدا زد حسینم، اینهمه آذر به سینه ام مزنید نمک به زخم دل درد پرورم نزنید در این مدینه همینجا سر مرا ببرید غلاف تیغ به بازوی مادرم نزنید سرمایه ی محبت زهراست دین من من دین خویش را به دو دنیا نمی‌دهم گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا یک ذره از محبت زهرا نمی‌دهم ━━━━━━
🎙 برگزاری هفتمین دوره توانمندسازی مربیان نوگلان حسینی کشور 🔹 با حضور حاج مصطفی خورسندی و جمعی از اساتید عرصه ستایشگری، مربیان نوگلان حسینی سراسر کشور ✅ سازمان بسیج مداحان و هیئات مذهبی کشور ☑️@basijmadahan_ir ☑️@basijmadahan_ir
فاطمه دار و ندار حیدر است بر حسین و بر حسن او مادر است فاطمه باشد گل پاک رسول مصحف حق را همی او کوثر است فاطمه شد بضعة المنی ولی بر نبی المرسلین او دختر است زوجه ی پاک امیر المومنین بر علی شیر خدا او همسر است فاطمه مظلومه ی آ ل عباست شافع امت به روز محشر است مادر خلق است آ ری فاطمه تا پدر بر خلق عالم حیدر است کوچه شد شرمنده ی روی گلش مرثیه از آ تش و میخ در است از فدک آ غاز شد تا محسنش محسن شش ماهه ای که پرپر است حق به جنت روضه خوان فاطمه جبرئیل از ماتمش نوحه گر است روضه می خواند امیر المومنین با دو چشمانی که از غصه تر است
شد فاطمیّه ، باز عزادار گشته‌ای آقای من! به خاطر بانو ظهور کن یا صاحب الزّمان! چه بگویم ز مادرت سوگند به شکستنِ پهلو ظهور کن بعد از هجوم ،در دل آن کوچه ، فاطمه مجروح گشت بین هیاهو ظهور کن یابن الحسن! به خاطر آن سینه‌ی جریح یا منتقم! به سرخیِ بازو ظهور کن شد صورتش کبود به‌دست عدو ؛ شها! از داغ گوشواره و ابرو ظهور کن هجده بهار روی زمین بود مادرت از حُزن کوچ زودِ پرستو ظهور کن در هُرم شعله ، پشت در و بین بسترش کرده طلب ظهور تو را او ظهور کن محمدعلی نوری دردی که گلستان مرا ریخته بر هم آسایش دوران مرا ریخته بر هم هجران رخ یوسف زهراست که این طور آبادی کنعان مرا ریخته برهم بیچارگی و درد فراقی که چشیدم یک عمر، گریبان مرا ریخته برهم دلگرمی من چشم ترم بود، گناهم دلگرمی چشمان مرا ریخته بر هم خسته شدم از این همه تاریکی نفسم آن قدر که بنیان مرا ریخته بر هم درهم شده نان همه با هم، چقدر حیف این فاجعه ایمان مرا ریخته بر هم مدیون گل فاطمه هستم که دعایش پرونده عصیان مرا ریخته بر هم داغ غم جانسوز علی و غم زهرا آرامش مژگان مرا ریخته بر هم فرمود علی فاطمه جان، حوریه ی من اوضاع تو ارکان مرا ریخته بر هم مبهم شدنت، جان علی بیشتر از قبل احوال پریشان مرا ریخته برهم لعنت به کسی که وسط کوچه تو را زد نامرد چه قرآن مرا ریخته بر هم محمدجواد شیرازی
روضه: بيا كه گنبد خضراست ديده بر راهت بيا كه حيدرِ تنهاست ديده بر راهت چقدر منتظران تو بی صدا رفتند نگاه مضطرب ماست ديده بر راهت به هر ديار، عزادار مادرند همه بيا كه عترت طاهاست ديده بر راهت قسم به خاک نشسته به چادر مادر سكوتِ غربتِ دنياست ديده بر راهت هنوز ناله مادر به گوش می آيد ببين كه حضرت زهراست ديده بر راهت ميان كوچه به دنبال گوشواره حسن شهيد سيلی اعداست ديده بر راهت كنار بستر غرق به خون مادرتان هنوز زينب كبراست ديده بر راهت ميانِ گودیِ مقتل حسين افتاده هنوز زير لگدهاست ديده بر راهت به ناله های بُنَیَّ كنار آن گودال زنی كه غرقِ تماشاست، ديده بر راهت زمان كشتن لب تشنه آب می خوردند لباس های تنش را يكی يكی بُردند قاسم نعمتی آقا قسم بر صورت نیلیِ مادر آن چهره ای که دارد از سیلی گواهی آقا قسم بر خانه ای آتش گرفته آنجا که پشت در به پا شد قتلگاهی ای انتقامِ کشته ی مسمار بر گرد جانِ گرفتارِ در و دیوار برگرد قاسم نعمتی فتنه ها بر پاست برگرد ای عزیز فاطمه مادرت تنهاست برگرد ای عزیز فاطمه پشت در جمعند اصحاب سقیفه وای من شعله ها بر پاست برگرد ای عزیز فاطمه یک لگد بر در گرفته ثلثی از سادات را پشت در غوغاست برگرد ای عزیز فاطمه ناله ی حیدر بیا، شد ناله ی فضه بیا اوج غم اینجاست برگرد ای عزیز فاطمه پشت در زهرا صدایت کرد مهدی جان بیا منتظر زهراست برگرد ای عزیز فاطمه مرتضی آمد عبا را روی بانویش کشید شرمسار آقاست برگرد ای عزیز فاطمه روی دیوار و در و مسمارِ بیت مرتضی رد خون پیداست برگرد ای عزیز فاطمه مجتبی قاسمی تسلیت یابن الحسن خاتون محشر کشته شد میوه قلب رسول از ضربت در کشته شد آه ای سادات عالم بر سر و سینه زنید عصمت حق از نفس افتاد ،مادر کشته شد صورت زهرا کجا و دست نامحرم کجا صدمه دید آن نوگل باغ پیمبر کشته شد می دوید آن روز نالان کودکی در کوچه ها مادرم ،می گفت از بیداد کافر کشته شد آه ای اهل وطن بیرون شوید از خانه ها روح تقوا جان طاها یار حیدر کشته شد من ندانم پشت در مسمار یا شمشیر بود فاطمه با تازیانه یا که خنجر کشته شد نور چشم مصطفی شد پیش مرگ مرتضی بشکند دست عدو زهرای اطهر کشته شد ولی الله کلامی زنجانی لاله ی نرگس عذار فاطمه عطر گیسویت بهار فاطمه یوسف گمگشته ی آل علی ای مسیحای تبار فاطمه بهجت قلب رسول خاتم است یاد تو ای گلعذار فاطمه ای براهت مانده تا صبح ظهور دیدگان اشکبار فاطمه جلوه کن ای مه ز چاه انتظار تا برآید انتظار فاطمه امشب آقا کربلایی یا نجف یا مدینه در کنار فاطمه چارده گلدسته میسازد ز نور اشکهایت بر مزار فاطمه انتقام حق مادر حق توست ای یگانه یادگار فاطمه تا نفس در سینه ها جاری بود شیعه باشد داغدار فاطمه کاش میشد جان بیمقدار من در رکاب تو نثار فاطمه اسماعیل پورجهانی لطفي نما غلام به لب جان رسيده را بشنو فغان اين دل در خون تپيده را چشمی دگر بده صنما تا كه بنگرم آن خال گوشۀ لب تو آرميده را روح لطيف تو نفس پاك و حق تو در بند خود كشيده صفاي سپيده را صف بسته اند سرو و صنوبر به راه تو تا خم كنند پيش تو قد كشيده را امشب بيا كه سینه پراز شور عشق توست تا فرش پاي تو بنمايم دو ديده را جانا... دلم هواي تو كرده تفضّلي وقف تو كرده ام دل از غم رميده را پرده بكش ز چهره ببينم دمي تو را بر من نشان بده وجنات نديده را شد فاطميه و دل ما مست فاطمه است بر ما عيان نما حرم آن شهيده را اشك مرا بگير و ببر نزد فاطمه مرهم گذار زخم تن قد خميده را ما را ببر به علقمه يا اينكه خود بيا تشريح كن قصۀ چشم دريده را تيغ دو سر بكش ز نيام و بريز سر بستان تقاص خون سرِ سر بريده را مجتبی روشن روان باز در شهر رسیدی و نفهمید کسی آشنایی طلبیدی و نفهمید کسی درد این است که ما مدعی هجرانیم! درد هجران تو چشیدی و نفهمید کسی غافل از چشمِ خدا بین تو مستیم همه فعل ما را همه دیدی و نفهمید کسی بی حیاییم و به جای همه ی ما آقا لبت از شرم گزیدی و نفهمید کسی هر سحر توبه به جای همه ی ما کردی جور یک شهر کشیدی و نفهمید کسی بارها وقت زمین خوردن ما با عجله بهر امداد دویدی و نفهمید کسی چه شد آخر وسط روضه ی ما غوغا شد؟ به گمانم که رسیدی و نفهمید کسی هر زمان روضه گرفتیم برای زهرا سرِمان دست کشیدی و نفهمید کسی صبح و شب گریه برای غم مادر کردی مثل یک شمع چکیدی و نفهمید کسی دیده ای واقعه را... آجرک الله آقا شاهد قتلِ شهیدی و نفهمید کسی محمد جواد شیرازی خورشید دلبرنده و دلجو ظهور کن شد بی‌تو روزگار ، سیه‌رو ظهور کن